چکیده :
در مقالهی «نقش عوامل اجتماعی در معرفت ریاضی و منطقی»، نشان داده میشود که عوامل اجتماعی در پیدایش و ضروریانگاری علوم بنیادینی چون ریاضی و منطق نقش دارند؛ از جمله مهمترین دلایل مطروحه در این مقاله میتوان به موارد زیر اشاره کرد: اختلاف ریاضیدانها، تنوع تناقض در براهین خلف، ساختارشکنی در مقادیر بینهایت، تحلیل ویتگنشتاین از عمل جمع، تغییر مفهوم بداهت در طول تاریخ، دوری بودن اثبات اصول بدیهی، دوری بودن توجیه قواعد منطقی از طریق جداول ارزش، استدلال پرایور در مقابل صورتگرایان، عدم ترجیح توجیهات روانشناختی بر توجیهات جامعهشناختی، پارادوکسهای استلزام مادی، توسل به شهود به جای استدلال، نقد استدلال دوری، قراردادی بودن اصول منطقی، پارادوکس خرمن و ...
ما نیز در ارزیابی این شواهد ضمن تعیین و تحلیل اصول بدیهی حداقلی چون اصل تناقض، قاعده وضع مقدم و برهان خلف، به تحلیل موارد زیر پرداختهایم: بینهایتها، دیدگاه ویتگنشتاین، جداول ارزش، استدلال پرایور، قرارداد، عدم لزوم بداهت تصورات در تصدیقهای بدیهی، مفاهیم نامعین و ...؛ و در نهایت نشان دادهایم که علوم بنیادینی چون ریاضی و منطق، ضرورت خود را مدیون عوامل اجتماعی نیستند.
in article of “social factors in mathematical and logical knowledge” the author shows that social factors are determinant in logical and mathematical knowledge as differences of mathematicians, variety of contradiction in reductio ad absurdum, deconstruction in infinite values, wittgenstein`s analysis of sum, change of the concept of evidence in history, begging the question of proof of axioms, begging the question of justification of logical rules by the value tables, prior`s argument against formalists, absence of preference for psychological explanations against sociological ones, paradoxes of material implication, to appeal to intuition rather than reasoning, the critique of circular reasoning, conventionality of logical rules, harvest paradox …
in analysis of this evidences, first, i determined minimalistic evidences as the principle of contradiction, modus ponens, reductio ad absurdum.
second, i analyzed the cases as infinite values, wittgenstein`s point of view, value tables, prior`s argument, convention,
lack of necessity in obviousness of concepts in the obvious propositions, uncertain conceptions… at last i showed that social factors are not considered essential in logical and mathematical knowledge.