جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 221
نویسنده:
حامد ناجی اصفهانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ارسطو در پی واکاوی در میان موجودات جهان خارج و طبقه بندی علوم، مجبور به طبقه بندی موجودات گردید که همین امر وی و شارحان او را به تدوین نظریه کلیات پنجگانه واداشت. براساس این آموزه تمامی موجودات عالم مادی در حقیقتی به نام جسم با هم مشترک بوده و در حقیقتی دیگر که بعدا به نام فصل خوانده شد با یکدیگر متمایزند. بزرگ حکیم جهان اسلام ابن سینا با بهره از تعالیم ارسطویی و بهره ازآموزه تفکیک وجود و ماهیت از فارابی، دستگاه منظم حکمت مشایی خود را با نگاهی نوین پی نهاد و پاره ای از مباحث فلسفی را به طور دقیق به مباحث وجود ملحق ساخت و پاره ای دیگر را به مباحث ماهیت مرتبط دانست که مجموع همین نگرش تا به امروز در تمامی کتب فلسفی متأخر از وی در جهان اسلام قابل مشاهده است. و اما صدرالدین شیرازی بنیانگذار حکمت متعالیه صدرایی اگر چه تدوین مباحث خود را در کتابهایش بر اساس حکمت سینوی پایه ریزی کرد ولی دستیابی وی به آموزه اصالت وجود، و تشکیک وجود چگونگی نگرش وی به ساحات مختلف فلسفی را تغییر داد؛ چگونگی این تغییر گاه در آثار او بطور صریح مورد واکاوی قرار گرفته و گاه در هاله ای از ابهام باقی مانده است، یکی از مباحث واکاوی نشده در حکمت صدرایی، وجوب بازخوانی مجدد نظریه کلیات پنجگانه است ؛ بنابر آموزه های سینوی مقسم بحث کلیات پنجگانه، ماهیت است و بنابر حکمت صدرایی ماهیت اعتباری است ؛ لذا بظاهر، بنابر مبانی صدرایی کلیه مباحث کلیات پنجگانه اعتباری می­باشد و از جایگاه حقیقی خود هبوط کرده­اند. گفتار حاضر بر آن است که با بررسی جایگاه کلیات پنجگانه در حکمت سینوی به تطور مفهومی آن در حکمت صدرایی همت گمارد وبا تحلیل پی آمدهای اعتباریت ماهیت تعارض آن را با بحث کلیات پنجگانه وانماید و نظریه نهایی حکمت متعالیه را در این موضوع، یعنی ارجاع هستی شناسانه کلیات پنجگانه به حوزه معرفت شناسی را واکاود.
صفحات :
از صفحه 99 تا 112
نویسنده:
فخرالسادات علوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نوشتار حاضر به تحلیل و بررسی یکی از دو تلقی رایج اختیار یعنی تلقی سلبی یا همان تعریف اختیار به برخورداری از امکان های بدیل می پردازد؛ و سعی دارد با احصاء عقلانی انواع ردیه ها و دفاعیه های ممکن برای آن، به ارزیابی و تعیین صحت یا سقم این تلقی مشهور تاریخی نائل شود. بررسی‌ها نشان می‌دهد که اختلاف بر سر این صحت و سقم اولین اختلافی است که فلاسفه را در بحث از جبر و اختیار در قالب دو طیف عمده ناسازگارباور و سازگارباور رویاروی یکدیگر می‌نشاند. اختلاف این دو طیف از نسبت میان اختیار سلبی با دترمینیسم آغاز می‌شود، با بررسی امکان اختیار در یک جهان متعین ادامه می‌یابد و نهایتاً به شکل دو ایراد اساسی از جانب هر یک علیه دیگری قوام خود را می‌یابد: فرضیه ذهن‌آزار دترمینیسم از جانب ناسازگارباوران در برابر چالش معقولیت از سوی سازگارباوران؛ و به این ترتیب تأیید یا رد چنین تلقی‌یی نهایتاً بسته به ارزیابی این دو ایراد خواهد بود. حاصل ارزیابی ما در این مقاله ردّ تلقی سلبی است.
صفحات :
از صفحه 13 تا 34
نویسنده:
روجا علیزاده ، هادی صمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دنیس داتن (Denis Lourenc Dutton.1944- 2010) ، فیلسوفِ هنرِ امریکایی-نیوزیلندی، در بسیاری از آثارش و به‌ویژه آخرین اثرش با عنوان غریزه‌ی هنر: زیبایی، شعف و تکامل انسان (The art instinct: Beauty, pleasure, and human evolution) نظریه‌ی جدیدی در مورد هنر ارائه کرده و معتقد است که تمایل انسان به هنر و زیبایی، در واقع محصول تکامل او و یکی از سازگاری‌های متعددی است که از طریق انتخاب‌های طبیعی و جنسی در جریان تنازع برای بقاء کسب کرده است. داتن علاقمندی به هنر و زیبایی را نتیجه‌ی برنامه‌ریزی ژنتیکی می‌داند که از قدیمی‌ترین اجداد انسان امروز برای وی باقی مانده است. در دفاع از این ادعا، وی به مواردی مثل سلایق مشترک زیبا‌شناسی انسان‌ها در دوره‌های گوناگون تاریخی و در جوامع مختلف با فرهنگ‌های متفاوت و جهانشمولی زیبا‌شناسی اشاره می‌کند. از منظر داتن هنر و زیبا‌شناسی، برخاسته از غرایز انسانی‌اند و ریشه در سرشت انسان دارند. به عقیده‌ی او تکامل - و مهمتر از همه تکامل تخیل و عقل- است که آدمی را به فراتر رفتن از سرشت حیوانی‌اش قادر می‌سازد و باز همین انتخاب‌های طبیعی و جنسی‌اند که او را در موقعیت انسان خردمند قرار می‌دهند. این پژوهش در پی دستیابی به پاسخ این پرسش است که "چگونه می‌توان با بهره‌گیری از رویکرد داتن، تمایل انسان‌ها به هنر و زیبایی و دلیل لذت بردن همیشگی و همه‌جایی آن‌ها از آثار هنری را توجیه کرد؟"
صفحات :
از صفحه 35 تا 48
نویسنده:
محمدامین خلیلیان ، مسعود علیا ، شمس الملوک مصطفوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رومن اینگاردن یکی از برجسته ترین نمایندگان زیبایی شناسی پدیدارشناختی است. اینگاردن بنیان پدیدارشناسی خود را بر زیبایی شناسی استوار می کند. او برای اثر هنری موجودیتی متفاوت قائل است. آثار هنری به باور او ابژه هایی متعین و خودآیین نیستند و برای هستی یافتن به کنش های قصدی خالق و مخاطبانشان وابسته اند. اثرهنری "ابژه قصدی بین الاذهانی" به حساب می آید و اثر موسیقایی یکی از بهترین مصادیق ابژه قصدی محسوب می شود. در این مقاله از رهگذر بررسی دو مفهوم اساسی طرح واره سازی و انضمامی سازی، گام به گام نشان خواهیم داد که در نظر اینگاردن این ابژه قصدی ساختاری طرح واره و ناتمام دارد که با امکان انضمامیت یافتن به ابژه زیباشناختی مبدل می شود. اثر هنری ساختار معناشناختی بسته ای نیست که به دست مخاطب آشکارگردد، بلکه موجودیتی گشوده است که معنای آن از میان انضمامیت یابی های متنوع بر می آید. بدین سان، اینگاردن با طرح این تمایزات هستی شناسانه، اثر هنری را به موجودیتی همواره زنده و نوشونده تبدیل می کند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 12
نویسنده:
سیدمصطفی شهرآیینی , پرستو مصباحی جمشید
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در قرن هفدهم در کنار ظهور متفکران دوران سازی که تاثیر مهمی در جهت دهی به جریان تفکر در عصر خود و اعصار بعدی داشتند، امکان رشد فکری زنان بزرگی نیز فراهم شد که به لحاظ استعداد و توانایی عقلانی، از زنان هم دوره جامعه خود به مراتب برتر بودند. این امکان در شرایطی به وجود آمد که زن در آن روزگار به هیچ وجه جایگاه قابل توجهی نداشت اما کسانی مثل شاهزاده الیزابت، ملکه بوهمیا، توانستند با استفاده از اعتبار خانوادگی و استعداد فردی به مباحثه با بزرگترین و نامی ترین متفکر و فیلسوف زمان خود، رنه دکارت بپردازند. الیزابت در مواجهه با یکی از مهمترین مسایل فلسفی مطرح برای دکارت یعنی مساله تمایز میان نفس و بدن، به کندوکاو فلسفی پرداخت و ماحصل تلاش فکری خویش را در این باره در قالب نامه هایی برای دکارت فرستاد و پرسش هایی از او پرسید. در مکاتبات میان الیزابت و دکارت آنچه بیش از هر چیزی توجه خواننده را به خود جلب می کند، تقابل سنت ارسطویی/ دکارتی است این تقابل را در خصوص تعریف حرکت، جوهر، نفس و حیات می توان به خوبی مشاهده کرد. ما وقتی به اهمیت مکاتبات الیزابت و دکارت به درستی پی می بریم که بدانیم جوهره پرسش های الیزابت از دکارت، یعنی نحوه تعامل نفس و بدن، همان چیزی است که توجه فیلسوفان مطرح و بزرگ بعد از دکارت را مانند لایب نیتس، مالبرانش، اسپینوزا، بارکلی و هیوم به خود جلب کرد و سبب شد هر کدام از آنان به نوعی برای یافتن راه حل این معضل بزرگ در نظام دکارتی، نظام های فلسفی تازه ای را پی بیفکنند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 14
نویسنده:
اسدالله فلاحی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
ابن‌سینا، در کتاب قیاس شفا، پس از معرفی «قیاس اقترانی شرطی»، تردیدی در معتبر بودن ضرب اول از شکل اول (= ضرب Barbara) طرح می‌کند و مثال نقضی با یک حد اصغر ممتنع برای آن می‌آورد. منطق‌دانان مسلمان پنج پاسخ متفاوت به این تردید داده‌اند: (1) کذب صغری، (2) کذب کبری، (3) صدق نتیجه، (4) عدم تکرار حد وسط، (5) عدم اعتبار قیاس‌های اقترانی شرطی.
صفحات :
از صفحه 89 تا 107
نویسنده:
علی کرباسی زاده، فاطمه ساکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله تلاش می‌کنیم تا به بررسی چگونگی نسبت انسان و خدا در اپیستمه‌های سه‌گانه‌ی کتاب نظم اشیاء بپردازیم. مسأله‌ی اصلی فوکو در این کتاب، چگونگی شکل‌گیری انسان به ‌عنوان «سوژه»ی دانش در تاریخ تحول اپیستمه‌(از رنسانس تا مدرن) با محوریت نسبت میان واژگان و اشیاء است. براساس اپیستمه و فکر حاکم در هر عصر، از یک سو امکان تشخیص اینکه دانش و معرفت در هر عصر بر اساس چه نظمی شکل می‌گیرد، فراهم می‌شود و از سوی دیگر برداشت‌های متفاوت از انسان و جایگاه وی در هر دوره از تاریخ اندیشه آشکار می‌شود. در این مقاله درصدد هستیم در کنار چگونگی تکوین مفهوم انسان به عنوان سوژه‌ی دانش، نسبت و ارتباطی که انسان در این گستره با خداوند برقرار می‌کند را مورد تعمق قرار دهیم. همچنین از آنجا که اپیستمه و فضای معرفتی هر عصر همواره در تحول و دگرگونی است، نسبت انسان و خدا نیز نمی‌تواند کیفیتی ثابت داشته باشد و بر یک حال باقی بماند. لذا تلاش می‌کنیم به بررسی هر چند اندک پیش زمینه‌هایی بپردازیم که درک ما از جهان پیرامون و مناسباتمان با طبیعت، واژگان و چیزها و نهایتا نسبتمان با خدا را دستخوش تأویل‌های متفاوت می‌کنند.
صفحات :
از صفحه 51 تا 70
نویسنده:
محمد حسین اسفندیاری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
گرایس، مجادلات میان منطق گزاره‌ها و زبان طبیعی را با کشیدن حصاری میان حوزۀ هریک، پایان می‌دهد. او منطق را به دلالت‌شناسی، و زبان طبیعی را به کاربردشناسی مشغول می‌کند. مقالۀ پیش رو، با گسترش ایدۀ گرایس به منطق محمولات، مدعی است با تفسیر جانشینی از سورها، ایدۀ گرایس در این حوزه از منطقْ محقق و پارادوکس‌های این حوزه مرتفع می‌شود. برای این منظور، با افزودن اصل پنجمی به چهارگانۀ گرایس، نشان داده شد که چگونه در زبان طبیعی، مناسب‌بودن بیان‌های مسوّر به معانی ضمنی این بیان‌ها گره خورده است و ربطی به صدق و کذب منطقی آنها ندارد. این یعنی نگارنده با تمایز میان معنای دلالتی سور و معنای کاربردی آن، جانب تفسیر جانشینی را می‌گیرد. نیز، از آن رو که سور ارتباطی تنگاتنگ با نام‌های خاص دارد، با پیش‌چشم‌داشتن نام‌هایی که نمی‌نامند، ادعای خود را دربارۀ سورها به این حوزه می‌گسترانیم.
صفحات :
از صفحه 63 تا 76
نویسنده:
علی کلانتری، زهرا نعمتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از ابزارهایِ مهمِ فیلسوفانِ تحلیلی در استدلالاتِ فلسفی، «تحلیلِ مفهومی» (Conceptual analysis)است. در فرایندِ این تحلیل، اجزا یا مقوّماتِ مفهومی (Conceptual constituents) یک مفهوم استخراج‌شده و بر اساسِ آن‌ها مفهومِ اولیه را تعریف می‌نماییم. در باب تحلیل مفهومی، پارادوکسی به نام «پارادوکس تحلیل» (Paradox of analysis) مطرح گردیده که مدعایِ اصلیِ آن این است که یک تحلیلِ مفهومی اگر صادق است آنگاه نمی‌تواند آگاهی‌بخش (informative) هم باشد به این معنا که چیزی بر دانسته‌هایِ پیشینِ ما نمی‌افزاید. واضح است که در صورت صحت این مدعا تمرکز بر تحلیلِ مفهومی در مباحث و استدلالاتِ فلسفی کاری لغو خواهد بود. به‌منظور تشریح این پارادوکس از «استدلالِ سؤال بازِ» جرج ادوارد مور (1903) برایِ نشان دادن عدم امکان مفهومِ خوب ارائه کرده استفاده خواهیم کرد، استدلال خواهیم کرد که استدلالِ سؤالِ بازِ مور، مستلزمِ پارادوکس تحلیل است. پس از تشریح پارادوکس تحلیل استدلال خواهیم نمود که مدعای این پارادوکس غیر قابل قبول است، یعنی تحلیل‌های مفهومیِ صادق می‌توانند آگاهی‌بخش باشند. در انتها مبتنی بر استدلالی که علیه پارادوکس تحلیل ارائه خواهیم داد به تفسیر و بررسیِ راه حلِ مشهورِ چرچ (1946) برای توضیحِ اطلاع‌بخشیِ تحلیلِ مفهومی خواهیم پرداخت. استدلالِ ما علاوه بر اینکه نشان می‌دهد تحلیلِ مفهومی در استدلالاتِ فلسفی کارِ زائدی نیست، نشان می‌دهد استدلالاتی در فلسفه مانند استدلالِ سؤالِ بازِ مور که مبتنی بر پارادوکسِ تحلیل می‌باشند غیر قابل قبول هستند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 16
نویسنده:
حامد باستین، محمدعلی حجتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
جایگاه نظریۀ زیست‌معنایی میلیکان در ادبیات فلسفۀ تحلیلی، تنها محدود به پاسخی برای مسئلۀ عدم تعیّن مصداقی واژه‌های پاتنم تصور شده است. شاید یکی از مهم‌ترین دلایل این مسئله، پیچیدگی موضوع مطرح‌شده توسط میلیکان و البته بیان مبهم و سخت وی باشد. بنیان این نظریه بر فرآیند انتخاب طبیعی استوار شده که بخش جدایی‌ناپذیر نظریۀ تکامل است و برای فهم مثال‌های میلیکان و آنچه در حوزۀ سمنتیک، ذهن و زبان می‌خواهد بدان بپردازد به پیش‌زمینه‌های زیستی نیاز است. مسئلۀ مهم‌تر آن است که به اذعان خود میلیکان و البته با توجه به نامی که وی بر نظریۀ خود گذارده است، زیست‌معنایی نظریه‌ای در حیطۀ معنی است؛ حال آنکه به‌دلیل پرداختن زیاد میلیکان به ذهن و محتوای ذهنی، نظریۀ وی بیشتر در حوزۀ فلسفۀ ذهن تفسیر شده است. هدف ما در این مقاله آن است که با معرفی اجمالی نظریۀ زیست‌معنایی میلیکان و تبیین جایگاه این نظریه در مقابله با عقل‌گرایی درباب معنی، با ارائۀ مدلی نوین نشان دهیم که این نظریه برخلاف تصور رایج، نظریه‌ای صرفاً در زمینۀ محتوای ذهنی نیست و یک نظریۀ معنی محسوب می‌شود.
صفحات :
از صفحه 1 تا 24
  • تعداد رکورد ها : 221