ریچارد رورتی (1931 - 2007م.) | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
ریچارد رورتی (1931 - 2007م.)
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
ریچارد رورتی (1931 - 2007م.)
ویرایش اثر
چکیده :
ریچارد مک کی رورتی (به انگلیسی: richard rorty) (زادهٔ ۴ اکتبر ۱۹۳۱ – درگذشتهٔ ۸ ژوئن ۲۰۰۷)، از مهمترین فیلسوفان تحلیلیِ معاصر و بهعقیدهٔ برخی بزرگترین فیلسوف آمریکایی است. وی نظرات متفاوتی در سنت پراگماتیستی ارائه کرده است. هرچند برخی او را بهدلیل عقاید نسبیگرایانهاش پسامدرن دانستهاند، وی چنین عنوانی را نمیپذیرفت و آن را اساساً بیمعنا میپنداشت. اگر بخواهیم دقیقتر ردهٔ رورتی را بیان کنیم باید او را فیلسوف پسا تحلیلی (post-analytical) عمل گرا بنامیم. زندگینامه: رورتی در ۴ اکتبر ۱۹۳۱ در شهر نیویورک و در خانوادهای چپ، اصلاحطلب و ضد استالینیسم متولد شد. بر طبق گفتهٔ خود خانوادهٔ او اگر تروتسکیست نبودند، لااقل سوسیالیست بودند. او در ۱۹۴۶ به دانشگاه شیکاگو راه یافت، جایی که شاگرد کسانی چون رودلف کارناپ، چالرز هارتسهورن و ریچارد مککئون بود. در ۱۹۴۹ مدرک کارشناسی علوم انسانی و در ۱۹۵۲ کارشناسی ارشد خود را از همان دانشگاه دریافت کرد. رسالهٔ کارشناسی ارشد او پیرامون وایتهد و تحت نظر هارتسهورن به اتمام رسید. رورتی از ۱۹۵۲ تا ۱۹۵۶ برروی رسالهٔ دکترای خود در دانشگاه ییل تحت عنوان «مفهوم عاملیت بالقوه» (به انگلیسی: the concept of potentiality) کار کرد و پس از دو سال خدمت در ارتش به استخدام کالج ولزلی درآمد. سفر به ایران: رورتی در خرداد ۱۳۸۴ و درحالی که هیچ اثری از او به فارسی برگردانده نشده بود به ایران آمد. زبان سادهٔ رورتی باعث شد تا محافل روشنفکری چندان از او استقبال نکنند. روزنامهٔ شرق در شمارهٔ ۳۰ خرداد ۱۳۸۴ نوشت: «نتیجهگیری شخصی و تحلیلهای فردی آقای رورتی به چنان سادهاندیشی و یکسونگری تأسفباری دچار میشد که … این شبهه را پیش آورد که یا جناب رورتی… ایرانیها و سواد اجتماعی و فلسفی آنها را بسیار دستکم گرفته و بحثی مقدمانی را برایشان تدارک دیده یا سطح سواد و توقع ما آن قدر بالا رفته که در پایان جلسه مبهوت بمانیم و بگوییم این صحبتها چه دردی از حسرت انزوای فلسفی ما کم کرد.» هرچند دیهیمی - مترجم کتاب اولویت دموکراسی بر فلسفه - در یادداشتی در روزنامهٔ جمهوریت و گفتگویی در وقایع اتفاقیه به دفاع از رورتی پرداخت، لکن کمک چندانی به بهبود تصویر رورتی در میان اهل فلسفهٔ ایران نکرد. اندیشههای رورتی: محتوای رسالهٔ دکترا و کتاب اول رورتی (چرخش زبانی، ۱۹۶۷ - the linguistic turn) تحت تأثیر فلسفهٔ زبان بود. رورتی تحت تأثیر جان دیویی به پراگماتیسم متمایل شد. اثر بعدی او یعنی «فلسفه و آینهٔ طبیعت» تحت تأثیر ایدههای پراگماتیستی و فیلسوفان تحلیلیای چون کواین و سلارز نگاشته میشود. در این اثر رورتی در مقابل ایدهٔ بازنمایانندگی (به انگلیسی: representationalism) که بر تمامی پروژهٔ معرفتشناسی مدرنیته از دکارت و هیوم و کانت تا پوزیتویستهای منطقی حکمفرما است موضعگیری میکند. رورتی و پراگماتیسم: ریچارد رورتی میگوید: در اعماق و درون ما چیزی جز آنچه که خود قرار دادهایم، وجود ندارد. نه معیاری که خود به وجود نیاورده باشیم، نه موازینی برای عقل، … و نه مبحثی جدی که تابع رسوم و رفتار ما نباشد (rorty (1982:xliii)). از موضع گیری تندتر رورتی چنین بر میآید که فرد باید در کار ادامه گفتمان، خشنودتر از کار پی جویی حقیقت باشد. (rorty (1979:393))رورتی ضمن موافقت با فوکو و دریدا در این که زبان بازتابنده واقعیت نیست، باز هم از آنها فراتر میرود و بر این نظریه پراگماتیک تأکید میکند که: حقیقت آن است که به کار آید. رورتی به دلیل گرایش به پراگماتیسم معتقد بود نمیتوان مرز قاطعی بین علوم طبیعی و اجتماعی، علوم اجتماعی و سیاست، سیاست، فلسفه و ادبیات قائل شد. از نظر او همهٔ حوزههای فرهنگ اجزای کوششی یگانه برای بهتر ساختن زندگی است؛ لذا با رویکرد پراگماتیستی شکافی میان نظریه و عمل نیست، چراکه «آنچه به نظریه موسوم است بازی با کلمه نیست، همواره عمل از پیش موجود است.» رورتی معتقد است انسانها این قابلیت را دارند که با هر نوع اعتقاد و طرز فکری، به یکدیگر اعتماد و برای بهبود اوضاع با یکدیگر همکاری کنند. وی باور داشت میتوان به آمدن انسانهایی بهتر در آینده امیدوار بود. امکان این ناکجاآباد برای رورتی در آمریکا از دیگر جایها محققتر بود. با این وجود امید رورتی پس از حوادث ۱۱ سپتامبر به خاموشی گرایید. او نسبت به آیندهٔ غرب به بدبینی رسیده بود: «حتی آشویتس هم موفق نشد نسلهای پس از جنگ را از این اندیشه منصرف کند که جهان هنوز میتواند با راهنمایی غرب، جلو برود و جوانتر شود… یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ به ما نشان داد که دیگر احتمال اینکه غرب بتواند نقشی در آینده جهان بازی کند وجود ندارد… تراژدی غرب مدرن آن است که پیش از آنکه بتواند آرمانهای خود را تحقق بخشد، انرژی خویش را به انتها رساند. زندگی روحی و معنوی غربیهای سکولار بر محور امید به تحقق آن آرمانها شکل گرفته بود. حال که آن امید به تدریج از میان میرود، زندگی غربیها نیز کوچکتر و حقیرتر میشود. امید آنها محدود میشود به امور کوچک و جزئی. این امید، آرام آرام جای خود را به ترس میدهد.» رورتی فلاسفهٔ مطرح جهان را به دو دسته تقسیم میکند. دستهٔ اول امثال دیویی، میل و رالز و هابرماس هستند. آنها «بچههای خوبی» هستند زیرا سعی میکنند زندگی عمومی مردم را سروسامان دهند. اشکال آنها در این است که زیاد خود را جدی میگیرند و خواندن آثارشان کسالت بهبار میآورد. دستهٔ دوم امثال هایدگر، فوکو، دریدا و لیوتار، «بچههای شیطان و بازیگوشی هستند» که بهدرد زندگی خصوصی مردم میخورند. اشکال این دسته نیز این است که فکر میکنند بهدرد زندگی عمومی مردم هم میخورند. پاکسازی قومی و فلسفه اخلاق: ریچارد رورتی فلاسفه اخلاق را با عاملان پاکسازی قومی مقایسه کرده و معتقد است که فیلسوفان درمانی برای بیماریهای اجتماعی و سیاسی نبوده، بلکه خود بخشی از مشکل هستند. به عقیده رورتی فلسفه - در پایه ایترین شکل آن - منجر به محروم کردن برخی انسانها از خصایص انسانی شدهاست. رورتی با شبیه خواندن رفتار فلاسفه، توماس جفرسون، رئیس جمهور آمریکا، و صربهایی که مسلمانان را پاکسازی کردند مینویسد که «همانند صربها، آقای جفرسون تصور نمیکرد که حقوق بشر را زیر پا میگذرد. صربها فکر میکردند که کارشان در جهت منفعت بشریت است زیرا دنیا را از شبهانسانها پاک میکنند. از این جهت، تصویری که آنها از خود داشتند شبیه تصویر فلاسفه اخلاق است که امیدوارند که جهان را از تعصب و خرافات پاکسازی کنند. این پاکسازی به ما این امکان را میدهد که از حیوانیت خود فراتر رفته و برای اولین بار کاملاً منطقی و انسان بشویم.» رورتی معتقد است که همانگونه که فلاسفه فکر میکنند که کار خوبی انجام میدهند، عاملان پاکسازی قومی هم فکر میکردند که کار خوبی انجام میدهند. دلیل اینکه ما این افراد را وحشی میدانیم ساخته و پرداخته تاریخ فلسفهٔ ماست. درصورتیکه عاملان پاکسازی قومی تنها در تلاش برای پاکسازی دنیا از شبهانسانها بودند، و این گرایش به تقسیمبندی به «واقعی» و «شبه» درواقع ریشه در فلسفهٔ اخلاق دارد. رورتی با اشاره به پاکسازی قومی در کوزوو و هولوکاست، هرگونه تلاش برای فهم منطقی رفتار انسان را بیهوده و توهین آمیز خوانده، و معتقد است که ما باید پرسیدن این سؤال که چرا با حیوانات تفاوت داریم را متوقف کرده و فقط بگوییم که ما همدیگر را بهتر از حیوانات احساس میکنیم، و بهتر است که مفاهیمی متعالی مانند خدا، قانون طبیعی، یا تاریخ را رها کرده و به یکدیگر امید بورزیم. منتخبی از آثار:فلسفه و امید اجتماعی، ترجمهٔ عبدالحسین آذرنگ و نگار نادری، نشر نی (عنوان اصلی: philosophy and social hope، انتشارات پنگوئن، ۱۹۹۹)/ اولویت دموکراسی بر فلسفه، ترجمهٔ خشایار دیهیمی، طرح نو/ پیشامد، بازی و همبستگی، ترجمهٔ پیام یزدانجو، نشر مرکز، چاپ اول، ۱۳۸۵/ فلسفه و آینهٔ واقعیت، ترجمه مرتضی نوری/.
منابع دیجیتالی مرتبط :
متن
اعلام و شخصیت ها :
رورتی, ریچارد (Richard Rorty، فیلسوف امریکایی، فیلسوف تحلیلیِ معاصر، فیلسوف نئوپراگماتیست؛ فیلسوف پست مدرن), 1931م. نیویورک، امریکا 2007م. کالیفرنیا، امریکا
متکلمان و سایر شخصیت ها :
ریچارد رورتی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://tahoor.com/fa/article/view/112552
جنس منبع:
متن
پایگاه :
ر:پایگاه موقت
یادداشت :
توضیحات اضافی :
ریچارد رورتی فیلسوف نو پراگماتیست آمریکایی به باور بسیاری یکی از مطرحترین فلاسفه عصر کنونی است. فیلسوفی که خود را نئوپراگماتیست میخواند ولی از برچسب پستمدرن پرهیز میکند و آن را به طور کلی فاقد معنا میداند. وی که یکی از مشهورترین نمایندگان سنت فلسفی آمریکا، یعنی پراگماتیسم، به شمار میرود، آماج نقد ناقدان چپ و راست، لیبرال و محافظهکار و حتی پستمدرن است. اندیشهها و آرای وی اکنون چالشهای اساسی را پیش روی نظریههای بنیانگرا گشوده است و در بسیاری از کشورها مورد توجه قرار گرفته است. ایران نیز از این جرگه مستثنی نبوده است و در حال حاضر مقالات و کتابهایی از وی به فارسی برگردانده و در جامعه روشنفکری ایران نام وی بسیار به چشم میخورد. برای مطالعه نظریات هر فیلسوفی، به نظر میرسد بهترین راه بررسی اندیشههای وی در متن جامعهای است که در آن زندگی میکند. به عبارت دیگر، اندیشه فیلسوفان همانند قطعات پازلی است که وقتی به تنهایی مورد بررسی قرار میگیرند، شاید بدشکل و بیقواره جلوه میکنند. حال آنکه در کنار قطعات دیگر و در متن پازل از هماهنگی و تناسب برخوردارند. بنابراین گرچه اندیشه رورتی گاهی سطحی، غیر معقول و سادهلوحانه به نظر میرسد -چنانکه برخی از ایرانیان در پی حضور رورتی در ایران چنین برداشت کردند که اندیشه وی یا بسیار سطحی است یا سطح ایرانیان را بسیار پایین فرض کرده است، اما اگر آن را در متن جامعه آمریکا و فرهنگ غربی مورد ارزیابی قرار بدهیم، شاید به دغدغه اصلی وی پی ببریم. فرهنگ غرب: بهطورکلی رورتی در جامعهای دموکراتیک و لیبرال زندگی میکرد. جامعهای که به گمان بسیاری مهد دموکراسی و لیبرالیسم است. و این موضوعی است که علیرغم تمام مباحثی که رورتی در خصوص نفی حقیقت و عقلانیت واحد مطرح میکند آن را میپذیرد. در واقع رورتی اگر چه در حوزه سیاسی، چپ است شاید از منظری کلیتر یعنی در رابطه با نظام سیاسی لیبرالیسم در شمار اندیشمندان راست - طرفداران حفظ وضع موجود - قرار بگیرد. نظام سیاسی کنونی آمریکا یا در واقع لیبرال-دموکراسی، خوب است یا بهتر است بگوییم برای غربیان مطلوب است نه از آن رو که میتوان برتری آن را بر دیگر نظامها ثابت کرد، بلکه از آن جهت که محصول تجربهی عملی و میراث تاریخی آنهاست. به عبارت دیگر چنانکه خود رورتی میگوید: “دموکراسی آمریکایی روایت آن است که چگونه شکلی از حکومت مردان سفیدپوست نسبتا ثروتمند طبقهمتوسط در راستای تامین منافع خود، رفته رفته تحت فشار افکار عمومی، تحول یافته و به شکل حکومتی در آمد که در آن دیگر ضرورتی نداشت تا برای بدل شدن به چهره مهمی در روند اداره امور اجتماعی، پول دار، سفیدپوست، مرد و یا مسیحی بود. ” وقوع این تحولات به گمان رورتی در نتیجه اتخاذ اصول جدید نبود، چنین تحولاتی ناشی از آن بود که تاویل رایج از اصول قدیمی به موازات از میان رفتن تعصبات سنتی با اتکا به احساسات همنوع دوستانه دگرگون شد و این تحول و تغییر چیزی است که رورتی آن را میپذیرد. متافیزیک نبودن، امکانی بودن و پیش رفتن. در واقع رورتی نمیخواهد انسان، محدود شود. رورتی خواهان شکوفا شدن انسان است، خواهان باز تعریف مجدد و مجدد انسان از خود، اسیر نبودن و حرکت کردن و در یک کلام آزاد بودن. و برای آزاد بودن چه جامعهای بهتر از یک جامعه لیبرال اما اگر به گمان رورتی فلاسفه بگذارند. کاری که زمانی مسیحیت میکرد و انسان را در چارچوب دین اسیر میساخت و انسان برای رهایی از این قیود دست به دامن فلسفه شد، چرا که هیچ تجربهای نداشت برای اینکه به دین باوران ثابت کند که بدون دین اوضاع بهتر خواهد شد. در واقع فلسفه باید میگفت که اگر کشف و شهود مذهبی را کنار بگذاریم و انسان را موجودی قائم به ذات بیانگاریم - موجودی آزاد برای طرحریزی قوانین و نهادهای خاص خود، آزاد برای از نو آغاز کردن - چگونه وضعیتی پیش خواهد آمد. پس فلسفه به کمک انسان عصر روشنگری آمد و فریاد زد که جرات اندیشیدن داشته باش، فریاد زد که زمان آن رسیده است که بزرگ شویم و از قیمومیت کلیسا و دیگران رها شویم چرا که خود قادریم به واسطهی عقل خود، حقیقت را دریابیم. و بدین ترتیب اندیشه و فکر را سکولار کرد. خدا را برداشت و به جای آن حقیقت را نشاند. و تا اواخر قرن 19، دین را که روزگاری دامن خود را همه جا پهن کرده بود مجبور کرد تا قلمرو خود را محدود کند و به عرصه خصوصی برود. فلسفه نردبانی بود که به گمان رورتی، غرب از آن بالا رفت و اکنون قصد کنار گذاشتن آن دارد. قصد دارد تا همان کاری را با فلسفه بکند که زمانی فلسفه با دین کرد. در واقع چنانکه رالز میگوید اکنون وقت آن رسیده تا “اصل رواداری و تساهل و تسامح را بر خود فلسفه اعمال کنیم”، پس ماندههای عصر دینداری را به دور بریزیم؛ یعنی نیاز به وجود مبانی جهانشمول و مشترک، نیاز به وجود سرشتی مشترک برای جهان و انسان و بدین ترتیب عرصه اندیشه و عمل آدمی را گستردهتر کنیم. اما مراد رورتی از فلسفه چیست و یا در واقع به نظر وی کدام وجه فلسفه اکنون مانعی برای پیشرفت بشر به شمار میآید؟ به هر حال رورتی چنانکه خود اذعان میدارد یک فیلسوف است. فلسفه: از دید رورتی هر فلسفهای که به دنبال یافتن معرفتی نهایی، استعلایی و بنیانی است، باید کنار برود. به نظر وی فلسفه با این ادعا که میتواند به چیستی چیزها، چنانکه هستند، دست یابد تنها خود را ریشخند کرده است و “هرگز تاکنون نتوانسته باورهای ما را بر پایه به اصطلاح تطابق با امر واقع، بنا نهد، چرا که نه “داده” ای در کار است و نه “امر واقعی”. آنچه هست زبان است و بس؛ و “ هیچ کس را یارای آن نیست که از زبان فراتر رود و درکی از چیزها چنان که هستند، ارایه بدهد. بدین ترتیب حقیقت ساخته انسان است چرا که انسان خالق واژههاست و “هیچ آگاهی پیشازبانی وجود ندارد”. پس هر چه هست در متن تاریخ و زبان معنا و حقیقت مییابد، دریافتی که برای ما با توجه به زمان و مکان مطلوب است. پذیرش این ادعای سنتی فلسفه که ما میتوانیم به حقیقت و عقلانیت بشری دست یابیم به معنای پذیرفتن زبان فلسفه سنتی است و بدینسان است که رورتی محدود میشود تا در چارچوب یک واژگان سخن بگوید، فکر کند و خود را تعریف کند و بنابراین نمیتواند به خودبودگی خود برسد و تنها نسخهای المثنی و بدلی و نه نسخهای منحصر به فرد خواهد شد. در این زبان، هر چیزی با ملاک عقلانیت سنجیده میشود و هر آنچه که از نظر فلاسفه سنتی (متافیزیک باوران) عقلانی نباشد، مردود است. به همین خاطر است که متافیزیک باوران، شعر را مهمل میخوانند و ادبیات و داستانها را سطحی و عوامانه میدانند و معتقدند که آنها انسان را از مسیر اصلی خود یعنی جستجوی حقیقت و معرفت نهایی باز میدارد. تا اینجا به نظر رورتی، اگر فلسفه کلاسیک بپذیرد که وارد عرصه عمومی نشود، مشکل چندانی وجود ندارد. چرا که هر انسانی حق دارد هرگونه که دوست دارد بیندیشد و مختار است هر واژگانی که میخواهد برای خود برگزیند. متافیزیک باور میتواند متافیزیک باور بماند شعر را مهمل بداند، در پی ذات امور باشد، برای خود مسائل بغرنج و پیچیده طرح کند و.... اگر چه رورتی، رندان را به متافیزیک باوران ترجیح میدهد و آنان را دعوت میکند تا رندی پیشه کنند و امکانی بودن و غیر ضروری بودن دایره واژگانی خود را بپذیرند. اما مشکل زمانی پیش میآید که حقیقت و عقلانیت فلسفهی سنتی مبنای همبستگی در عرصه عمومی شود، یا درواقع چنین تصور بشود. زمانی که فلسفه بر سیاست اولویت پیدا کند، به عبارت دیگر از آنجایی که توافق بر روی چنین اموری، نظیر حقیقت و عقلانیت، ممکن نیست -بنابر مباحث مطرح شده در رابطه با امکانی بودن زبان و... - دو راه در عرصه عمومی بیشتر باقی نمیماند یا اینکه فلسفه به ناتوانی خود اعتراف کند و به عرصهی خصوصی برود یا اینکه در صدد تحمیل واژگان خود بر دیگران برآید. راه حل دوم آشکارا مخالف اصول دموکراسی و لیبرالیسم است چرا که “وظیفهی دموکراسی ارائه تعریفی از حقیقت (چه عملی، چه فلسفی و چه دینی) نیست و نمیتواند باشد. ” پس تنها یک راه باقی میماند. رورتی در مقاله “اولویت دموکراسی بر فلسفه” با بیان ادعای جفرسون در مورد اینکه “اگر همسایه من بگوید که بیست خدا هست یا خدایی نیست آزاری به من نمیرساند” مدعی میشود که “میتوانیم سیاست را از اعتقاداتمان درباره چیزهای بسیار مهم جدا کنیم. یعنی اینکه اعتقادات مشترک میان شهروندان درباره چنین چیزهای مهمی -مثل دین، حقیقت- برای داشتن جامعهای دموکراتیک ضرورتی و اساسی نیستند. ”به طور کلی دغدغه رورتی تنها در بستر فرهنگ مدرن، لیبرال غربی، معنا مییابد. رورتی میخواهد عرصه عمل و اندیشهای هرچه وسیعتر برای رندان لیبرال خود فراهم میکند همان چیزی که شاید آیزایا برلین آزادی منفی مینامد. وی قصد دارد تا با ترمیم مدرنیته جا را برای واژگان متفاوت و جدید باز کند و جامعه را در ارتباط با این واژگان جدید متساهلتر کند. از این رو اگرچه مباحث بسیار مفیدی در آثار وی، برای ما و مشکلاتمان وجود دارد ولی به طور کلی مسئله رورتی، مسئله جامعه ما نیست. پیشنهاد به جوامع: بنابراین پیشنهاد وی به جهان سوم، جوامعی که به نظر وی در مسیر سکولار شدن هستند -مطالعه تاریخ موفقیتها و شکستهای تجارب اجتماعی کشورهای دموکراتیک به جای مطالعه تاریخ فلسفه غرب- اگر چه برای سکولارها بسیار جذاب است، مشکلی را از دینداران حل نمیکند، بلکه آنان را بر مواضعشان استوارتر میسازد. اگر مهمترین دغدغه دینداران را حفظ و حضور دین و آثار آن در جامعه بدانیم، تجربه غرب نشان میدهد که آنان چندان هم بر خطا نیستند و خصوصی شدن دین به معنای زدودن آن از جامعه و کمرنگ شدن آن است. در واقع اگر از منظری دیگر به موضوع نگاه کنیم شاید بتوانیم بگوییم که اتفاقا تجربه غرب برای جوامعی که در مسیر سکولار شدن قرار دارند بسیار مشکلساز است. به واقع چرا دینداران باید طالب چنان جامعهای باشند؟ مگر این جان لاک نبود که به جامعه لیبرالی توصیه میکرد که بیخدایان را تحمل نکند. با این وجود به نظر من بزرگترین درسی که میتوان از رورتی آموخت، جرات تجربه کردن است. جرات منحصر به فرد بودن، چیزی که میرسپاسی متاثر از برمن و دیویی مدرنیته ایرانی میخواند، یعنی تجربه ایرانی از نو شدن، متحول شدن. از این رو شاید مشکل ما کم و بیش همان باشد که جلال آل احمد به آن اشاره کرد: “غرب زدگی” و اگر کلیتر بگویم تمنای ما برای راحتطلبی، الگوبرداری، تقلید، نیندیشیدن و مصرفکننده بودن برای پذیرش یک تفسیر از جهان؛ بنابراین قبل از اینکه بیندیشیم چگونه باید طرف مقابل را مجاب کنیم تا الگوی غربی یا اسلامی را بپذیرد، شاید باید به این فکر کنیم که چگونه میتوانیم بهتر زندگی بکنیم، چگونه میتوانیم با طرف مقابل به توافق برسیم، چگونه میتوانیم از پیش قضاوت نکنیم و باب گفتگو را باز کنیم؟ حاصل گفتگو هرچه باشد، به نظر من مطلوب و قابل احترام خواهد بود. منابع مطلب: 1-جهانبگلو، رامین، جهانی بودن: پانزده گفتگو با اندیشمندان امروز جهان، تهران: نشر مرکز،. 1382/ 2- دریدا، رورتی، کریچلی، لاکلائو و موفه، دیکانستراکشن و پراگماتیسم، ویرایش: صالح نجفی، تهران: گام نو،. 1385/ 3- رشیدیان، عبدالکریم، متنهای برگزیده از مدرنیسم تا پستمدرنیسم، تهران: نشر نی،. 1381/ 4- رورتی، ریچارد، اولویت دموکراسی بر فلسفه، خشایار دیهیمی، تهران: طرح نو، چاپ دوم،. 1385/ 5- رورتی، ریچارد، پیشامد، بازی، و همبستگی، پیام یزدانجو، تهران: نشر مرکز،. 1385/ 6- میرسپاسی، علی، دموکراسی یا حقیقت؛ رسالهای جامعهشناختی در باب روشنفکری ایرانی، تهران: طرح نو،. 1381/ منبع الفبا: باشگاه اندیشه به نقل از روزنامه رسالت ۱۳۸۸/۰۳/۱۱
نوع منبع :
مدخل اعلام(دانشنامه اعلام)
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت