جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 9012
بررسی ارتباط انسان با روح از دیدگاه قرآن و روح شناسی
نویسنده:
عارفه فقیهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در باور جوامع اسلامی و در بیان اکثر متفکّران مسلمان، واژه ی روح لفظی برای نامیدن حقیقت انسان هاست؛ همچنان که در مکتب روح شناسی نیز این گونه می باشد. مکتب روح شناسی معتقد است که به طرق ارتباط با ارواح درگذشتگان دست یافته و بدین طریق توانسته است به حقایق پوشیده و انکار ناپذیر دست یابد.آموزه هایی که آنها ارائه می دهنداساس باورهای دینی موحدان از جمله نبوت و معاد را مورد تردید قرار می دهدو این در حالیست که بر اساس آیات قرآن و متون اسلامی، برقراری ارتباط با درگذشتگان برای افرادی معدود، ممکن بوده و این بندگان مقرّب، این ویژگی را تنها در مواردی خاص و به منظور هدایت بشر آشکار نموده اند. پژوهش حاضر در نحوه و چگونگی برگزاری جلسات ارتباط با ارواح نشانگر این حقیقت است که جریان داشتن طرقی از سحر عامل ظهور برخی تحرّکات عجیب و القائات موهوم در این گونه از جلسات می باشد.
مقایسه مبانی و اصول کار و تلاش فردی و اجتماعی در اسلام وماکیاولیسم
نویسنده:
فیضیه سهرابی نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده:اسلام بارهبانیت وکناره گیری ازسایرمردم ودست کشیدن ازکاروتلاش درراه تامین نیازهای مادی،مخالفت ورزیده است،وتمام جوانب زندگی ونیازهای مادی،معنوی،فردی واجتماعی اوراموردتوجه قرارداده است .مبانی و اصول کار و تلاش فردی و اجتماعی در اسلام وماکیاولیسم متفاوت است؛ کار وتلاش فردی واجتماعی در مبانی دینی و اعتقادی اسلام دارای جایگاه ویژه است ؛ و مبتنی برپذیرفتن اصول اعتقادی است. اما در مکتب ماکیاولی : «هدف وسیله را توجیه می کند».و دنیای بشر را پهنه برخورد میان بخت و نیروی انسان می‌ دید.در مکتب ماکیاولی فریب و نیرنگ در دادوستدها نفی خیرخواهی وهمیشه در پی سود خویش بودن.پیشوایان دین، کار و تلاش برای امر معاش و گذراندن زندگی را امری مقدس، خداپسندانه و عبادتی بزرگ شمردهاند. رشد و تعالی همه جانبه اقتصادی بدون کار و تلاش امکانپذیر نمی باشد..در این نوشتار به بیان مبانی وجایگاه کار و تلاش فردی واجتماعی از منظر اسلام و ماکیاولیسم پرداخته ایم.واژه های کلیدی:مبانی،کار،تلاش،فردی،اجتماعی،اسلام،ماکیاولیسم
مقایسه مبانی انسان شناسی مکتب مراجع محوری راجرز با اسلام
نویسنده:
حلیمه خاتون ملکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
مطالعه انتقادی «تربیت معنوی» در دنیای معاصر:
مقایسه رویکردهای دینی و  نوپدید در عرصه تربیت
نویسنده:
حسین باغگلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در پژوهش حاضر با هدف مطالعه‌ انتقادی «تربیت‌معنوی» در دنیای معاصر، مفهوم «معنویت» با نظر به دو جهت‌گیریاصلی نسبت به آن (معنویت مبتنی بر دین و معنویت فارغ از دین) مورد بررسی قرار گرفت. آنگاهمفروضه‌ها، مبانی، اصول و روش‌های تربیت معنوی بر اساس دو جهت‌گیریمذکور مورد تحلیل قرار گرفت. در پایان ضمن نقد رویکردهای موجود، در باب مناسبات این دو رویکرد پیشنهادهایی ارائه شد.در جهت‌گیری دینی به «معنویت»، چهار رویکرد 1)روشنفکری دینی، 2)تجربه‌‌دینی، 3) ایمان‌گرایی و 4) الهیات پویشی بررسی و هر یک از حیث ساختاری و روشی مورد نقد قرار گرفت.در این بررسی نشان داده شد که معنادارپنداری و هدفمند دانستن هستی، انگیزه‌بخشی به انسان برای حرکت در مسیری بی‌نهایت، تلاش برای مجاب نمودن انسان درخصوص پیچیدگی هستی و عدم امکان فهم عقلانی همه امور، طاغوت‌ستیزی و دغدغه برای رهاسازی همه انسان‌ها و مثبت‌نگری به ذات انسان به منزله مهمترین نقاط قوت؛ و از بین رفتن تفکر انتقادی، تاکید بیش از حد بر نظام جزا و پاداش اخروی،عقلانی‌سازی‌های سطحی، ناکارآمدی عینی برخی اعمال دینی در زندگی جاری انسان‌ها، عدم تبیین سبک زندگی متناسب با شرایط انسان معاصر، عدم جذابیت در شیوه‌های دعوت و توجیه باورها برای انسان معاصر؛ به عنوان مهمترین نقاط ضعف این جهت‌گیریمحسوب می‌شوند. در جهت‌گیری فارغ از دین به «معنویت» پنج رویکرد 1)پذیرش دین به‌مثابه فرهنگ، 2)اخلاق‌گرایی 3)رویکرد تلفیقی، 4)رویکردهای تک‌بعدی‌نگر و 5) پذیرش هوش‌معنوی به‌عنوان استعداد پایه؛ بررسی و هر یک از حیث ساختاری و روشی مورد نقد قرار گرفت. در این بررسی نیز خاطر نشان شده است که در دسترس قرار دادن معنویت و امکان استفاده در زندگی جاری اینجا و اکنون، پرکردن خلاء معنویت، قالب‌های جذاب و تفکر مبتنی بر جهانی‌سازی به عنوان نقاط قوت؛‌ و احتمال انحراف رهبران، فردی‌سازی معنویت، احتمال سوء استفاده از پیروان، عدم امتداد معنادار حیات و ناکارآمدی تلفیق و تجمیع؛‌ به منزله مهمترین نقاط ضعف این جهت‌گیری قلمداد می‌شوند.در نهایت ضمن بررسی امکان ارتباط میان دو جهت‌گیری «دینی» و «فارغ از دین» به معنویت، چگونگی این ارتباط با توجه به دو عامل اثرگذار (نگاه عام و خاص به معنویت و سهم انسان در تحول خود) از دو منظر برون‌دینی و درون دینی مورد بررسی قرار گرفت و در هر مورد پیشنهادهایی ارائه شد. بنابراین تصریح شده است که از منظر برون دینی امکان ارتباط منوط به عبور از حدود شریعت در ادیان است و در نتیجه الگوی ارتباطعمودی برای تحقق این هدف پیشنهاد شد و از منظر درون‌دینی، ضمن پذیرش تفاوت در ماهیت و غایت این دو جهت‌گیری به «معنویت»، نشان داده شد کهتکنیک‌ها و قالب‌های مورد استفاده در معنویت‌های نوپدید می‌تواند به پویایی معنویت دینی کمک کند.
بررسی تطبیقی دیدگاه انسان شناسی مطهری با دیدگاه   انسان شناسی یاسپرس
نویسنده:
محبوبه دلاوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انسان موجودی بسیار پیچیده و دارای جایگاه رفیع، در عالم وجود است که بخش اعظم ماهیت و ابعاد او هنوز ناشناخته باقی ماده است. مکاتب و دیدگاه?های متفاوت فلسفی از جمله ایده?آلیسم، رئالیسم، پراگماتیسم، اگزیستانسیالیسم و دیدگاههای مختلفی در زمین? انسان?شناسی ارائه داده?اند که گاهی با هم همپوشی و گاهی با هم متعارض اند. از این رو هدف از این پژوهش مقایسه تطبیقی دیدگاه?های دو صاحب?نظر دو مکتب اگزیستانسیالیسم و اسلام یعنی یاسپرس و مطهری در زمینه انسان?شناسی است. مولفه‌های مورد بررسی در این پژوهش عبارتند از: ابعاد وجودی انسان، ویژگی‌های انسان، نیازهای انسان و انسان کامل از دیدگاه مطهری و کارل یاسپرس و همچنین وجوه اشتراک و اختلاف ابعاد وجودی انسان، ویژگی‌های انسان، نیازهای انسان و انسان کامل از دیدگاه مطهری و کارل یاسپرس. در راستای دستیابی به اهداف فوق الذکر با استفاده از روش تحلیلی و تطبیقی دیدگاه های «مرتضی مطهری» و «کارل یاسپرس» در باب انسان شناسی به طور هدفمندانه از طریق مطالعه آثارشان یا آثاری که دیگران درباره دیدگاه‌های انسان‌شناسانه آنان به تصویر کشیده بودند،‌ مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفتند. داده‌های حاصله با استفاده از روش بردی در چهار محور توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌های حاصله حاکی از آن است که برای هر دو اندیشمند شناخت انسان مهمترین مسأله است. هر دو اندیشمند برای انسان مراتبی قائلند. نزد یاسپرس وجوه انسان عبارتند از وجود تجربی، آگاهی کلی، ذهن و نفس که با هم در ارتباط و تعاملند. و در نزد مطهری نیز وجوه انسان عبارتند از بعد روحی و جسمی. بنابراین هر دو به وجود هسته‌ای مرکزی به نام نفس اشاره دارند که البته این حقیقت در نزد مطهری دارای تعین‌ها و تحصل‌ها و مراتبی است. وجوه تفاوت ایندو اندیشمند در این است که کارل یاسپرس هرگونه ذات و ذاتی را از انسان نفی می‌کند و معتقد به حقیقتی از پیش تعیین شده نیست در حالیکه مطهری قائل به فطرتی ملکوتی و الهی است که بصورت بالقوه در ضمیر انسان نهفته است. در نزد یاسپرس رسیدن انسان به خود اصیل تنها با آزادی، ایمان فردی بدون پیروی از وحی امکان پذیر است در حالیکه در نزد مطهری رسیدن به حقیقت انسانی، آزادی انسان بعنوان وسیله‌ای با پیروی از شریعت و ایمان مذهبی امکان پذیر است. وجوه شباهت هر دو متفکر در این است که هر دو از کانالهایی متفاوت برای رسیدن به یک نقطه و آن هم شناخت انسان در تلاش و تکاپو بوده اند
جامعیت قرآن و قلمرو آن با تکیه بر نگرش تطبیقی به دیدگاه‌های فخر رازی و آلوسی
نویسنده:
خدیجه خدمتکارارانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بهترین دلیل برای اثبات جامعیّت قرآن، قرآن کریم است. آیات دال بر جامعیت شامل آیات ناظر بر بیانگری همه چیز در قرآن یا کتاب، جهانی بودن و جاودانگی قرآن می شود. علاوه بر آیات، روایاتی و دلایل عقلی ای چون خاتمیت، تکامل دین اسلام و ... نیز جامعیّت قرآن را تصدیق می کنند.درباره ی تفسیر و تعیین قلمرو جامعیت قرآن بحث های بسیار زیادی صورت گرفته و دیدگاه های متعدّدی اظهار شده است. در این زمینه میان دانشمندان سه دیدگاه را به روشنی می توان دید:1- دیدگاه حداکثری که معتقد است قرآن همه ی علوم، حتّی علوم بشری و غیر دینی را دارا می باشد. 2- دیدگاه حداقلی که معتقد است قرآن تنها عهده دار مسائل معنوی و اخروی و شرعی است. 3- دیدگاه اعتدالی که مدافع رویکردی معتدل و مخالف افراط دیدگاه حداکثری و تفریط دیدگاه حداقلی است.فخر رازی و آلوسی، با اهتمام به موضوع جامعیّت قرآن، آن را به سان یکی از اصول اساسی خویش در تفسیر آیات قرآن قلمداد کرده اند. فخر رازی با توجه به اینکه از مفسّران متقدم به شمار می رود در تفسیر جامعیّت قرآن رویکردی حداقلی دارد و قرآن راصرفاً در حوزه ی اصول و فروع دین جامع می داند و استناد عقلی وی بر جامعیّت، علم مطلق خدا است. آلوسی، که از مفسران متأخّر به شمار می رود، هر چند در تفسیر آیات مرتبط با جامعیت نظر رازی را نقل می کند؛ اما در مقایسه با رازی در تبیین قلمرو جامعیّت از آرای دیگری نیز بهره گرفته است. و با توجّه به تحوّل علمی در قرن سیزدهم نسبت به قرن ششم، دامنه ی این بحث را گسترش می دهد و قرآن را نه تنها در دو حوزه ی اصول و فروع دین، که در سایر حوزه ها نیزجامع می داند و استناد عقلی وی بر جامعیّت، فیّاض بودن خداوند است.
نقد و مقایسه ویژگی های انسان کامل در اسلام، ادبیات عرفانی و اومانیسم
نویسنده:
آرزو امین خندقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله به بررسی نظرگاه هر یک از سه تفکّر اسلامی ،عرفانی و اومانیستی در باره‌ی انسان، جهان، خدا، غایت و کمال انسان پرداخته شده است. کمال ، در هر یک از مکاتب یاد شده تعریف شده و عوامل و موانع رسیدن به آن نیز طرح شده است. ضرورت وجود انسان کامل و جایگاه او در جهان و در ارتباط با خدا، انسان‌ها و موجودات دیگر نیز، مطلبی است که در این جستار، بیان شده است.در پایان، پس از نقد اومانیسم، به عنوان مکتبی که مدّعی انسان مداری و حمایت از انسان می‌باشد، به مقایسه و نقد مولّفه‌هاییاد شده در باره‌ی کمال ،انسان کامل و مسایل پیرامون آن در سه مکتب یاد شده با روش عقلی و استدلالی و استفاده از آیات و روایات پرداخته شده است. بهترین الگوی انسان کامل ، انسان کاملی است که اسلام، معرّفی می‌کند.انسان کامل اومانیسم، سیمایی مادّی دارد؛ قدرتمندِ لذّت پرستی است که دست به حیوانی‌ترین اعمال و رفتار می‌زند. انسان کامل صوفیّه هر چند قرب خدا را پیش چشم دارد ولی سر در گریبان خویش است و اهل افراط و تفریط در امور دنیا و آخرت.انسان کامل اسلام هم برای دنیایش تلاش می‌کند و هم برای آخرت.صالح و مصلح است و صفات عالی انسانی در او به اوج خود رسیده است.
بررسی تطبیقی آرای تربیت اخلاقی مطهری و نظریه اخلاق گفتمانی هابرماس
نویسنده:
حسن‎آقا یوسفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اخلاق از مسائل مهم در زندگی بشر است. همه فلاسفه و مربیان از گذشته تا به امروز به مسئله اخلاق به عنوان یکی از مسائل اساسی بشر پرداخته اند و هر یک در نظریه های خود به تعبیر و تفسیر اخلاق، رابطه اخلاق با زندگی بشر، وجدان اخلاقی و یا مطلق و نسبی بودن قضایای اخلاقی اشاره کرده اند.در تحقیق حاضر موضوع تربیت اخلاقی از دیدگاه دو متفکر نامدار، مرتضی مطهری و یورگن هابرماس بررسی می شود. در یک دیدگاه نظریه ای از اخلاق تبین شده است که اخلاق را با دین و وجدان درونی انسان ها عجین شده می داند. مطهری به عنوان اندیشمند مسلمان برای اخلاق چنین نظریه ای ارائه کرده است. بر طبق این دیدگاه انسان ها از هویتی برخور دارند که خداوند در درون آنها از روح خود دمیده است و در مفهوم اخلاق نوعی قداست وجود دارد.چنین نظریه ای در باره اخلاق، بعضی دلالت ها را برای تربیت اخلاقی به دنبال دارد که بیشتر تبیین کننده رویکرد اخلاق و تربیت اسلامی با اهداف، اصول و تنظیم محتوای آموزشی اسلامی است. اما با این حال، عدم توجه به اخلاق خادم، عادات فعلی، و مونولوگ بودن بعضی از دیدگاه های وی، از جمله انتقادات وارد بر آراء تربیت اخلاقی مطهری است.در دیدگاه دوم نظریه اخلاق گفتمانی هابرماس فیلسوف معاصر نئومارکسیسم همراه با دلالت های آن در تربیت اخلاقی و چگونگی کاربست این نظریه در تعلیم و تربیت، بررسی می شود. بر خلاف نظریه مطهری، هابرماس اخلاق را فاقد بنیاد دینی و متافیزیک می داند. به نظر هابرماس، اخلاقیات ریشه در شناخت، گفتمان و در نهایت اجماع انسان ها دارد نه در فطرت آنها. از نظر وی دستورات الهی اعمال اخلاقی ما انسان ها را هدایت نمی کند. بلکه آنها بر اساس زیست جهان با استدلال و تفاهم افراد به وجود می آیند. چنین دیدگاهی اهداف و اصول خاصی را جهت کاربست تربیت اخلاقی ارائه می دهد که از جمله تدارک برنامه های درسی متنوع و قابل انعطاف در برنامه ریزی تربیت اخلاقی است. دیدگاه هابرماس از سوی اندیشمندان مختلف به خصوص پست مدرن ها مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. عدم تعریف عدالت، نبود اختیار در انسان و هم رتبه بودن معلم و دانش آموز از جمله انتقادهای وارد بر نظریه اخلاق گفتمانی هابرماس است.از آنجاکه مطهری و هابرماس هر دو از اندیشمندان معاصر محسوب می‌شوند که، مکاتب سرمایه‌داری و مارکسیسم را مورد مطالعه و نقد قرارداده‌‌اند. و علاوه بر آن دیدگاه‌های مختلف فرق اسلامی از طریق مطهری و دیدگاه‌های اندیشمندان نسل اول مکتب فرانکفورت بوسیله هابرماس مورد تجزیه و تحلیل و بازسازی قرار گرفته است، فلذا هر دو شخصیت منتقد به حساب می آیند و در مقوله های مانند عدالت و آزادی و اکتسابی بودن اخلاق مشابهت های وجود دارد.جهت وصول به اهداف تحقیق؛ مبانی فلسفی، اخلاقی، رویکردها، اصول، اهداف، تشابهات و تفاوت‌ دیدگاه‌های دو اندیشمند فوق در تربیت اخلاقی و چگونگی کار بست این دیدگاه ها در تعلیم و تربیت، به روش پژوش تحلیلی که به طریق کتابخانه‌ای با استفاده از فیش برداری از اسناد اصلی، مدارک و منابع گردآوری گردیده است، پس از تجزیه و تحلیل، نتیجه‌گیری به عمل آمده است. تحقیق در پایان با ارائه پیشنهادات و طرح محدودیت‌های پژوهش به پایان رسیده است.
آداب خوردن و آشامیدن از منظر دین و طب سنتی
نویسنده:
خدیجه بیگم نبوی فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف از آفرينش انسان ـ‌‌ مطابق آیۀ 56 سورۀ الذاريات ‌ـ بندگی و عبوديت است از جمله عوامل مهمی كه در طريق عبوديت می‌تواند تأثيرگذار باشد، سلامتی است؛ و سلامتی خود متأثر از چگونگی تغذيه است.به واقع با انديشه در آموزه‌های وحی و روايات گهربار معصومين (عليهم ‌السلام) در موضوع تغذيه می‌توان سمت و سوی آن رهنمودهای حيات‌بخش را چنين ارزيابی نمود كه، سلامتی عطيه‌ای گران‌بها درمسير بندگی است و بخش قابل توجهی از سلامتی در گرو تغذيه درست و اصولی است.حكيمان مسلمان ايرانی نيز در پرتو تعاليم الهی و تجربيات گران‌سنگ‌شان ، دانش پرباری از طب سنتی را، به منظور حفظ سلامت انسان و درمان او، به يادگار گذاشته‌اند.امروزه عده‌ای از محققان و انديشمندان مسلمان، همراه با رويكرد جهانی به طب كل‌نگر و طب سنتی‌، در حوزه‌های پزشكی، با رجوعی دقيق و كاو‌شگرانه در منابع غنی و آثار گران‌قدر حكما می‌كوشند تا اصول تغذيۀ اسلامی را به عنوان نخستين گام در حفظ سلامت اجتماع به بشريت عرضه نمايند.آن‌چه ما نيز در اين نوشتار درپی آنيم، تفحصی درآيات وحی و روايات معصومين (عليهم‌ السلام) است تا به كشف آداب و اصول كلی تغذيه دست ‌يابيم. از آن‌جا كه حكمای قديم به اين مهم توجه داشته‌اند و در امر طبابت، اولين گام در مداوای بيمار خويش را اصلاح تغذيۀ او می‌دانستند؛ لذا تلاش ما در اثر‌بخشی اين پژوهش نظری‌، هر چند كوتاه‌، پيرامون اين دو گنجينۀ ارزشمند می‌باشد.در واقع در اين پژوهش، تطبيق و سنجشی بين غذا‌شناسی اسلامی و غذاشناسیٍ روز شده و در كنار آيات و روايات اسلامی و مكتب طب سنتی كه تكيه‌گاه اساسی اين پژوهش است به مقالات دانشمندان علوم بهداشتی و غذايی نيز اشاره شده است.نخستين فصل اين پژوهش به كليات و مفاهیم اختصاص يافته است. در فصل دوم، ضمن ارائۀ ديدگاه‌های دانشمندان نسبت به شيوه‌های نامناسب تغذيه در دوران معاصر به جايگاه تغذيه در آيات و روايات اشاراتی خواهيم داشت و سپس از كلام حكيمان در اهميت اين مسأله به ذكر نمونه‌هايی خواهيم پرداخت.در فصل سوم اين مجموعه به محوری‌ترين واژۀ آيۀ 24 سورۀ عبس ـ‌ طعام ‌ـ نظری خواهيم داشت. گر‌چه معنای طعام در آیۀ مذکور ـ چنان‌كه خواهد ‌آمد ـ اعم از طعام جسم و روح می‌باشد، اما به دليل جلوگيری از پراكندگی و گستردگی بحث، به تفسير آيۀ شريفه از اين منظر می‌پردازيم كه، طعام را تنها طعام جسم معنا كنيم.فصل چهارم كه آميزه‌ای از تعاليم دينی و گفتار حكمای طب سنتی در كنار هم گرد آمده است، به اصول كلی تغذيه اختصاص يافته است؛ و فصل پنجم نيم‌نگاهی است به عوامل تأثير‌گذار بر تغذيه تا در شناخت خوراک مناسب هر فرد، راهكارهايی ارائه شود.هدف نگارنده از اين مجموعه بيان اين حقيقت است كه امت مسلمان می‌تواند و بايد با كاوشی دقيق و عميق در ميراث گران‌بهای شريعت و آثار دانشمندان مسلمان به مقدار قابل توجهی رابطۀ خود را با طب استعماری و غربی قطع نمايد و درمان‌های خود را با اصلاح تغذيه و تأكيد بر مصرف فرآورده‌های سالم و طبيعی آغاز نمايد.
هویت انسان و مواجهه‏ی با مرگ از منظر کی یر کگارد و مرلوپنتی
نویسنده:
سمانه نوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
با توجه به عنوان این پایان نامه، هدف بررسی آراء و نظرات این دو فیلسوف(کی یرکگارد و مرلوپنتی) برای درکهویت انسان و چگونگی رویارویی اش با پدیده مرگ است. این پژوهش به سه فصل تقسیم می شود، بعد از فصل کلیات، در فصل دوم به شرحِ آراء و نظر کی یرکگارد در باب هویت انسان و مواجهه او با مرگ پرداختیم. حاصل آن که با نگاه دینمدارانه ، از ترس در مواجهه با مرگ می گوید ومعتقد است گستردگی باور به جاودانگی، نشانی از دلهره انسان از مرگ است با این حال برای رسیدن به آرامش و دوری از دلهره، روشی دینی را توصیه می کند. در فصل سوم که فصل پایانی رساله هم می باشد با تشریح اندیش? مرلوپنتی(پدیدار شناسی، سیاست،جامعه، هستی شناسی) با دیدگاه اگزیستانسیالیستی مادی که در مقابل دیدگاه اگزیستانسیالیستی معنوی کی یرکگارد نمایان می شود، مرگ را برای هویت بخشی به زیست انسان ضروری می داند و نه چون افلاطونیان انتزاعی و نه چون پوزیتیویست ها صرفا شناختی می داند؛ بلکه می گوید مرگ ترکیبی از این دو است. ضمن آنکه نتیجه گیری از هر دو فصل در پایان فصل سوم آورده شده است.
  • تعداد رکورد ها : 9012