جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 36
نویسنده:
سیامک عبدالهی ، منصور نصیری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظریات فلسفه ذهن در نسبت پاسخ به مسئله­ ذهن، به وهم­انگاری و غیروهم­انگاری تقسیم می­شوند؛ وهم‏انگاری در مورد مسئله­ ذهن قائل به وهمی بودن هر آن چیزی است که نفس خوانده می­شود و به لحاظ مسئله­ مورد بررسی با وهم‏انگاری اراده­ آزاد و وهم­انگاری آگاهی متفاوت است؛ اما به لحاظ این­که از فیزیکالیسم بهره می­برند، با هم اشتراک دارند. نگارندگان تقریر اخیر از وهم­انگاری را نزد نوروفیلسوفان و دنیل دنت استقراء کرده­اند. مقاله­ حاضر به تبیین چیستی وهم­انگاری نفس، یعنی تبیین دو دیدگاه مذکور در باب مسئله­ ذهن و نهایتاً مقایسه­ تطبیقی آن­ها اختصاص دارد. برای این منظور از روش فیش­برداری کتابخانه­ای بهره برده­ایم و به این نتیجه رسیدیم که اینهمانی ذهن-مغز که اساسی­ترین مبنای فیزیکالیستی وهم­انگاری است تبعات فراوانی دارد؛ از جمله تبدیل شدن انسان به ماشین، یگانه انگاشتن انسان با سایر حیوانات و بروز برخی ایده­های خاص در مورد ایده­ زامبی فلسفی. چنین وهم‏انگاری­ای، نفس و آن­چه بر آن بنا نهاده شده است (مانند هویت شخصی غیرمادی، تبیین غیرفیزیکال آگاهی، وجود اراده آزاد، اخلاق متافیزیکی و ...)، همه را توهمی می‏خواند و معتقد است برای این مفاهیم، تبیین­های فیزیکال به دست آمده یا به دست خواهد آمد. وجه اشتراک دو نظریه مذکور هم، در وهمی خواندن مفاهیم ذهنی و مخالفت با دوگانه­انگاری­ براساس مبانی فیزیکالیستی-فرگشتی، و وجه اختلاف آن­ها در حذف­انگاری است. ناگفته پیداست که هر نظریه­ای از جمله وهم‏انگاری، قابل نقادی است؛ اما نگارندگان به دلیل رعایت حدود مقاله­نویسی از آوردن آن­ها معذوراند.
صفحات :
از صفحه 364 تا 383
نویسنده:
پگاه جمشیدی ، قدرت اله قربانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فرض کنید دینِ متعالی به عنوان حقیقتی شامل کل زندگی هر انسانی تقریر شود، در این صورت شایسته است که ما فراتر از یک الهیات تطبیقی وابسته به گفتگو، جهت اعتبار بخشی به وجود خود به موضوع کلی گفتگو بین ‌ادیان یا شکل دقیق‌تر آن یعنی گفتگوی عمیق بین ادیان، از طریق تفکر انتقادی، هوش عاطفی، همکاری متقابل و توجه به پیش‌فرض‌های ناخودآگاه تمرکز داشته باشیم. ما بر این اساس بایستی تلاش کنیم با توجه به شرایط و پیچیدگی‌های متفاوت دینی، نقش انسان در عمل گفتگو و همچنین زیست‌دینی دینداران گفتگوی بین ادیان را برقرار سازیم. از شرایط مشخص شده گفتگو در بین ‌ادیان می‌توان به یک تعهد خطاپذیر به سنت دینی خود، شنیدن فروتنانه و همدلانه صدای دیگری، در جستجوی چرایی، از کجایی و به کجا رفتن، گشودگی نسبت به دیگری و برقراری یک ارتباط متقابل اشاره کرد.گفتگوی بین ادیان در عین مواجهه با گستردگی ابعاد دین و تفاوت انسان‌ها، همچنین با گستردگی ساختار یک انسان رو به رو می‌باشد. گفتگوی سر‌ها، دست‌ها، قلب‌ها و در نهایت گفتگوی زندگی انسان‌های مقدس نمونه‌ای از این گستردگی می‌باشد. با وجود تمامی این شرایط، همچنان با توجه به مواردی همچون انسان گفتگو‌کننده ناکام مانده یا شکوفا نشده و ناگفته‌های نگفته نشده در جریان گفتگو، قدرت سکوت در گفتگو، حدود و مرز‌های مشخص یک دین یا ادیان متفاوت نسبت با هم و توصیف و تفسیر‌های گوناگون از ادیان به نظر می‌رسد گفتگوی بین ادیان می‌تواند تحت تأثیر عوامل ارادی و غیرارادی بسیاری قرار گیرد، پس با این وجود بهتر است که ما به عقب‌تر بازگردیم و به جای عبارت مشخص گفتگوی بین ادیان به الگوی گفتگوی انسان‌ها درباره ادیان خوش‌آمد بگوییم.
صفحات :
از صفحه 400 تا 417
نویسنده:
رستم شامحمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آلفرد نورث وایتهد (1861-1947) بر این باور است که در هر نظام فلسفی یک امر غایی وجود دارد که اساس آن به شمار می­آید. در فلسفۀ ارگانیسم او، که اصالت را به صیرورت و پویش می­دهد، این امر غایی عبارت است از خلاقیت. اما وقتی در این زمینه به سراغ آثارش می­رویم درمی­یابیم که به رغم اهمیت این موضوع، او مقصود خویش را به روشنی بیان نکرده است. نوشتار حاضر با نظر به اهمیت این موضوع، تلاشی است در جهت: یکم، توصیف و تحلیل خلاقیت به مثابه اصل غایی و روشن ساختن عمده مشخصه­های آن. دوم، نقد تفسیرهای کثرت­گرایانه و وحدت­گرایانه از خلاقیت و ارائۀ تفسیری دیگر از خلاقیت که مبتنی بر وحدت در عین کثرت باشد. سوم، بررسی رابطۀ خلاقیت با خدا در آثار وایتهد و نشان دادن اینکه قرائت وایتهد از وجود خدا در چهارچوب نظام پویشی­اش (به خصوص در پویش و واقعیت)، ایجاب می­کند خدا و خلاقیت متمایز از هم باشند اما در عین حال به هم وابسته. چهارم، استخراج پاره­ای از پیامدهای مهم الهیاتی خلاقیت به مثابه امر غایی و نقد دیدگاه وایتهد بر اساس تمایز بین خلاقیت جهان­شناسانه و خلاقیت هستی­شناسانه که حاکی از این است که خلاقیت مورد نظر وایتهد عمدتاً از سنخ خلاقیت جهان­شناسانه ­است و قابلیت تبیین آن در محدودۀ طبیعت می­گنجد.
صفحات :
از صفحه 532 تا 552
نویسنده:
سروش صابری ، علی کرباسی‌ زاده اصفهانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
میان کانت و کیرکگور در حوزه‌های گوناگون شناخت، اخلاق، ایمان و هنر می‌توان مطالعه‌ای مقایسه‌‌ای انجام داد. در این مقاله به مقایسه‌ی آرای این دو فیلسوف در مبحث معرفت‌شناسی می‌پردازیم. بنیاد اساسی اشتراک هر دو در زمینه‌ی شناخت، باور ایشان به گسست میان نظر و عمل است که مبنای نگاهشان به شناخت انسانی را شکل می‌دهد. در این جا نشان داده می‌شود که معرفت‌شناسی کانت، بستری را ایجاد کرده است که در آن نظر کیرکگور درباره‌ی گسست وجود و اندیشه شکل گرفته است و همین نگاه باعث می‌شود تا هر دو معتقد به محدودیت شناخت انسان باشند. در ادامه مشخص می‌شود که کیرکگور به پیروی از کانت وجود را متمایز از ماهیت می‌داند. در آخر نشان می‌دهیم که ستیز کانت با براهین سنتی اثبات وجود خداوند، زمینه‌ای را ایجاد کرد تا کیرکگور مخالفت خود با خداشناسی استدلالی را بر آن بنا کند و آن‌ برهان‌ها را برای یک مومن ناکارآمد بداند.
صفحات :
از صفحه 132 تا 152
نویسنده:
امیرحسین ساکت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دو اصطلاح καθόλου و καθ’ ἕκαστον نخستین بار در آثار ارسطو به معنای کلی و جزئی مطرح شده است. افلاطون غالباً اصطلاح ὅλον را به کار می‌برد که به معنای «کل» است و ارتباطی با کلی ندارد. καθόλου نیز در آثار او به ندرت و همیشه مترادف با ὅλον به کار رفته است. «کل» صفت مخصوص مُثُل است و به درجه‌ای از وحدت دلالت دارد که میان واحد و کثرات قرار می‌گیرد. ارسطو καθόλου را به معانی مختلف به کار می‌برد و به نظر می‌رسد که در استعمال آن چندان دقت ندارد. καθόλου در آثار او گاهی به معنای کلی منطقی است، اما بیش از همه و خصوصاً در نقد نظریۀ مُثُل مترادف با «جنس» است و لزوماً به معنای کلی منطقی نیست. وی به افلاطون انتقاد می‌کند که قائل به وجود مستقل «کلی» است، اما برخلاف تصور رایج، καθόλου در این قبیل عبارات منحصراً به معنای «جنس» است و شامل نوع یا هر کلی منطقی نمی‌شود. به همین ترتیب «جزئی» در آثار او گاهی به معنای جزئی منطقی است، اما در نقد نظریۀ مُثُل اغلب مترادف با نوع است. کلی و جزئی در عین حال نسبتی با کل و جزء دارد و از این لحاظ جنس «جزء» و نوع «کل» به شمار می‌آید. در این مقاله سعی داریم ارتباط لغوی و منطقی اصطلاحات «کل» و «کلی» و همچنین نسبت میان «جزء» و «جزئی» را تبیین کنیم، اما در نهایت هیچ ارتباطی میان آنها دیده نمی‌شود.
صفحات :
از صفحه 384 تا 399
نویسنده:
مریم صوفی ، محمد محمدرضایی ، مجید دهقان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رنج حیوانی و مسئله شر به تازگی به عنوان چالشی برای خداباوری، بسیار موردتوجه قرار گرفته است. کلتز با نگرشی نوتومیستی در صدد پاسخگویی به این مسئله است. این مقاله بررسی و ارزیابی دفاعیه کلتز را به عهده دارد. کلتز هم‌چون آکویناس، احساسات ناخوشایند چون درد، غم، ترس و ناامیدی را شر تلقی نمی­کند بلکه آن­ها را فرایندهای فیزیولوژیکی خوبی می­داند که برای حیوانات مفیدند. همین­طور، وی با بررسی عقلانیت و نشانه­های خودآگاهی چون فراشناخت، حافظه رویدادی و نظریه ذهن از مسیر برخی تحقیقات علمی درصدد است نشان دهد که عقلانیت و خودآگاهی حیوانات محل تردید است و از آن­جایی که توانایی­هایی شناختی با توانایی ادراک درد و رنج رابطه مستقیمی دارد، لذا ادراک درد و رنج در حیوانات نیز محل تشکیک است، براساس نگرش نوتومیستی کلتز، حیوانات، صرفا از قوه وهم برخوردارند که سبب می­شود آن­ها، استنتاج تجربی را شبیه­سازی کنند. اما اگر حیوانات از خودآگاهی برخوردار باشند، می­توان حشر و زندگی ابدی را در مورد آن­ها نیز مطرح ساخت. شبهات دیگری، چون ماهیت عبث بودن برخی از دردها مثل سندرم درد مزمن، نیز مطرح است. کلتز به این شبهات بر اساس هدف خداوند برای جهان آفرینش، محدودیت­های موجود در عالم و پیام اخلاقی که این­گونه دردها با خویش به ارمغان می­آورند، پاسخ می­دهد. در ادامه به نقد برخی از نظرات کلتز پرداخته و نشان داده می­شود که وجود حافظه رویدادی و قابلیت مفهوم­سازی در حیوانات در برخی آزمایشات، به اثبات رسیده است، بنابراین دیدگاه او درباره انکار درد و رنج حیوانی، توفیق چندانی به دست نخواهد آورد. به نظر می­رسد کلتز با اتکای بیشتر بر بخش­های دیگر تئودیسه­اش نظیر هدف خداوند برای آفرینش جهان، فواید درد و رنج برای مخلوقات زمینی، حیات پس از مرگ حیوانات و جبران درد و رنج­های آنان توسط خداوند، موفقیت بیشتری را حاصل خواهد کرد.
صفحات :
از صفحه 510 تا 531
نویسنده:
توحید هادی نژاد ، مهدی بهنیافر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رویکرد «کارکردگرا» رویکردی معیار در دهه‎های اخیر در فلسفة ذهن و علوم ‎شناختی است که با الهام از علوم کامپیوتر و در مقابل انتقادهای وارد بر نظریات پیشین شکل گرفت و مغز را سامانه پردازشگری می‌داند که داده‎های حاصل از اشیاء و رویدادها را دریافت و به‌ کمک مفاهیم پیشینیِ ذهن انسان، آنها را در قالب علائم و نمادهایی با کارکرد بازنمایانه ترجمه و ذخیره می‌کند؛ اما این رویکرد به ‌لحاظ فلسفی با مشکلاتی همچون توجیه معناداری مفاهیم روبه‌روست. این مقاله با نگاهی تحلیلی می‌کوشد رویکرد «بدن‌مند» را به ‌عنوان رویکردی جایگزین ناظر به حل این مشکلات ارائه کند. نگاه بدن‌مند، مشکلات کارکردگرایی را ناشی از نگاه ماشین‎وار، منفعل و فرمان‌بَرِ آن به بدن می‌داند و به‌جای آن، ذهن بدن‌مند را با سه جزء معرفی می‌کند: 1. سامانه «ادراکی-حرکتی» که به ‌نوعی حضور مابازائی از اشیای خارجی را در ذهن معنادار می‌سازد؛ 2. سامانه «مفهوم‎سازی» که اطلاعات حاصل از سامانه ادراکی-حرکتی را به هم مرتبط و متحد می‌سازد. 3. فرایند «ساخت استعاره»‌هایی که حاصل سامانه مفهوم‎سازی هستند و در زبان روزمره، فرازبان و مفاهیم ریاضی به ‌وفور دیده می‎شوند. این سه فرایند شناختی ذهن ما اغلب ناآگاهانه‌اند. نشان داده‌ایم که نگاه بدن‌مند به ذهن، آن را به مغز فرو نمی‌کاهد، بدن را صرفاً سخت‌افزاری فرمان‌بر و مغز را فرمانده و پردازشگر داده‎های ادراکی نمی‌بیند و مفاهیم را هم نه بازنمایی‎های نمادین از جهان بلکه شبیه‎سازهایی ذهنی از کیفیات حاصل از «تعامل بدن با جهان» می‌بیند. انسان (با تمام جنبه‎های وجودی‎اش) موجودی «در جهان» است و به ‌عنوان «بخشی از جهان» با پیرامون خود در تعامل است و شکل‌گیری هر معنایی در ذهن محصول همین تعامل است.
صفحات :
از صفحه 153 تا 175
نویسنده:
حسین مصباحیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این‌ مقاله تلاش کرده است تا از طریق برقراری گفتگویی مفروض بین هانا آرنت و امانوئل لویناس نشان دهد که جوهر سیاست را باید در فراسوی «سیاست واقعی» و‌ کارگزار آن یعنی دولت جستجو کرد و چون چنین است، سیاست را باید نیازمند بازاندیشی ریشه‌ای، رادیکال و جدی دانست. این بازاندیشی ولی هم‌ باید از طریق گشودن ساخت سیاست برای مهیا ساختن آن جهت ظهور امکانات جدید صورت پذیرد، هم از طریق ساخت­گشایی اخلاق و تعمیق و توسعه آن از سطح فردی و نصیحت‌الملوکی به سطح «من در ما»ی معاصر و هم از طریق باز تفسیر رابطه سیاست و اخلاق که پیشاپیش در فرایند داوری ساخت‌گشایانه قرار گرفته­اند و مهیای برقراری رابطه­ای شده ­اند که خادم و مخدوم ندارد. در نتیجه چنین تاملات همزمانی، احتمالا مبانی آنچه در این مقاله سیاست اخلاقی خوانده شده است، می‌تواند در حد کلیات روشن گردد. مقاله بدین ترتیب، بر پایه خطوطی که بیان شد، سه پرسش دیرین را بار دیگر به میدان می‌آورد: سیاست چیست؟ اخلاق چیست؟ سیاست اخلاقی چیست؟ پرسش اول را مقاله بر پایه آراء آرنت و برجسته ساختن مفاهیمی مانند کثرت به جای وحدت، حوزه عمومی به جای حوزه خصوصی و صلح به جای جنگ پیش برده است؛ پرسش دوم را با تکیه بر فلسفه ورزی لویناس پیرامون اخلاق و تاکید بر مفاهیمی مانند تقدم فهم بر شناخت، تقدم دیگری بر من و تقدم فرد بر سرزمین سامان داده است و در نهایت پرسش سوم را از طریق برقراری نوعی نسبت بین آراء دو متفکر مذکور و مفاهیم مشترکی مانند مسئولیت در قبال دیگری، تقدم منافع انسانی بر منافع ملی و مفهوم جدیدی از دولت صورت­بندی کرده است.
نویسنده:
فرهاد برندک ، فریدون بابایی اقدم ، حسن محمودزاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
با ظهور آنچه که انقلاب فلسفی خوانده شده ‌است، روشن ‌است که بدون رویه‌ها و مسائل اندیشه­ای لازم، هر علمی صرفاً تداوم جهان پذیرفته‌شده در وضعیت فعلی است، و نقش اصلی خود به عنوان عمل انتقادی را در برابر عمل علمی انکار می‌کند. ما در این‌جا مسئله انسان (محوری) را در فلسفه مدرن و فلسفه شهر گرد هم می‌آوریم. ما در اینجا این اصطلاح را ابتدائاً در فلسفه مدرن بررسی و سپس برای تدقیق یا باز تفسیر آن در فلسفه شهر، به تحلیل آثار دست اول در جهت تعریف شهر انسان‌محور مدرن می‌پردازیم. لذا سوال اصلی پژوهش این‌گونه مطرح می‌گردد که شهر انسان‌محور در فلسفه مدرن چیست؟ مطابق نتایج، همانطور که کانت، طرح انسانی‌کردن علم را با جدا کردن انسان از ساحت غیرمادی شناخت انجام می‌دهد؛ شهرسازان مدرنیست نیز طرح انسانی‌کردن شهر یا همان شهر انسان‌محور را با جدا کردن آن از ساحت و ‌جهان اصلی‌ا‌‌ش انجام می‌دهند. طرح استعلائی شهرسازان مدرنیست با شناخت پسینی، آنچه برای انسان در شهر مناسب بوده را دریافت و سپس به صورت یکسان در امر پیشینی یعنی جهانشمول و محض در یک امر کلی برای تمام انسان‌ها و تمام‌ شهرها اعمال می‌کند. این در حالی‌ست که فهم انسان در شرایط یکسان، ما را به این نکته می‌رساند که انگار هیچ انسانی وجود ندارد؛ چرا که مشخصه‌های شخصیتی، فرهنگ و تجربه زیستی انسان قربانی ویژگی‌های انتزاعی و کلی می‌گردد و این همان انسانی کردن شهر مدرن با حذف انسان از شهر می‌باشد.
صفحات :
از صفحه 338 تا 363
نویسنده:
سید مسعود آذرفام
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مفاهیم بنیادین فلسفه که تاریخی به درازای تاریخ فلسفه دارد مفهوم جوهر است. اگرچه این مفهوم در طی قرون متمادی دستخوش تحولات ژرفی شد و لایه‌های مختلفی به خود گرفت، به دلیل پیوند وثیقش با عقل عرفی هرگز اهمیت و معنای خود را از دست نداد. از آنجا که موطن مفهوم جوهر یونان باستان و فلسفۀ یونانی است، جستار حاضر بر آن است که نخست تاریخ تحلیلی تکوین این مفهوم در یونان باستان را روایت کند؛ سپس سیر تطور آن را در دل قرون‌وسطای مسیحی و اسلامی پی بگیرد؛ و نهایتاً بقایای آن را در فلسفۀ مدرن مورد بررسی قرار دهد. باری هدف این جستار صرفاً روایتی تاریخ فلسفه‌ای نیست، بلکه هدف ثانویۀ آن قرار دادن مفهوم جوهر ذیل پرتوی انتقادی و روایت نقدهای بنیادین وارد به این مفهوم است. از این رو به مهم‌ترین نقدهای این مفهوم، که عمدتاً توسط فیلسوفان انگلیسی وارد شدند، نیز خواهیم پرداخت و نتیجه خواهیم گرفت که این مفهوم برای اینکه حضوری مشروع در فلسفه داشته باشد باید به بازصورت‌بندی‌ای بنیادین تن بدهد.
صفحات :
از صفحه 614 تا 633
  • تعداد رکورد ها : 36