چکیده :
ترجمه ماشینی :
لارنس کانینگهام، متکلم کاتولیک، مطالعه قدیسان را به عنوان عنصری نادیده گرفته در سنت مسیحی ارزیابی می کند، حتی در سنت کاتولیک رومی که احترام به مقدسین یکی از ویژگی های متمایز آن است، و سیستم مفصلی برای قدیس کردن قدیسان وجود دارد.
.
کانینگهام نقد خود را در سال 1980 نوشت، اما اعتبار آن حتی امروز نیز صادق است.
اگرچه مطالعه قدیسان هنوز در الهیات مسیحی حاشیهای است، اما تلاشهای قابل توجهی برای بازاندیشی در الهیات قدیسان وجود دارد.
این پایان نامه، که با این تلاش ها مطابقت دارد، به یک سؤال می پردازد که از بافت چند دینی امروزی بیرون می آید: «آیا برای مسیحیان ممکن است افراد سنت های دینی غیر مسیحی را به عنوان قدیس بشناسند؟» برای دادن پاسخ مثبت به این سوال، این پروژه پایان نامه الهیات جامع قدیسان را پیشنهاد می کند که شامل شخصیت های مقدس غیر مسیحی است.
با فرض موضعی اعترافی در روش الهیات تطبیقی، هدف اولیه این پروژه، غنیسازی گفتمان الهیات نظاممند مسیحی قدیسان و قداست از طریق آموختن از سنتهای دیگر در این مورد اسلام است.
مقدسین در اسلام «دوستان خدا» نامیده می شوند (اولیاء الله؛ بخوان ولی الله).
این اصطلاح بر اساس آیه ای از قرآن است که می فرماید: «إِنَّ اللَّهُ لَیْتَهُ وَ لَهُ أَحْمَةً» (10:62).
یکی دیگر از زمینه های متنی اولیا در اسلام، سخنان حضرت محمد (ص) است.
در حديث معروف اولياي خدا آمده است: «هنگام ديده شدن، خداوند ياد ميشود».
در این پایان نامه، مفهوم قداست و اولیاء را از دیدگاه مسیحیت با اسلام، به ویژه با مفهوم ولایت ابن عربی مقایسه می کنم.
به عنوان یک کار الهیات تطبیقی، من قبل از انجام مقایسه واقعی، ابتدا گفتمان قدیس و قدیس را در هر سنت دینی، یعنی مسیحیت و اسلام، شرح خواهم داد.
فصل 1 تا 4 در خدمت این تلاش است.
فصل 1 و 2 گفتمان را از دیدگاه کاتولیک و پروتستان بررسی می کند.
من روی چندین الهیدان کاتولیک تمرکز خواهم کرد که الهیات قدیسان خود را در طول و بعد از دومین شورای واتیکان توسعه دادند، یعنی کارل رهنر، ژان لوک ماریون و الیزابت جانسون.
علاوه بر این، من همچنین بینش هایی را از دو الهیدان برجسته پروتستان، دیتریش بونهوفر و پل تیلیش، به دست خواهم آورد.
فصل سوم به معرفی مبحث اولیاء و قداست در اسلام از منظر پدیدارشناسی، متنی و کلامی می پردازد.
مفهوم ولایت ابن عربی کل فصل 4 را اشغال می کند.
توجه به این نکته مهم است که این فصل به طور کامل اندیشه ابن عربی را توصیف نمی کند زیرا من قبلاً مطالب خاصی را برای مقایسه انتخاب کرده ام.
این مقایسه سه ساختار الهیاتی را بهعنوان ویژگیهای الهیات جامع اولیای الهی به دست میدهد: قدیسان بهعنوان مظاهر و آشکارکنندههای ارتباط با خود خداوند، پنهانبودن قدیسان، و قدیسان بهعنوان اصحاب.
هر یک از این سازههای الهیاتی در فصلهای 5 تا 7 مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
lawrence cunningham, a catholic theologian, appraises the study of the saints as a neglected element in the christian tradition, even within the roman catholic tradition where the veneration of the saints is one of its distinctive features, and there is an elaborate system to canonize saints.
cunningham wrote his critique in 1980, and yet its validity remains true even today.
although the study of the saints is still marginal in christian theology, there are some notable efforts dedicated to rethinking the theology of saints.
this dissertation, which corresponds to those efforts, deals with one question that emerges from today’s multi-faith context: “is it possible for christians to acknowledge individuals of non-christian religious traditions as saints?” to give an affirmative answer to the question, this dissertation project proposes an inclusive theology of saints that includes non-christian saintly figures.
assuming a confessional stance in the method of comparative theology, the primary purpose of this project is to enrich the christian systematic theological discourse of saints and sainthood through learning from other traditions in this case islam.
saints in islam are called the “friends of god” (awliyā’ allāh; sing.
walī allāh).
the term is based on a quranic verse, “verily, the friends of god have no fear nor sorrow” (10:62).
another textual ground for the saints in islam is the sayings of prophet muhammad (pl.
ahādīth; sing.
hadīth).
one famous hadīth related to the saints states that, “when they are seen, god is remembered.” in this dissertation, i compare the notion of sainthood and saints from christian perspectives with islam, particularly with ibn ῾arabī’s concept of walāya.
as a comparative theology work, i will describe first the discourse of saint and sainthood in each religious tradition, i.e., christianity and islam, prior to doing the actual comparison.
chapters 1 to 4 serve this endeavor.
chapter 1 and 2 explore the discourse from catholic and protestant perspectives.
i will focus on several catholic theologians who developed their theologies of saints during and after the second vatican council, i.e., karl rahner, jean-luc marion, and elizabeth johnson.
besides, i will also draw insights from two prominent protestant theologians, dietrich bonhoeffer and paul tillich.
chapter 3 introduces the topic of saints and sainthood in islam from a phenomenological, textual, and theological perspective.
ibn ῾arabī’s concept of the walāya occupies the whole chapter 4.
it is important to note that the chapter does not describe ibn ῾arabī’s thought exhaustively because i have already selected certain materials for the comparison.
the comparison yields three theological constructs as features of an inclusive theology of saints: saints as manifestations and revealers of god’s self-communication, the hiddenness of saints, and saints as companions.
each of these theological constructs will be explored in chapters 5 to 7.
these theological constructs correspond to the proposed metaphor of the community of