جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
نویسنده:
کاظم هانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هرچند ارسطو نخستین فیلسوفی است که حکمت نظری و حکمت عملی را از یکدیگر تفکیک می‌کند، اما قبل از او افلاطون نیز به جدایی یا عدم جدایی نظر و عمل توجه کرده است. در نظر افلاطون «فضیلت معرفت است»؛ یعنی خودشناسی عین فضیلت و آرتۀ آدمی است. بنابراین می‌توان گفت نظر و عمل در فلسفۀ افلاطون از یکدیگر جدا نیستند. در عین‌حال افلاطون معتقد است اگر بخواهیم به اراده و قصد فضیلت‌مند شویم باید به فلسفه متوسل شویم؛ یعنی فلسفه به منزلۀ فعل و عمل برای تأمین نظر و غرض معین لحاظ می‌شود. لذا می‌توان گفت افلاطون جدایی نظر از عمل را طرح کرده است. اکنون با توجه به این مقدمه مسئلۀ مهمی پیش می‌آید: آیا در فلسفۀ افلاطون نظر و عمل از یکدیگر جدا هستند؟ این نوشتار درصدد است از منظر مارتین هیدگر و هانس گئورک گادامر پرسش فوق را بررسی کند. در حالی که هیدگر معتقد است افلاطون با طرح جدایی نظر از عمل و همچنین تقدم نظر بر عمل زمینۀ شکل‌گیری مابعدالطبیعه و در نتیجه زمینۀ فراموشی وجود را فراهم کرده است، گادامر معتقد است در فلسفۀ افلاطون نظر و عمل از یکدیگر جدا نیستند. در نظر گادامر بسیاری از آموزه‌های افلاطون از قبیل آموزۀ ایده‌ها، دولت آرمانی و ... از دل ملاحظات عملی او نشأت گرفته‌اند.
صفحات :
از صفحه 399 تا 417
نویسنده:
حسین کلباسی اشتری ، مهرداد احمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هیدگر با فهم وجود انسان به مثابۀ دازاین، یعنی موجودی که طرح وجود خود را افکنده و خود را زمان­مندانه بار می‌­آورد، موفق می­‌شود تا ازخود- تعینیِ نابازنمودی سخن بگوید. منظور از خود-تعینیِ بازنمودی مجموعه‌­ای از قواعد و ضوابط است که به مثابۀ یک اپیستمه، هنجاریت و مأنوسیت ویژه­ای را پیشاپیش برای تعینِ فاعل انسانی تحمیل می‌­کنند. از نظر هیدگر دازاین موجودی است که با ساحتِ خودیتِ خنثای خود نسبتی ذاتی دارد و چون این ساحتِ خودیت بالذات آینده‌سو است برای همین دازاین موجودی است که با رخ­دادن از آینده، به طور ساختاری نه تنها خود-تعین است بلکه این خود- تعینی، خود- دگرگون کننده بوده و دربرابر تصاویر ثابت یا تحمیل­‌های بیرونی برای یک شکل زندگی عمومی مقاومت می­کند؛ اما به نظر چنین می­‌رسد که این تنها هدف یا غایت هیدگر بوده و پروژة او در هستی و زمان به قسمی از استعلاگرایی دچار می­شود. نتیجه این ابتلا تا میزان زیادی فهمی از اخلاق به مثابۀ اخلاق در-جهان-بودن یا همان خود-تعینی را قرین فهمِ خودتعینیِ صوری کانتی می­‌کند.
صفحات :
از صفحه 328 تا 344
نویسنده:
حامد موانیه ئی ، علی‌نقی باقرشاهی ، فاطمه موسوی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله می‌خواهیم به مفهوم میل در فلسفة دلوز و گاتاری پرداخته و از رهگذر آن به درک هستی‌شناسی دلوز نائل شویم. آن‌ها در صورت‌بندی مفهوم «میل» در پی پاسخ به مسئلة جهان آشوب‌ناک انسان معاصر هستند. جهانی که برای تاب‌آوری‌اش، انسان معاصر در پی پناه بردن به انواع و اقسام راه‌های فرار است. دلوز و گاتاری برای پاسخ به چرایی این وضعیت و ترسیم راه‌های گریز از آن، دست به خلق نظام مفهومی جدیدی با محوریت مفهوم «میل» می‌زنند. در این متن تلاش بر آن داشتیم تا از منظر دلوز گاتاری مفهوم میل را در پیوند با مفهوم «آپاراتوس» فوکو-آگامبن واکاوی کرده و درنهایت به درکی نوین از مفهوم «رخداد» به مثابة راه گریز او از تنگنای پسامدرن نزدیک شویم. مفهومی که دلوز آن را ذیل مفهوم «توان زندگی» در واپسین نوشتارش گنجانده و بدین سیاق نظرگاهی غریب و با این‌حال آشنا از توان زندگی را به ما عرضه می‌دارد.
صفحات :
از صفحه 379 تا 398
نویسنده:
میکائیل جمال پور
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فلسفه اسلامی از زمان تأسیس و شکل‌گیریِ خود به‌وسیله فلاسفۀ متقدم به‌ویژه حکیم ابونصر فارابی، تحولات مختلف را تجربه کرده است که یکی از آن‌ها «تغییر مکان» است که معمولاً این تغییر جغرافیایی همراه با تغییرات محتوایی هم بوده است؛ مثلاً فلسفه در دوره بغداد دارای ویژگی‌هایی است که در دوره خراسان به ویژگی‌های دیگر مبدل می‌شود. به همین نحو فلسفه اسلامی در حوزه سرزمینی آذربایجان (قرون ششم تا هشتم قمری) دارای مختصات دیگری می‌گردد که یکی از آن‌ها تمایل محسوس نویسندگان متون فلسفی به زبان فارسی است. امروز در سایه همین میل و علاقه به فارسی‌نویسیِ فلاسفۀ آن عصر و دیار، میراث‌دار آثار ارزشمند تحقیقی‌ای هستیم که هم از حیث استحکام‌بخشی به زبان فارسی و هم از جهت استفاده از ظرفیت آن زبان در انتقال مفاهیم و موضوعات فلسفی، جزء گنجینه‌های فاخر فرهنگ عقلی ما محسوب می‌شوند. تحقیق حاضر بر اساس روش کتابخانه‌ای به سامان رسیده است. یافته‌های زیر حاصل این تحقیق و بررسی است: ۱‌) فارسی‌نویسی فلاسفه مکتب آذربایجان معطوف به وجود قابلیت‌های این زبان در انتقال مفاهیم عقلی است؛ ۲‌) نویسندگان رسالات و کتب فلسفی به زبان فارسی در کنار استفاده از زبان عربی به دنبال بهره‌مند ساختن عموم مردم از دانش‌های عقلی بودند؛ ۳) حفظ هویت ملی با مؤلفه‌ای به نام زبان فارسی، یکی دیگر از انگیزه‌های صاحبان آثار فلسفی به زبان فارسی است.
صفحات :
از صفحه 439 تا 460
نویسنده:
داود معظمی گودرزی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ژیل دلوز در کتاب «منطق احساس» که شرحی بر نقاشی‌های فرانسیس بیکن است به صراحت و مکرر از نقد روایت می‌گوید؛ اما حقیقت این است که او نه روایت به طور کلی که روایت فیگوراتیو و بازنمایانه را رد می‌کند و از نحوه روایتی بدیل در نقاشی‌های بیکن سخن می‌گوید. موضوع این مقاله آشکار کردن این شیوه بدیل روایت نه در کار بیکن که در کار خود دلوز در این کتاب است. به زعم نگارنده دلوز در «منطق احساس» شیوه روایت بسیار جالب توجهی دارد، او در این کتاب یک کارگردان تئاتر است. او با زدودن همه عناصر روایت فیگوراتیو و بازنمایانه به دو عنصر می‌رسد: صحنه و فیگور، صحنه خالی و فیگور منزوی و میخکوب در صحنه. ما در کل روایت‌مان از «منطق احساس» تنها به این دو عنصر پایبند می‌مانیم و درصدد آشکار کردن نسبت‌های تغییریابنده میان این دو عنصریم که همچون موتور محرک روایت‌مان عمل می‌کند. اگر این دو، عناصر اصلی این روایت باشند موضوع روایت از این قرار است: رهایی فیگور منجمد در صحنه‌؛ اما این آزادی بی‌واسطه رخ نمی‌دهد و شامل پنج مرحله یا پرده است: یک) انزوا و گیرافتادگی فیگور. دو) کژسانی فیگور. سه) متلاشی شدن فیگور. چهار) ناپدید شدن فیگور. پنج) تولد فیگور رهایی یافته به‌منزله یک بندباز، به بیان دیگر ورزشکارانگی در اتاق خواب. این پنج مرحله پنج پرده روایت اجرای تئاتری‌اند که در نهایتِ آن رهاییِ فیگورِ در بند محقق می‌شود.
صفحات :
از صفحه 623 تا 638
نویسنده:
محمد محمدی‌آغداش ، وحید نژاد محمد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مضمون فلسفی خنده در هنر‌های نمایشی، بخصوص در تئاتر کلاسیک فرانسوی زبان‌ ‌سده هفده میلادی، بیش از پیش به ژانر کُمیک گره خورده است. در این نوع ادبی ملایم، ولی طنزآمیز، که با انتقاد به قصد اصلاح عیوب رفتاری و اجتماعی شهروندان شکل گرفته، موضوعی –که به طور معمول، ویژ‌گی‌های اخلاقی و یا رفتاری قهرمان داستان که خلاف عرف جامعه می­باشد- به شیوه‌ای اغراق‌آمیز بزرگ‌نمایی و آمیخته به ترفندهای نمایشی همچون کمیک کلامی، رفتاری، کمیک تکرار، کمیک موقعیت و غیره روی پرده نمایش اجرا می‌شود. با این وصف، کلام کمیک ضمن ایجاد خنده به دنبال ارائه پیامی اخلاقی است که خود محصول انتقاد از ناراستی­‌های آداب معاشرتی زننده و باورهای غلط نگران‌کننده در جامعه است. از این حیث، لحن کمیک و طنزآمیز -به عنوان نگاهی نو و آشتی‌پذیر با جهانِ هستی، در مقابل جهانِ بسته و بی‌رحم ترسیم‌شده در ژانرِ تراژیک- عامل گفتگو و وسیله ارتباطی موثری بین توده‌های اجتماعی به شمار می‌آید. نویسندگان مقاله در این پژوهش سعی بر آن دارند تا با اشاره کوتاه به تاریخ و ادبیت عنصر خنده، به عبارتی ژانر کمیک در ادبیات فرانسوی زبان در طول قرون شانزده و هفده میلادی، این موضوع مهم را تعریف و به عوامل و شیوه‌های نمایشی که در نمایش‌نامۀ‌ مشهور خسیسL’Avare/The Miser سبب خنده تماشاگر- خواننده می‌شود به‌صورت تحلیلی از ورای نمونه‌های متنی به پیدایش و فلسفۀ وجودی عنصر خنده بپردازند.