جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > شناخت > 1397- دوره 11- شماره 2
  • تعداد رکورد ها : 12
نویسنده:
نوید افشارزاده، امیر نصری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
موریس بلانشو، فیلسوف و ادیب فرانسوی، علی­رغم آن­که در زمانه خود شخصیتی کمتر شناخته شده به شمار می­رفت، اما آثارش از نیمه دوم قرن بیستم تا به امروز مورد توجه فلاسفه و منتقدان ادبی واقع شده است. آنچه نوشته­های بلانشو را متمایز می­سازد، رویکرد قطعه­­وار او در قبال فلسفه و ادبیات است که بیش از آنکه به تدوین نظریه­های فلسفی و ادبی بینجامد، منجر به ضد-نظریه و در نتیجه بینشی غیرسیستماتیک به این دو حوزه شده است. از چشمگیرترین جنبه­های اندیشه بلانشو، بحث در باب نسبت غریبی است که او میان خاستگاه ادبیات و مسئله تناهی و مرگ برقرار می­سازد. جستارحاضر، در پی خوانش آراء بلانشو در خصوص ادبیات، به مسئله­ تعریف ناپذیریِ آن و سپس خاستگاه ادبیات می­پردازد و از خلال تحلیل دیدگاه بلانشو در باب مرگ، نسبتِ این دو موضوع را به بحث و بررسی می­گذارد. چنان که خواهیم دید، تصور بلانشو در خصوص تناهی و نیهیلیسم را می­توان به نحوی ناسازنما برسازنده­ی راز ابهام ادبیات و خاستگاه آن تلقی کرد.
نویسنده:
سماء فرخنده نژاد، علیرضا آرش پور، لیلا رئیسی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقصود از فلسفه حقوق بین الملل محیط زیست، نظرات کلی حاکم بر علم حقوق بطور اعم و حقوق بین الملل محیط زیست بطور اخص می باشد. دو موضوع در فلسفه حقوق بین الملل محیط زیست دخیل است که یکی مبنا و دیگر هدف حقوق است. فلسفه حقوق بین الملل محیط زیست به طور قابل ملاحظه ای با حوزه کاری فلسفی در اخلاق زیست محیطی اشتراک و همپوشانی دارد.حقوق بین الملل محیط زیست با ایجاد مکانیسم هایی برای همکاری بین المللی مستمر و دائمی میان دولت ها که بسیاری از آنها از دل معاهدات بین المللی جوشیده، نشان داده است که چگونه می توان تخریب فرامرزی محیط زیست را که صلح و امنیت بین المللی را تهدید می کند، تبدیل به فرصتی برای همگرایی بین المللی نماید. لازم به ذکر است که بحث از فلسفه حقوق محیط زیست بسته به اینکه نگرش مادی یا الهی باشد، نتایج دو گانه ای دارد. لذا هدف این مقاله آشنا کردن متخصصان محیط زیست با دیدگاه های مختلف فلسفه محیط زیست در جهان امروز است.
نویسنده:
مسعود عسگری، غلامحسین توکلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شوپنهاور در حوزة اخلاق قائل به دو ساحت است.اولی ساحت فرد شفیق است که او در این بافت از آزادی و جبرباوری، مسئولیت اخلاقی، فلسفة حق، فضائل و رذائل اخلاقی، روان شناسی اخلاق و انواع خصلت ها بحث کرده و می گوید شفقت منبع همة کنش هایی است که واجد ارزش اصیل اخلاقی اند. دومی ساحت قدیس است که او در این بستر از مرگ، عدالت، متافیزیک عشق جنسی، ریاضت پیشگی و عرفان بحث می کند. در این ساحت، قدیس در جهت انکار خواست یا اراده، آگاهانه از زندگی کناره می گیرد و به زهد و ریاضت پیشگی روی می آورد و نسبت به هر چیز کاملاً بی تفاوت می شود. هنگامی که بر این این دو ساحت متمرکز می شویم، می بینیم که با هم در تعارض اند. او از یک طرف می گوید که هرگونه اخلاقی مبتنی بر شفقت است و از سوی دیگر می گوید که به لحاظ اخلاقی، مطلوب ترین حالت برای فرد روی گردانی از هرگونه اراده ورزی است؛ اما واضح است که بدون فعالیت اراده شفقت و همدردی با دیگران ناممکن است. و چنانچه شفقت را به عنوان بنیاد و اساس اخلاق بپذیریم، انکار اراده ورزی قدیس منتفی می شود. از طرف دیگر اراده به عنوان شیءفی نفسه و جوهر هستی صرفاً خواست است و از آن حیث که خواست است، نمی تواند نخواهد. بنابراین نمی تواند خود را انکار کند.
نویسنده:
ابوالفضل صبرآمیز، محمدعلی اژه ای
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
درباره فهم زبانی و ویژگی‌های آن دو نظریه غالب وجود دارد: دیدگاه معرفتی و دیدگاه ادراکی. دیدگاه معرفتی معتقد است مراد از فهمیدن یک اظهار، شناخت معنای آن اظهار است. اما دیدگاه ادراکی فهمیدن یک قطعه از زبان را از جنس ادراک حسی و شبیه دیدن یک شیء می‌داند. در این مقاله نشان خواهیم داد فهم زبان نوعی شناخت نیست. برای مثال فهمیدن یک قطعه از زبان برخلاف شناخت می‌تواند با بخت یا شانس همراه باشد. همچنین نشان خواهیم داد که شباهت‌هایی که میان فهمیدن یک عبارت زبانی و دیدن یک شی وجود دارد، به نفع دیدگاه ادراکی است و با اهمیت‌تر از آن است که در این نزاع نادیده گرفته شود. مثلا فهمیدن مانند دیدن، حالت غیر ارادی و خودکار است. همچنین به لحاظ پدیداری، ما یک عبارات زبانی را به صورت محتوادار و تفسیر شده می‌فهمیم، همانگونه که اشیاء را به صورت محتوادار می‌بینیم. یک مزیت رویکرد شناختی توانایی تبیین نقش شناختی و استنتاجی دانش زبانی و دانش عمومی ما از جهان در فهم الان‌مان از یک عبارت زبانی است. در انتهای مقاله نشان خواهیم داد که دانش زبانی ما می‌تواند نقشی روانشناختی و نه شناختی در فهم زبانی ما داشته باشد و همچنین استدلال خواهیم کرد که دانش عمومی ما از جهان،‌ می‌تواند بخشی از استعداد فهمی ما در فهم یک عبارت زبانی باشد و در نتیجه نیازی به فرآیندهای شناختی و استنتاجی برای رسیدن به فهم زبان نیست.
نویسنده:
علیرضا فاضلی، مصطفی موسوی اعظم، سعید ظفرآبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
برخی از تاریخ نگاران فلسفه، تفکر یونانی را یک شناختِ بصر محور می دانند. از آنجا که یکی از اضلاع هندسه معرفتی فلسفه اسلامی تفکر یونانی است نگارندگان این پرسش را روبه روی خویش یافتند که آیا شناختِ بصر محور را می توان در جریان تفکر فیلسوفان اسلامی رصد نمود؟ بسیاری از واژگان مستعمل در منطق و فلسفه همانند تصور، صورت، وجود عینی، ظهور، تبیین و.....تداعی کننده و تایید گرِ چنین شناختی است. نگارندگان در این جستار دایره پژوهش خود را محدود به مسئله وجود ذهنی ملاصدرا کرده اند و به این مسئله پرداخته اند که معلومات و مدرَکات ما نه تنها از تاثیر حواس ظاهری در امان نیستند؛ بلکه بیش از دیگر حواس تحت تاثیر قوه بینایی اند. ملاصدرا در مواضعی، خصوصا صور عقلی، سعی در دوری جستن از حس محوری (و بصر محوری) مبتنی بر نظام هستی شناختی و معرفت شناختیِ فلسفه اش می کند، اما به نظر می رسد اگر در خلال بررسی سخنان او در وجود ذهنی پرسشهایی از زاویه­ی دیدی خاص مطرح شود، او هم دچار چالش های جدیِ درون سیستمی می­گردد. به باور نگارندگان، مقوله شناخت در نظام فلسفی ملاصدرا، دست کم بر پایه آنچه در وجود ذهنی می­گوید تحت تاثیر نمودهای حسی معلومات خارجی است و بیش از سایر حواس، بینائیده شده است و این نکته علاوه بر صور جزئی بر صور کلی صادق است.
نویسنده:
مصطفی شهرآیینی، مینا ذوالقدر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در تاریخ فلسفه‌ها می‌خوانیم که نظریۀ ضرورت در کانون اندیشۀ اسپینوزا، و نظریۀ آزادی اراده در قلب نظام دکارت جای دارد. اسپینوزا خدا را علت خود و علت داخلی می‌داند، اراده را از خدا و انسان نفی می‌کند، اختیار را منحصر در ضرورت آزاد می‌داند و به‌ضرورت انتشای عالم از خداوند تصریح می‌کند؛ تا جایی که به‌نظر می‌رسد خط فکری خود را کاملاً از دکارت جدا کرده است. از مهم‌ترین نقدهایِ اسپینوزا بر دکارت، انتقاد از دیدگاه او درباره ارادۀ آزاد است. اما بااین‌همه، برخی دکارت‌شناسان دیدگاه اسپینوزا را در باب ضرورت، هم‌چون رشد طبیعی فلسفۀ دکارت می‌بینند و برآنند که نقد اسپینوزا بر نظریۀ دکارت دربارۀ ارادۀ آزاد، ارتباط چندانی به ادّعای اصلی دکارت ندارد تا جایی که اگر مفهوم دکارت دربارۀ آزادی به‌درستی تقریر شود، دیدگاه اسپینوزا بیش از آن‌چه خود می‌پنداشت، به موضع دکارت نزدیک است. در این مقاله می‌خواهیم نشان دهیم که به‌رغم انتقادات اسپینوزا بر نظریۀ اراده آزاد دکارت، دکارت آن‌گاه ‌که سخن از بالاترین درجۀ آزادی به میان می‌آورد، هم‌بستگی ضرورت و آزادی را هم‌چون اسپینوزا نشان می‌دهد و در این مرحله از آزادی، او نیز میان فاهمه (عقل) و اراده هیچ تمایزی قائل نمی‌شود؛ بنا بر این، با توجه به آن‌چه دکارت در همة آثارش دربارة اراده و اختیار می‌گوید، انتقاد اسپینوزا بر دکارت مبنی بر قول او به ارادة مطلق و آزاد، پذیرفتنی نیست.
نویسنده:
امیرحسین ساکت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
افلاطون در کراتیلوس و دیگر آثار خود عقایدی متعارض درباب ریشه شناسی ابراز کرده که از دیرباز موجب اختلاف نظر بوده است. وی در کراتیلوس استفاده از ریشه شناسی را منع می کند زیرا به عقیدۀ او مطابقتی میان نامها و چیزها وجود ندارد و تحلیل نام به حروف و هجاهای سازنده اش ماهیت نامیده را آشکار نمی سازد. اما او در دیگر آثار خود در چند مورد به ریشه شناسی نامها پرداخته است که ظاهراً ناقض سخنان قبلی او به نظر می رسد و به همین جهت مفسران درباب موافقت یا مخالفت او با ریشه شناسی اختلاف نظر داشته اند. کراتیلوس به زعم اکثر محققان از آثار دورۀ میانی افلاطون است در حالی که ریشه شناسیهای مذکور در آثار متأخر وی مطرح شده است و این نشان می دهد که او احتمالاً پس از کراتیلوس دربارۀ ریشه شناسی تجدید نظر کرده و به استفاده از این روش گرایش یافته است. ریشه شناسی در کراتیلوس بدین سبب منع شده است که به عقیدۀ افلاطون نامگذاران یونانی ماهیت حقیقی چیزها را نمی شناخته اند و در نتیجه نامهایی که وضع کرده اند ماهیت چیزها را منعکس نمی سازد. نامگذاران که افلاطون معمولاً آنان را قانونگذار می خواند، همان پیشینیانی هستند که علاوه بر نامها، قوانین و سنن و اعتقادات یونانیان را بنیاد گذاشته اند. افلاطون در کراتیلوس و آثار نزدیک به آن به دانش پیشینیان بدگمان است و مخالفت او با ریشه شناسی نیز از نتایج همین بدگمانی است. وی در آثار متأخر خود به علتی نامعلوم از عقیده سابق خود برگشته، فضایل پیشینیان را ستوده و به دانش برتر آنان اذعان کرده است. همزمان با این تغییر عقیده و برخلاف آنچه در کراتیلوس مطرح شده بود، گفته می شود که نامهای یونانی از هر جهت با چیزها مطابقت دارند و این ناشی از دانش نامگذارانی است که به گفتۀ افلاطون ماهیت حقیقی چیزها را می شناخته اند. بر اثر این تغییر عقیده افلاطون به ریشه شناسی گرایش یافته و در آثار این دوره در چندین مورد از این روش استفاده کرده است. بنابراین علت مخالفت و سپس موافقت افلاطون با ریشه شناسی، تغییر عقیدۀ او دربارۀ دانش نامگذاران و پیشینیان بوده است. در این مقاله ضمن گردآوری و تحلیل فقراتی از محاورات افلاطون که در آنها به موضوع نامها، نامگذاران و پیشینیان اشاره می شود، ارتباط میان این موضوعات و سیر تدریجی تغییر عقیدۀ او بررسی خواهد شد.
نویسنده:
عارف دانیالی، حسین گلچینی، زین العابدین فرامرزی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ابن ­حبیب­ نیشابوری در کتاب خویش – که ذیل ادبیات صوفیانه دسته ­بندی می­شود- اقسام معانی جنون را برمی ­شمرد؛ در این طبقه­ بندی، هرگز جنون، بیماری پنداشته نمی­ شود و نقطۀ مقابل خردمندی نیست. دیوانه کسی است که سبکی متفاوت از زندگی همگانی را برمی­گزیند و هنجارهای رسمی را زیرِ پا می­نهد. بدین­ترتیب، دیوانه همچون نقاد اجتماعی-سیاسی بازنمایی می­شود. دیوانگی، زبان حاشیه ­نشینان و مطرودان است. از این­ روست که همواره شکل طنز و هجو به خود می­گیرد و سلسله مراتب معرفتی-اخلاقی را باژگونه می­سازد. فوکو نیز گفتمان روانپزشکی که تحت کردارهای شکاف­ انداز، دوقطبیِ «عقل-جنون» را برمی­ سازد و کردار اندیشیدن به شیوۀ متفاوت را منتفی می­ سازد، به نقد می­ کشد. از دید فوکو، روانپزشکی ابزار کنترل اجتماعی و حذف سوژه ­های تکین است. این رهیافت، نگاه فوکو را به فهم ابن­ حبیب نیشابوری از جنون نزدیک می­کند. البته برخلاف ابن­ حبیب نیشابوری، فوکو از هرگونه تفسیر رمانتیک یا ذات­گرایانه از یک باطن معصومانه امتناع می­ورزد. فوکو، هرگونه بازگشت به گفتمان ­های پیشامدرن را همچون رهیافتی ارتجاعی نفی می­کند. او به مفهوم جنون توجه می­نماید از این حیث که شکلی از سیاست­ ورزیِ غیررسمی را ممکن می­کند: نوعی اِعمال قدرت از پایین به بالا، فراروی از کردارهای تقسیم­ کننده. به عبارتی دیگر: فراسوی نیک-بد یا صدق-کذب. اما ابن حبیب نیشابوری، در چارچوب گفتمان صوفیانه، از زبان شیدایان یک گفتمان هژمونیک علیه گفتمان فلسفی می­سازد. مقالۀ حاضر با مقایسۀ دیدگاه ابن حبیب ­نیشابوری با فوکو می­کوشد از شباهت­های ظاهری به تفاوت­های گفتمانی برسد.
نویسنده:
مصطفی مختاباد، مهشید سادات منصوری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تاکید بر روی محتوا در "New art" ،مرا بر آن داشت تا تفکر غالب بر روی این آثار را با رویکردی بر فلسفه اخلاق مرور نمایم.در پی ارتباط هنر و اخلاق پیوندهای پیچیده و چندگانه ای برقرار است که می توان با تکیه بر آراء فیلسوفان و نظریه پردازان بالاخص معاصر به زیبایی شناسی معاصر و ارتباط هنر با زندگی امروز انسان ها دست یافت.در این مجال، کوشیده خواهد شد تا با تکیه بر تفکرات و آراء لونیاس در باب فلسفه اخلاق new art)) "هنر نو پدید" بررسی شود. لویناس که متفکری فرانسوی و لیتوانیایی تبار بود،اندیشه هایش بالاخص در حیطه اخلاق ، تامل بر انگیز و در خور اعتنای جدی می باشد.این فیلسوفِ اخلاق مواجه با "دیگری" را نوعی "پدیدارشناسی"غیریت بیان میدارد و این پدیدار را دال بر پایان مردانگی و قهرمانی سوژه میداند. از نقطه­نظرات لویناس و وجهی اخلاقی وقتی هنر این چند دهه­ی اخیر را مورد مطالعه قرار دادم و ارتباطی میان "مخاطب یا دیگری" در new art و "دیگری" لویناس یافتم،که دراین بحث به وجه انضمامی "دیگری"در فلسفه لویناس و new art پرداخته ام.
نویسنده:
مجید پروانه پور، سعید بینای مطلق
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مطالعات کلمه-تصویر یکی حوزه­های نوین مطالعاتی است که توجه دانشگاهیان را به خود جلب کرده است. از جمله اصطلاحات رایج در این حوزه مطالعاتی اصطلاح اکفراسیس است. این اصطلاح را عمدتاً به معنای توصیف کلامی یک امر دیداری درک می­کنند. اما چنین درکی چندان با معانی کلاسیک این اصطلاح همسو نیست. برای رسیدن به درکی بهتر از معنای اکفراسیس بررسی سوابق بلاغی­ـ­فلسفی آن با تکیه بر مفهومی به نام انارگیا اهمیت فراوان دارد. انارگیا در واقع توصیف رسا و جاندار امور است به نحوی که احساس کنیم پیش چشم ما جان گرفته­اند. در این مقاله ضمن بررسی سوابق بلاغی اصطلاح انارگیا و مقایسه آن با مفهومی متفاوت اما هم­آوا با آن به نام انرگیا، بر بحث افلاطون در این حوزه متمرکز می­شویم تا اهمیت فلسفی این اصطلاح را نیز نشان دهیم و سوابق کلاسیک آن را استخراج کنیم. در نتیجه خواهیم دید که چنانکه استلزامات فلسفی­ـ­بلاغی تعابیری را که در حوزه­های نوین پژوهش همچون حوزه مطالعات کلمه­-­تصویر به کار بسته می­شوند در نظر نگیریم چه بسا با کج­فهمی­های عمده در این زمینه روبرو شویم و لذا نتوانیم مطالعات این حوزه را به نحو مقتضی به پیش ببریم.
  • تعداد رکورد ها : 12