انتخاب صريح امام علي(ع) | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
انتخاب صريح امام علي(ع)
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
انتخاب صريح امام علي(ع)
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
نصوص صریح امامت علی علیه السلام
,
نص رسول الله (ص) بر امامت حضرت علی (ع)
,
اعلان امامت علی (ع)
اعلام و شخصیت ها :
امام اول (امام علی), امیر المومنین علیبن ابیطالب(ع) , ۲۳ قبل از هجرت ۴۰ق./661م.
سوال:
چرا محمد که از علم لدني و قدرت وحي باخبر بود و از آينده اي که براي اسلام پيش مي آيد با خبر بود براي محکم کاري در دين اقدام نکرد و اقداماتي محکمتر از غدير (( مثل انتقال قدرت در زمان زنده بودن خودش )) را انجام نداد تا اين اختلاف و دو دستگي بزرگ شيعه و سني در دين ايجاد نشود ؟ دامنه اين اختلافات تا امروز ادامه دارد و قطعا پيامبر در اين قضيه مقصر است.
پاسخ تفصیلی:
الف. وظايف پيامبر
رسالت اصلي پيامبر هدايت و راهنمايي و ارايه آگاهي هاي لازم و بهنگام است . اما پيامبر هرگز موظف نيست سازمان سياسي را به گونه اي استوار کند که قدرت سياسي به صورت استبدادي و در جهت مغاير با اراده و خواست مردم به حيات خود ادمه دهد.
بلکه اساسا چنين چيزي مغاير با اصول تعاليم اسلام است. امير مومنان (ع) اين نکته را بخوبي باز گو نموده و فرمودند : لقد عهد الي رسول الله فقال يابن ابيطالب لک ولاء امتي فان ولوک في عافيه و اجمعوا عليک بالرضا فقم بامرهم و الا فدعهم و ما هم فيه ، ( ابن طاووس ، کشف المحجه ، ص 280) پيامبر به من فرمود : اي پسر ابوطالب ولايت امت من برعهده توست ، پس اگر امت با رضايت خاطر در باره تو اجماع کردند و قدرت را به تو سپردند بر ايشان زمامداري کن ، اما اگر درباره تو اختلاف نمودند آنان را به حال خود واگذار . اين .
حديث شريف دو نکته در بر دارد : يکي اصل نصب آن حضرت به ولايت، دو ديگر اعمال و کاربست قدرت سياسي با خواست و اراده آزاد مردم ،و اين يکي از اصول عاليه نظام سياسي اسلام است.
ب.کنشهاي پيامبر
چگونگى پرداختن به مسأله امامت و ولايت حضرت على در سنت و سيره پيامبر گرامى اسلام از مسائل بسيار مهم است و تحقيقاتى دراز آهنگ مىطلب.
پيامبر (ص) از بدو آغاز رسالت تا هنگام رحلت پيوسته اقدامات گونگون و متنوعي در راستاي آگاهي بخشي و تدوين راهبرد اساسي امت اسلامي ، آشنايي با وظايف مردم ، آگاهي دادن به خطرات فرارو و تلاش در جهت خنثي سازي توطئه ها انجام دادندکه شرح آنها بالغ بر دهها جلد کتاب مي شود. آنچه در اينجا مي توان اشاره کرد نگاهي بسيار کوتاه و گذررا به برخي از اقدامات آن حضرت است :
1.تبيين جايگاه امامت دردين
.پيامبر در موارد متعدد و به تکرار به بيان جايگاه امامت و اهميت آن در دين پرداخته اند
در روايات شريف نبوى كه در كتب شيعه و اهل سنت فراوان نقل شده امامت ركن ديانت
و عدم شناخت و پيروى امام بر حق مساوى با جاهليت و بىدينى تلقى شده است: «من مات و هو لايعرف امامه مات ميتة جاهليه»1؛ «كسى كه بميرد و امام خود را نشناخته باشد به مرگ جاهلى مرده است».
نيز از آن حضرت است: «هر كه بدون داشتن امام بميرد به مرگ جاهلى مرده است»2.
1 بحارالانوار، ج 8، ص 10 و ج 23، ص 76.
2 كنزالعمال، ص 464.
2.بيان بعد الهي و آسماني امامت است .
پيامبر در موارد مختلف اساس خلافت و امامت را امرى الهى و وابسته به تعيين پروردگار خواندهاند از جمله:
2-1. حديث رد درخواست خلافت؛ در سيره ابن هشام آمده است زمانى كه پيامبر در مكه بودند و وضع سخت و دشوار بود رئيس يكى از قبايل به آن حضرت گفت من و قومم حاضريم به تو ايمان آوريم به شرط اين كه قولدهى پس از خود يكى از ما را به جانشينى برگزينى. پيامبر(ص) در پاسخ فرمود: اين كه چه كسى پس از من جانشين باشد در اختيار من نيست. بلكه در اختيار خداست. بنگريد: شهيد مطهرى، امامت و رهبرى، ص 102 و 104 ؛ نيز: بحارالانوار، ج 9، ص 271.
2-2. پس از واقعه غدير خم برخى از مخالفان از پيامبر(ص) سوال مىكردند كه از جانب خود على را ولى مؤمنان خوانده و بر ديگران سرورى و برترى داده است يا از جانب خدا؟ پيامبر در پاسخ به اين پرسش مىفرمود: «سوگند به آنكه جز او خدايى نيست اين مطلب از سوى خداست». بنگريد: الغدير، ج 1، ص 246-239.
3.تعيين راهبرد
پيامبر در موارد متعددي به تعيين راهبرد اساسي امت پرداخته اند.
حديث ثقلين و به تعبير ديگر احاديث ثقلين از روايات متواتر و مورد اتفاق شيعه و سنى است1. اين روايت بيانگر استراتژى جاودان و پايدار يعنى راهبرد پيروى از قرآن و اهل بيت است. تأكيدات پيامبر(صلىاللهعليهوآله) و نحوه سخن گفتن در اين باره كمترين ترديدى بر كسى باقى نمىگذارد. با توجه به نقل گسترده اين حديث در منابع اهل سنت، به ذكر آن از همان منابع بسنده مىكنيم.
در صحيح مسلم آمده است پيامبر فرمود: اى مردم همانا من بشرى هستم كه نزديك است پيك الهى مرا رسد و دعوت حق را اجابت كنم، پس در ميان شما دو چيز گرانبها مىگذارم: «اول آنها كتاب خدا و ديگرى اهل بيتم».
در مسند احمد حنبل آمده است: «همانا من در ميان شما دو جانشين قرار مىدهم كه يكى عظيمتر از ديگرى است: كتاب خدا، ريسمان كشيده شده ما بين آسمان و زمين و عترت خود يعنى اهل بيتم. اين دو از يكديگر جدايىناپذيرند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند».
در صحيح ترمذى از پيامبر نقل شده است: «اى مردم در ميان شما چيزى مىگذارم كه اگر به آن تمسك كنيد هرگز گمراه نخواهيد شد و آن عبارت است از: كتاب خدا و عترتم».
از اين سخن پيامبر چنين نتيجه مىگيريم:
1. گرانبها بودن اهل بيت
ابن حجر مكى مىنويسد: «رسول خدا قرآن و عترت را ثَقَلين ناميد».
ثَقَل هر چيز گرانبها و پر ارج را گويند و كتاب و عترت اين گونهاند زيرا هر يك از آن دو گنجينه علوم لدنى و اسرار و حكمتهاى الهىاند. از اين رو پيامبر به آن دو فراخوانده و سفارش نموده است2.
2. عصمت و حجيت اهل بيت
قرار دادن قرآن و اهل بيت در كنار يكديگر و تأكيد بر لزوم پيروى و انفكاكناپذيرى آن دو آشكارا بر عصمت اهل بيت دلالت دارد؛ چرا كه قرآن كتاب معصوم خداست و ابتلا به هر گناه و آلودگى انفكاك و جدايى از قرآن مىباشد و هماهنگى و انطباق كامل با كتاب معصوم الهى مساوى با عصمت است.
استاد توفيق ابو اعلم نويسنده و دانشمند مصرى مىنويسد: «پيامبر(صلىاللهعليهوآله) اهل بيت خود را به كتاب عزيز خداوند مقرون ساخته است. كتابى كه هرگز در او باطل نفوذ نخواهد كرد و هرگز از يكديگر جدا نخواهند شد. واضح است كه صدور هر نوع مخالفت با احكام دين افتراق و جدايى از قرآن محسوب مىگردد، در حالى كه پيامبر خبر از عدم جدايى اين دو داده است. از همينرو حديث دلالتى آشكار بر عصمت اهل بيت دارد و پيامبر كه اين حديث را در مواقف بسيارى ذكر كرده در پى اين هدف است كه امت خود را صيانت كرده و آنان را سفارش به استقامت بر تمسك به اين دو نموده تا در امور مختلف اعم از اعتقادات و فروع به ضلالت و گمراهى گرفتار نشوند»3.
آيةاللَّه مكارم شيرازى نيز بر آن است كه: «اهل بيت معصومند زيرا جدايىناپذير بودن آنها از قرآن از يك سو و لزوم پيروى بىقيد و شرط از آنان از سوى ديگر، دليل روشنى بر معصوم بودن آنها از خطا و اشتباه و گناه است. چرا كه اگر آنها گناه يا خطايى داشتند از قرآن جدا مىشدند و پيروى از آنان مسلمانان را از ضلالت و گمراهى بيمه نمىكرد و اين كه مىفرمايد با پيروى از آنان در برابر گمراهىها مصونيت داريد دليل روشنى بر عصمت آنهاست»4.
3. پايندگى تا قيامت
جدايىناپذيرى تا حوض كوثر نشانگر اين است كه پيامبر در صدد تعيين يك استراتژى جاودانه و دائمى براى امت بوده و نشانگر آن است كه همواره هاديان و پيشوايانى از اهل بيت در ميان وجود دارند.
ابن حجر آورده است: «اين حديث نشانگر وجود كسانى از اهل بيت همراه قرآن است كه همچون قرآن شايستگى تمسك و پيروى تا قيامت را دارا باشند»5.
آيةاللَّه مكارم شيرازى نيز مىنويسد:
«اين به خوبى نشان مىدهد كه در تمام طول تاريخ اسلام فردى از اهلبيت وجود دارد و همان گونه كه قرآن هميشه چراغ هدايت است آنها نيز هميشه چراغ هدايتند. پس بايد كاوش كنيم و در هر عصر و زمان آنها را پيدا كنيم»6.
4. لزوم پيروى از هر دو
اين كه پيامبر فرمود تا به آن دو چنگ زنيد گمراه نخواهيد شد و برخى از ديگر تعابير آن حضرت لزوم پيروى از هر دو را نمايان ساخته و هر حركت و شعارى كه به گسست آن دو انجامد را انحرافى و ضلالت بار معرفى مىكند.
علامه مناوى مىگويد: «در اين حديث اشاره بلكه تصريح به اين است كه قرآن و عترت دو قلويى را مىمانند كه رسول خدا آن دو را پس از خود معرفى فرموده و از امت خواسته است كه به خوبى با آن دو برخورد نموده و آنها را بر خود مقدم دارند و در دين خود به آنها چنگ زنند»7.
5. كيستى اهل بيت
پيامبر در مواقع مختلف اهل بيت و امامان ايشان را معرفى كردهاند عمرخطاب از پيامبر پرسيد: آيا بايد به همه اهل بيت تمسك كنيم؟
پيامبر فرمود: «خير، بلكه به اوصياى اهل بيتم، اول آنها برادر و وزير و وارث و خليفهام در ميان امت و آن كسى كه ولى هر مؤمنى است (امام على(عليهالسلام))، پس از او فرزندم حسن و بعد از او فرزندم حسين است، آنگاه نه نفر از فرزندان حسين يكى پس از ديگرى»8.
بنابراين حديث فوق به خوبى ولايت و لزوم تبعيت از اهلبيت(عليهمالسلام) و در رأس آنان اميرمؤمنان(عليهالسلام) را اثبات و آنان را براى هميشه بزرگترين مرجع دينى در كنار قرآن و همسنگ و همسوى و همراه آن معرفى مىكند.
پی نوشت ها:
1 در كتاب براهين اصول المعارف الالهيه و العقائد الحقه للاماميه، نگاشته ابوطالب تجليل، ص 334-339، 65 سند از منابع اهل سنت در رابطه با اين حديث ذكر گرديده است.
2 ابن حجر، الصواعق المحرقة، ص 90.
3 آيةاللَّه مكارم شيرازى، فاطمةالزهرا، ص 75.
4 آيةاللَّه مكارم شيرازى، پيام قرآن، ج 9، ص 75 و 76.
5 الصواعق المحرقة، ص 149.
6 آيةاللَّه مكارم شيرازى، همان.
7 فيض الغدير، ج 2، ص 174.
8 فرائد السمطين، ج 1، ص 317. نيز بنگريد: پرسش 28.
4.اعلام مکرر ولايت امير مومنان
مساله اعلام ولايت و جانشيني حضرت علي (ع) منحصر به قضيه غدير نبوده است . اين مساله به تکرار در زمان پيامبر و به شيوه ها و زبانهاي مختلف رخ داده است . احاديث معتبردر اين زمينه بسيار زياد و در كمال وضوح است. اكنون چند نمونه را يادآور مىشويم:
4-1. حديث منزلت؛ بنابر نقل متواتر از شيعه و سنى ولى علامه ميرحامد حسين لكنهوى تواتر آن را اثبات كرده است. بنگريد: شهيد مطهرى، امامت و رهبرى، ص 106 - 109. پيامبر(ص) درباره حضرت على(ع) فرمود: «انت منى بمنزله هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى»؛ شهيد مطهرى، امامت و رهبرى، ص 100 و 101.؛ «تو (على) نسبت به من همانند هارون به موسى هستى جز آن كه پس از من ديگر پيامبرى نيست». يعنى غير از نبوت هر نسبتى را كه هارون به موسى داشت تو نيز نسبت به من دارى و همان گونه كه هارون جانشين موسى و يار و پشتيبان او بود تو نيز چنين هستى.
4-2. حديث ليله الانذار؛ اين حديث همان است كه در رقم سه پيرامون خلافت امام على(ع) در نخستين جلسه اعلان رسالت بيان شد.
4-3. حديث پيشوايى (امره المومنين)؛ اين حديث در ذيل قضيه غدير آمده است كه پيامبر به اصحاب خود فرمود: «سلِّموا على على بإمره المومنين»؛ شهيد مطهرى، امامت و رهبرى، ص 100 و 101.؛ «به على به عنوان پيشوا و زمامدار مسلمانان سلام بدهيد».
4-4. حديث خلافت؛ از جمله سخنان پيامبر خطاب به حضرت على اين است كه: «انت الخليفه من بعدى»؛ «خليفه پس از من تو هستى». همان، ص 102.
4-5 و 6. حديث ثقلين و حديث غدير؛ حديث ثقلين و غدير از شهرت و امتيازات ويژهاى برخوردارند. لاجرم آن دو را جداگانه در پرسشهاى پسين مورد بررسى قرار خواهيم داد.
4-7. احاديث دوازده امام؛ احاديث متعددى در منابع شيعه و سنى نقل شده است كه پيامبر جانشيان و اوصياى پس از خود را دوازده نفر معرفى كردهاند. يكى از اين روايات به شرح زير است:
امام الحرمين جوينى به سند خود از ابن عباس و او از پيامبر نقل مىكند كه فرمودند: «من سرور پيامبرانم و على سرور اوصيا. اوصياى پس از من دوازده نفرند، اولشان برادرم و آخرشان فرزند من است.» از آن حضرت پرسيدند: برادرتان كيست؟ فرمود: «على بن ابى طالب». پرسيدند: فرزندتان كيست؟ فرمود: «مهدى، همان كسى كه زمين را پر از عدل و داد كند، همانسان كه از ظلم و جور پر شده است». فرائد المسطين، ج 2، ص 312.
جهت آگاهى بيشتر بنگريد: پرسش 27.
4-8. حديث وصايت؛ در احاديث متعددى پيامبر(ص) اميرمؤمنان(ع) را به عنوان وصى خود معرفى كردهاند. در يكى از اين روايات آمده است: «هر پيامبرى وصى و وارثى دارد و على وصى و وارث من است». شيخ سليمان بن ابراهيم القندوزى الحنفى، ينابيع الموده، تحقيق سيد على جمال اشرف الحسينى، ج 1، ص 11، الطبقه الاولى(1416)، وارالاسوه.
4-9. حديث وزارت؛ در روايات مختلفى امام على(ع) وزير پيامبر خوانده شده است. بنابر روايتى پيامبر در سفر معراج پرسيد: «اى جبرئيل! وزير من كيست؟ پاسخ داد: على ابن بى طالب». همان، ج 2، ص 309.
5.غديرو انتقال قدرت
واقعه غدير يک واقعه ساده و کم اهميت نبوده است و پيامبر اسلام همه آنچه بايد انجام گيرد را در آن همايش عظيم انجام داد و کوچکترين شبهه اي باقي نگذارد . افزون بر اين روشهاي انتقال سالم قدرت نيز درآن واقعه انجام شد يعني پيامبر به اصحاب دستور دادند که با امام علي (ع) به عنوان زمامدار بيعت کنند و اين کار انجام شد . حتي کساني چون عمر ، ابوبکر و عثمان با حضرت علي (ع) بيعت کرده و به ايشان تبريک گفتند.
شهاب الدين همدانى از عمربن خطاب چنين نقل كرده است: «پيامبر(صلىاللهعليهوآله) على(عليهالسلام) رابه عنوان پيشوا نصب نموده و فرمود: «من كنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه...»؛ «خدايا تو گواه من بر آنان هستى». عمر گفت: «اى رسول خدا! جوانى خوش سيما و نيك بوى در كنار من گفت: اى عمر! همانا پيامبر پيمانى بست كه آن را نقض نمىكند جز كسى كه منافق باشد». آنگاه پيامبر(صلىاللهعليهوآله) دست مرا گرفت و فرمود: «اى عمر! او جبرييل بود، نه انسان. او مىخواست آنچه را كه درباره على(عليهالسلام) به شما گفتم تأكيد كند»5.
5 شهاب الدين همدانى، مودة القربى؛ نيز: قندوزى الحنفى، ينابيع الموده، ص 249 ق: الغدير، ج 1، ص 57.
6.پاکسازي مدينه از قدرت طلبان
چنانکه در پاسخ به سوال ديگري گذشت
تاريخ درباره بسيارى از حوادثِ مقطع زمانى بين غدير و وفات پيامبراكرم(ص) ساكت مانده است؛ امّا كالبد شكافى دو پديده مهم آن عصر ما را با شدت اهتمام پيامبر اكرم(ص) بر گزينش جانشين و گستره تلاشهاى مخالفان آن حضرت آشنا مىسازد.
اين پديدهها عبارت است از: سپاه اسامه و مخالفت با نگارش وصيت مهم رسول خدا. 1. سپاه اسامه؛ پيامبر اكرم در واپسين روزهاى زندگىاش فرمان داد لشكرى عظيم به فرماندهى جوانى نورس به نام اسامة بن زيد سمت دورترين مرزهاى كشور اسلامى (مرزهاى روم) رهسپار شود. واقدى، محمدبن سعد كاتب، طبقات، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، ج 4، ص 54-58. كالبد شكافى دقيق اين جريان نشان مىدهد رسول خدا(ص) در راستاى تثبيت جانشينى حضرت على(ع) به چنين اقدامى دست يازيد؛ زيرا: الف. در آن هنگام و در آستانه وفات پيامبر اكرم(ص) خالى كردن مركز حكومت از نيروهاى نظامى و ارسال آن به دورترين نقاط به صلاح جامعه نبود؛ چون احتمال داشت پس از وفات پيامبر اكرم(ص) بسيارى از نومسلمانان قبايل اطراف سر به شورش بردارند و كيان جامعه اسلامى در معرض تهديد قرار گيرد.
آنچه اين تصميمگيرى را در نظر پيامبر اكرم(ص) منطقى جلوه مىداد، دور ساختن مخالفان جانشينى حضرت على(ع) از مدينه بود. ب. انتصاب جوانى هجده ساله، همان، ص 55. به مقام فرماندهى لشكر و عدم توجّه به اعتراضات اصحاب جز از كار انداختن مهمترين همان، ص 54 و 56. دستاويز مخالفان جانشينى على(ع) هيچ توجيهى نداشت؛ زيرا اسامة بن زيد كه از جهاتى چون سابقه مسلمانى، شرافت، شجاعت و كاردانى سر آمد اصحاب به شمار نمىآمد و از نظر سنى حدود پانزده سال از على(ع) كوچكتر بود - با توجّه به آنكه در بسيارى از ويژگىها با حضرت على(ع) قابل مقايسه نمىنمود - در مقام فرماندهى سپاهى عظيم و متشكل از بزرگان صحابه مانند ابوبكر، عمر، ابو عبيده جراح، عثمان، طلحه، زبير، عبدالرحمان بن عوف و سعد بن ابى وقاص قرار گرفت. ج. دقّت در تركيب سپاه اسامه نشان مىدهد تمام كسانى كه احتمال داشت با جانشينى حضرت على(ع) مخالفت ورزند، ملزم بودند در اين سپاه شركت جويند. مظفر، محمدرضا، السقيفه، ص 81 و 77. و كسانى كه به بهانه بيمارى پيامبر اكرم(ص) از اردوگاه به مدينه باز مىگشتند، با جمله تأكيدى «لعن الله من تخلف عن جيش اسامة» شهرستانى، محمد بن عبدالكريم، الملل و النحل، ج 1، ص 14. روبه رو مىشدند. در مقابل، ياران و موافقان جانشينى حضرت على(ع) چون عمار، مقداد و سلمان از حضور در اين سپاه معاف گشتند و ملزم شدند در مدينه به سر برند. السقيفه، ص 81. 2. پيشگيرى از نگارش وصيت؛ اين پديده در واپسين روزهاى حيات پيامبر اكرم(ص) تحقّق يافت. در آن روزها، پيامبراكرم(ص) كه احتمالاً با بالاگرفتن زمزمههاى مخالفت با جانشينى حضرت على(ع) به شدت نگران اوضاع شده بود، دستور داد ابزار نوشتن آماده سازند تا سندى صريح و ماندگار برجاى گذارد و از گمراهى امت جلوگيرى كند. مخالفان كه اين دستور را با نقشههاى چند ماهه خويش ناسازگار مىديدند، به شدت نگران شدند و با هزيان گو خواندن كسى كه جز وحى چيزى بر زبان نمىراند، از نگارش اين سند جلوگيرى كردند. تاريخ در اينجا تنها از يك تن نام مىبَرد. عبدالرحمن احمد البكرى، من حياة الخليفة، عمربن الخطاب، ص 101 - 107. امّا آشكار است كه تنها يك نفر - بى آنكه جريانى نيرومند پشتيبانش باشد - نمىتواند با رسول خدا(ص) مقابله كند. از اين رو، بعضى از نصوص گوينده اين عبارت را جمع دانسته، از كلمه «قالوا» استفاده كردهاند. همان، ص 104. 8. نخستين تشكيلدهندگان اين جلسه كه با هدف تعيين خليفهاى جز حضرت على(ع) در سقيفه گرد آمدند، انصار به شمار مىآمدند. آن هم انصارى كه در همه جا به پيروى محض از پيامبر اكرم(ص) زبانزد بودند و دوستى شان با خاندان آن حضرت(ص) به ويژه حضرت على(ع) بر همگان ثابت شده است. راستى چرا انصار؟ و چرا با اين عجله، آن هم در حالى كه هنوز بدن پيامبر اكرم(ص) غسل داده نشده است؟ شواهد تاريخى، نشان مىدهد انصار هرگز از جانشينى شخصيتى مانند حضرت على(ع) هراسناك نبودند و او را ادامه دهنده راه پيامبر اكرم(ص) مىدانستند. اقدام عجولانه آنها در درك نكتهاى حياتى ريشه دارد. آنها با تيز بينى دريافته بودند كه شانسى براى به قدرت رسيدن حضرت على(ع) وجود ندارد.
مخالفت ياران بزرگ پيامبر اكرم(ص) با راه افتادن سپاه اسامه و نيز مخالفت آنان با نگارش وصيت از سوى پيامبر اكرم(ص) و به احتمال فراوان، حوادث ديگرى كه تاريخ ما را از آن بى خبر گذاشته است، انصار را به اين نتيجه رسانده بود كه مهاجران انديشه به دست گرفتن حكومت در سر مىپرورانند و احتمال دارد قريشيانى كه سرانشان در نبرد با نيروهاى انصار حامى پيامبر به قتل رسيدند، با بهرهگيرى از پيوند نزديك قريش و مهاجران در پى انتقام بر آيند. بنابراين، به سقيفه شتافتند تا طرفداران غصب حق على(ع) را دست كم از به دست گرفتن كامل قدرت باز دارند و به منظور حفظ جامعه انصار از توطئههاى آتى، سهمى از قدرت به دست آورند. پس انصار و مردم مدينه همگان حادثه غدير را به ياد داشتند و دلالت آن بر تعيين جانشين را مسلم مىدانستند؛ امّا مشاهده تلاشهاى كسانى كه در جهت مخالفت علنى با غدير گام بر مىداشتند و حركت طرفداران آن واقعه آسمانى را به شديدترين روش ممكن سركوب مىكردند، آنها را از هرگونه تلاش در جهت احياى ياد غدير باز مىداشت. بنابراين، طبيعى است كه در اين زمان شاهد اعتراض مردم مؤمن و استدلال آنها به اين حادثه مهم تاريخى نباشيم. آنها، با توجّه به زمينههاى قبلى، تلاش و استدلال خود را آب در هاون كوفتن مىديدند. چنان كه، بر اساس نصوص تاريخى، حضرت على(ع) نيز در آن زمان به اين جريان مهم استدلال نكرد. به نظر مىرسد، در آن موقعيت، استدلال گسترده مردم به واقعه غدير پرسش برانگيز است نه عدم استدلال؛ زيرا چنين استدلالى نمايانگر پذيرش يكباره جريان مخالف با فرمان پيامبر(ص) از سوى مردم معتقد به غدير است و با شواهد تاريخى سازگارى ندارد.
7.تبيين گفتاري و رفتاري جايگاه امام علي(ع)
يک. برخورد پيامبر با حضرت على(ع) در بسيارى موارد به گونهاى ويژه بود و با نحوه برخورد آن حضرت با ديگران تفاوت معنى دارى را نشان داده است از جمله اينكه:
1. به طور معمول در جنگها با وجود حضرت على(ع) فرماندهى جنگ را به او سپرده و به ديگران نمىداد.
2. به هنگام خروج از مدينه براى جنگ تبوك حضرت على(ع) را به جانشينى خود در مدينه باقى گذاشت.
3. در ابلاغ سوره برائت به مشركان ابوبكر را از نيمه راه برگرداند و اين رسالت را بر دوش على(ع) نهاد.
4. در آخرين روزهاى عمر خود با تأكيد فراوان همه را امر نمود كه در سپاه اسامه شركت كنند و از شهر خارج شوند و سرپيچى كنندگان را مورد لعن و نفرين قرار داد. اما در ميان همه على(ع) را از اين فرمان مستثنى كرد تا زمينه انتقال قدرت به او بدون مشاجره و درگيرى فراهم آيد.
5. در جريان مباهله على(ع) را به عنوان نفس خويش برگزيد و همراه خود برد.
6. در ميان همه مسلمانان تنها با على(ع) عقد اخوت بست.
7. در هر جاى و هرگاه بلندترين سخنان را در ستايش و بيان فضايل منحصر به فرد اميرمؤمنان(ع) بر زبان مىآورد و لحظهاىاز معرفى چهره برتر و درخشان او دم فرو نمىبست.
نمونههايى از اين دست فراوان است و همه نشانگر جايگاه بلند و منزلت بديلناپذير على بن ابى طالب(ع) در نظر پيامبر و شايستگى او براى بلندترين مناصب و مسئوليتها در راستاى حفظ دين، رهبرى دينى و سياسى امت و مديريت جامعه اسلامى است.
سه. پيامبر از نخستين مراحل دعوت و اعلان رسالت خويش به جانشينى حضرت على(ع) تصريح كردهاند. از جمله در نخستين جلسهاى كه به امر خدا خويشان را گرد آورده و رسالت خود را به آنان ابلاغ نمود رو به آنان كرد و فرمود: «اين جوان (على (ع)) برادر و وصى و جانشين من در مقابل شما است. پس به سخنان او گوش دهيد و از او پيروى كنيد». «ان هذا اخى و وصيى و خليفتى فاسمعوا له و اطيعوا». (تاريخ طبرى، ج 2، ص 62 و 63، كامل ابن اثير).
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
متکلمان و سایر شخصیت ها :
ب. امام اول(حضرت امام علی ع)
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.maaref.porsemani.ir//content/%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D8%B1%D9%8A%D8%AD-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D9%84%D9%8A%D8%B9
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های معارف سایت پرسمان
یادداشت :
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت