چکیده :
شناخت دقیق آراء خاورشناسان دربارۀ معارف اسلامی و نقد علمی آنان از ضروریات مجامع علمی مسلمانان است.
نوشته حاضر که به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است، به نقد و بررسی مدخل «مولی و ولاء»، نوشته سباستین گونتر در دایرةالمعارف قرآن لیدن میپردازد.
با بررسی این مدخل، روشن میشود که نویسنده براساس اصول فکری خود ـ مبنی بر نقش فرهنگ بومی هر منطقه بر فرهنگ اسلامی ـ به این واژه رویکرد تاریخی خوبی داشته و کاربرد آن را در جامعه قبیلهای عرب قبل از اسلام بیان کرده است.
نظم منطقی مقاله، بررسی کاربردهای واژۀ «مولی» در تعدادی از آیات قرآن و توجه به برخی منابع تفسیری، اشاره هرچند گذرا به معنای تسلط، مالکیت و سرپرستی در قرآن، برخی از امتیازات مثبت این مدخل است.
از مهمترین نقاط ضعف مدخل، انحصار معنای واژۀ «مولی» بر تابع، محافظت و عضو حمایتشده در تمامی قسمتهای مقاله و گزارش سوگرایانه در بیان مفهوم واژۀ «مولی و ولاء»، رویکرد گزینشی به کاربرد واژۀ «مولی» در قرآن، برجسته نکردن معنای اصلی و محوری «اولویت در تصرف» و «سرپرستی» در بیان معنای کلمه «مولی و ولایت»، استناد ندادن به منابع در قسمتهای مختلف مقاله، محدودبودن منابع استفادهشده به منابع اهل تسنن و استفاده نکردن از منابع متعدد، بهویژه منابع شیعی و استناد نکردن به آیه ولایت است.
این نقصها موجب شده است که مقاله از استحکام و اتقان لازم بیبهره بوده و نویسنده از بیان مفهوم کامل واژۀ «مولی»، و درنتیجه اصل ولایت و اهمیت آن در آیات قرآن و اعتقادات شیعه بازماند.
understanding and critically evaluating the views of orientalists on islamic knowledge is essential for muslim academic communities.
this paper, conducted using a descriptive-analytical method, critiques and reviews the entry “mawla and wala,” written by sebastian gunther in the encyclopaedia of the quran leiden.
upon examining this entry, it becomes clear that the author, based on his intellectual principles—emphasizing the influence of local cultures on islamic culture—has taken a good historical approach to the term and discussed its usage in the tribal arab society before islam.
positive aspects of the entry include its logical structure, examination of the term “mawla” in several quranic verses, consideration of some exegetical sources, and brief mention of meanings like authority, ownership, and guardianship in the quran.
however, significant weaknesses of the entry include the limitation of the term “mawla” to meanings like dependent, protector, and supported member throughout the article, a biased report on the concept of “mawla and wala,” selective approach to the term’s usage in the quran, failure to highlight the primary meaning of “priority in authority” and “guardianship,” lack of references in various parts of the article, reliance on sunni sources without using multiple sources, particularly shia sources, and the omission of the wilayah verse.
these shortcomings have resulted in the article lacking the necessary rigor and depth, and the author failing to fully convey the concept of “mawla,” and consequently, the principle of wilayah and its importance in quranic verses and shia beliefs.