جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 221
نویسنده:
محسن بهلولی فسخودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فیزیکالیسم مدعی است تمام واقعیت‌های جهان، فیزیکی هستند. برهان معرفت، فیزیکالیسم را نمی‌پذیرد؛ زیرا معتقد است هنگام تجربۀ پدیده‌های جهان، معرفتی برای شخص حاصل می‌شود که از جنس دانش فیزیکی نیست. فرضیۀ توانایی عقیده دارد آنچه هنگام تجربه حاصل می‌شود از جنس دانش فیزیکی جدید نیست؛ بلکه به بروز توانایی‌های سه‌گانۀ تشخیص، تخیل و یادآوری در شخص منجر می‌شود؛ پس برهان معرفت ناکارآمد است. مسئلۀ پژوهش این است که آیا فرضیۀ توانایی به‌عنوان مدافع فیزیکالیسم راه‌حلی واقعی در مقابل برهان معرفت قلمداد می‌شود. هدف پژوهش، حمایت از فرضیۀ توانایی است. این پژوهش نشان می‌دهد در مرحلۀ تجربه‌کردن نوعی معرفت پدیداری برای شخص حاصل می‌شود که مبتنی‌بر معرفت گزاره‌ای پیشین اوست؛ پس معرفت به علوم فیزیکی منحصر نیست و به‌این‌معنا، فرضیۀ توانایی نادرست است؛ اما معرفت پدیداری پس از آن به دانستن چگونگی و بروز توانایی‌های سه‌گانۀ مندرج در فرضیۀ توانایی بدل خواهد شد؛ درنتیجه، فرضیۀ توانایی به‌رغم درست‌بودن قادر به رد برهان معرفت نیست و ازاین‌رو، فیزیکالیسم نادرست است.
صفحات :
از صفحه 183 تا 196
نویسنده:
محمدابراهیم مقصودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مک‌تاگارت استدلال کرده است که هر تلاشی برای ارائۀ توصیفِ ریاضیِ سازگاری از گذر زمان، محکوم به شکست است. پیچیده‌ترکردن زمان دستوری جملات، تناقض را برطرف نمی‌کند؛ بلکه صرفاً آن را از لایه‌ای به لایۀ دیگر منتقل می‌کند. در این پژوهش، استدلال خواهد شد که می‌توان از بروز تناقض لایه‌لایه در استدلال مک‌تاگارت علیه واقعی‌بودن زمان اجتناب کرد. کافیست سمانتیکی برای پرداختن به عبارات زمان‌دار و یک ترتیب‌گذاری بر صدق آنها در اختیار قرار گیرد. همچنین، استدلال خواهد شد تمایزی، از نوعی که مک‌تاگارت انتظارش را داشت، میان سری‌های الف و ب وجود ندارد. وجود سری الف مستلزم وجود سری ب است. درنهایت متناظرهای نسبیتی سری‌های مک‌تاگارت معرفی خواهند شد و بحث خواهد شد که فضازمان مینکوفسکی برای ساخت مدل سمانتیکی موردنیاز فریمی فراهم می‌آورد برای پرداختن به عبارات زمان‌دار؛ به‌نحوی‌که در آن از بروز تناقض مک‌تاگارتی اجتناب می‌شود. بدین‌ترتیب، نشان داده می‌شود که در مدلی که نسبیت خاص برای توصیف زمان ارائه می‌کند، برخی از مقدمات استدلال مک‌تاگارت کاذب‌اند و درنتیجه استدلال او صحیح نیست.
صفحات :
از صفحه 187 تا 207
نویسنده:
سید جمال سامع ، محمدجواد صافیان ، علی کرباسی زاده اصفهانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده: با خارج شدن فلسفه‌های غربی از اطلاق اولیه‌شان این پرسش پیشاروی تفکر قرار گرفت که اندیشه‌ها چگونه می‌توانند با یکدیگر ملاقات کنند و نسبت آنها با یکدیگر چیست؟ این پرسش اساسی زمینه‌ساز آن نحو از اندیشیدنی شد که بعدها به مدد اندیشه‌ی متفکران متعدد فلسفه‌ی تطبیقی نام گرفت. اما فلسفه‌ی تطبیقی بیش از آن‌که یک روش یا یک الگو باشد، افقی بود که امکان ملاقات اندیشه‌ها را با یکدیگر بررسی می‌کرد. فلسفه‌ی تطبیقی در اساس خود بیشتر یک پرسش بود تا یک پاسخ و وروش؛ پرسش این است که شرط امکان روی‌آورندگی به غیر چیست؟ موضوع نوشتار حاضر بازخوانش مولفه‌ها و پاربن‌های اساسی تفکر هایدگر در جهت نشان دادن امکان‌های تطبیق در آنها و ذکر مختصر نمونه‌هایی است که هایدگر بر اساس این مولفه‌ها به دیگز متفکران روی آورده است. استدلال مقاله این است که هایدگر در دوره‌های متعدد فکری‌اش عمیقاً درگیر پرسش محوری فلسفه‌ی تطبیقی بوده است، وی با این‌که هرگز از عنوان فلسفه‌ی تطبیقی بهره نجست، فلسفه را عین مواجهه با دیگری لحاظ کرد. از نظر او وظیفه‌ی تفکر پی‌جویی مداوم سرآغازهای جدید برای اندیشه است؛ روی‌آورندگی اندیشه‌ی وی به پیشاسقراطیان، تفکر شاعرانه‌ی هولدرلین و مواجهه با سنت‌های شرقی شاید روشن‌ترین نمونه‌های این پی‌جویی‌ها باشند. پرسش راهنمای مقاله این است که آیا می‌توان بر اساس مولفه‌های بنیادین اندیشه‌ی هایدگر به طرحی برای فلسفه‌ی تطبیقی و پرسش محوری آن درمورد امکان مواجهه با دیگری رسید؟
صفحات :
از صفحه 169 تا 180
نویسنده:
مسعود الوند
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
منطق می‌گوید از یک مجموعه‌ای از گزاره‌ها، به‌عنوانِ مقدمه، چه گزاره‌ایی برمی‌آید. منطق می‌گوید چه زمانی استدلال‌ها معتبر است و منطق می‌تواند ناسازگاری نظریه‌ها را نشان می‌دهد. ادعا بر این است که علاوه‌بر این، منطقْ فرد را ملزم می‌کند به استلزامات باورهای خود باور داشته باشد و از باورهای ناسازگار بپرهیزد. دراین‌صورت، به نظر می‌رسد منطق به جز بررسی درستی استدلال‌ها، دارای شأنی ویژه است. این شأن ویژه که آن را هنجارمندی منطق می‌خوانند، دستوراتی برای مجردِ اندیشیدن صادر می‌کند و بدین ترتیب، آن را از سایر علوم متمایز می‌کند. فرگه ازجمله مدافعان هنجارمندی منطق است که منطق را همچون اخلاق، علمی هنجاری می‌داند و درمقابل، هارمن معتقد است که علم منطق هیچ‌گونه دخالتی در ارزیابی و راهنمایی استدلال‌های روزمرۀ انسان‌ها ندارد. در این بین، مک‌فارلین با بیان دقیق مسئلۀ هنجارمندی منطق بر آن است که کم‌اشکال‌ترین صورت از این مسئله را به دست دهد؛ ولی فیلد با برداشتی اساساً هنجارین از مفهوم استلزام تلاش دارد تا هیچ مانعی بر سر راه هنجارمندی منطق باقی ‌نگذارد. نگارنده درپایان، نظر خود را دربارۀ هنجارمندی منطق خواهد گفت.
صفحات :
از صفحه 181 تا 196
نویسنده:
سید مجید صابری فتحی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مکانیک کوانتومی در یک قرن گذشته اصل علّیت را به‌چالش ‌کشید و این موضوع، توجه بسیاری از فیلسوفان و دانشمندان را برانگیخت. برای تبیین چگونگی نقض اصل‌ علّیت توسط نظریۀ کوانتومی، لازم است تعابیر گوناگون مکانیک ‌کوانتومی و تقریرهای متفاوت اصل ‌علیت بررسی شوند. تاکنون در فلسفۀ اسلامی مطالعۀ عمیقی دربارۀ تقابل احتمالی بین نظریۀ کوانتوم و اصل علّیت صورت نگرفته است و تبیین ارتباط میان اصل علّیت در فیزیک و فلسفۀ اسلامی نیاز به مطالعات گسترده‌ای دارد؛ از این‌رو، این پژوهش با رویکردی میان‌رشته‌ای، ابتدا به مطالعۀ مفهوم اجمالی اصل علّیت در فلسفۀ اسلامی می‌پردازد؛ سپس، چگونگی تقلیل اصل علّیت در فلسفۀ غرب را بر اثر غلبۀ مکانیک نیوتنی به اصل علّیت ‌علمی و پیش‌بینی‌پذیری بیان می‌کند و در انتها نشان می‌دهد نقض این علّیت علمی در مکانیک کوانتومی به‌معنای نقض علّیت در فلسفۀ اسلامی نیست.
صفحات :
از صفحه 165 تا 181
نویسنده:
مسعود آلگونه جونقانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ارسطو ضمن تأکید بر محاکات به‌مثابۀ عاملی طبیعی در یادگیری بشر، آن را خاستگاه التذاذ هنری برمی‌شمارد؛ اما التزام او به نظریۀ محاکات، به تقلیل اثر هنری به بازنمایی صِرف جهان واقع منتهی نمی‌شود. درواقع، ارسطو صریحاً امر «ناممکن محتمل» را به «ممکن نامحتمل» ترجیح می‌دهد. چنین موضعی مستلزم تصدیق اعتبار جهان ممکن ادبی و قول به خودبسندگی آن است. بدیهی است اتخاذ چنین دیدگاهی متوجه قرائت فرمالیستی نظریۀ ارسطو است که در تقابل با رویکرد ضدفرمالیستی نظریۀ محاکات است؛ درنتیجه این پرسش پیش می‌آید که ارسطو براساس چه تمهیداتی موفق به امتزاج این دو نظریۀ متباین شده و آیا چنین دیدگاهی درنهایت متضمن قول به خودبسندگی اثر ادبی است. به‌همین‌سبب، پژوهش حاضر ضمن خوانش انتقادی جایگاه نظریۀ محاکات در اندیشۀ ارسطو، به تحلیل مفهوم «ناممکن محتمل» می‌پردازد و تلقی ارسطو را از ناممکن محتمل و خودبسندگی اثر ادبی تحلیل و بررسی می‌کند. به‌موجب این پژوهش، مشخص می‌شود که ارسطو ضمن تصدیق استقلالِ اثر ادبی و تأکید بر اعتبار اصل احتمال و ضرورت در شکل‌دهی به منطق درونی اثر، همچنان به بازنمایی جهان واقع قائل است، گو اینکه پایبندی او به اصل بازنمایی مستلزم توجه به ساختار رویدادها و نه محتوای آن باشد.
صفحات :
از صفحه 169 تا 185
نویسنده:
مرتضی روحانی راوری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کانت، در مقدمۀ دوم نقد عقل محض، یکی از اهداف خود از نوشتن این کتاب را بازکردن جایی برای ایمان مطرح می‌کند و در بند A822/B850 به طرح سه‌گانۀ «معرفت»، «ایمان» و «عقیده» می‌پردازد و می‌گوید معرفت آن چیزی است که به‌صورت ابژکتیو و سوبژکتیو بسنده است؛ ایمان چیزی است که ازجهت سوبژکتیو بسنده و ازجهت ابژکتیو نابسنده است و عقیده چیزی است که ازجهت سوبژکتیو و ابژکتیو نابسنده است. در این میان، وضیعت متناقض‌نمای ایمان، توجه کانت‌پژوهان را به خود جلب کرده است. در این پژوهش توضیح داده می‌شود که: نخست، ایمان در اندیشۀ کانت چیست و چگونه توجیه می‌شود؟ دوم اینکه نسبت ایمان و معرفت در اندیشۀ کانت چیست؟ و درنهایت توضیح داده می‌شود که فهمِ کانت از ایمان که از آن با عنوان ایمان عقلی محض یاد می‌کند، اگرچه با تعریف ایمان در مسیحیت دارای اشتراکاتی است، بنیان و شالوده‌ای کاملاً متمایز دارد. به‌عبارت دقیق‌تر، کانت معنایی بشری و زمینی (سکولار) از ایمان و دین ارائه می‌دهد که با مضامین اصلی ایمان در ادیان ابراهیمی مانند ایمان به غیب کاملاً متعارض و متضاد است. این نکتۀ مهمی است که برخی از کانت‌پژوهان معاصر به آن توجه نکرده‌اند.
صفحات :
از صفحه 147 تا 152
نویسنده:
احمد عبادی ، محمدمهدی عموسلطانی فروشانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در نگاه نوخاسته‌گرایان ویژگی‌ها، آگاهیْ صرفاً ویژگی‌ای است که از فرایندها و همسازی‌های ریزترین اتم‌ها، مولکول‌ها، پروتئین‌ها، پلیمر‌ها، سلول‌ها تا بافت‌ها، ارگان‌ها و اندام‌ها، براثر تعامل با کل جهان هستی و گذر از مراحل تکامل نوخاسته شده است و به این زیرلایه‌ها فروکاسته نمی‌شود؛ بلکه تمایز وجودی با اجزا و ساختار سیستمِ زیرلایۀ فیزیکی، شیمیایی و عصبی خود دارد؛ درعین‌حال، خصوصیتی نیست که حاکی از جوهر ذهن/نفس باشد. درمقابل، نوخاسته‌گرایی جوهری، بر تحقق جوهر مجردِ نفس/ذهن استدلال کرده است. تجزیه، تحلیل و تکمیل فلسفی‌ـ‌استدلالی این دو مدعا، مسئلۀ اصلی است. نوخاسته‌گرایان ویژگی‌ها، به‌دلیلِ نگاه سیستمی و وابستگیِ آگاهی به حالات عصبی و نواحی مغزی و نیز مشاهدۀ اختلالات عصبی‌ـ‌روان‌شناختی، حالت آگاهی را به زیرلایۀ عصبی نسبت می‌دهند و وجود جوهر ذهن/نفس را نمی‌پذیرند؛ ولی براساسِ خصوصیات آگاهی ازجمله منظر اول‌شخص، ارجاع، وحدت ذهنی، کیفیات ذهنی (کوالیا)، علّیت ذهنی آگاهی، وضع‌نداشتن و محال‌بودن انطباع آن بر ماده، اتمی و انفعالی‌نبودن، بلکه ارتباطی، تفسیری و استنباطی و ابداعی‌بودنِ آگاهی، می‌توان بر تحقق جوهر مجرد ذهن/نفس استدلال کرد. منشأ اختلالات اعصاب و روان، تعلق ذاتی نفس به بدن در مرتبۀ گیاهی و تعلق عارضی آن در مرتبۀ جوهری است.
صفحات :
از صفحه 151 تا 168
نویسنده:
جاوید کاظمی ، محمد رعایت جهرمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نسبت میان مبانی ریاضی و خلّاقیت در طراحی معماری اهمیت فراوانی دارد. براساس دیدگاه معمارانی چون سالینگاروس صرفاً با رجوع به ریاضیات، می‌توان طرحی را ارائه و حتی شهری را بنا کرد؛ اما کانت در کتاب نقد قوۀ حکم، بر آن است که در خلق یک شیء، که بتواند ابژۀ زیبایی‌شناختی باشد، نیازمند یک نابغه هستیم؛ یعنی کسی که براساس ایده‌های نو و نه صرفاً قوانین ازپیش‌موجود، مانند قواعد ریاضی به خلق شیء اقدام می‌کند. در غیر این صورت، سازۀ مذکور نه‌تنها اثر هنری نیست، بلکه ابژۀ زیبایی‌شناختی نیز نیست. به‌این‌معنا که ما نمی‌توانیم حکم خود را دارایِ چنان کلیتی بدانیم که دیگران را نیز دربرگیرد. یعنی نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که دیگران نیز آن لذت را دریافته باشند؛ بنابراین، این سازه‌ها به‌عنوان اموری مطبوع در نظر گرفته خواهند شد؛ نه اموری زیبا. پژوهش حاضر، در پی ارزش‌گذاری میان سبک‌های مختلف معماری نیست و صرفاً خوانشی کانتی از دیدگاهِ سالینگاروس و امثالِ وی در حوزۀ معماری ارائه می‌دهد.
صفحات :
از صفحه 121 تا 136
نویسنده:
محمد مهدی‌پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
علّیت ازجمله مهم‌ترین و مبنایی‌ترین مفاهیمی است که در طول تاریخ فلسفه بدان پرداخته شده است. شاید سرشناس‌ترین فیلسوفی که نام او با مفهوم علّیت گره خورده است، هیوم باشد. تجربه‌گرایی هیوم او را ملزم می‌کرد تا به مفاهیم موجهاتی بدگمان باشد و ازاین‌رو، در پی آن باشد تا این مفاهیم را از هستی‌شناسی خود حذف کند. تلاش او بی‌ثمر نماند. با چالشی که او پیش روی تصور کلاسیک از علّیت گذاشت، تصور رابطۀ علّی به‌مثابۀ رابطه‌ای ضروری به حاشیه رفت و اکنون عموم فیلسوفان تحلیلی معاصر این طرز تلقی هیومی از جهان را پذیرفتند؛ طرز تلقی‌ای که به موزاییک هیومی شهرت دارد. باوجوداین، اقلیتی از فیلسوفان هستند که همچنان از تصور کلاسیک یا ارسطویی از علّیت دفاع می‌کنند. در این پژوهش سعی شده است در ابتدا به‌کمک آرای جان هیل و چارلز مارتین، مبانی دیدگاه هیومی معرفی شوند و سپس، با توسل به آرای ایشان، دیدگاه ارسطویی بدیل توضیح داده شود. در قدم بعد، علاوه‌بر نشان‌دادن مبنای دیدگاه هیل و مارتین در نگاه ارسطویی آنها به علّیت، دلیلی را برای رجحان دیدگاه ارسطویی نسبت به دیدگاه هیومی ارائه می‌دهد. در پایان نیز نشان خواهد داد که اگر نگاه ارسطویی به علّیت را بپذیریم و در فلسفۀ ذهن، دیدگاه دوگانه‌انگاری جوهری تعامل‌گرا را برگزینیم، بهترین گزینۀ پیش روی ما دیدگاه دوگانه‌انگاری جوهری غیردکارتی جاناتان لو است.
صفحات :
از صفحه 65 تا 85
  • تعداد رکورد ها : 221