جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 9012
بررسی نسبت میان عقل و وحی در معرفت خداونداز منظر روایات اهل بیت علیهم السلام
نویسنده:
فرهاد رحمان پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده:نسبت بین عقل و وحی و یا به تعبیر دیگر کارکردهای متقابل عقل و وحی به ویژه در حوزه معرفت خداوند از مشخصه‌ها و نتایج بحث «عقل و وحی» می‌باشد. بحثی که از قرون نخستین اسلامی مورد توجه اندیشمندان مسلمان بوده است. در این پژوهش، نسبت بین عقل و وحی در حوزه معرفت خداوند بر اساس روایات اهل بیت علیهم السلام جستجو گردیده و بیان شده است که عقل حقیقی نورانی و موهبتی الهی است که حجت خدا بر بندگان و وسیله شناخت صدق و کذب ادعاهای منسوب به خداوند است. بنابراین نظریه‌هایی که بر تعطیل عقل و نفی عقل ورزی استوار است، باطل دانسته می‌شود. از سوی دیگر بر اساس روایات عقل محدود و نیازمند است و نمی‌تواند و نباید مستقل و مستغنی از وحی در وادی معرفت خداوند قدم بردارد و لذا وحی در این راه به کمک عقل آمده و با تذکر به وجود خالقی بی‌شبیه و بی نظیر معرفتی توحیدی و عقلی در اختیار بشر قرار می‌دهد. معرفتی که در کلام امیرالمومنین (ع) از آن به «دفائن عقول» تعبیر شده است. بر اساس آیات و روایات، هرگونه توصیفی از خداوند که بشر مستقل از وحی و به کمک ادراکات خود انجام می‌دهد، مبتنی و منتهی به تشبیه است. همچنین وحی در حوزه معرفت خداوند متذکر به معرفتی است که در نهاد و فطرت آدمی به ودیعه نهاده شده، معرفتی که از آن به معرفت فطری یا قلبی تعبیر شده است. در مقابل این کارکردهای وحی، عقل وظیفه فهمیدن، سنجیدن، تصدیق و داوری و پردازش آموزه‌های وحیانی را در حوزه معرفت خداوند بر عهده دارد. عقل، حجت باطنی خداوند در نهاد بشر است که وحی آن را اثاره می‌نماید. وحی با کنار زدن پرده های توهم و تشبیه، معرفتی صحیح در اختیار انسان می‌گذارد. از اینرو کسانی که در شناخت خداوند از معارف وحیانی چشم پوشی نمایند ویا دچار کم توجهی به آن شوند، در واقع عقل خویش را از معرفت صحیح خداوند محروم نموده و گرفتار توهم و تشبیه شده اند. در انتها ادعا شده از روایات استفاده می‌شود که معرفت فطری یا معرفت قلبی مذکور خود معرفتی عقلی است، لیکن معرفتی که بر شهود یا ادراک عقل در عالم ذر استوار است، نه بر توهم و تشبیه بین خالق و مخلوق. بنابراین یادآوری و یادآوردن این معرفت عقلیِ شهودی از کارکردهای متقابل وحی و عقل دانسته شده است.
مطالعه تطبیقی کارکردهای امثال قرآن در سوره های مکی و مدنی
نویسنده:
سعیده عیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهقرآن کریم کتاب هدایت برای همه‌ی انسان‌ها است " هُدىً لِلنَّاس‏"(بقره / 185) و زبان قرآن باید به صورتی باشد که فهم آن میسر همگان واقع گردد از این روی قرآن از شیوه های مختلفی برای تبیین معارف بهره گرفته است، از جمله آن ها استفاده از مثل‌هایی می باشند که مُمَثل را برای مخاطب مجسم نموده و به تصویر می‌کشدتا از این طریق انسان را به تذکر، تفکر و تعقل وا داشته و تأثیر عمیق تریاز معارف عالی را مقدَّر سازد. پژوهش حاضر که از نوع بنیادی می‌باشد به‌ منظور پی بردن به شیو? دعوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در دو مقطع زمانی متفاوت بررسی تطبیقیکارکردهایامثال در سوره‌های مکی و مدنی را با روش توصیفی- تحلیلیبه دست انجام رسانده‌است. جامعه‌ی تحقیق متنی و شامل قرآن و متونی است که به موضوع امثال قرآنی پرداخته است که به صورت هدفمند و با توجّه به سوالات تحقیق مورد مطالعه قرار گرفت. یافته‌هایحاصل از پژوهشحاضر این است که 14 سوره از 86 سوره مکی دارای 38 آیه می‌باشد که در مجموع 44 واژه "مَثَل" و مشتقاتش را در بر دارند و این 44 واژه در 36 مورد و در معانی: "تمثیل"، "مثال و نمونه"، "وصف"، " عبرت"و"الگو" به‌کار رفته‌اند هم‌چنین 11 سوره از 28سوره مدنی دارای 26 آیه می‌باشد که در مجموع 36 واژه “مَثَل” و مشتقاتش را در بر دارد که این 36 واژه با 26 مورد استعمال در معانی: "تمثیل"، "نمونه و مثال "، "وصف یا صفت" به‌کار رفته‌اند. هم‌چنین با بررسی های صورت گرفته در مجموع آیاتی که واژه “مَثَل” در آن‌ها به‌کار رفته، مشخص گردید که هرگاه "مثل" به همراه مشتقات "ضرب" یا "صرف" به کار رود به‌کار رود به معنای "مثال و نمونه" و هرگاه به همراه کاف تشبیه به کار رود به معنای "تمثیل" می‌باشد. مقایسه امثال مکی و مدنی نیز حکایت از آن داشت که شباهت آن‌ها در برخی معانی واژه "مثل" است که در معانی "تمثیل"، "نمونه و مثال" و "وصف و صفت" به کار رفته اند و از جهت محتوا نیز از محور‌های خداشناسی، راهنماشناسی، خداشناسی، هستی‌شناسی، انسان‌شناسی، راهنماشناسی و معادشناسی در هر دو عهد مکی و مدنی سخن گفته‌اند. اما تفاوت امثال مکی و مدنی در این است که در سوره‌های مکی واژه "مثل" به معنای "عبرت پذیری" و "الگو" به کار رفته است در حالی که سوره های مدنی فاقد این کاربرد معنایی برای واژه "مثل " می‌باشند؛ وبه لحاظ محتوایی "مثل" با محور راهنماشناسی و معادشناسی در معنای تمثیل در سوره های مدنی آمده است درصورتی ‌که محور معادشناسی در سوره های مکی در معنای نمونه و مثال قرار می‌گیرد و دیگر آن‌که محور‌های قرار گرفته برای واژه "مثل" در معنای "نمونه و مثال " در سوره‌های مکی به دو دسته کلی مثال‌هایی که خداوند زده‌است و مثال هاییکه مشرکان زده اند و قرآن آن را نقل نموده است، تقسیم می‌شوند هم چنین در سوره های مکی واژه "مثل" در معنای "وصف و صفت" به دو محور انسان شناسی و راهنماشناسی تقسیم گردید که این محور در سوره‌های مکی برای واژه "مثل" در معنای "وصف یا صفت" انجام نپذیرفت و میزان استعمال واژه مثل در آیات سوره‌های مکی بیش از سوره‌های مدنی بوده و آن‌چه که در امثال مکی مورد توجه قرار می‌گیرد پرداختن بیشتر به مبانی توحید و نفی شرک و بیان جامعیت قرآن و اثبات نبوت و در امثال مدنی پرداختن به مباحثی پیرامون ماهیت منفاقان و یهودیان، مومنانو رذایل و فضایل اخلاقی می‌باشد. کلمات کلیدی: آیات، مکی، مدنی، مَثَل، شباهت‌ها و تفاوت‌ها. ?
بررسی تطبیقی مفاهیم دینی و عرفانی بگودگیتا با مثنوی مولوی
نویسنده:
جمیله پورحسن حدادان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بی‌تردید «بگودگیتا» و «مثنوی معنوی» نه تنها یکی از مهم ترین آثار عرفانی و ادبی آیین برهمنی و عرفان اسلامی بلکه جهان بشری به شمار می روند. آن دو علیرغم اینکه هر کدام به حوزه ی دینی، فکری، فرهنگی، قومی و جغرافیایی خاصی تعلق دارند، از آنجا که از حقیقتی واحد سخن می‌گویند از بسیاری شباهتها و موازنه‌های مفهومی یکسان و شگفت‌انگیزی برخوردارند، هرچند اختلافها و تفاوتهای قابل توجهی هم به چشم می خورد. نظر به اهمیت هر دو اثر و تأثیرگذاری غیرقابل انکار آن دو بر تفکرات دینی و عرفانی بشری به ویژه سرزمین پهناور هند و ایران، این رساله بحث و بررسی و در نهایت مقارنه و تطبیق مباحث مطرح شده در این دو میراث عظیم جهانی را بر اساس کارکرد و شباهتهای قابل قیاس، موضوع پژوهش خود قرار می‌دهد. بر این اساس این رساله در سه فصل تنظیم و تدوین گردیده است: بدین معنی که در فصل اول بعد از مقدّمه‌ای بر هندوئیسم و عرفان هندی و معرّفی اجمالی بگودگیتا، مفاهیم و موضوعات مندرج در گیتا در سه بخش مستقل خداشناسی، جهان‌شناسی و انسان‌شناسی با زیربخشهای خاص خود مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد. در فصل دوّم تحقیقی از همین نوع در باب عرفان اسلامی و عرفان مولانا در مثنوی معنوی صورت پذیرفته و همچون گیتا آراء و دیدگاههای مولانا در سه بخش مستقل خداشناسی، جهان‌شناسی و انسان‌شناسی با زیربخشهای خود به تفصیل مورد بحث و بررسی و امعان نظر واقع می‌شود.در نهایت فصل سوم به مقارنه و مقایسه‌ی مفاهیم مورد اشاره در دو فصل پیشین اختصاص می‌یابد بدینگونه که در بخش اول به مقایسه‌ی کلی دو منظومه‌ی موضوع پژوهش می‌پردازد و بخش دوم بر اساس دو فصل نخستِ رساله در سه زیربخش خداشناسی، جهان‌شناسی و انسان‌شناسی به مقایسه و تطبیق و بیان موارد تشابه و احیاناً موارد اختلاف این دو اثر عظیم و ارزشمند انسانی دست می‌یازد و زمینه‌های درک دقیق و فهم عمیق مطالب و مفاهیم مندرج در آنها را فراهم می‌آورد.
بررسی و مقایسه‌ی تجلی و نزول حق در عالم محسوسات از دیدگاه ابن عربی و مسیحیت
نویسنده:
صغری کوهساری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مهمترین نظریه های تبیین نظام هستی در عرفان اسلامی بویژه در عرفان ابن عربی، نظریه ی تجلی است. وی برای تحلیل کثرات در عرفان خود، نظام تجلی را پیش می کشد، کثرات در این نظام، تجلیات و مظاهر حق اند و تجلی، خروج مطلق از مقام اطلاق خود و تلبس به تقید و تعین. پس در نظام تجلی، عالم و کثرات عبارت اند از جلوه ی همان ذات مقید شده. وی برای تبیین کثرات از وجودی واحد، بحث اسماء الهی را پیش می کشد و اسماء را با توجه به کثرت آن ها بیان گر صدور کثرت از وحدت و ظهور واحد به صورت کثیر می داند و بر این باور است که کثرت چیزی جز اسماء الهی نیست. مشابه همین نظریه در دین مسیحیت با عنوان نزول و تجسد حق در شخص عیسی(ع) و جسم مادی وی مطرح می شود، یعنی عیسی(ع) به عنوان تجلی تام حق مطلق، به صورت بشر در این عالم نمود پیدا کرده و ظهور حق در عالم محسوسات به شمار می رود، به عبارتی عیسی(ع) تجسم و تجسد خدای نادیده می باشد. در این پژوهش سعی بر آن داریم تا علاوه برپرداختن به مفهوم تجلی در دو دیدگاه متفاوت(ابن عربی و مسیحیت) به بررسی شباهت ها وتفاوت های این دو دیدگاه از نظر خداشناسی، جهان شناسی و انسان شناسی بپردازیم. لذا اشاره به چگونگی تجلی و نزول و حضور حق در عالم و بیان مفاهیمی چون، انسان کامل به عنوان نقطه ی کمال این تجلی و حقیقت محمدیه و حقیقت عیسوی و مراتب مختلف هستی در دو نظام عرفانی ابن عربی و مسیحیت را ضروری دانسته و به بیان شباهت ها و تفاوت های هر دو پرداخته ایم.
دین و اخلاق از دیدگاه ملاصدرا و آگوستین
نویسنده:
فاطمه السادات هاشمی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خداشناسی ملاصدرا بسیار همه جانبه و عمیق است و از محوری ترین مباحث در تمام آثار او ارتباطی است که او با خالق برقرار کرده است در این خصوص به یک برهان معروف او " برهان صدیقین" است ،که در اثبات خدا و عالم هستی از این برهان استفاده می کنند آگوستین و صدرالمتالهین هر دو اعتقاد شدید به وجود خدا دارند و خدا محورند اما یکی ، بسیار دقیق هم از راه فلسفی هم از راه منطق عقلانی و عرفانی به کنجکاوی بشر در مورد خدا پاسخ می دهد (.صدرالمتالهین) دیگری خدا را هم بسیار نا محدود و غیر قابل تعریف عنوان می کندو هم او را آنقدر نزدیک می بیند که چون روحی تجلی یافته در صورت انسان می داند (آگوستین) اما این مهم است که با این تفاوت چشمگیر در خداشناسی صدر او آگوستین هر دو به خدای یگانه که حد و حصر ندارد و باید خود را همه وقت و همه جاوقف او کرد. ، معتقدند و مبنای سعادت بشری را در تقرب و حرکت به سمت او می دانند.. همچنین هر دو فراوان از کتاب مقدس به عنوان منبع اصلی تفکر و کسب حقیقت و در نهایت وصال به سعادت سود برده اند . آگوستین در زمینه وحی مانند صدر المتألهین فکر نمی کند، او مثل ملاصدرا اعتقادی به پیامبری که از جانب فرشتگان سخن خدا را دریافت می کند و یا انسانی که به درجه ای از تزکیه قوی نفس رسیده باشد که پرده های عوالم ظاهر کنار رود و باطن قدسی و حقیقی را دریابد، ندارد او از وحی به چیزی شبیهالهام شدن همان طورکه در بسیاری از انسان ها رخ می دهد، یاد می کند و آن را پدیده ای خاص برای افرادی خاص نمی داند. او در ماجرای خود برای گرایش به آیین مسیحی به این نکته اشاره می کند که وقتی تمام وجودش پر از تلاطم شک و تردید بوده است صدایی شنیده که می گفت «بردار و بخوان» این کلام بر جان دلش می نشیندواین الهامدر اعماق وجودش نفوذ می کند و تصمیم قاطع بر گرایش مسیحیت می گیرد .او کتاب مقدسی را که کلام عیسی مسیح است، حقیقتی می داند که از مسیح (به عنوان خدا) در کالبدی به نام عیسی، جوشش شده است و مسیح همان خداست که خود را در کالبد انسانی به جسم رسانیده که هم مانع غرور انسان شود و هم انسان ها او را بهتر درک کنند و کلام خدا را دریابند. آگوستین مانند ملاصدرا دیدگاهی وسیع درمورد وحی ندارد و او را محدود به الهامی می کند که بر جان هر انسان طالب حقیقت است، می نشیند ملاصدرا اذعان می کند ابتدا نور الهی در جان پیامبر بزرگ اسلام حلول می کند و بعد به ترتیب ، عالمان و صالحان و یاکان. را در برمی گیرد.در حالی که آگوستین فقط از مومن و کافر در تقسیم بندی خود استفاده می کند و الهامات را در مورد خودش به عنوان یک انسان مردد، در پذیرش مسیحیت با دیگری یکی می داند و معتقد به الهام بخشی از جانب خدا برای هر انسان عاشقی است . عقیده صدرالمتالهینبه زندگی بعد از مرگ بسیار محکم است و هر انسان خارج از این اعتقاد را انسانی بسیار رذل در رأی و عقیده می داند او در توصیف چگونگی مرگ و زندگی جاودانه دو مطلب را با استناد به آیات قرآنی مورد برسی قرار می دهد ،نفس و روح را. آگوستین چنین تعاریفی دقیق و استثنایی از روح و نفس ندارد اما معتقد است حیات انسان با زندگی روحادامه می یابد.او روح را چیزی می داند که با تمامی وسعتش به همه امور واقف نیست و تنها خداست که همه چیز را در مورد انسان می داند ، این نقطه مقابل تفکر صدرائی است که روح را خاص انسان هایی می داند که نفوس بسیارپاک و رقیق دارند و از روح به عقل کامله یاد می کند که هر کس نمی تواند به این درجه از کمال برسد. آگوستین معتقد است خداوند روح انسان را به طور فردی و معجزه آسا خلق نمی کند، بلکه روح همراه با جسم و از طریق والدین منتقل می شودچیزی که ملاصدرا به استناد آیه قرآنی آن را رد می کند و معتقد است روح و نه نفسقبل از آفرینش انسان موجود بوده است. بنا براین از دیدگاه صدر المتالهیناعتقاد به آفرینش روح به عنوان امری از جانب پروردگار که از ازل و قبل از آفرینش انسان وجود داشته وباید تا ابد جاودانه باشد به زندگی انسان معنا می بخشد .و از دیدگاه آگوستین اعتقاد به روح، به عنوان موجودی که همراه آفرینش جسم انسان خلق شده وپس از مرگ جسم باقی می ماند هم، دلیلی براعتقاد او به جاودانگی است. آگوستین و صدرالمتألهین اخلاق طبیعی را هرگز از اخلاق فوق طبیعی جدا نمی بیند و هر دو قانون اخلاقی را مسیری در جهت رضایت و قرب خدا می دانند که نهایت آن به سعادت ختم می شود.آنچه از بیان این مقاله مشخص شد ،اخلاق با توجه به خدامحور بودن اندیشه صدر المتالهین وآگوستینامری جدا از اراده الهی نیست ،اما این به آن معنا نیست که اطاعتی کور کورانهو توام با تعطیل شدن عقل باشد .هر دو خیر را در حقیقت وجود الهی و قدم نهادن در مسیر اعتدال می دانند و شر را امری عدمی می دانند با این تفاوت که ملاصدرا، شر را در قیاس با کمال نفس ناطقه و تسلط سایر قوا بر قوه عقلیه می پندارد که،در نهایت به رویگردانی از خدا منجر می شود، و آگوستین هم شر را امری عدمی می داند که بلافاصله با رویگردانی از حقیقت الهی به وجود می آید. هر دو شر را مانع سعادت بشری می دانند که انسان را از حقیقت خود دور می کند. صدرالمتألهین فضیلت اخلاقی را صفتی می داند که با اتصاف آن به نفس باعث ارزش و شرافت آن می شود و رذیلت را هر صفتی می داند که از ارزش و اعتبار نفس می کاهد.هر چه انسان را بهتقرب الهی نزدیک تر کند و نفس انسانی را بیشتر پالایش نمایدارزشمندتر و با فضیلت تر است. رذیلت اخلاقی هر عملی است کهانسان را از اعتدالخارج کند و انسان را از مسیر تقرب الهی دور کند. چنین عملی اعتبار نفس را به شدت کاهش می دهد و از سعادت حقیقی اش بازمی دارد .همچنین آگوستین همسرچشمه فضیلت رافقط و فقط در خواستخدا می داند چون تنها خدا خیر محض و مطلق است . .هرچه که در دایره امر الهی وجود داشته باشد و خواست خدا باشد فضیلت است وگرنه هیچ چیز ارزش خوب یا بد بودن را ندارد و خوبی و بدی فی نفسه نیستند وما با اراده و اختیار خودمان وبدون هیچ اجباری میتوانیم از امر الهی پیروی کنیم یا نه. اگر مطابق با خواست او، اراده خود را بکار بستیم فضیلت مند وگر نه دچار رذیله اخلاقی می شویم این دو فیلسوف هر دو سعادت گرا هستند لذا عمل اخلاق را برای هدف نهایی رسیدن به سعادت تعریف می کنند. صدر المتالهینمعتقد است،اگر همه قوای نفس مغلوب قوه عاقله شوند انسان تزکیه و تصفیه شده و پرده های جهالت و نادانی از پیش چشمان باطن او کنار رفته و به درک عمیق حقیقت الهی می رسد. همچنینوقتی نفس ناطقه باعقل کلی متحدشود ، به جایی می رسد که همه حقیقتها رادرک می کند اگر همه قوای نفس مغلوب قوه عاقله شوند انسان تزکیه و تصفیه شده و پرده های جهالت و نادانی از پیش چشمان باطن او کنار رفته و به درک عمیق حقیقت الهی می رسد.این جاهمان نقطه سعادت آدمی است.یعنی سعادت حقیقی بدست آوردن معارف عالیه وقدسیه است به وسیله کمال قوه عقلانی.چون کمال این قوهباعث غلبه بر سایر قوای نفسانی انسان می شودو این همان چیزی است که ، آگوستین از آن به سعادت یاد میکند یعنی شناخت حقیقت وجود الهی ، که در پرتو ی عشق الهی محقق می شوددر واقع ملاصدرا بر عقل به عنوان کمال نفس و تسلط برسایر قوای نفسانی جهت رسیدن به سعادتاصرار می ورزد وآگوستین با دو فاکتور جستجوی حقیقت الهی و پرورش عشق در درون خود، سعادت را تعریف می کند . هر دو به رعایت اعتدال به عنوان فاکتور مهم اخلاقی در رسیدن به سعادت اشاره دارند .
بررسی تطبیقی آرای هستی‌شناختی جلال‌الدین محمد بلخی و جیدو کریشنامورتی
نویسنده:
محمد حجازی‌فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش پیش رو، تحقیقی در حوزه ی ادبیات تطبیقی و ناظر بر گستره ی عرفان شرق است که به مقایسه ی آرا و اندیشه های عرفانی مولانا جلال الدین محمد بلخی و جیدو کریشنامورتی می پردازد. این دو،هر کدام نماینده ی فرهنگ و تاریخی متفاوتند. یکی دست پرورده ی محیطی ایرانی ـ اسلامی، زاده ی بلخ، ساکن روم شرقی و تحصیل کرده ی دمشق در قرن سیزدهم میلادی و دیگری عارف معاصر هندی و رشد یافته در بستری که دین هندو و آیین بودا، وجه غالب آن به شمار می رود. در این رساله بعد از معرفی مختصر هندوئیسم، بودیسم و عرفان اسلامی، توضیحی در باب مفهوم هستی شناختی بیان می گردد که دلیل آن رفع ابهام از این اصطلاح فلسفی در عنوان رساله است؛ سپس در ادامه ی بحث به تاریخ زندگی و معرفی آثار دو شخصیت اصلی رساله پرداخته می شود و در پایان، طی فصلی مبسوط، برخی از مقولات بنیادین زندگی انسان، نظیر خدا، زندگی، مرگ و ... از نظرگاه این دو عارف وارسته مورد کاوش، مقایسه و بررسی قرار خواهد گرفت. بدیهی است که این جُستار هم شباهت ها را در بر می گیرد و هم تفاوت ها را؛ لیکن هدف و در واقع نتیجه ی این پژوهش، تبیین مسئله ی تاریخی اشتراک معنی در جهان بینی عرفاست. موضوعی که در اعصار گوناگون،مرزها را در هم شکسته و هرگز محدود به ملت و منحصر به مذهبی خاص نگشته است.
بررسی تحلیلی آرای کلامی پل تیلیش و تطبیق آن با ملاصدرا
نویسنده:
اعلاء تورانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ندارد.
بحثی تطبیقی درباره علیت
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
صدرالمتالهین گوید:این مساله‌ای مهم است که مهمتر از آن وجود ندارد زیرا مساله علیت اساس پایه تمامی علوم است و علم توحید و خداشناسی و معاد و پیامبرشناسی و امامت و روانشناسی و دیگر علوم قبل و بعد از آن، علم تهذیب اخلاق و علوم سیاسی و دیگر مبتنی بر این اساس است و با انکار این اصل و ممکن دانستن اراده جزاف -چنانکه اکثر اهل سنت بدان معتقدند-تمامی پایه‌های علم و یقین منهدم می‌شود. علامه شوانی در توضیح گفتار فوق چنین می‌گوید: اگر علیت از بین برود طبیب علت بیماری مریض را نمی‌داند راه درمان او را تشخیص نخواهد داد و پزشکی بکلی از بین می‌رود و همچنین کشاورز نخواهد دانست که آبیاری و تابش خورشید علت رویش گیاهان است و امر کشاورزی باطل و بیهوده می‌گردد و دیگر نمی‌تواند که چه باید بکند و همچنین صنعتگران نمی‌دانند که آیا ذوب شدن فلزات بر اثر حرارت است یا علت دیگری دارد و خواه و ناخواه امور صنعت از بین می‌رود و همچنین علم دین زیرا هیچکس نمی‌داند که نماز و زکات و دیگر دستورات دینی اسباب و عوامل سعادت اخروی می‌باشند و نمی‌داند که علت ارسال پیامبران و تعیین امامان و دیگر مسائل اعتقادی لطف پروردگار است ... بنابراین لازم است که برای هر رویداد مادی علت و عاملی باشد، همانطور که در هر جا آتش‌سوزی ببینیم بدون شک و تردید حکم می‌کنیم که آتش و یا اصطکاکی و یا عاملی وجود داشته است و همچنین می‌دانیم که زاد و ولد کردن، به جز از راه انتقال نطفه مرد به رحم زن و سیر تکاملی آن تا وقتی که به صورت جنینی درآید ممکن نیست می‌بایست زوج و زوجه جوان دارای اعتدال مزاج باشند. آری نظام علیت و معلولیت ، سببیت و مسببیت قانونی فراگیر در تمامی ممکنات است که ما در این مجال بدان پرداخته‌ایم.
مقایسه تطبیقی جایگاه عقل در روایات فریقین
نویسنده:
زهره منصوری‌آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عقل به عنوان نیروی اندیشیدن و قوه ای که انسان را از سایر موجودات ممتاز می سازد، مورد قبول همگان است و در آیات و روایات متعددی بر حجیت و اعتبار آن تأکید شده است. با این وجود، در بازتاب این روایات در کتب روایی فریقین تفاوت فاحشی وجود دارد؛ در حالی که کتب روایی شیعه مملو از روایات ناظر بر عقل است، آمار این روایات در کتب روایی اهل سنت بسیار اندک است. مشاهدة این تفاوت ذهن انسان را درگیر چرایی این موضوع می کند. این پژوهش با به کارگیری روش آماری در صحاح شش گانه اهل سنت و مسند احمد بن حنبل از میان کتب روایی اهل سنت و کتاب کافی و 15 جلد اول بحار الانوار از میان منابع روایی شیعی و مطالعه و تحلیل مسائل سیاسی، رجــالی، فرهنگی –اجتماعی و اعتقادی، علل این تفاوت را مورد بــررسی قرار می دهد. بر اساس رهیافت این پژوهش، تعالیم قرآن کریم و آموزه های اهل بیت (ع) عوامل مؤثر بر توجه ویژة محدثان شیعی به روایات ناظر بر عقل و فراوانی این روایـــات در کتب روایی شیعی می باشد و از سوی دیگر، شرایط خاص فرهنگی حاکم بر عصر پیامبر(ص)، اجرای قانونِ ممنوعیت تدوین احادیث در میان اهل سنت، ایجاد قواعد خاص رجالی و گرایش اعتقادی محدثان اهل سنت به اصحاب حدیث، همگی علل کم توجهی محدثان اهل سنت به روایات ناظر بر عقل و اندک بودن این روایات در کتب روایی آنان است.
خدا، انسان و نسبت میان آن دو از دیدگاه فیلون اسکندرانی و ملاصدرا
نویسنده:
زینب فروزفر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پایان نامه در پی معرفی فیلون اسکندرانی، یکی از بزرگترین‏ فیلسوفان، متکلمان و عارفان یهودی قرن اول میلادی است که علی رغم تأثیر شگرفی که آرائش بر فیلسوفان بعدی به‌ویژه فیلسوفان مسلمان داشته است، آن‌چنان‌که شایسته است شناخته شده نیست. او اولین کسی بود که در نظام فکری‌ـ‌ فلسفی‌اش در پی تلفیق و وفق دادن فلسفه با دین برآمد. در این رساله نظریات فیلون درباره خدا، انسان و نسبت میان آن دو، در کنار آراء ملاصدرا درباره موضوعات مذکور بیان شده است؛ چراکه با وجود تفاوت آنان به لحاظ دینی و فاصله تاریخی بسیاری که بینشان هست، شباهت‌های فراوانی بین آراء و عناصر تشکیل دهنده نظام فکری و فلسفیشان ملاحظه می‌شود. آراء فکری و فلسفی فیلون و ملاصدرا تلفیقی از عقل، وحی و عرفان است و نظریاتشان درباره مسئله خدا، انسان و نسبت میان آن دو که از موضوعات بسیار مهم و اساسی هر نظام فلسفی می‌باشد، وجوه اشتراک بسیاری دارد. چنان‌که هر دو با اندکی تفاوت در تبیین مفهوم خدا، میان تشبیه و تنزیه جمع می‌کنند و انسان را موجودی می‌دانند که شبیه خداست و مهم‌ترین جزء وجودیش همانا عقل او است. همچنین آنان انسان را اشرف مخلوقات و خلیفه خدا بر روی زمین برمی شمارند.این پایان نامه شامل سه بخش است. بخش نخست به بیان دیدگاه‌های فیلون اختصاص دارد که خود مشتمل بر سه فصل است، فصل اول خدا از دیدگاه فیلون، فصل دوم انسان و در فصل سوم هم نسبت میان خدا وانسان از دیدگاه فیلون مطرح می‌شود. در بخش دوم نیز تلقی ملاصدرا از موضوعات مذکور بیان می‌گردد. در بخش سوم نیز یک جمع‌بندی و نتیجه‌گیری از دو بخش گذشته ارائه شده است ، در این بخش وجوه اشتراک و افتراق دیدگاه‌های دو اندیشمند درباره موضوع مورد نظر، مورد اشاره قرار گرفته است و در حقیقت این بخش حاوی گزارشی از وجوه اشتراک و افتراق نظریات فیلون و ملاصدرا می‌باشد.
  • تعداد رکورد ها : 9012