جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > فلسفه علم > 1395- دوره 6- شماره 12
  • تعداد رکورد ها : 3
نویسنده:
رسول جعفریان , ایرج نیک سرشت , عبدالله فرهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کِندی نخستین محصول مهمّ دوران گذار از کلام به فلسفه بود که با اتّکا به آثار مکتب ارسطویی تلاش کرد جهان­شناسی قابل دفاعی در برابر اندیشه­های وارداتی به عالَم اسلام عرضه کند. او فلسفه­ی اولی را اشرف علوم به­شمار می­آورد و علوم مبتنی بر برهان را مفید یقین می­دانست.کِندیبا بهره­گیری از مفهوم «ابداع» در تبیین آغاز آفرینش، به نظریّه­ی خلق از عدم، تناهی حرکت، متناهی بودن زمان و مکان و در نتیجه، حدوث عالَم و ماسوی الله اعتقاد داشت. به باور وی، دو نوع حرکت انتقالی وجود داشت: دَوَرانی و مستقیم؛ او حرکت افلاک را از نوع اوّل و حرکت عناصر اربعه را از نوع دوّم می­دانست. نظریّه­ی عناصر چهارگانه در منظومه­ی فکری کِندی، به­ویژه در میان علوم طبیعی، از جایگاه خاصی برخوردار بود.این نظریّه نه­تنها در علوم طبیعیاز محوریّت خاصّی برخوردار بود، بلکه کِندی حتّی سعی کرد آن را به علوم تعلیمی هم تسرّی دهد و میان این عناصر و موسیقی هم ارتباط برقرار کند. او همین محوریّت عناصر و ویژگی­های آنها را در نورشناسی هم حفظ کرد و وجود عنصر غیرشفّاف و کدر خاک را موجب وجود رنگ­های مختلف در عالَم طبیعت دانست. او تمایل عناصر از خاک و آب گرفته تا جرم اقصی را به کره (کامل­ترین شکل) می­دانست و جهان را کروی­شکل تصوّر می­کرد که کره­ی زمین در وسط آن جای داشت، فلک ثوابت در این کیهان­شناسی آخرین افلاک بود و ورای آن هیچ چیز وجود نداشت.
صفحات :
از صفحه 17 تا 40
نویسنده:
مصطفی تقوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله از سه بخش تشکیل شده است. در بخش نخست، نظریه آنارشیستی فایرابند درباره معرفت به اجمال معرفی می­شود. در این بخش توضیح داده می­شود که چرا او مخالف پوزیتیویزم منطقی و فلسفة علمِ پوپر، لاکاتوش و حتی کوهن است و معتقد است که علم از سایر سنت­های شناختی برتر نیست. فایرابند تأکید می­کند تنها اصل ابدی که می­توانیم از فعالیت واقعی علم استخراج کنیم این است: "هر چیزی امکان­پذیر است". در بخش نخست، تمهیداتی فراهم می­شود تا معنای این جمله کلیدی در بخش سوم مقاله روشن شود. بخش نخست مقاله را باید نُمایی از اندیشه آنارشیستی فایرابند بدانیم. در بخش دوم که ایده اصلی مقاله در آن طرح شده است، توضیح داده می­شود که نظریه آنارشیستی فایرابند از نوع نگاه او به «هستی»، «انسان» و «نظریه» برمی­خیزد. سه مقوله­ای که ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند: انسان نظریه را می­سازد تا به واسطه آن هستی را بفهمد. قسمت دوم مقاله که پس پردة نظریة آنارشیستی فایرابند را شرح می­دهد، نشانگر این است که سرچشمه­های فلسفه او چندان هم آنارشیستی نیست. در قسمت پایانی مقاله، به برخی از مهم­ترین پیامدهای اندیشه فایرابند می­پردازیم: از جمله «اصل کثرت و پایداری»، «جامعه آزاد» و «تفاوت متفکر احترام­برانگیز و دون».
صفحات :
از صفحه 1 تا 15
نویسنده:
مجتبی زارعی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بشر در دوران مدرن، شاهد تحولات بعمده‌ای از جمله گسست بوده است. قطع همبستگی میان علوم طبیعی و علوم انسانی از جمله‌ی این تغییرات به‌شمار می‌رود. در این دوره، علوم طبیعی با محوریت رشته‌هایی همچون ریاضی، فیزیک، شیمی و ... مبدل به ملکه‌ی معارف بشری شد. بهره‌ای که علوم مذکور در راستای متمتع‌شدن انسان از طبیعت توانسته بودند به او برسانند موجب شیوع این پندار گشته بود که آنها در سایر حوزه‌های معرفتی از قبیل دانش‌های مرتبط با انسان نیز می‌توانند کاربست داشته باشند به‌همین‌خاطر آنچه‌که امروزه آن را وحدت روش‌شناختی می‌نامند در همین دوره بروز پیدا کرد. تنها مرجع صدقی که علوم طبیعی به‌رسمیت می‌شناسد تجربه‌ی حسّی است و این تجربه، مصدر حقیقت است. تجربه‌ی حسّی در اندیشه‌های مبتنی‌بر طبیعت‌گرایی، پدیده‌ای خاص است و به‌همین‌خاطر نتایج حاصله از آن‌را نمی‌توان به‌دیگر رویدادهای آینده، تسرّی و تعمیم داد. ازسوی دیگر عدم‌باورمندی به تعمیم‌پذیری، شرایط وجودی قانون در اندیشه‌های مذکور را مخدوش خواهد کرد. اندیشه‌ی فطرت‌گرا امّا با به دست‌دادن تلقی منحصر‌به‌فردی که از زمان و رابطه‌اش با انسان به‌دست می‌دهد و همچنین با باورمندی‌اش به‌یک سری از اصول عام و همه‌شمول که در فطرت انسان به ودیعه گذاشته شده‌اند، تناقضات بنیادی و فراروایت‌های فلسفه‌های برآمده از علوم طبیعی را مرتفع خواهد کرد.
صفحات :
از صفحه 41 تا 63
  • تعداد رکورد ها : 3