جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 697
نویسنده:
مرضیه پیراوی ونک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تفکر که به‌عنوان وجه متمایزکننده بشر از سایر موجودات است، دلیل فرهنگی خواندن انسان نیز هست. تفکر نه صرفاً یک گام یا خطی بسته بلکه یک "راه" منسجم و یکپارچه و درعین‌حال پرفرازونشیب است. ضرورت "به راه درآمدن" تا در وجود طالب و محقق، نهادینه و خودانگیخته نشود نمی­تواند از روشنایی و پیامدهای عمیق آن بهره­مند شود. پدیدارشناسی در اصل "راه"ای برای اندیشیدن است، فراتر از آنکه در محدوده­ی یک مکتب فلسفی یا "روش" خلاصه شود. طریق پدیدارشناسی، تلاشی قاطعانه برای غنا بخشیدن به جهان تجربه آدمی است، جهانی که در آن وجوه مختلف پدیده­های هستی، یا کمتر موردتوجه قرار می­گیرند و یا در سایه رفته و به‌مرور برای ما از شکل افتاده‌اند. رسالت "راه" برای بازیابی و افشاگری وجوه دیگری از هر آن چیزی است که در جهان وجود دارد و ما نسبت به آن دچار غفلت شده‌ایم. در نوشته پیش رو نگارنده با دغدغه­ای هستی شناسانه و آشنایی با آسیب‌های موجود در حوزه تحقیق، به گام هایی از "راه" پدیدارشناسی برای نگریستن چند وجهی و جامع به پدیده ها در راستای وفادار ماندن به آنها می‌پردازد و از این رهگذر به تفاوت "روش" با "راه" با تکیه‌بر مبانی فکری پدیدارشناسی ورود پیدا می کند تا بتواند منتقد استفاده از عنوان "پدیدارشناسی" همچون یک زیور یا صرفا به مثابه توصیفی دلبخواهی باشد.
صفحات :
از صفحه 127 تا 144
نویسنده:
بهروز الیاسی ، محمدجواد صافیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هنراندیشی محصول دورۀ دوم اندیشۀ هیدگر است که در آن رویداد‌‌اندیشی بر هستی‌شناسی بنیادین سیطره می‌یابد. در بادی امر به نظر می‌آید که از نقش ویژۀ دازاین در هنراندیشی کاسته شده است؛ اما به واقع می‌توان گفت وجود و دازاین برای هیدگر دو رویِ یک سکّه‌اند. هر جا که اندیشیدن به وجود ممکن است دازاین نیز به شکلی ناگزیر حضور می‌یابد و اهمیت هنر برای هیدگر از آن روست که هنر، حقیقتِ وجود را به آشکارگی می‌آورد. در این مطالعه تلاش می‌شود نقش‌های متفاوت دا-زاین در هنراندیشی به دید آید. نقش دا-زاین از آن رو اهمیت می‌یابد که به عنوانِ گذرگاه هنر اجازه می‌دهد رویدادِ هنر روی بدهد و از خلال آن، خودِ وجود زبان‌آور شود. سپس جایگاه دا-زاینِ هنرمند و شاعر (آفریننده)، مخاطب یا نگاه‌دار، بررسی می‌شود. پس از طرح پرسش از شیوۀ بودن دا-زاین در هنراندیشی به نقش‌های مختلف دا-زاین به عنوان هنرمند، مخاطب و نگاه‌دار پرداخته می‌شود. دا-زاین در هنراندیشی اگرچه نیوشای "وجود" و قابلی بدونِ فعلیت است اما مسئولیت‌پذیری و پروا سبب می‌شود بارِ امانتِ وجود را بر دوش بکشد، پیش‌آمدِ حوالت یک ملّت (قوم) از طریقِ او شکل می‌گیرد. از این وجهۀ نظر پس از ابداع و سرودن، دازاین نابود نمی‌گردد بلکه در کسوت مخاطب و نگاه‌دار، موردِ خطابِ وجود قرار می‌گیرد و در نهایت به این پرسش پاسخ داده می‌شود که چه چیزی سبب تحول در اندیشۀ هیدگر شده و او را به سوی هنر‌اندیشی جذب کرده است.
صفحات :
از صفحه 45 تا 63
نویسنده:
مسعود افشار ، مصطفی تقوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در هنگام دیدن یک شیء یا وضعیت قابل مشاهده، کدام یک از خصوصیات آن را مستقیما حس می­کنیم؟ به طور متعارف ویژگی­های محسوس (sensible) اشیا را در لیست مشخص و محدودی قرار می‌دهند. این ویژگی­ها برای حس بینایی با اندکی اختلاف نظر شامل رنگ، شکل، شفافیت، نسبت­های مکانی و حرکت اشیا است. بر این اساس، چیستی اشیا یا روابط میان آنها مستقیما حس نمی‌شود، بلکه ذهن با دخل و تصرف در کیفیات حسی، آنها را تجربه می‌کند. این تلقی از ادراک حسی که تنها ویژگی‌های سطح پایین (low-level)، بصورت حسی تجربه می‌شوند، اخیرا به طور موثری در فلسفه و علوم شناختی مورد بازبینی قرار گرفته است. در این مقاله تمرکز ما بر تجربه حسی ویژگی‌های نوعی اشیا و روش تقابل پدیداری در اثبات آن خواهد بود. استدلال خواهیم کرد که اگر تجربه بصری نوع طبیعی (natural kind)ممکن باشد، برخی از نظریه­های ادراک حسی غیرقابل دفاع خواهند شد. پس از آن روش تقابل پدیداری (the method of phenomenal contrast) را به عنوان یک الگوی عمومی استنتاج معرفی می‌کنیم که هرگاه کسی بخواهد از پدیدار شناسی تجربه، مطلبی درباره محتوای تجربه استنتاج کند، باید از آن تبعیت کند. بنابراین برخلاف تصور منتقدین، این روش نه تنها در مقابل برخی از روش­های تجربی تعیین محتوا قرار نمی‌گیرد بلکه منطق آنها را روشن می­کند. در نهایت استدلال سوزانا سیگل به نفع تجربه بصری انواع طبیعی، که در چارچوب همین الگوی استنتاجی ارائه شده را از طریق پاسخ به مهمترین انتقادات آن، تقویت خواهیم کرد و بر این اساس به نفع تجربه بصری انواع طبیعی داوری می‌کنیم.
صفحات :
از صفحه 25 تا 43
نویسنده:
غلامرضا صائبی؛ سعید اسلامی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
افلاطون این سئوال را اساسی می­دانست که کدام دولت بهتر وکدام نظم منصفانه­تر و چه کسی صلاحیت حکومت بر مردم را دارد؟ از نظر افلاطون، عدالت می­بایست در درون فرد و درون جامعه تحقق یابد. عدالت در شهر در سلسله مراتب طبیعی و تقسیم کار یافت می­گردد. عدالت در نفس آن هنگام صورت می­گیرد که هر جزء از نفس مشغول به کار خویش باشد تا هماهنگی نفس پدیدار آید. افلاطون حکومت را هنری می­داند که حاکم باید نفع کسانی را که تحت حاکمیت قرار دارند را ملاحظه نماید و با در نظر داشتن میانه­روی و هماهنگی از افراط و تفریط دوری کند. افلاطون دولت را مانند بدن انسان دارای سه بخش تصور می­کند که در آن به جای سر و سینه و شکم، حکمرانان و پاسداران و زحمت­کشان وجود دارند. آنگونه که آدم سالم و هماهنگ تعادل و تناسب به خرج می­دهد، نشانه دولت بافضیلت نیز این است که هر کسی جایگاه خود را بداند. این مقاله بدنبال تبیین مبانی نظریه عدالت افلاطونی بر پایه رساله­ی جمهوری و ایرادات مترتب بر آن بوده و دنبال ارایه پاسخی مطلوب به این پرسش است که از منظر افلاطون آیا عدالت، فضیلت است؟
صفحات :
از صفحه 279 تا 298
نویسنده:
حسین خدادادی؛ احمد عسگری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مسائلی که در کلام مسیحی بحثهای دامنه‌داری را موجب شده، تبیین نحوة رابطة میان دو قلمرو اگزیستانس (جهان اسفل) و ذات (جهان برتر) است. پاسخ به این مسئله از آن جهت که می‌تواند راه‌حلی برای معضل بی‌معنایی و نهیلیسم ارائه دهد، حائز اهمیت است. معنای از دست رفتة جهان باید از راه تعامل میان خدا و جهان اگزیستانس به آن بازگردانده شود و از این رو رابطة دیالکتیکی میان این دو قلمرو ظاهراً از هم جدا افتاده می‌تواند در عین حال دو کارکرد معنابخشی و نجات را ایفا کند. بر اساس پیشنهاد کارل بارت، فاصله‌ای که جهان را از قلمرو الهی جدا کرده با تکیه بر عقل و قوای بشری قابل عبور نیست و لاجرم باید خود خدا با ارادة مطلقش وارد عمل شده و جهان را نجات دهد. در مقابل پل تیلیش معتقد است که همان نظامی که خلقت را موجب شده، از دل خود امکانات نجات را نیز ارائه می‌کند و این دو نمی‌توانند بی‌ارتباط باشند. بدین ترتیب برای نجات لازم نیست که نظام خلقت نقض شده و معنا از فراسوی جهان به آن افاضه شود. با پذیرش اینکه جهان بطور کامل تهی از معنا نیست می‌توان از جنبة مثبت به آن «آری» گفت هر چند ضرورت «نه» گفتن به ابهامات و تضادهای جهان هبوط‌یافته همچنان وجود دارد. در این مقاله ضمن بررسی نظریة بارت و نقدهای تیلیش بر آن، نشان خواهیم داد که تیلیش چگونه ایدة «آری‌گویی» نیچه را برای ارائة دیالکتیکی ایجابی به کار می‌گیرد.
صفحات :
از صفحه 193 تا 216
نویسنده:
فرحناز شکارچی؛ محمدرضا شمشیری؛ هاشم گلستانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مساله نفس از دیرباز توجه اندیشمندان مختلف را به خود معطوف داشته وموجب پیدایش عقاید گوناگون درباره آن شده است. این پژوهش در قسمت نخست به بیان نظرات فارابی و‌‌ ابن‌سینا در مورد «تعریف» پرداخته و سپس انتقادات سهروردی بر فلسفه مشائی را در این زمینه بیان نموده ودر پایان به بیان دیدگاه سهروردی می‌پردازد. زیرا شناخت نفس و مظاهر و تجلیّات آن اساس و مایه شناخت موجودات به شمار می‌رود. بعنوان ضرورت انجام می‌توان گفت نفس ما به چه طریقی به شناخت می‌رسد؟ مشایین قائل به شناخت اشیاء از طریق مشخص کردن حد ورسم آنها می‌باشند. سهروردی دیدگاه آنها را مورد نقد قرارداده واینگونه تعریف‌ها را نادرست می‌داند و دیدگاه تازه‌ای برمبنای هستی‌شناسی خود که مبتنی بر نور است ارائه می‌دهد.به اعتقاد وی نفس بدلیل نور بودنش نزد خود، ظاهر است ونور هر چقدر که نورانیتش بیشتر باشدخود آگاهی بالاتری دارد.او روشهای استدلالی وعلم حصولی را برای بدست آوردن معرفت کافی ندانسته وشناخت شهودی را لازمه آن می‌داندو با برابر دانستن نفس با نور به بیان دیدگاه‌‌های خودش می‌پردازد.
صفحات :
از صفحه 261 تا 278
نویسنده:
علیرضا صیادمنصور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اندیشه پدیدارشناسانه و اخلاقی امانوئل لویناس (فیلسوف یهودی لیتوانیایی­تبار 1995-1906م) –مانند دیگر هم­عصران فرانسوی­اش- برای نقد سنت­های فلسفی پیشین، آکنده از تمثیل­ها و استعاره­های مربوط به حیطه خانواده و نقش­های خانوادگی است. در میان این نقش­ها، لویناس نقش مادری را با توجه به بنیان اخلاقی­ای که در تمامی سنت­های فرهنگی-تربیتی دارد مورد اهتمام قرار می­دهد تا بدین نمط مبنایی انفعالی-انضمامی را برای نظریه مسئولیت اخلاقی خود تدارک ببیند: این مسئولیت پیش از ورود شخص سوم و در نتیجه قدم نهادن به عرصه جامعه و سیاستْ مجال تحقق می­یابد. مادری و زایندگی –در مقام پارادایم ارزش­شناسانه مسلّط در اندیشه لویناس- با پدیده­ بنیادین مسئولیت اخلاقی هم­بسته است زیرا جهت­مندی یا مدالیته ارزش­شناسانه هر دو یکسان است. در مقاله حاضر -که هدف عمده آن تبیین این­همانی ارزش تمثیل مادری با مسئولیت اخلاقی است- نشان داده خواهد شد که نظریه مسئولیت اخلاقی لویناس در قالب تمثیل مادری به­خوبی قابل طرح است و از این رو واجد سویه­ای جنسیتی نیز می­باشد.
صفحات :
از صفحه 317 تا 336
نویسنده:
میکاییل جمال پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هرچند مفهوم «حیثیت» برای مخاطبان و پژوهشگران فلسفه اسلامی ناآشنا نیست، اما به نظر می رسد تا کنون ظرفیت این مفهوم چنان که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته است. در این مقاله پس از بیان خاستگاه حیثیت، گزارشی جامع از جایگاه و گره­گشایی­های آن در قلمرو منطق و فلسفه اسلامی، به خصوص در حکمت متعالیه، عرضه شده است. همچنین نسبت میان حیثیت با مقید بودن و اعتباریات نیز در حد امکان مورد بررسی قرار گرفته است. برای این کار مثال­های فراوانی آورده شده است تا از این حیث ابهامی در کار نباشد. سپس نشان داده شده است که این بحث چه قابلیتی دارد و در عین حال برای آنکه به درستی از قابلیت آن استفاده شود به شروطی بایستی مراعات شود. همچنین در پایان به اختصار این ایده مطرح شده است که توجه به مقوله حیثیت می­تواند میان جزمیت و نسبی­گرایی، راهی میانه و مطلوب بگشاید.
صفحات :
از صفحه 145 تا 168
نویسنده:
مریم صمدیه؛ مجید ملایوسفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در دیدگاه هایدگر، آلثیا مقوله­ای است که به واسطه آن می­توان به رابطه بین فرونسیس و آگاثون پی برد؛ چرا که هایدگر آلثیا را در معنای یونانی آن یعنی کشف و گشودگی و نه صدق و مطابقت با واقع به کار برده است. با پذیرش آلثیا به عنوان کشف و گشودگی از دو جهت رابطه فرونسیس و آگاثون امکان پذیر می­شود. اول اینکه فرونسیس از نظر هایدگر به عنوان نحوه­ای از کشف و گشودگی یا به تعبیر دقیق­تر نحوه­ای از وجود دازاین است که مرتبط با پراکسیس و عمل است و دازاین را به سوی بهترین عمل یعنی نحوه وجود اگزیستانسیال رهنمون می­شود و آگاثون نیز منبع آلثیا یعنی منبع کشف و گشودگی و هم چنین منشأ وجود و حتی خود وجود است. دوم اینکه هایدگر تعالی موجود در آگاثون را نه به موجودی فراتر از زمان و مکان یعنی خداوند بلکه به خود دازاین نسبت می­دهد؛ به این معنا که آگاثون شامل وجود و توانایی­های موجود در خود دازاین است و تعالی دازاین نیز در گذشتن از وضعیت موجود و یا به تعبیری گذشتن از نحوه وجود اگزیستانسیل و رسیدن به نحوه وجود اگزیستانسیال است و این امر با پشت سر گذاشتن عادت­ها و رسیدن به کشف و گشودگی امکان­پذیر می­شود. از این رو آگاثون ملاک برای رفتارهای دازاین است؛ همان چیزی که هایدگر در بحث از فرونسیس به ندای وجدان تعبیه کرده و آن را ملاک برای عمل فرونتیک دانسته است؛ ندایی که از جانب خود دازاین است و او را دعوت می­کند تا به نحوه وجود اگزیستانسیال برسد و بتواند خویشتن را به عنوان دازاین بشناسد و بر اساس آن عمل کند.
صفحات :
از صفحه 299 تا 316
نویسنده:
مسعود زمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
"دازاین ما"، "دازاین امروزی ما"، دازاین تاریخی ما" و نظایرشان تعابیری هستند که هایدگر بخصوص در آثار خود در نخستین سال‌های پس از انتشار وجود و زمان در موارد بسیاری به‌ کار می‌برد. تکرار این تعابیر در زبان هایدگر آنقدر زیاد است که نمی‌توان آنها را به لحاظ فلسفی خنثی و عاری از معنا دانست. کمی جستجو در آثار وی نیز نشان ‌می‌دهد که صرف ‌نظر از دازاین، خودِ ضمیر "ما" نیز در فلسفة او موضوعیت دارد، به طوری‌ که می‌توان سیر "پرسش از ما" را مستقلاً در آثار او دنبال ‌کرد. مقالة پیشِ رو می‌کوشد اولاً موضوعیت این بحث را در فلسفۀ وی نشان بدهد و از این‌ رو از"پرسشِ-ما" نزد هایدگر می‌گوید، ثانیاً معنای مورد نظر هایدگر از آن را حتی ‌الامکان روشن نماید، ثالثاً ارتباط آن با دازاین را به بحث بگذارد که کلیدواژۀ فلسفۀ او است لااقل در وجود و زمان. چون ضمیر "ما" تشخص بالفعل دازاین را رقم می‌زند، آن را در اینجا "تشخّص‌به- ما" یا "تشخّص از طریق ما" می‌نامیم. این نوشته سرانجام به نتایج و تبعات "مسئلة-ما" برای فهم فلسفۀ هایدگر، بخصوص در وجود و زمان می‌پردازد.
صفحات :
از صفحه 239 تا 260
  • تعداد رکورد ها : 697