چکیده :
ترجمه ماشینی :
این پایان نامه مربوط به شاخه ای از تاریخ علم است که مسئله پیشرفت علمی را به عنوان مسئله اصلی خود به عنوان رشد دانش و درک درباره جهان تعریف می کند.
این حوزه تحقیقی است که در سالهای اخیر با توسعه روششناسی تاریخی که از همه بحثهای معرفتشناختی و پیامدهای تثبیتشده آن اجتناب میکند، سرکوب شده است.
بنابراین، این پایان نامه به حوزه های زیر می پردازد.
در فصل اول به درجهای پرداخته میشود که تعالی کنونی تاریخ زمینهای و اجتماعی علم به تدوین استراتژیهای روششناختی بستگی دارد که مشروعیت تاریخ پیشرفت ایدههای علمی را انکار میکنند.
نشان داده شده است که این راهبردها به تعریف قدیمی تاریخ فکری علم درونگرایانه وابسته است که از حوزه های مرتبط در فلسفه علم استفاده می کند.
برخی از استدلال های اساسی به نفع امکان تاریخچه های مترقی ایده های علمی، که توسط این رشته به عنوان یک کل نادیده گرفته شده است، تکرار می شود.
فصل دوم به شرحی از این موضوع اختصاص دارد که چگونه یک فلسفه علم امروزی، تجربهگرایی هدفمحور، راهحلی برای مسئله استقراء ارائه میدهد که با نشان دادن اینکه عقلانیت علمی دارای بعد تاریخی است، چارچوب تاریخنگاری مناسبی برای پیشرفت فراهم میکند.
-تاریخ معطوف به ایده های علمی فصل سوم کار گالیله را در پرتو این چارچوب تاریخی جدید بررسی می کند.
اولاً، نشان داده شده است که گزینه 7 برای تفسیر است، توضیحی از اینکه علم تا چه حد باید عقلانی ایده آل باشد که گذشته را به طور عقلانی بازسازی نمی کند.
ضمناً در روش شناسی گالیله، می توان نشان داد که کار او دارای یک وحدت زیربنایی است - و بخشی از یک سنت مترقی است - به روش هایی که سایر تفاسیر، که به دلیل عدم وحدت ظاهری در سطح روش شناختی منحرف شده اند، از درک آن ناتوان هستند.
در نهایت، فصل چهارم امکان رابطه سودمند و متقابل بین تحولات فلسفه علم و تاریخ های مترقی ایده های علمی را مورد بررسی قرار می دهد.
this thesis is concerned with that branch of the history of science which takes as its central problem the question of scientific progress, defined as the growth of knowledge and understanding about the world.
it is an area of enquiry which has been suppressed, in recent years, by the development of historical methodologies which eschew all epistemological deliberations and their established ramifications.
this thesis, therefore, addresses itself to the following areas.
in chapter one consideration is given to the degree to which the present ascendancy of contextual, social history of science depends upon formulating methodological strategies that deny the very legitimacy of a progress history of scientific ideas.
these strategies are shown to depend upon the old definition of internalist, intellectual history of science, which drew upon related areas in the philosophy of science.
some basic arguments in favour of the possibility of progressive histories of scientific ideas, which have been ignored by the discipline as a whole, are rehearsed.
chapter two is devoted to an account of how a present-day philosophy of science, aim-oriented empiricism, offers a solution to the problem of induction which, by demonstrating that scientific rationality has a historical dimension, provides a suitable historiographic framework for a progress-oriented history of scientific ideas.
chapter three examines the work of galileo in the light of this new historiographic framework.
firstly, it is demonstrated to be an option 7 for exegesis, an account of how ideally rational science ought to be which does not rationally reconstruct the past secondly, it illuminates galileo's work in significantly new ways, demonstrating that by making explicit the metaphysical dimension already implicit in galileo's methodology, his work can be shown to have an underlying unity - and be part of a progressive tradition - in ways which other interpretations, distracted by the seeming disunity at the methodological level, fail to appreciate.
finally, chapter four considers the possibility of a beneficial, reciprocal relationship between developments in the philosophy of science and in progressive histories of scientific ideas.