كشتن قبطي توسط حضرت موسي | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
كشتن قبطي توسط حضرت موسي
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
كشتن قبطي توسط حضرت موسي
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
پیامبران
,
قتل قبطی توسط موسی (ع)
,
عصمت حضرت موسی (ع)
اعلام و شخصیت ها :
پیامبر الهی, حضرت موسی بن عمران علیه السلام (کلیم الله؛ پیامبر اولی العزم؛ آورنده تورات؛ پیامبر یهود)
سوال:
اينکه حضرت موسي(ع) يک نفر را کشته با مقام عصمت چگونه قابل جمع است؟
پاسخ تفصیلی:
در اين زمينه توجهتان را به نكات زير جلب مي كنيم:
اولا؛ اعتقاد شيعه به عصمت انبياء و ائمه(ع) نه از راه نقل، بلکه با برهان عقلی است. لذا با هزاران شاهد نقلی نيز قابل نقض نيست. چون حجّيّت نقل نيز متّکی بر حجّيّت عقل است. پس اگر برهان عقلی به واسطه ی گزاره ی نقلی ابطال پذير باشد دور لازم می آيد؛ که عقلاً محال است. برهان عقلی، نه با شواهد نقلی، نه با انگاره های حاصل از کشف و شهود عارفانه و نه با هيچ امر ديگری قابل نقض نيست. چرا که حجّيّت و اعتبار همه ی راههای صحيح شناخت، در غير معصومين، متّکی بر عقل است و تنها يقين عقلی است که حجّيّت ذاتی داشته بی نياز از مؤيّد خارجی است؛ به نحوی که انکار حجّيّت ذاتی عقل، منجرّ به سفسطه، مستلزم تناقض و بلکه اثباتگر حجّيت عقل است. تنها راه نقض برهان عقلی اين است که برهانی بر خلاف آن اقامه شود تا برهان نبودن آن استدلال روشن گردد. پس با يقين عقلی بر عصمت انبياء، آيات و رواياتِ به ظاهر حاکی از عدم عصمت انبياء(ع) ، متشابه محسوب شده، محتاج تأويل خواهند بود. پس با توجّه به مطالب فوق و به حکم آيه ی هفت از سوره ی آل عمران که از تمسّک به آيات متشابه منع کرده ، چنگ زدن به متشابهات در مقابل برهان قطعی عقلی ، جایز نبوده ، خروج از صراط مستقيم انديشه ی منطقی است. لذا اهل تحقيق را شايسته است که در طريق حقيقت جويی ، مراقب کج راهه ها بوده و توجّه تامّ به منطق انديشه ی درست داشته باشند.
ثانيا؛ جريان حضرت موسی آنچنان که در آيات سوره ی قصص بيان شده چنين است.« وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوى آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنينَ (14) وَ دَخَلَ الْمَدينَةَ عَلى حينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فيها رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شيعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذي مِنْ شيعَتِهِ عَلَى الَّذي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسى فَقَضى عَلَيْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبينٌ (15) قالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسي فَاغْفِرْ لي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ (16) قالَ رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهيراً لِلْمُجْرِمينَ (17) فَأَصْبَحَ فِي الْمَدينَةِ خائِفاً يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قالَ لَهُ مُوسى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُبينٌ (18) فَلَمَّا أَنْ أَرادَ أَنْ يَبْطِشَ بِالَّذي هُوَ عَدُوٌّ لَهُما قالَ يا مُوسى أَ تُريدُ أَنْ تَقْتُلَني كَما قَتَلْتَ نَفْساً بِالْأَمْسِ إِنْ تُريدُ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ جَبَّاراً فِي الْأَرْضِ وَ ما تُريدُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحينَ (19) وَ جاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدينَةِ يَسْعى قالَ يا مُوسى إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحينَ (20) فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً يَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّني مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمين : و [موسی] چون به رشد و كمال خويش رسيد، به او حكمت و دانش عطا كرديم، و نيكوكاران را چنين پاداش مىدهيم. (14)و داخل شهر شد بىآنكه مردمش متوجّه باشند. پس دو مرد را با هم در زدوخورد يافت ؛ يكى آنها، از پيروان او و ديگرى از دشمنانش [بود]. آن كس كه از پيروانش بود، بر ضدّ كسى كه دشمن وى بود، از او يارى خواست. پس موسى (برای دفع او) مشتى به و زد پس کار او پیان یافت. [موسی ] گفت:«اين (اين دعوا) از عمل شيطان است، چرا كه او دشمنى گمراهكننده [و] آشكار است.» (15)گفت: «پروردگارا، من بر خويشتن ستم كردم، آن را برای من بپوشان.» پس خدا برای او پوشاند كه همانا خدا پوشاننده و رحیم است. (16) [موسى] گفت: «پروردگارا به [پاس] نعمتى كه بر من ارزانى داشتى هرگز پشتيبان مجرمان نخواهم بود.» (17) صبحگاهان در شهر، بيمناك و در انتظار [حادثهاى] بود. ناگاه همان كسى كه ديروز از وى يارى خواسته بود [باز] با فرياد از او يارى خواست. موسى به او گفت: «به راستى كه تو آشكارا گمراهى.» (18) و چون خواست به سوى آنكه دشمن هر دوشان بود حمله آورد، گفت:«اى موسى، آيا مىخواهى مرا بكشى چنان كه ديروز شخصى را كشتى؟ تو مىخواهى در اين سرزمين فقط زورگو باشى، و نمىخواهى از اصلاحگران باشى.» (19) و از دورافتادهترين [نقطه ی] شهر، مردى دوان دوان آمد [و] گفت: «اى موسى، سران قوم در باره ی تو مشورت مىكنند تا تو را بكشند. پس [از شهر] خارج شو! من جدّا از خيرخواهان توام.» (20) موسى ترسان و نگران از آنجا بيرون رفت [در حالى كه مى] گفت: «پروردگارا، مرا از گروه ستمكاران نجات بخش» »نکات قابل استفاده از آیات فوق:1ـ آن دو نفری که حضرت موسی (ع) در دعوای آنها دخالت نمود یکی قبطی (کافر و طرفدار فرعون) و دیگری سبطی ( موحّد و طرفدار موسی) بود. لذا آن حضرت در دعوای بین دو فرد عادی دخالت نکرد ، بلکه به نفع فردی خداپرست و از اقشار تحت ستم و بر ضدّ کافر و فرعونی وارد مناقشه شد. و این نه تنها کاری خلاف نبود بلکه وظیفه ی شرعی هر اهل ایمان است که در جنگ بین مومن و کافر و محروم و ظالم ، طرف اهل ایمان و قشر محروم را بگیرد. این مطلب ، شاهدی در همین آیات مورد بحث نیز دارد که در فقرات بعدی به آن اشاره خواهد شد.2ـ قصد حضرت موسی(ع) از دخالت در دعوا کشتن شخص قبطی نبود بلکه قصدش دفع او و فیصله دادن به درگیری بود. لذا خداوند متعال نفرمود « فقتله (او را کشت) » بلکه فرمود: « فَوَكَزَهُ مُوسى فَقَضى عَلَيْهِ : پس به قصد دفع ، مشتی بر او زد و کار بر او تمام شد ». در لغت عرب «وکز » به معنی طعن ، دفع و زدن است نه به معنی کشتن. اگر قصد حضرت موسی از این زدن ، کشتن بود ، خدا می فرمود:«او را کشت» یا می فرمود: « او را زد و کشت » یا می فرمود: « او را زد و کار او را تمام کرد.» امّا خداوند متعال هیچکدام این تعابیر را به کار نبرد بلکه فرمود:« موسی او را زد و کار بر او تمام شد.» یعنی قصد حضرت موسی کشتن او نبود ؛ لذا مردن او اتّفاقی بود.و چنین قتلی ، قتل خطائی است که شرعاً معصیت نیست. اگر فرد کشته شده اهل ایمان بود تنها چیزی که بر عهده ی حضرت موسی می آمد دیه بود ؛ امّا چون فرد کشته شده کافر بود و در ضمن ، کافر حربی هم بوده (با اهل ایمان درگیر بوده) حتّی دیه ی او نیز بر آن حضرت واجب نبود. دلیل روشن اینکه قصد آن حضرت کشتن آن شخص نبوده ، این سخن حضرت موسی است که فرمود:« هذا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبينٌ» یعنی این دعوا و صحنه سازی ، کار شیطان بود تا مرا دچار دردسر کند ؛ چرا که او دشمن آشکار و گمراه کننده است. یعنی شیطان این صحنه را فراهم نمود تا آن حضرت به حکم وظیفه ی شرعی وارد دعوا شود و در نتیجه با کشته شدن آن شخص ، وی مورد تعقیب فرعونیان قرار گیرد و چه بسا به این جرم کشته شود. کما اینکه چنین نیز شد و فرعونیان به تعقیب او پرداختند و آن حضرت مجبور به جلای وطن شد. همچنین شاهد اینکه کار آن حضرت از روی انجام تکلیف بود ، این است که باز ، آن حضرت همان شخص را در حال دعوا با شخص قبطی دیگری مشاهده نمود و باز در دعوای آنها دخالت نمود ؛ و باز به دفع قبطی همّت گماشت.« صبحگاهان در شهر، بيمناك و در انتظار [حادثهاى] بود. ناگاه همان كسى كه ديروز از وى يارى خواسته بود [باز] با فرياد از او يارى خواست. موسى به او گفت: «به راستى كه تو آشكارا گمراهى.» (18) و چون خواست به سوى آنكه دشمن هر دوشان بود حمله آورد، گفت:«اى موسى، آيا مىخواهى مرا بكشى چنان كه ديروز شخصى را كشتى؟ تو مىخواهى در اين سرزمين فقط زورگو باشى، و نمىخواهى از اصلاحگران باشى.»» از اینجا معلوم می شود که طلب مغفرت موسی از خدا به خاطر ورود در دعوا یا کشتن آن فرد قبطی نبوده بلکه منظور دیگری داشته است که در ادامه به آن می پردازیم.3ـ «قالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسي فَاغْفِرْ لي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ» ؛ «غفر» در لغت عرب به معنی پوشاندن است که در فارسی به غلط بخشیدن و آمرزیدن معنی می شود. وقتی گفته می شود « انّ الله غفر ذنبه» در فارسی ترجمه می شود:« خدا گناه او را آمرزید.» در حالی که باید چنین معنی شود:« خدا گناه او را پوشاند.» ــ توجّه: ذنب نیز به معنی گناه نیست مگر به نحو مجاز. بر این اساس معنی آیه ی فوق چنین است:« گفت: «پروردگارا، من بر خويشتن ستم كردم، آن را برای من بپوشان ( یا مرا بپوشان ) » ؛ پس خدا برای او پوشاند(یا او را پوشاند) كه همانا خدا پوشاننده و رحیم است.» همچنین مراد از « ظلمتُ نفسی» این است که « خود را به دردسر انداختم» همانگونه که ما فارسی زبانان وقتی خود را به دردسر می اندازیم می گوییم « خودم به خودم ظلم کردم» یا می گوییم :« از ماست که بر ماست.» 4 ــ در تفسير قمى مىگويد: موسى هم چنان نزد فرعون با ناز و نعمت زندگى مىكرد، تا به حد بلوغ و مردى رسيد، و موسى (ع) در اين مدت با فرعون گفتگو از توحيد مىكرد، و فرعون سخت او را از اين سخنها بازمىداشت، تا آنكه تصميم گرفت او را از بين ببرد، موسى ناگزير از كاخ او بيرون گشته، و وارد شهر شد، در شهر دو نفر را ديد كه يكديگر را كتك مىزدند، يكى در دين موسى بود، و ديگرى در دين فرعون، آن مردى كه در دين موسى بود موسى را به كمك طلبيد، موسى (ع) او را كمك كرد، و دشمنش را مشتی زد، ولى همين مشت به زندگى او خاتمه داد، ناگزير موسى در شهر متوارى شد.همين كه فرداى آن روز شد، دوباره مرد ديروزى را ديد كه گرفتار مردى قبطى شده، و او را محكم گرفته، آن مرد دست به دامن موسى شد، قبطى وقتى موسى را ديد به او گفت:آيا مىخواهى مرا هم بكشى همان طور كه ديروز يك نفر را كشتى، ناگزير سبطی را رها كرده و پا به فرار گذاشت.در كتاب عيون الاخبار به سند خود از على بن محمد بن جهم روايت كرده كه گفت: من در مجلس مأمون حضور يافتم، وقتى كه امام رضا (ع) هم نزد او بود، مامون به آن جناب عرضه داشت: يا بن رسول اللَّه آيا اعتقاد تو آن نيست كه انبياء معصوم از گناهند؟ فرمود: بلى، عرضه داشت پس بگو ببينم معناى آيه « فَوَكَزَهُ مُوسى فَقَضى عَلَيْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ » چيست؟ فرمود: موسى (ع) وارد يكى از شهرهاى فرعون شد، هنگامى وارد شد كه مردم از ورودش غافل بودند، يعنى بين مغرب و عشا بود، و در همان موقع دو نفر را ديد كه يكديگر را مىزدند، يكى از پيروانش، و يكى از دشمنانش، دشمن را به حكم خداى تعالى دفع كرد، و لطمهاى (کف دستی) به او زد، كه منجر به مرگش شد، با خود گفت: اين از عمل شيطان بود، يعنى اين نزاع كه بين اين دو نفر درگرفت نقشه ی شيطان بود، نه اينكه كشتن من از عمل شيطان بود، إنه، يعنى شيطان دشمنى گمراه كننده و آشكار است. مأمون گفت: بنا بر اين ، پس چه معنا دارد كه موسى بگويد: « رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي ـــــ پروردگارا من به خود ستم كردم مرا بيامرز» ؟ امام فرمود: معنايش اين است كه: پروردگارا من خود را در غير آن موقعيتى كه بايد باشم ، قرار دادم، كه وارد اين شهر شدم،« فَاغْفِرْ لِي » يعنى پس مرا از دشمنانت پنهان كن، (چون غفران به معناى پوشاندن و پنهان کردن است) تا به من دست نيابند، و مرا به قتل نرسانند، خدا هم« فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ :او را از چشم دشمنان پوشانيد، كه او پوشاننده ی رحيم است.» و موسى گفت: « رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهيراً لِلْمُجْرِمينَ : خدايا به پاس اين نعمت و نيرو كه به من دادی [تا با يك سيلى يكى از دشمنان را از پا درآوردم و به شكرانه آن ، تا زندهام ] پشتيبان مجرمين نخواهم شد، [ بلكه با اين نيرو همواره به مجاهدت و مبارزه ی ايشان برمىخيزم تا تو راضى گردى] » ؛ « فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خائِفاً يَتَرَقَّبُ : آن شب را موسى با ترس و نگرانى به صبح رسانيد،» « فَإِذَا الَّذِي اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ : كه ناگهان همان مرد ديروزى باز او را به كمك طلبيد،و دست به دامنش شد» ، موسى گفت: تو براستى مرد گمراه آشكارى هستی ، ديروز با مردى دعوا كردى، امروز با اين مرد دعوا مىكنى، سوگند كه تو را ادب خواهم كرد، و خواست تا بر او خشم بگيرد، همين كه با خشم به سوى او كه از پيروان او و دشمن قبطى امروز و قبطى ديروز بود رفت، گفت: اى موسى آيا مىخواهى مرا بكشى همچنان كه ديروز يك نفر را كشتى؟ تو به نظرم به غير اين منظورى ندارى كه در زمين جبارى باشى، و تو نمىخواهى اصلاحجو بوده باشى. مامون از اين بيان لذت برد و گفت: خدا تو را از جانب انبيايش جزاى خير دهد اى ابا الحسن.» (ترجمه الميزان، ج16، ص:29)
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
متکلمان و سایر شخصیت ها :
حضرت موسی(ع)
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.maaref.porsemani.ir//node/5064
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های معارف سایت پرسمان
یادداشت :
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت