جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > ادبيات عرفانی > 1393- دوره 6- شماره 10
  • تعداد رکورد ها : 6
نویسنده:
فرشته جعفری ، احمد خاتمی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آیین مانوی آیینی است گنوسی که جزء فرقه های عرفانی به شمار می‌رود. اصل اساسی این آیین، هبوط روح از عالم اعلا که جایگاه حقیقی اوست و گرفتاری آن در عالم ماده است، وظیفه انسان دراین دنیا رها سازی روح علوی گرفتار در بند ماده است. مانویان همانند سایر گنوسیان راه نجات روح را دست یابی به گنوس یا همان معرفت میدانستند؛ که این معرفت توسط فرستادگان الهی و منجیان آسمانی برای انسان به ارمغان آورده می‌شود. میان عقاید مانوی و عرفان اسلامی، مشترکات و مشابهاتی به چشم می‌خورد، که ازجمله این مشابهات اندیشه "انسان کامل" است. "انسان کامل" درعقاید عرفانی اسلام، شباهت نزدیکی با "هرمزدبغ" یا "انسان نخستین" درآیین مانوی دارد. دراین پژوهش به بررسی شباهت دیدگاه این دو آیین در باب انسان کامل پرداخته شده است.
صفحات :
از صفحه 7 تا 30
نویسنده:
سمیه حاجتی ، احمد رضی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تحلیل گفتمان و نظریه‌های مطرح در آن در دوره‌های اخیر زمینه و بسترهای مناسبی را برای بررسی ساختارهای متون فراهم کرده است. دیدگاه گفتمان دیالکتیکی پل‌ریکور از جملۀ این آراست که به تحلیل متن در سطحی فراتر از زبان و تأکید بر فضاها و زمینه‌های مفهومی شکل‌گرفته در آن توجه دارد. الهی‌نامۀ عطار نیشابوری از آثار کلاسیک ادب فارسی است که ساختار اصلی روایت آن بر محوریت گفتگو بنا شده است لذا قابلیت خوانشی نو از منظر این دیدگاه گفتمانی را داراست. در این پژوهش تلاش شده است با روش توصیفی‌ـ تحلیلی و با رویکرد گفتمانی، گفتمان‌های شکل‌گرفته در الهی‌نامه شناسایی شوند و در دو سطح 1. ساختاری شامل: فاعل گویا، توزیع واژگانی، وجوه بیانی 2. محتوایی بنیان‌های مفهومی در دوآستانۀ معنایی و محکی، منشأ گفتمان‌ها و شکل‌گیریِ خرده گفتمان سکوت مورد بررسی قرار ‌گیرند تا تحلیل و قرائتی نو از متن متناسب با دیدگاه خوانندۀ معاصر فراهم گردد. بررسی اثر از این منظر نشان می‌دهد که دو گفتمان دنیا‌گرایی و دنیا‌گریزی با مرکزیت خدا و انسان به صورت دیالکتیکی در الهی‌نامه شکل گرفته است. سه عنصر پدرسالاری، حاکمیتی و شناختی به عنوان منشأ قدرت و سلطۀ گفتمان زاهدانۀ پدر قابل شناسایی است که نفوذ، غلبه و سیطرۀ آن را بر هر دو گفتمان افزایش داده است. راه‌کارهای تلفیق و تفکیک دین و دنیا از سوی دو گفتمان پیشنهاد می‌شود و در سطح محکی نیز متناسب با سلطۀ گفتمان پدر مصادیق بیشتری برای شفاف‌سازی و متقاعد کردن فرزندان نسبت به آموزه‌های تعلیمی مطرح شده است.
صفحات :
از صفحه 75 تا 108
نویسنده:
نگین بی نظیر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فروریزی تقابل‌ها و اصالت نگرش نسبی در دستگاه فکری مولوی چکیده ساختار نامتعارف و نوآیین مثنوی ایجاب می‌کند که خواننده برای فهم عمیق‌تر و التذاذ هنری بیشتر از کلام مولوی، با الگوهای مأنوس و متعارف زبانی و ذهنی خود با جهان متن مثنوی روبه‌رو نشود. شاکله معنایی مثنوی نیز در خوانش جز‌ء-نگرانه و بدون توجه به بسترهای معنایی و پیوند اندام‌وار پاره‌ها و اجزاء متن، مغفول و پنهان می‌ماند. بر این اساس، پژوهش حاضر با توجه به یکی از رویکردهای معرفتی و هستی‌شناختی مولوی، به تبیین چگونگی و چرایی فروریزی تقابل‌ها و اصالت نگرش نسبی و پیوستاری در مثنوی می‌پردازد. نگرش تقابلی، جریانی ریشه‌دار در تاریخ تفکر بشر است که همه امور و پدیده‌های هستی را در دو قطب مقابل هم طبقه‌بندی می‌کند؛ در ساختار سلسله‌مراتبی و در چینش تقابلی، مفاهیم، ارزش‌ها، ماحصل امور و معانی پدیده‌ها، ایستا و قطعی است و معنای از پیش تعیین‌شده و قطعی، جلوی تکثیر معنا را می‌گیرد. پژوهش حاضر نشان می‌دهد که با وجود تقابل‌های دوگانه در مثنوی، چگونه مولانا از حصار بسته و تکراری این ساختار فراتر می‌رود. پرهیز از برداشت قطعی و نهایی و پیوستاری/ طیفی دیدن مفاهیم، از اصول زیرساختی تفکر مولانا در سراسر مثنوی است که با عباراتی چون «از موضع»، «جهات مختلف»، «از نظرگه»، «در نسبت»، «نسبت به تو»، «از یک رو» و...، به مخاطب انتقال می‌یابد. این مقاله، با بازخوانی تعدادی از حکایات مثنوی- که با همین اندیشه بنیادی طرح می‌شوند-، نشان می‌دهد که چگونه مفاهیم به شکلی لغزنده و سیال در کلیت مثنوی به یکدیگر می‌پیوندند. همچنین با دقت در طرح چندباره برخی از مفاهیم، این مهم برجسته می‌شود، که در مثنوی هیچ مفهومی یک بار و برای همیشه معنا نمی‌شود، بلکه هر مفهوم بارها ـ هر بار از موضع و زاویه‌ای خاص- طرح می‌گردد تا مخاطب هیچ معنایی را معنای نهایی نداند و منتظر جنبه‌ای دیگر از آن در بیتی، حکایتی یا دفتری دیگر باشد. پازل معنای مثنوی در همین امتدادها، تکرارها و ارتباط‌ها به شیوه خاص خود شکل می‌گیرد و حوزه‌های معنایی مثنوی در پیوندی سلبی، ایجابی، تکمیلی، تداومی و تناقضی با هم، هر لحظه افق و چشم‌اندازی دیگر پیش چشم مخاطب ترسیم می‌کند.
صفحات :
از صفحه 153 تا 181
نویسنده:
مریم احمدپور مبارکه ، علیرضا خواجه گیر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
عرفان انفسی و توجه به سیر درونی انسان برای وصال به حقیقت در تعالیم مولانا از برجستگی خاصی برخوردار است . تاکید مولانا در این مسئله هم متاثر از تاکید متون دینی و هم متاثر از تجربه های عرفانی و درونی او بوده است.از نظر مولانا نفس انسان حقیقتی دارای مراتب و مجرد است که ماهیتش آگاهی و منشاء الهی دارد. تاکید مولانا در این سیر درونی بر مسئله خودشناسی و شناخت موانع آن است. این موانع گاهی از سنخ بیمای های اخلاقی و گاهی از سنخ امور معرفتی نظیر از خود بیگانگی ،وهم و خیال و شناخت تقلیدی است. علاوه بر شناخت موانع ، وصال خداوند و بازگشت به اصل، غایت این سیر درونی در آموزه های اوست. در این مقاله مسئله سیر انفسی و خود شناسی با تاکید بر موانع و آثار آن در آموزه های مولانا با روش توصیفی تحلیلی بیان شده است .
صفحات :
از صفحه 181 تا 208
نویسنده:
مهدی زمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی مفهوم و کاربردهای تعبیر نور سیاه در ادب عرفانی پرداخته می شود. قلمرو این پژوهش شامل ادبیات عرفانی پارسی و نیز متون عرفانی عربی می شود. در این متون به دو کاربرد متفاوت و شاید متضاد از تعبیر «نور سیاه» بر می‌خوریم: یکی نور ذات الهی و دیگری نور ابلیس. بیشتر موارد کاربرد این تعبیر را در مفاهیمی مرتبط با معنای نخست شاهد هستیم. برای سیاهی یا تاریکی نور ذات دو علت می توان یافت: یکی آن که شدت نور ذات الهی تیرگی دیدگان سالک را در پی دارد و نزدیکی آن نور چشم را دچار گرفتگی ( قبض) می کند و او را در خود فانی می سازد. دیگر آن که سیاهی اشاره به کثرت ها و تعیّن‌هایی باشد که نور ذات را در خود پوشیده و مستور می‌سازد، که در این صورت معنایی نزدیک به تعبیر «پرده های نور» (حجاب های نورانی) خواهد داشت. برخی نور سیاه را بیانگر تجلی صفاتی حق دانسته اند و بعضی آن را اشاره به مرتبه خفی، از مراتب هفت گانه وجود آدمی معرفی نموده اند. هم‌چنین تعبیرات سیاه رویی (سواد الوجه)، شب روشن، شب یلدا، خال سیاه، چشم سیاه و نقطه را می توان از واژگان مرتبط با نور سیاه در ادبیات عرفانی دانست. در نقطه مقابل، عین القضات همدانی نور سیاه را نور شیطان می داند زیرا از دیدگاه وی شیطان مظهر صفات جلال الهی است. برخی برای این کاربرد ریشه‌ای گاهانی یا زروانی در نظر گرفته‌اند که بر اساس نوعی هم‌نشینی نور و ظلمت استوار شده است. این امر تا حدودی به دفاع از نقش وجود شناختی شیطان مربوط می شود و می‌توان در آن به دیده نقد نگاه کرد.
صفحات :
از صفحه 209 تا 239
نویسنده:
علی قبادی کیا ، محمد بهنام فر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مثنوی شریف مولوی یکی­از راز­آمیزترین آثار عرفانی- ادبی برجای ما­نده از بشریت است که قرن­هاست ذهن، فکر و روح مشتاقان را به خود مشغول ساخته و هنوز کسی نتوانسته است آن­چنان که باید به ژرفنای­این­اقیانوس بیکران دست یازد . یکی ­ازاسرار این­اثر گران­قدر، بحث تمامی یا ناتما­می­آن در حیات مولاناست. عده­ای بر این باورند که کهولت سن، بیماری و رحلت مولانا موجب شد تا مثنوی، خاصه، آخرین قصه­ی آن؛ یعنی قصه­ی ذات­الصّور، ناتمام باقی بماند­. برخی نیز معتقدند که مولانا سال ها پیش از آن که از دار دنیا برود مثنوی را به پایان رسانده بود و هیچ بحثی را ناتمام با­قی نگذا­شت . نگارندگان این مقاله، تلاش کرده­اند با ذکر شواهد تاریخی محکم و واکاوی حوزه­ی اندیشگی مولانا و نیز به مدد مثنوی و ذکر مؤلفه های عرفانی و فلسفی، این مسئله را از زوایای گوناگون، مورد بررسی قرار دهند. نتایج این­ پژوهش، که به شیوه­ی تحلیل محتوا انجام شده­است،­ نشان می­دهد که اتمام مثنوی­ نه تنها درزمان حیات مولانا صورت گرفته­است، بلکه شخص وی برکتابت و نسخت آن نظارت داشته و نیز قصه­ی ذات الصّور در آن ناتمام نمانده است؛ زیرا این داستان درواقع سرگذشت سلوک عارفانه­ی سالکان و معرفت­جویانی­است که ماجرای عشق­شان با معشوق، نه آغازی دارد و نه فرجامی.
صفحات :
از صفحه 31 تا 74
  • تعداد رکورد ها : 6