جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مرور >
مرور مجلات
>
دو فصلنامه حقوق بشر
> 1397- دوره 13- شماره 2
خروجی
چاپ نتایج
Mods
Dublin Core
Marc
MarcIran
Pdf
اکسل
انتخاب همه
1
2
تعداد رکورد ها : 13
سال 1398
دوره 14 , شماره 2
دوره 14 , شماره 1
سال 1397
دوره 13 , شماره 2
دوره 13 , شماره 1
سال 1396
دوره 12 , شماره 2
دوره 12 , شماره 1
سال 1395
دوره 11 , شماره 2
دوره 11 , شماره 1
دوره 5 , شماره 2
سال 1394
دوره 10 , شماره 2
دوره 10 , شماره 1
سال 1393
دوره 9 , شماره 2
دوره 9 , شماره 1
سال 1392
دوره 8 , شماره 2
دوره 8 , شماره 1
سال 1391
دوره 7 , شماره 2
دوره 7 , شماره 1
سال 1390
دوره 6 , شماره 2
دوره 6 , شماره 1
سال 1389
دوره 5 , شماره 2
دوره 5 , شماره 1
سال 1388
دوره 4 , شماره 2
دوره 4 , شماره 1
سال 1387
دوره 3 , شماره 2
دوره 3 , شماره 1
سال 1386
دوره 2 , شماره 2
دوره 2 , شماره 1
سال 1385
دوره 1 , شماره 2
دوره 1 , شماره 1
عنوان :
دین، حقوق بشر و مسئلۀ ساختار سازمانی
نویسنده:
لاورنس دیویدسون
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
چکیده
مراجع
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
مقالات ژورنالی
چکیده :
این مقاله به دنبال ارائه شناختی از شرایط تاریخی است که همگرایی تعالیم مذهبی انتخاب شده و حقوق بشر را امکان پذیر ساخته و این سوال را مطرح میکند که آیا چنین همگرایی میتواند به موفقیتی که در دین دولتی و یا نهادی یافته است، در یک بروکراسی سلسله مراتبی پیدا کند؟ این مقاله به 3 مورد مطالعاتی نگاه می کند که در آن همگرایی حقوق بشر و مذهب و مبارزه ناشی از آن برای تاثیرگذاری بر رفتار دولت وجود دارد: 1- نمونه آزادی الاهیات مسیحی در آمریکای جنوبی در دهههای 1960-1970؛ 2- نمونه جنبشهای خاخام برای حقوق بشر در منطقه اسرائیل از زمان تاسیس آن در سال 1988 تاکنون 3-نمونه Cair (شورای روابط آمریکایی- اسلامی) که در حال حاضر در ایالات متحده فعالیت میکند. در میان تعالیم اکثر جنبشهای بزرگ دینی اصول رفتاری وجود دارد که از مفهوم حقوق بشر جهانی حمایت میشود. هرچند این اصول هنگامی که مورد نیاز نهادها باشند یا دولت یا سلسله مراتب مذهبی تشکیل شده باشند، تحت الشعاع قرار میگیرند. نیازهای نهادها و بروکراسی سلسله مراتبی، حقوق بشر جهانشمول و اصول رفتاری مبتنی بر حقوق بشر جهانشمول را نشان نمیدهد. بلکه، این نهادها، نیازهای خاص گروههای مورد علاقه و نخبه را منعکس میکنند. این نخبگان اغلب میتوانند از ایدئولوژی (که ممکن است طبعاً مذهبی باشند) استفاده کنند تا منافع خاص خود را جایگزین نیازهای عمومی و منافع جامعه کنند. از آنجا که قواعد رفتاری بر اساس تطابق با دیکته سازمانها و بروکراسیها محدود میشوند، حقوق بشر جهانشمول باعث میشود گروههای اقلیت و دیگر افراد در حاشیه جامعه به دنبال تفسیر دوباره و گسترش تعاریف انسان و رفتار شایسته باشند. در کشاش این تفسیر دوباره، قواعد رفتاری در راستای حقوق بشر جهانشمول، همگرایی بین آموزههای دینی و حقوق بشر بیشتر امکان پذیر است. اما بار دیگر این اتفاق در قالب یک اتحاد میان کسانی که خارج از ساختار قدرت غالب هستند، اتفاق میافتد. سه مطالعه موردی که در بالا اشاره داده شده است، نشان میدهد که این کشمکشها از حاشیه به سه حوزه معاصر راه پیدا کردهاند. نتیجه منطقی که میتوان برداشت کرد این است که حامیان حقوق بشر جهانشمول به طرز مضحکی محکوم شدهاند که هیچ گاه برای رسیدن به ساختار قدرت مورد نیاز برای اعمال اصولشان در سطح جهانی، تلاش نکردهاند. از این رو، این چنین قدرت ساختاریای وجود ندارد که برای تحقق این اهداف جهانی طراحی شده باشد. بنابراین حتا در آن موارد نادر که قهرمانان حقوق بشر موفق به رسیدن به قدرت میشوند، هیچ وقت مستقل نبودند و یا توسط ماتریسهای نهادی بوروکراتیک قدرت، تضعیف شدهاند. تمام اینها به نوع خاصی طراحی شدهاند تا منافع خاص و غیر جهانی را ترویج و محافظت کنند. بنابراین، از دیدگاه تاریخی، کسانی که حقوق بشر جهانی را ارتقا میدهند، حتا زمانی که حقوق بشر با آموزههای مذهبی متحد هستند و یا از آنها الهام گرفتهاند، همیشه به عنوان بیگانهها با یکدیگر مبارزه میکنند. برای پیشرفت عمیقتر، باید اصول جهانشمول تبدیل به منافع خاص اجباری شوند.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 49 تا 64
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نقش زنان در ساختن کشور
نویسنده:
میرا ویلیامسون
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
چکیده
مراجع
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
مقالات ژورنالی
چکیده :
«من برای مدت طولانی در تبعید بودم و از انعطاف پذیری، هوش، قدرت و توانایی زنان افغان که از افغانستان و اطراف دنیا آمده بودند، شگفت زده شدهام. من قول میدهم که این زنان بدون هیچ مشکلی کشور را بازسازی کنند.» (Bernard et al, 2008: 150) در این مقاله من بررسی نقش زنان در سناریوهای پس از جنگ به خصوص در موارد حفظ صلح و ساختن کشور را مطرح میکنم. میخواهم از یک بیانیه کلی دربارة نقش مهم و برابر زنان در جامعه که هم در اسناد بینالمللی حقوق بشر، همچون اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی به آن اشاره شده است، شروع کنم. همچنین این اصل توسط ادیان بزرگ از جمله اسلام پذیرفته شده است. تعداد کمی از سیاستگذاران که مسئول ساختن کشور با هدف نهایی ایجاد جوامع عادلانه دموکراتیک و مسالمت آمیز که حقوق بشر زنان را احترام میگذارد، با آن مخالفت میکنند. با این حال بسیاری از آنها ابراز نگرانی میکنند که دستیابی به این هدفِ «بسیار زود» ممکن است قایق را بشکند و در برخورد با یک قایق بسیار لرزان ممکن است تبدیل به هرج و مرج شود و شما نمیتوانید ریسک کنید.[1] این مقاله به دنبال تعیین نقش زنان در سناریوهای پس از جنگ بدون «سرنگونی قایق» است. این سوال مطرح میشود که تا چه زمانی دخالت زنان باید به تعویق بیافتد تا «وضعیت به ثبات برسد». برخی معتقدند که با توجه به مزایای مختلف دخالت زنان، ترجیحا زودتر به جای دیرتر، دخالت آنان نباید به تعویق بیافتد.[2] در این مقاله به طور ویژه در مورد دخالت زنان در افغانستان تاکید میشود. با این حال افغانستان نمونههایی از خطر و مشکل ترویج مشارکت زنان در ساختن کشور را فراهم میکند. به عنوان مثال در مورخ 29/9/2008 گزارش شد که یک مامور پلیس افغانی، ملالی کاکار، مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شده است و طالبان مسئولیت مرگ وی را بر عهده گرفته است.[3] این نخستین نمونه از ترور مستقیم یک زن مامور پلیس پس از 2001 نبود. سؤالی که در این حادثه مطرح میشود این است که آیا تاکید بر ترویج مشارکت زنان در نیروی پلیس پیش از موعد است یا خیر؟ آیا این یک نمونه از «شکستن قایق است» بخشی از ساختن کشور است؟ طرح کلی پیشنهادی این مقاله به شرح زیر است: مقدمه و زمینههای اساسی: برابری و نقش زنان در جامعه: اصول کلی قانونی، اصول اجتماعی و مذهبی؛ زنان و کشور سازی: تعاریف، اصول کلی، اسناد بینالمللی و آمار؛ افغانستان: فرآیندها و مشکلات؛ زمینههای تاریخی و مسائل مدرن؛ نتیجه گیری: توصیهها به ویژه برای افغانستان و برای زنان در ساختن کشور به معنای کلیتر.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 85 تا 112
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
گروههای صلحجوی مسیحی: هویت واحد مسیحی در تلاقی با جریان اصلی صلحجویی
نویسنده:
پُل جِی یاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
چکیده
مراجع
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
مقالات ژورنالی
چکیده :
این مقاله ارتباط بین دین و حقوق بشر را که در قالب کار و ماموریت گروههای صلح طلب مسیحی و تیم های صلح طلب مسلمان تجسم یافته است، بررسی می کند. این نوشتار مدل هایی مانند نظریه های مارگارت کک و کاترین سیکینک را برای ارائه چارچوبی برای درک، نقد و نحوه کارکرد CTP و MPT برای مقایسه ارائه می دهد. گروه های CTP و MPT از طریق قرار دادن خود در موقعیت های جنگی به منظور کاهش تمام اشکال خشونت علیه غیرنظامیان با خشونت مبارزه می کنند. این جنبش در دهة 1980 بر اساس رویه «کلیسای صلح» مسیحیان متولد شده و این حرکت تا جرقه تشکیل جنبش های کمتر شکل یافته صلح طلبان مسلمانان گسترش یافته است. در حال حاضر دو گروه از طریق تمرینات مشترک و اهداف آموزشی همکاری می کنند. CTP و MPT یک مثال منحصر به فرد از ادغام دین و حقوق بشر را ارائه می دهند. در حالی که CPT به طور وسیع کار کرده است و تجربیات خود را به طور گسترده ای منتشر کرده است، هر دو گروه نمونه های همکاری بالقوه گروه هایی هستند که به منظور پیشبرد حقوق بشر از مذهب استفاده می کنند. از آنجایی که CPT ساختار سازمانی شکل یافته تری دارد، این مقاله بر روی این گروه تمرکز دارد تا اصولی که هر دو طرف به آن عمل می کنند را مشخص کند. به همین ترتیب، پرسش هایی درباره نحوه ارتباط بین حقوق بشر و مذهب در نحوه عملکردCPT بسیار مشخص است. هدف اصلیCPT کاهش خشونت علیه غیرنظامیان از طریق قراردادن خود در معرض خطر است؛ به علاوه، CPT از طریق ایجاد شبکه هایی از جوامع مذهبی، سازمانهای حقوق بشری و غیره تلاش می کند تا تغییرات کلانی را صورت دهد، حتا اگر بیشترین فعالیت ملموس آنها بسیار کوچک باشد. CPT و MPT به وضوح از بنیاد عمیق مذهبی بهره می گیرند. تاکید بر انعکاس عادت های معنوی، تجربه معنوی جمعی و عبادت عمومی و خصوصی این بنیانها را برجسته می کند. برخی دیگر از تاکتیک های کوچک این گروه ها عبارتند از اعتراضات مدنی، حفظ هویت غیر پرتستانی یا تبلیغی، اجتناب از ادامه بی عدالتی و اجرای آموزه ها و نمونه هایی از صلح طلبی از حضرت محمد و حضرت عیسی. بخشی از پارادوکس ناراحت کننده که برای مقاله ناگزیر است، مرتبه ای ست که به نظر می رسد در میان گروه های همجنس و مشابه، موثرتر باشد. داستان تام فاکس (عضو CPT) این اصل را شرح می دهد. در حالی که اخیراً مدرسه بهداشت بلومبرگ دانشگاه جان هاپکینز میزان مرگ و میرهای عراق را از سال 2003 بیش از 650000 نفر اعلام کرده است، ربودن و مرگ فاکس در سال 2005 به میزان قابل توجهی [بیش از خبر کشتار عراق] توجه رسانه ها ی غربی را جلب کرده است. رسانه هایی که به وضوح تبعیض آمیز عمل می کنند و توجه افکار عمومی، مواردی هستند که گروه هایی مانند CPT به منظور جلب توجه و ایجاد تغییر در شرایط درگیری باید با هر دوی آنها مبارزه کنند و همچنین در شرایطی از آنها استفاده کنند. بدین منظور، گروه هایی مانند CPT و MPT تلاش می کنند تا موانعی را که رسانهها و دولت های قدرتمند آنها را ایجاد کرده اند، کنار بگذارند. این مقاله به دنبال جدی گرفتن شأن و منزلت تلاش-های مسلمانان و مسیحیان است.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 221 تا 240
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
خشونت دینی: واقعیت یا توهم؟
نویسنده:
ابوالقاسم فنائی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
چکیده
مراجع
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
مقالات ژورنالی
چکیده :
پرسش اصلی این مقاله این است: «آیا خود دین نقشی در خشونت سیاسی بازی میکند؟». در آغاز اصطلاحات مربوط و رایج در ادبیات این بحث، مانند «دین»؛ «خشونت دینی»؛ «خشونت سکولار»؛ «خشونت سیاسی» و «فعل اختیاری» را تعریف میکنم. سپس به بررسی دو استدلالی خواهم پرداخت که میتوان به سود این مدعا که خود دین یگانه علت به اصطلاح نوع دینیِ خشونت سیاسی است، اقامه کرد، و از این بحث نتیجه خواهم گرفت که این دو استدلال در معرض نقد قرار دارند و هیچ یک قادر به تأیید ادعای مذکور نیستند. در پایان تبیین مورد قبول خود از علت و ریشة اصلی خشونت سیاسی به نحو عام و راهحل درست آن را پیشنهاد خواهم کرد. همچنین از بحث خود نتیجه خواهم گرفت که تفکیک مشهور میان خشونت دینی و خشونت سکولار قابل دفاع نیست.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 3 تا 30
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
صلح و وجود فردی
نویسنده:
لوئیس وُلچر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
چکیده
مراجع
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
مقالات ژورنالی
چکیده :
تا زمانی که قانون وجود دارد هیچ حقوق بشر جهانشمولی برای صلح وجود نخواهد داشت. این به جهت آن است که خشونت قانونی، چه در عمل و چه در تهدید، از دید کسانی که قانون آنها را به اجبار سرکوب می کند، با روابط صلح آمیز بسیار متضاد است. قانون نمیتواند بدون آنکه عدالت را نقض کند صلح را فقدان خشونت تعریف کند. همان طور که پاسکال میگوید: «عدالت بدون قدرت بیفایده و قدرت بدون عدالت مستبدانه خواهد بود.» هرچند عواقب قانونیِ حوادثی مثل سقوط تخته سنگ و چنگ اندازی شیرها همیشه میتواند به دلایل تاریخی نسبت داده شود، اما تجربه به ما میآموزد که بازیگران حقوقی به طور معمول برای قانونی و مشروع نشان دادن اعمالشان، قانون را بر اساس برخی روایتهای غیر علّی از «حق» و «خوب» پایه گذاری میکنند. بر اساس یک انگاره لیبرالیسم سیاسی که نشانههای آن در اختراع یا (کشف) «من» غیر قابل تقلیل، که فکر میکند آشکار میشود، مشروعیت روایت قانون توسط موضوعات آزاد و عقلانی سیاسی-قانونی اعطا و اخذ میشود. به هر حال در حقیقت، نسبت فلسفی غرب به ما دو ساختار جداگانه برای بحث و بررسی آنچه را که مورد نیاز دو نوع موضوعات عقلانی: پایهای و علّی است، ارائه میدهد. موضوع علّی در رابطه با جهان است. عملکرد استراتژیک از آنجایی که منشا اثر است، از جهان مادی و وجود انسان به عنوان غایت خودشان استفاده میکنند. اما موضوع علّی به خودی خود ایجاد میشود: خواستهها و اقدامات آنها متضمن اثرات تاریخی به وسیعترین معنای کلمه است. چنین فردی با چنین ساختار و سنتی تبدیل به یک مقصود و یک وسیله در حق خود میشود: به طور مثال یک موضوع برای تحقیق و دانش علمی و به طور کلی وسیلهای برای اهداف موضوعات علّی دیگر خواهد بود. از دیدگاه موضوع علّی حقوق بشر نمیتواند وجود داشته باشد که مورد استفاده قرار بگیرد یا به عنوان وسیلهای مورد استفاده باشد. برخلاف موضوع علّی تصور میشود که موضوع پایهای یک منبع واقعی باشد، نه صرفا یک پیوند در زنجیره بینهایت علل و اثرات. در اصطلاح یونانی این موضوع یک آرخه در مقابل آیتیا است. همچنین این منطبق با معنای اصلی لاتین کلمه sub-ject است. موضوع دوم توسط بسیاری از مفاهیم مختلف از جمله نفس (افلاطون)، آزادی (کانت) و روح (هگل) تعریف شده است. در هر صورت، ایده موضوع پایهای کار اصلی خود را در حوزه اخلاقی انجام میدهد: این مفهوم قرار است یک پایه امنی ایجاد کند و توضیح دهد که چگونه موضوع علّی به عنوان یک ظهور مظاعف ممکن است و همچنین به رد نظریه پولوتوس مبنی بر اینکه انسان گرگ انسان است، بپردازد. اگر موضوع علّی بر اساس شیوة حیوانی واکنش نشان میدهد، پس موضوع پایهای به شیوه منطقی حیوانات پاسخ میدهد. اگر موضوع علّی عامل ایجاد اثرات باشد، پس موضوع پایهای ایجاد کننده است و مسئولیت آن اثرات را به عهده میگیرد. با توجه به تمایزات ذکر شده به نظر میرسد مهم ترین مسئله حقوقی و اخلاقی بشر که در قرن بیست و یکم قرار دارد این است که: چگونه قانون و سیاست میتوانند به یکباره، موثر و صرف، قهرآمیز و دلسوزانه، پاسخگو و مسئولیت پذیر باشند؟ به طور خلاصه، آیا ممکن است (با استفاده از ادبیات ظریفِ) کانت، از خود و دیگر انسانها، به طور هم زمان به عنوان غایت و وسیله استفاده کرد؟ اما در اینجا مانند جاهای دیگر در فلسفه، ظاهر میتواند فریبنده باشد. زیرا این سئوال پیش فرضهای زیادی دارد. این مقاله ارتباط قوی بین مفاهیم قبلی موضوعیت و صلح را بررسی میکند. سؤال این نیست که «آیا موضوعات منطقی وجود دارد و آیا میتوانند چیز جدیدی مانند صلح عادلانه پیدا کنند؟» در عوض، سؤال اصلی و حیاتی این مسئله این است که چطور چیزی سست و بیدوام، مانند «ایده» قادر است چیزی را پیدا کند؟ من تلاش خواهم کرد تا تنشهای وحشتناک یا تناقضات بین عدالت و اخلاق، آزادی و مسئولیت، عقل و دلسوزی را پیدا کنم و منشا آن را ردیابی کنم: اراده (یا تمایل) به انکار تراژدی. من ادعا میکنم که مفهوم موضوع پایهای بیانگر یک تلاش ناامیدانه و بدون هدف نسبت به خنثی کردن آگاهی (و فرار از مسئولیت شخصی) از غم و اندوه ذاتی و تراژدی جهان است. عقل و ایمان وجود انسان را با یک بافت نازک از اظهارات پایهای که شامل نهادها و تصاویر است میپوشاند. در بهترین حالت این نمادها و تصاویر تنها محرک هستند: اقداماتی که هرگز به اندازه کافی فاصله وسیع وجودی جداکننده بین موضوع پایهای از موضوع علّی را گسترش نمیدهند. همچنین غایات ما از منظورهایمان، سخنان ما از اعمالها، و به طور کلی از رنجهای انسان از سکولار بیپایان و سفسطه مذهبی که در تلاش برای توجیه آنها هستیم.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 31 تا 48
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
مرزهای آزار دینی: قوانین پناهندگی و حدود محدودیتهای مجاز بر دین
نویسنده:
ساموئل چِنگ
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
چکیده
مراجع
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
مقالات ژورنالی
چکیده :
حق آزادی مذاهب و یا باورها از زمان آغاز دوران مدرن حقوق بینالملل در ابزارهای حقوق بشری به خوبی پایه گذاری شده است. هرچند، آزادی درونی عقیده مورد اعتراض قرار نگرفته است، توانایی آشکار کردن این باورها به طور عمومی به محدودیتهایی برای اهداف خاصی نظیر امنیت عمومی و نظم، سلامت، اخلاق، حقوق اساسی و آزادیهای دیگر تبدیل شده است. میزانی از این محدودیتها در اعمال مذهبی تحت قوانین حقوق بشر بینالمللی ممکن است قابل پذیرش بوده و همچنان مورد بحث قرار بگیرد. از آنجا که آزار و شکنجه به دلایل مذهبی یکی از پنج زمینه مندرج در کنوانسیون 1951 مربوط به وضعیت پناهندگان است، حقوق بینالمللی پناهندگان نقش مهمی در حفاظت از آزادی مذهبی ایفا کرده است. تا چه میزانی از اعمال محدودیت بر اعمال مذهبی مجاز است؟ و چه میزانی از این محدودیتها به سطح آزار و شکنجة نیازمند حمایت بینالمللی میرسد؟ بررسی قوانین پناهندگی دولتهایی که ادعاهای مرتبط به مذهب را مورد قضاوت قرار میدهند، کمک خواهد کرد مرزهای مبهم تعریف آزار و شکنجه در بستر اعمال مذهبی تشخیص داده شود و برخی از عوامل و گرایشات که بر تصمیمگیری پناهندگان تاثیر میگذارد را مشخص میکند. قسمت اول مقاله ، مرور کلی بر حقوق بینالملل پناهندگان را در رابطه با مذهب ارائه میدهد و زمینه وستفالی را که در آن ایجاد شده است را توصیف میکند. دوران مدرن حقوق بینالملل به شدت تحت تاثیر جنگهای مذهبی و اصل کویوس رجیو، ایوس رلیجیو (Cuius Regio, Eius Religio) قرار گرفت - کسی که حکومت او دین اوست – این اصل بر احترام به حاکمیت ملی و عدم دخالت در امور مذهبی دولت به عنوان ضرورت ثبات بین المللی تاکید دارد. قانون بین المللی پناهندگان که در اصل در واکنش به جنگ جهانی دوم و هولوکاست توسعه یافته است، تلاش میکند که احترام به حاکمیت ملی همراه با حمایت از دغدغههای بشر دوستانه را از طریق اعمال این حمایتها به افراد خارج از کشورشان به تعادل برساند. قسمت دوم مقاله قوانین پناهندگان که در آن محدودیتهای مذهبی یک ترس شناخته شده نسبت به آزادی و اذیت را شامل میشود، تفسیر می کند و مسائل مهمی که مرز آزادی و اذیت را تشکیل میدهند، برجسته میکند. چگونه قوانین پناهندگی تبعیض را تشخیص داده و حمایت بینالمللی در برابر آزار و اذیت را شایسته نمیداند؟ آیا پناهندگان میتوانند از معضلاتی که زندانیان درگیر آنان هستند، دوری کنند. مانند اینکه هویت و اعتقاداتشان را انکار کنند و یا با اذیت و آزار مواجه شوند و آیا اعمال یک دیدگاه اخلاقی آسیب جدی یا شدیدی را به همراه خواهد داشت؟ چه تفاوتی باید بین دولتهای مذهبی که مذهب خاصی را از طریق قوانین شرعی و یا دیگر قوانین مذهبی مبنای دولت قرار میدهند، [با دیگر دولتها] قائل شد؟ آیا آزار و شکنجه میتواند توسط عاملان غیر دولتی یا افراطیان مذهبی اعمال شود و آیا خشونتهای فرقهای غیردولتی به قوانین پناهندگان مربوط میشود؟ قسمت سوم مقاله بر روی ارتباطات درهم آمیخته میان دین، سیاست، اقتصاد و فرهنگ در پرتو توجه به این واقعیت که مذاهب از پیروان خود انجام برخی از اعمال را میخواهند و برخی از استانداردهای رفتار اجتماعی را [برای آنها] تعیین میکنند، تمرکز میکند. این بخش ارتباط بین دولتها و مذاهب را مورد بررسی قرار میدهد و بررسی میکند آیا و چگونه حقوق بینالملل پناهندگان مدارای دینی و تنوع مذهبی را ترویج میکند.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 141 تا 174
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
بحران معنوی: حقوق بشر و نظریه سیاسیِ دین در حقوق بشر
نویسنده:
اِمانوئلا مُرِلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
چکیده
مراجع
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
مقالات ژورنالی
چکیده :
هدف من در این تحقیق تمرکز بر ایدة بحران معنوی در عرصه حقوق بشر است. موضوعی که من آن را مورد بحث قرار میدهم به مجموعهای اساسی از مسائلی مرتبط میشود که به هدف حقوق بشر، پایه اخلاقی آنها و زمینه متافیزیکی غایی آنها مربوط میشود. به شکل ساده تر این پرسش را مطرح میکنم که آیا در افراد نوع بشر چیز خاصی وجود دارد که آنها را مستحق داشتن حق میکند؟ برخی از استدلالها مانند عامل انسان، کرامت و قانون طبیعی کاملا انتزاعی هستند. بنابراین میتوان چنین فرض کرد که چون مسئله اهمیت کاربردی زیادی ندارد، این استدلالات مرتبط نیستند. اما این فرض کمی عجولانه است، زیرا تعیین پایه و اساس حقوق بشر به معنی تعیین مشروعیت خودِ حقوق بشر در عرصة بینالمللی است. من دیدگاه عملگرا ایگناتیف را که میتوان به صورت یک جمله کلیدی خلاصه کرد در نظر میگیرم: «بدون هولوکاست اعلامیه حقوق بشر وجود نداشت. به خاطر هولوکاست، هیچ اعتقاد بی قید و شرطی در این اعلامیه وجود ندارد.» و دین داری استاک هاوس در دین و حقوق بشر توسعه یافته است: متکلمان دینی. هدف من این است که هر دو دیدگاه را بررسی کنم. هم دیدگاه ایگناتیف که از پرداختن به زمینههای مذهبیِ حقوق بشر دوری میکند و یک دیدگاه با پایههای سکولار با ایده عاملیت انسان ارائه میدهد و هم دیدگاه مکس استاک هاوس که بر خلاف ایگناتیف از اخلاقی دینی به عنوان پایههای حقوق بشر دفاع میکند. اول از همه از طریق این تجزیه و تحلیل، قصد دارم اشاره کنم در حالی که از یک سو احترام به هم نوعان ما نیازمند یک رویکرد محبت آمیز است و تعهد ما به حفظ نوع بشر نیازمند تقویت توسط ایمان دارد؛ از سوی دیگر پایه گذاری حقوق بشر در دین بسیار خطرناک است و ممکن است درگیریهای خشونت آمیز میان مذاهب مختلف به وجود آورد. دوماً به انتقاد از دیدگاه ایگناتیف میپردازم، چرا که دفاع از حقوق بشر به عنوان ابزار عملگرایانه، در زمینههای عملی بسیار ضعیف است و نظام حقوق بشر نیازمند مبانی اخلاقی و متافیزیکی است که به طور جهانی شناخته شده باشد و به اجرا درآمده باشند. سوماً و در نهایت با استفاده از مفهوم رالز در خصوص همپوشانی اجماع، قصد من نشان دادن عدم نیاز به توافق بر سر «بنیانهای واحد» میباشد. در نظر گرفتن یک بنیان واحد توانا و معتبر برای حقوق بشر، ریسک پذیر است. در حالی که یک رژیم حقوق بشری بر بنیانهای چندگانه استوار است. پذیرش حقوق بشر با بنیانهای چندگانه توسط ما به پذیرش وسیع تر آن توسط مردم کمک مینماید. اگر به علت گوناگونی به طور عمومی از حقوق بشر دفاع کنیم، به درستی ثابت میکنیم که هیچ پایه متافیزیکی مناسبی وجود ندارد. دلیل خوبی برای آنکه که چرا ما نیازمند زمینههای حقوق بشری در هر متافیزیک خاص نیستیم میتواند این باشد که آنها هم اکنون نیز به بسیاری از متافیزیکها متکی هستند و در حال حاضر میتوانند از منابع بیشتری بهره ببرند. از این رو ارزشمند و عاقلانه است که از ادعاهای غیر انحصاری متکثر مرتبط با راههایی که حقوق بشر [به واسطة آنها] به طور قانونی پایه گذاری میشود، استقبال کرد. برای مثال عاملیت انسان، کرامت انسانی، ایجاد برابری، نمونههایی از مبانی مختلفی هستند که منحصر به فرد و ناسازگار با دیگری نیستند.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 175 تا 192
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
دین، حقوق و دموکراسی در اروپا
نویسنده:
لُورنزو زوکا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
چکیده
مراجع
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
مقالات ژورنالی
چکیده :
اروپا یک صورت فلکی از دموکراسیهای لیبرال با این اعتقاد است که حوزه عمومی باید کاملا سکولار باقی بماند و استدلالهای مذهبی از قلمرو عقل عمومی خارج شوند. ما این نگرش را «اعتماد لیبرال» مینامیم. در سالهای گذشته، اعتماد لیبرال تحت فشار قابل ملاحظهای از طریق موارد متعددی از قبیل حجاب، صلیب در کلاس و داستان کاریکاتورهای محمد [ص] قرار گرفته است. به نظر میرسد اعتماد لیبرال نمی تواند استدلال قانع کنندهای برای تصمیم گیری در مورد این مسائل ارائه دهد. توضیح عمده برای عدم وجود یک موقعیت لیبرال قانع کننده در شخصیت جزمی منعکس شده است که به جای بیان یک توجیه صحیح، فرض میکند که دین، نمادهای دینی و نظریات دینی بهتر است از منظر دید خارج شوند. این وضعیت مصنوعی به جای حل مشکلات تنشهای بیشتری ایجاد میکند و اکنون زمان بررسی این ضعف بنیادین در رشتههای اندیشه لیبرال است. این مشکل مسائل مختلف فلسفی را به وجود میآورد. اول به یک چالش معرفت شناختی جدی اشاره میکند، با این عنوان که وضعیت اعتقادات مذهبی در شکل گیری سیاستهای عمومی چیست؟ دوم یک مشکل سیاسی در رابطه بین نهادهای سیاسی و مذهبی در سیاستهای اروپا را مطرح میکند. سوم، این مسئله اخلاقی بنیادین را به پرسش از عموم ارجاع میدهد: چگونه باید زندگی کنیم؟ با این پرسش که چگونه میتوانیم بدون درگیر شدن در این دوره جامع، همان طرز حکومت یکسان را به اشتراک بگذاریم. این امربه این صورت است که باورهای مذهبی و دیگر اعتقادات را در کنار سایر انواع باورها، مهم میشمارد.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 65 تا 84
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
حقوق بشر و مذهب عامه در مذهب کاتولیک؛ معیارهای مبانی کلامی آنها
نویسنده:
آنتونیو پاریس
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
چکیده
مراجع
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
مقالات ژورنالی
چکیده :
متکلمانی که توجه خود را به ملاحظات اجتماعی اختصاص دادهاند، این را میدانند که تصویر مسیحیت از رستگاری شامل یک تعهد اخلاقی است و به مراتب فراتر از مرزهای خوشبینی است. قلب این تصویر، ایدة پادشاهی خدا به عنوان تحقق ارزشهای خاص (صلح و عدالت) و تجدید ساختار بشریت است که ملهم از برادری و همبستگی میباشد. افزایش روابط انسانی یکی از ویژگیهای برجسته جهان امروز است که توسعه خود آن همراه با پیشرفت تکنیکی میباشد. تبادل دوستانه چنین ایدههایی در میان مردم از طریق چنین پیشرفتهایی به دست نمی آید، بلکه این پیشرفتها در عمیقتر شدن روابط افراد جامعه است و این امر مستلزم احترام متقابل نسبت به شأن معنوی آن هاست. مفهوم منافع مشترک در این مقاله به روشهای مختلفی تعریف شده است.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 205 تا 220
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
حقوق بشر به مثابه نفی اخلاق دینی
نویسنده:
استفان هامفریز
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
چکیده
مراجع
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
مقالات ژورنالی
چکیده :
در مقالة حاضر، گفتهای از متکلم و نظریه پرداز حکومتی، جورج ویلهِلم فردریش هِگِل در صدر مقاله آمده است. هگل اصلاحات را گذاری از جزم گرایی به سمت عقلانیت در دین میدانست که با تثبیت حکومت نوین سکولار در اروپا همزمان گردید. این مقاله استدلال مینماید که گرچه حقوق بشر به عنوان تمایل یا محتوای اخلاقی حکومت عقلانی نمودار میگردد، اما پیامد یا مکمّلی را برای دین ارائه نمیدهد. در واقع این حقوق غالباً اصول محوریِ اکثر ادیان عمده را نقض یا نفی میکنند. استدلال مربوطه آشکار است: به نظر من نمادهای اصلی دینی یعنی تکلیف و وحدت ـ تکلیف یکی نسبت به دیگری و وحدت با خداوند ـ در حقوق بشر کنار گذاشته میشوند. حقوق بشر روابط تکلیفی را تبدیل به نظامهایی از مالکیت و دِین میکند (من دیگر نسبت به تو تکلیفی ندارم؛ بلکه تو به من مدیونی). این حقوق رابطهای را بین دولت و فرد به گونهای آرمانی نشان میدهد که اساساً با مفاهیم وحدت مغایر است. این استدلال تحت چهار عنوان پیش میرود: نخست من نگاهی به آزادی دارم ـ و از نظریات هِگل در این مورد استفاده میکنم که حقوق بشر باید ابزاری برای اخلاقیات دینی در یک حکومت سکولار تلقی شود. ثانیاً من برای مفهوم جلوة الاهی در قالب گناه و تکلیف، به فروید و لِویناس اشاره میکنم؛ من مختصراً بیان مذهبی این مفاهیم را با آنچه در گفتمان حقوق بشر یافت میشود مقایسه میکنم. ثالثاً بخشی از مقاله در باب «جامعه» استدلال مینماید که این مفهوم در گفتمان حقوق بشر صرفاً نادیده گرفته نمیشود، بلکه فعالانه تضعیف میگردد. نهایتاً من نگاهی به نظریه و عملگروی حقوق بشر در قالب نظامی از خویش و حاکمیت از طریق قانون و حکومت خواهم داشت. این استدلال ناسازگاری بین حقوق بشر و دین را به عنوان موضوعاتی مربوط به اعتقاد فردی در نظر نمیگیرد، با این وجود رقابت بین رهنمودهای هنجاری در مورد رفتار و خودشناسی را که در حوزة عمل بر هر یک تأثیر میگذارد، تشخیص میدهد.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 193 تا 204
مشخصات اثر
ثبت نظر
1
2
تعداد رکورد ها : 13
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت
×
ارسال نظر
نوع
توضیحات
آدرس پست الکترونیکی
کد امنیتی
*
*
با موفقیت به ثبت رسید