جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > شناخت > 1399- دوره 13- شماره 1
  • تعداد رکورد ها : 9
نویسنده:
مهدی بهرامی , نصرالله حکمت ، سید رضی موسوی گیلانی
نوع منبع :
مقاله , نقد و بررسی کتاب
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن‌سینا در کتاب «اشارات و تنبیهات» لذت را ادراک و نیل به آن چیزی که نزد مدرِک، کمال و خیر است دانسته است. او در این عبارت بر خلاف دیگر عباراتش، از واژه «نیل» استفاده کرده است. در مفهوم این واژه میان شارحان ابن‌سینا اختلاف وجود دارد. برخی همچون فخررازی این واژه را فاقد هرگونه منظور و معنای خاصی می‌دانند و معتقدند که حذف آن هیچ خللی در مفهوم عبارت ایجاد نمی‌کند. برخی نیز همچون خواجه نصیر‌الدین طوسی با توجه به اینکه لذت یکی از افعال نفس است و ادراک آن حضوری است، معتقدند واژه «نیل» در این عبارت، رسیدن به ذات مدرَک را می‌رساند. از نظر آنها لذت با حصول ذات مدرَک حاصل می‌شود. این در حالی است که به نظر می‌رسد چنین برداشتی با فلسفه ابن‌سینا در تناقض است. چرا که دستیابی به ذات مدرَک محسوس امکان‌پذیر نیست لذا ادراک محسوس از نظر ابن‌سینا نمی‌تواند حضوری باشد و لاجرم این ادراک حصولی خواهد بود. این مساله حتی در پژوهش‌های جدید نیز بازتاب داشته است. لذا ضروری است که عبارت ابن‌سینا در مورد لذت در کتاب «اشارات و تنبیهات» با روش توصیفی-تحلیلی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که اساسا تفسیر نیل به حصول ذات مدرَک یا درک حضوری مدرَک محسوس قابل قبول نمی‌باشد.
صفحات :
از صفحه 101 تا 118
نویسنده:
علیرضا اسمعیل زاده برزی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله پس از تمایز نهادن میان دو نوع مواجهه­ی ممکن با طبیعت از حیث زیباشناختی، ذات این تمایز در تاثیر مخصوصی که هنر بر مخاطب خود می­گذارد جستجو شده است. این تاثیر از آن رو که در اساس بیشتر بر مبنای هنر زبانی ایجاد می­شود به شعر منتسب شده و از آن رو که نسبت اصیل و نخستین انسان با جهان و در پی آن ثبات و نظم درونی او را از میان می­برد همچون یک آفت در نظر گرفته شده و در نتیجه «شعرزدگی» نامیده شده است. شعرزدگی در عین حال عاملی برای ایجاد و حفظ فرهنگ قلمداد شده است زیرا امکان درک عواطف و حالات «دیگری» را تسهیل می­کند و این خود به پذیرش و فهم تفاوت­ها و در نهایت امکان شکل­گیری تمدن در معنای دقیق کلمه منجر می­شود. نشان دادن وجود این دوگانه­ی میان اصالت و فرهنگ و نشان دادن اینکه این دوگانه اساسا مبتنی بر رویکردی است که در قبال هنر اتخاذ می­شود غایت اصلی این مقاله است. اما در نهایت طرحی ناقص و اجمالی از افقی برای یک پاسخ ممکن به این دوگانه نیز ارائه می­شود که به امکان شکل­گیری یک فرهنگ عقلی اشاره می­کند.
صفحات :
از صفحه 23 تا 38
نویسنده:
حمیدرضا محبوبی آرانی ، عباس جمالی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فلسفه سیاسی آگامبن تاثیر عمیقی از اندیشه­های سیاسی میشل فوکو پذیرفته است. آگامبن نیز همچون فوکو سیاست معاصر غربی را نوعی زیست­سیاست می داند که زندگی (زیست) را ابژه خود قرار داده است. اما با وجود این نظر مشترک و تأکید آگامبن به اینکه در راستای تصحیح و تکمیل اندیشه­های فوکو گام بر می­دارد، به نظر می­رسد که اختلافات عمیقی نیز میان ایشان وجود دارد. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که دیدگاه دو متفکر درباب قدرت و زیست­سیاست چگونه است و چطور می­توان پذیرفت که اندیشه سیاسی آگامبن در راستای تفکر سیاسی فوکو قابل تعریف است؟ لذا با بررسی دو مفهوم زیست­قدرت و زیست­سیاست در آثار این دو متفکر روشن خواهد ساخت که خاستگاه نظریه سیاسی آگامبن دقیقاً در دل تحلیل­های فوکو نهفته است هرچند از نظر آگامبن، نمونه­های عینی زیست­قدرت در قرن بیستم، یعنی دولت­های مدرن و مخصوصا نازیسم، نشان می­دهند که زیست قدرت و حاکمیت چنانکه فوکو و دیگرانی پنداشته‌اند از هم جدا نبوده­ بلکه از ابتدا قرین هم بوده و این ویژگی در قرن بیستم به اوج خود می­رسد. بدین روی تصحیح و تکمیل اندیشه های فوکو منطقاً آگامبن را وادار به بازگشت به خوانش حقوقی قدرت می­کند اما این بار در بستر زیست‌سیاست.
صفحات :
از صفحه 195 تا 215
نویسنده:
محمد اصلانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تا قبل از دوران معاصر، و البته در دوران معاصر، فلاسفه و متفکران بسیاری به منظور اثبات تجرد نفس و یا با اهداف دیگری از اصلِ "استحاله ‏ی انطباع کبیر در صغیر" استفاده کرده ‏اند. این متفکران استدلالی برای اثبات این اصل ارائه نکرده ‏اند، گویا آن را بدیهی می‏دانسته ‏اند. امروزه به دلایل مختلفی از جمله پیشرفتهای اخیر علمی، علی الخصوص در دو رشته زیست‏ شناسی و فیزیک، تبیینی ماتریالیستی از "فرآیند حصول ادراکات حسی" ارائه شده که معنیِ پذیرش آن این است: گذشتگان، به خاطر عدم اطلاع از نتایج پیشرفتهای اخیر علمی، گمان می‏کردند که انطباع کبیر در صغیر، علاوه بر "عالَم ماده"، در "عالَم ادراکات حسی" نیز محال است؛ اما امروزه به دنبال بهره‏ مندی بشر از نتایج پیشرفتهای علمی، روشن شده که "انطباع کبیر در صغیر در عالَم ادراکات حسی" نه تنها محال نیست بلکه کاملاً ممکن و بالاتر از آن قابل توجیه علمی است. تلاش این مقاله بر آن است که با تبیین استدلالهای مربوط به "امکان انطباع کبیر در صغیر در عالَم ادراکات حسی" در ضمن بررسیِ "فرآیند ماتریالیستیِ حصول ادراکات حسی"، بی پایگی آنها را نشان دهد و اثبات نماید که اصلِ "استحاله ‏ی انطباع کبیر در صغیر" نه تنها در عالَم واقع، بلکه در "عالَم ادراکات حسی" نیز جاری است.
صفحات :
از صفحه 39 تا 58
نویسنده:
سیده اکرم برکاتی ، یوسف شاقول ،محمدجواد صافیان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پدیدارشناسی هرمنوتیکی (hermeneutical phenomenology)، رویکرد فلسفی‌ای است که از ترکیب دوگرایش مهم پدیدارشناسی و هرمنوتیک در فلسفه‌‌ی قاره‌ای به‌وجود آمد. هیدگر(1976-1889) را می‌توان بنیانگذار پدیدارشناسی هرمنوتیکی دانست که با تأثیر از لوازم پدیدارشناسی هوسرل درنسبت با معنی و تفسیر، و شعار معروف او یعنی به‌سوی خود چیزها، با نوآوری درهردو نگرش، میان آنها پیوند برقرار کرد. ریکور(2005-1913) نیز تحت تأثیر مفهوم اپوخه در پدیدارشناسی هوسرل، پس از هیدگر به‌نحو بدیعی این پیوند رابرقرار می‌سازد. تفاوت آنها در این است که به‌بیان ریکور، هیدگر راه کوتاه تحلیل هستی‌شناسانه دازاین را در برقراری این پیوند دنبال می‌کند و ریکور راه طولانی تحلیل معناشناختی آثار و نشانه‌های انسان را پیشنهاد می‌دهد. فرضیه‌ی اصلی در پژوهش حاضر این است که نشان دهیم با وجود تفاوت در نوع رویکرد آنها به این پیوند، می‌توان "فهم" را یکی از مهمترین لوازم امکان برقراری این پیوند دراندیشه‌ی دو فیلسوف تلقی کرد. دیدگاه مشترک دو فیلسوف درباره‌ی فهم را می‌توان دلیلی براین مدعا دانست. اهمیت اثبات این فرض این است که می‌توان با بررسی همه‌ی امکان‌های فهم، بستر گسترده‌ای از امکانات در این پیوند یافت که افق‌های متعددی در حوزه‌های هرمنوتیک، معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی و پدیدارشناسی بگشایند و ما را در مسیر درک حقیقت یاری ‌نمایند.
صفحات :
از صفحه 59 تا 81
نویسنده:
محمدزمان زمانی جمشیدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رسش پیش روی این مقاله ساده است: نسبت میان اندیشه ژیل دلوز- فلیکس گتاری و پست­مدرنیسم چیست؟ پست­مدرنیسم از این دو چه بهره­ای برده یا می­تواند ببرد؟ اگر تعریف فردریک جیمسون از پست­مدرنیسم به عنوان منطق فرهنگی سرمایه­داری متأخر را بپذیریم، آنگاه آیا دلوزیسم- به تعبیر اسلاوی ژیژک- یکی از ایدئولوژیهای سرمایه­داری دیجیتالی است؟ و به چه معنا یک ایدئولوژی است؟ کوشش ما در این مقاله این است که نشان دهیم چگونه دلوزیسم ( سیاست زیباشناختی؛ سیاست شیزوفرنیک، یا همان اتیکواستتیک دلوز و گتاری) با جهان پست­مدرنیستی امروز هماهنگ می­شود و خصلت انقلابی خود را از دست می­دهد. در این مقاله آشنایی قبلی خواننده با دلوز و گتاری را پیشفرض گرفته­ایم و توجه­مان بیشتر معطوف به نقدها بر دلوز و گتاری و بررسی آنهاست زیرا در اینجا مجال چندانی برای پرداخت مفصل به آراء آن دو وجود ندارد.
صفحات :
از صفحه 149 تا 171
نویسنده:
فاطمه بنویدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سؤال اصلي مقاله اين است كه پاتوس «pathos» چيست و چه ارتباطي مي‌تواند با هنر داشته باشد؟ پاتوس يکي از مفاهيمي است كه در انديشة ارسطو، از اهمیت زیادی برخوردار است. تا جايي‌كه در پژوهش‌های معاصر بر اهميت پاتوس و نقش بنيادين آن در خوانش انديشة ارسطو بسيار تأكيد مي‌شود. يکي از نخستين انديشمنداني كه در دوران معاصر به پاتوس توجه كرده هایدگر بوده است. پس از آن میشل آنری پدیدارشناس فرانسوی در نسبتی انتقادی با هیدگر متوجه پاتوس شده است و خاستگاه نظری این مقاله نیز ریشه در اندیشه‌های آنری دربارة پاتوس دارد. ميشل آنري، خوانشی انتقادی از هایدگر و هوسرل دارد و پديدارشناسي خود را «پديدارشناسي زندگي» مي‌نامد. او معتقد است زندگيِ حقيقي نامرئي است و معني مخفی زندگی، به‌عنوان پاتوسي است که تنها می‌تواند در درون خود تجربه شود. به عقيدة آنري، هنر به‌ويژه هنر انتزاعي توانسته اين معناي نامرئي را نشان دهد. او وظيفة هنر را نه افشاي جهان بیرونی، بلكه بيان دروني پاتوس‌هاي زندگي مي‌داند. همچنين او هنر را، راه نجات انسان از جهان‌بيني مدرن مي‌داند. آنري ریشة «پاتوس» را از يونان مي‌گيرد، اما معنايي كه از آن برداشت مي‌كند از تلقی مرسوم تاریخی‌اش متفاوت است. درنهایت، او پاتوس را درد و لذتی می‌داند که موجب رهايي و ارتقا می‌شود و آن را در مرکز زندگی انسان قرارمی‌دهد و در اين راستا، خاستگاه هنر را در زندگي قرار‌مي‌دهد و معتقد است برخی آثار هنری می‌توانند به خوبی آن را نشان دهند.
صفحات :
از صفحه 83 تا 100
نویسنده:
حسن احمدی زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
همواره یکی از مهمترین دغدغه‌های اهل فلسفه و عرفان اسلامی، تأمل در خصوص وجود و انحاء و مراتب آن بوده است، تا آنجا که ایشان، وجود مطلق را موضوع اصلی نظام فکری خود معرفی می‌کردند. در عرفان ابن عربی و اخلاف او بویژه داود قیصری نیز کلیدی‌ترین موضوع، وجود است، تا آنجا که فهم خداشناسیِ مکتب ابن عربی در سایه‌ی وجودشناسی آن، امکان‌پذیر است. قیصری در مقدمه‌ی شرح خود بر فصوص الحکمِ ابن عربی، وجود را چونان حق و حقیقت قلمداد می‌کند و تلقی متافیزیکیِ سنتی از وجود صرفاً چونان کلی‌ترین و انتزاعی‌ترین مفاهیم را نمی‌پذیرد بلکه علاوه بر این، وجود را واقعی‌ترین حقیقت و معنی‌بخش همه‌ی موجودات تلقی می‌کند. از سوی دیگر، این حقیقت، یعنی وجود، را نه محدود به طور عقل و ظرف وجود ذهنی می‌داند و نه صرفاً متعین در ظرف وجود خارجی، بلکه آن را فراتر از طور عقل و ظرف ذهن دانسته و بر این باور است که وجود چونان حق و حقیقت، جز برای خداوند، بر کسی معلوم نیست. در جستار حاضر، بر آنیم تا با توجه به نوشته‌های عرفانی قیصری بویژه در مقدمه‌ی شرحش بر فصوص الحکم، به تبیین‌های متافیزیکیِ او از وجود و تلقی‌اش از آن، به مثابه حق و حقیقت توجه کنیم و نشان دهیم که نظام وجودشناسانه‌ی قیصری در تلقی خاصی که از وجود ارائه می‌کند، به‌مانند دیگر عرفای مسلمان، چون ملاصدرا، از نظام متافیزیکیِ سنتی، بویژه در قالب ارسطوییِ آن، فاصله می‌گیرد.
صفحات :
از صفحه 7 تا 22
نویسنده:
احمدعلی حیدری , علی حاتمیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«پرسش هستی» مشهورترین دغدغه مارتین هیدگر در سراسر دوران حیات فکری او است. این پرسش بنا بر روایت خود او، از آغازین گام­ها تا لحظه مرگ پیوسته توجه فیلسوف فرایبورگ را به خود معطوف داشت و تمام آثار و نوشته­های او را می­توان بر زمینه این پرسش نگریست. اما فهم دامنه معنایی و ساختار صوری پرسش هستی، متوقف به درک دقیق چیستی پدیدار «پرسش» در هیدگر و نحوه ارتباط آن با هستی و انسان است. بر این اساس، مقاله حاضر بر آن است تا با طرح افق معنایی عام «پرسش» در تاریخ فلسفه، رویکرد هیدگر را به این عامل بنیادین روشن سازد تا از این طریق، در پژوهش­های دیگر، نور بیشتری بر «پرسش هستی» در آثار او افکنده شود. در این مسیر، ابتدا اهمیت، چیستی و محوریت پرسش در تاریخ فلسفه به اختصار مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در ادامه، پس از طرح تصور هیدگر از این پدیدار در رساله هستی و زمان، نحوه تکوین این تحلیل در آثار متقدم او در چارچوبی واحد بررسی خواهد شد. در نهایت، ارتباط پرسش هستی با انسان، و گذرناپذیری آن، به عنوان ویژگی بنیادین دازاین پایان­بخش تحلیل خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 119 تا 134
  • تعداد رکورد ها : 9