كيفيت معراج پيامبر(ص) | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
كيفيت معراج پيامبر(ص)
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
كيفيت معراج پيامبر(ص)
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
معراج
,
معراج پیامبر(ص)
اعلام و شخصیت ها :
پیامبر اسلام, محمد بن عبدالله (ص), 53 قبل از هجرت.مکه 11ق.مدینه.
سوال:
با اين حال كه همه ميگويند "خدا" جا و مكان ندارد و درهمه جا هست "عروج پيامبر به عرش" را چگونه تبيين ميكنيد؟ خدا اگر جسم نيست و درهمه جا حضور دارد پس عرش نميتواند وجود داشته باشد و نميتوان مكاني مشخص را به محضر خدا نسبت داد.
پاسخ تفصیلی:
عالم خلق داراي سه مرتبه کلي است که عبارتند از 1- عالم عقل ـ توجه: این عقل غیر از عقل انسان است ــ 2- عالم مثال 3- عالم طبيعت.
عالم عقل یا عالم جبروت ، عالمي است مجرد از مادّه و خواص مادّه ؛ لذا در اين عالم ، خبري از آثار مادّه ، مثل حرکت و زمان و شکل و رنگ و مقدار و ... وجود ندارد . عالم مثال يا عالم برزخ یا عالم ملکوت نيز عالمي است مجرّد از مادّه؛ لکن در اين عالم برخي از خواص مادّه نظير شکل و رنگ و مقدار موجود است ؛ ولي از زمان و حرکت که خواصّ اصلی ماده اند منزّه است، عالم طبيعت نيز همان عالم ماده است. رابطه ي بين اين عوالم، رابطه ي طولي است؛ يعني عالم عقل باطن و علّت عالم مثال و عالم مثال باطن و علّت عالم طبيعت است ؛ و چنین نیست که بعد از تمام شدن عالم ماده عالم مثال شروع شود ؛ و بعد از تمام شدن عالم مثال عالم عقل آغاز گردد ؛ یعنی این سه عالم ــ آن گونه که برخی توهم نموده اند ــ کرات تو در تو نیستند ؛ بلی عالم عقل عالم مثال را در بر گرفته است ؛ عالم عقل نیز عالم ماده را در بر گرفته است ؛ اما نه به صورت کرات تو در تو ؛ بلکه به آن صورتی که ذهن انسان صور ذهنی او را در بر گرفته است و روح انسان ،ذهن او را در بر گرفته است . حقايق وجودی از عالم عقل به عالم مثال و از عالم مثال به عالم طبيعت نازل مي شوند. لذا بر اساس برخي از ادله و انگاره هاي فلسفي هر چه در طبيعت پديد مي آيد به نحو ريزش و تنزّل از عالم ملکوت است نه به نحو رويش از خود طبیعت ؛ این حقیقت را از آیات و روایات نیز می توان استفاده نمود ؛خداوند متعال می فرماید : « وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ » (الحجر : 21) ( و هیچ چیزی نیست مگر این که خزائن آن نزد ماست؛ و ما آن را نازل نمی کنیم مگر به اندازه معلوم و معيّن ) ؛ و فرمود : « يا بَني آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُواري سَوْآتِكُمْ وَ ريشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ ذلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ »(الأعراف : 26 ) ( اى فرزندان آدم! ما نازل کردیم براى شما لباسى كه اندام شما را مىپوشاند و مايه زينت شماست؛ اما لباس پرهيزگارى بهتر است! اينها(همه) از آيات خداست، تا متذكّر(نعمتهاى او) شوند (
« لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ » (الحديد : 25 ) ( ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب(آسمانى) و ميزان(شناسايى حقّ از باطل و قوانين عادلانه) نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند؛ و آهن را نازل كرديم كه در آن نيروى شديد و منافعى براى مردم است، تا خداوند بداند چه كسى او و رسولانش را يارى مىكند بىآنكه او را ببينند؛ خداوند قوىّ و شكستناپذير است(.
در این آیات شریفه ملاحظه می شود که از نزول آهن و لباس در ردیف نزول آیات الهی و کتب آسمانی سخن به میان آمده است ؛ لذا در منطق قرآن کریم و از نگاه فلسفه اسلامی و بخصوص در حکمت متعالیه ملاصدرا ، هر چه در عالم طبیعت است ، لحظه به لحظه از عالم ملکوت نازل می شود ؛ مثلا اين درخت سيب نيست که سيب مي دهد بلکه صورت مثالی(ملکوتی) درخت سيب ،که حقیقت درخت سیب است ، سيب را به درخت مادي افاضه مي کند؛لکن براي ما که از ديدار ملکوت عالم محروميم ،چنين نمودار مي شود که درخت سيب فاعل سيب بوده و سیب تولید می کند ؛در حالي که از نظر فلسفي اين امر محال است چرا که درخت سيبِ مادی ، فاقد سيب است و سيب غايت آن است و فاقد شيء نمي تواند معطي (دهنده) آن باشد. به قول شاعر :« ذات ، نایافته از هستی بخش ،کی تواند که شود هستی بخش » بنابراين صورت مجرد و غیر مادی درخت سيب که در عالم مثال است ، سيب را به نحو تنزّل به درخت مادي افاضه مي کند. خود موجود مثالی (ملکوتی ) نیز وجود خود را از مافوق خود ــ که حقیقت همان وجود مثالی در عالم عقل است ــ دریافت می کند ؛ خود موجود عقلی نیز وجود خود را از مرتبه علم الهی یا به تعبیر عرفا اعیان ثابته دریافت می دارد ؛ خود مرتبه علم الهی نیز ظهور اسماء و صفات حق تعالی است ؛ و مرتبه اسماء و صفات ، ظهور مرتبه واحدیتند و مرتبه واحدیت ظهور مرتبه احدیت است ؛ و مرتبه احدیت ظهور ذات خداوند متعال است .
برای این که مطالب فوق ملموس تر شوند مطلب را با مثالی بیان می کنیم .ــ البته مثال صرفا برای تقریب به ذهن است ؛ و به نحو کامل مطلب را نمی رساند ـــ اگر موجودات عالم طبیعت را به مصنوعات ریز و درشت ساخت دست بشر ، مثل ماشین و فرش و خانه و کامپیوتر و... تشبیه کنیم ؛ عالم مثال(عالم ملکوت ) به منزله ذهن و قوه خیال بشر خواهد بود ؛ ساخته های دست بشر ابتدا در ذهن پدید می آیند و آنگاه در خارج از ذهن ساخته می شوند ؛ تا ما ساختمانی را در ذهن خود تصور نکنیم ؛ آن را در خارج از ذهن خود نخواهیم ساخت ؛ یک مهندس ابتدا ساختمان را در ذهن خود می سازد و آنگاه نقشه آن را بر روی کاغذ پیاده می کند و از روی نقشه ، ساختمان را می سازد ؛ یعنی ساخته دست بشر ، از مرتبه ذهنی آن که موجودی غیر مادی است ولی برخی آثار ماده مثل رنگ و مقدار و شکل و ... را دارد ، به مرتبه مادی تنزل می یابد.موجودات مادی نیز از مرتبه عالم مثال تنزّل می یابند. در مثل آنچه گفته شد خود موجود ذهنی نیز از مرتبه ای بالاتر ، یعنی از مرتبه وجود عقلی که منزّه از ماده و آثار ماده نظیر شکل و رنگ و مقدار است ،نازل می شود ؛ یعنی صور ذهنی ما تنزّل یافته مفاهیم عقلی ما هستند؛ مثلا ما با عقلمان می دانیم ساختمان چیست؛ ولی ساختمان عقلی ما نه یک طبقه است و نه دو طبقه یا بیشتر ؛ نه سیمانی است نه خشتی و گلی ؛ نه رو به جنوب است است نه رو به شمال ؛ و ... . اگر مفهوم عقلی ساختمان ، یک طبقه یا سیمانی یا رو به جنوب بود ، در آن صورت، ساختمانِ دو طبقه یا چند طبقه و ساختمان خشتی و ساختمان رو به شمال ، ساختمان نبودند؛ این ساختمان بی شکل و بی رنگ و بی مقدار و بی جهت و... است که از مرتبه عقل به مرتبه ذهن خیالی و قوه خیال نازل می شود ؛ وبه صورت این همه اشکال مختلف ساختمان در ذهن ما در می آید. خود عقلی جزئی انسان نیز از شئونات و از قوای روح است ؛ روح نیز ظهور حقیقتی است که ما آن را « من » می نامیم . موجودات عالم مثال نیز به همین نحو از عالمی به نام عالم عقول که عالمی بی شکل و رنگ و جهت و مقدار و... است ،تنزّل می یابند. خود عالم عقل نیز از مرتبه علم الهی تنزّل یافته است .
از این مثال مطالب دیگری نیز روشن می شود ؛ یکی از آن مطالب این است که هرچه موجودات ،تنزّل می یابند کثرت پیدا می کنند ؛ و جزئی تر می شوند ؛ ساختمان عقلی یکی بیش نیست ولی در مرتبه خیال به صورت اشکال گوناگون ساختمان در می آید ؛ ولی باز این ساختمان ذهنی نسبت به ساختمانهای مادی کلی تر است ؛ لذا ما وقتی یک شکل از ساختمان را تصور نمودیم می توانیم هزاران نمونه از آن را بر روی زمین بسازیم ؛ یک موجود مثالی نیز در عالم طبیعت می تواند افراد فراوانی داشته باشد؛ مطلب دوم این است که موجود عقلی از نظر وجودی قویتر از موجود مثالی است ؛ و موجود مثالی از نظر وجودی قویتر از موجود مادی است ؛ همانطور که موجود عقلی از موجود ذهنی خیالی و موجود ذهنی خیالی از مصنوع بشر ــ در عالم خارج از ذهن ــ قویتر است ؛ چون موجود مادی معلول موجود مثالی و موجود مثالی معلول موجود عقلی است ؛ و معلول همواره ضعیفتر از علّت است ؛ در مورد مصنوعات دست بشر هم چنین است ؛ اگر ما مفهوم عقلی چیزی را نداشته باشیم ، تصور خیالی آن را هم نخواهیم داشت ؛ وتا تصور خیالی آن نباشد ؛ آن شی در خارج از ذهن ساخته نخواهد شد. مطلب سوم این که موجود عقلی از نظر وجودی مقدّم بر موجود مثالی است ؛ موجود مثالی نیز از نظر وجودی مقدّم بر موجود مادی است.و مطلب چهارم این که همواره عالم بالاتر ـ از حیث وجودی و رتبي نه مكاني ـ بر عالم پایین تر احاطه وجودی دارد ؛ و در باطن آن حاضر است ؛ و بدون آن عالم پایین تر نیز نخواهد بود؛ همان گونه که صور ذهنی ما که از اراده ما حاصل شده اند ظهور اراده ما هستند ؛ مثلا ساختمانی که ما در ذهنمان تصور می کنیم در واقع چیزی جز ظهور اراده ما نیست؛ اراده ماست که به صورت در آمده است ؛ لذا اگر ما اراده خود را از آن صورت ذهنی برگردانیم آن صورت ذهنی نابود می شود. رابطه عوالم وجود نیز چنین است ؛ عالم طبیعت ظهور عالم مثال و عالم مثال ظهور عالم عقل و عالم عقل ظهور علم الهی است .
اين خلاصه اي از هندسه هستي بود كه عرض شد ؛ حال بايد ديد كه جايگاه عرش در كجاي اين هندسه است.
عرش در لغت به معني تخت فرمانروايي است ؛ عرش تختی بود که فرمانروایان بر آن می نشستند و فرامین حکومتی را صادر می نمودند ؛ و از آنجا امور مملکت را تدبیر می کردند ؛ اما عرش خدا نیز مرتبه فرمانروایی و مرتبه تدبیر اوست ؛ و خداوند متعال به واسطه عرش عالم هستی را تدبیر می نماید .اما این مرتبه فرمانروایی و تدبیر چیست؟
با توجه به آیات قرآن کریم و روايات متعددي كه در مورد حقيقت عرش از معصوم (ع) صادر شده است ،مي توان گفت كه حقیقت عرش ، مرتبه ای از مراتب وجود است که بر همه موجودات عالم احاطه وجودی دارد ؛ و خداوند متعال به واسطه آن مرتبه وجودی ، بر جمیع موجودات عالم فرمان می راند و آنها را تدبیر می کند. خداوند متعال می فرماید: « إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْر »(الأعراف /54) ( پروردگار شما، خداوندى است كه آسمانها و زمين را در شش روز[ شش دوران] آفريد؛ سپس بر تخت فرمانروایی قرار گرفت و به تدبير عالم پرداخت. ) و می فرماید :« اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما في سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ ما لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا شَفيعٍ أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ » ( سجده / 4- 5) (پروردگار شما كسى است كه آسمانها و زمين و آنچه ميان اين دو است را در شش روز[ شش دوران] آفريد، سپس بر عرش فرمانروایی قرار گرفت؛ هيچ سرپرست و شفاعت كنندهاى براى شما جز او نيست؛ آيا متذكّر نمىشويد؟ امر عالم را از آسمان به سوى زمين تدبير مىكند). امیر المومنین (ع) فرمودند: « كُلُّ شَيْءٍ خَلَقَهُ اللَّهُ تَعَالَى فِي جَوْفِ الْكُرْسِيِّ خَلَا عَرْشِهِ فَإِنَّهُ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يُحِيطَ بِهِ الْكُرْسِي »(بحار الأنوار ج10ص 188) ( هر آنچه خدا خلق نموده به غیر از عرش همه در درون کرسی قرار دارند ؛ همانا عرش عظیمتر از آن است که کرسی بر آن احاطه پیدا کند.)
حال سوال این است که این مرتبه وجودی که مرتبه فرمانروایی خدا و خزانه حقایق موجودات عالم است ؛ و موجودات عالم از آن مرتبه نازل شده اند ؛ و تحت تدبیر آن مرتبه اند ، کدام مرتبه است ؟
در اين باب نظرات متعددي بيان شده كه ذکر همه آنها فایده چندانی ندارد ؛ لذا ما فقط به یکی از نظرات اشاره مي كنيم ؛ که نظر حکمای صدرایی است ؛ برخی از حکمای صدرایی فرموده اند مراد از کرسی اوّلین عقل از عالم عقول است ؛ عقل اوّل ، اولین مخلوق خداست ؛ که آن را قلم اعلی و نور محمدی و روح کلی محمدی نیز می گویند ؛ قَالَ النَّبِيُّ (ص): « أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي »(بحارالأنوار ؛ج1 ؛ ص 97 ) ( اول چیزی که خدا خلق نمود نور من بود ) و فرمود :« أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْلُ » (بحارالأنوار ؛ ج1 ؛ص 97) ( اول چیزی که خدا خلق نمود عقل بود ) وفرمود :« أَوَلُّ مَا خَلَقَ اللَّهُ رُوحِي » (بحارالأنوار ؛ج 54 ؛ص 309 ) ( اول چیزی که خدا خلق نمود روح من بود ) وفرمود : « إِنَّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ الْقَلَمُ فَقَالَ لَهُ اكْتُبْ فَجَرَى فِي تِلْكَ السَّاعَةِ بِمَا هُوَ كَائِنٌ» (بحارالأنوار ؛ج54 ؛ص 313 ) ( اول چیزی که خد خلق کرد قلم بود ؛ پس خدا به او امر فرمود که بنویس . پس او در یک آن، همه موجودات (کلمات وجودی )را نوشت .)
بنابر اين اگر مراد از کرسی همان عقل اوّل يا قلم اوّل باشد ، کرسی عين حقيقت جبروتي خود پيامبر (ص) خواهد بود . لذا معني عروج نبي اكرم (ص) به کرسی ، ترقي وجود جزئي آن حضرت به مرتبه عقل كلّ و اتحاد با آن خواهد بود ؛ با توجه به روایات فوق شكي نيست كه پيامبر (ص) با آن عقل كلّ متحد بوده است ؛لذا در روایات معصومین (ص) از عقل اوّل تعبير به روح پيامبر و نور محمدي شده است . بنا بر این مراد از عرش مرتبه مافوق عالم عقل و برتر از عقل اوّل خواهد بود ؛ و مرتبه مافوق عقل اول مرتبه علم خداست ؛ که در عرفان نظری از آن تعبیر می شود به اعیان ثابته ؛ بنا بر این عرش مرتبه ای از وجود است که همه عوالم سه گانه ( عالم عقل و عالم مثال و عالم طبیعت ) معلول او هستند ؛ و او بر همه مخلوقات احاطه وجودی دارد ؛ و از هر گونه شکل و رنگ و مقدار و ماهیت منزّه و مبراست ؛ و با همه چیز و در باطن همه چیز حاضر بوده و حقیقت موجودات است ؛ و موجودات ظهور آنند .
« عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ: أَنَّهُ قَالَ : إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى كَانَ عَرْشُهُ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ شَيْئاً فَكَانَ أَوَلُّ مَا خَلَقَ الْقَلَمَ فَجَرَى بِمَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة»(بحارالأنوار ؛ج54 ؛ص313 ) (ابن عباس نقل کرده از پیامبر (ص) که فرمودند: عرش خدا بود قبل از این که چیزی خلق شود؛ پس اول چیزی که خدا خلق نمود قلم بود ؛ پس او نوشت همه چیز را تا روز قیامت.)
« دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِيِّ، رَوَى : أَنَّ فِي الْعَرْشِ تِمْثَالًا لِكُلِّ عَبْد...»( بحارالأنوار؛ج 6 ؛ ص7 )) همانا در برای بنده ای صورتی است ...)
« عَنِ الصَّادِقِ (ع) أَنَّهُ قَالَ: مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ لَهُ مِثَالٌ فِي الْعَرْشِ ...» (بحارالأنوار ؛ج 54 ؛ ص354 ) ( امام صادق (ع) فرمودند مومنی نیست مگر این که مثلی در عرش دارد ...)
« جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع أَنَّهُ قَالَ : فِي الْعَرْشِ تِمْثَالُ مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنَ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ قَالَ وَ هَذَا تَأْوِيلُ قَوْلِهِ وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ » (بحارالانوار ؛ ج55 ؛ ص 34 ) ) امام صادق (ع) از از پدرش از جدش روایت فرمودند که تمثال همه مخلوقات از دریایی و غیر دریایی در عرش است ؛ و این است تاویل فرمایش خداوند متعال که فرمود : و هیچ چیزی نیست مگر این که خزائن آن نزد ماست.)
حاصل مطلب تا این مرحله این است که:
عرش ،علم خداست ؛ که علت همه موجودات و باطن همه موجودات و محیط بر همه موجودات و حاضر در همه موجودات است ؛ و با اوست که موجودات وجود می یابند؛ بنا بر این اگر گفته شود که عرش محضر خداوند متعال است ؛ منظور این است که همه موجودات در عرش حضور دارند ؛ و در علم خدا حاضرند . خود عرش نیز ظهور اسماء وصفات خداوند متعال است ؛ کما اینکه اسماء وصفات حق نیز ظهور مرتبه واحدیت و احدیت خداوند متعالند ؛ لذا اسماء حق تعالی و واحدیت و احدیت او نیز در باطن موجودات ساری و جاریند؛ بر این اساس است که گفته می شود ؛ خدا در همه جا و همه کس و با همه چیز و همه کس هست ؛ بدون اینکه جزء چیزی باشد. امیر المومنین (ع) فرمودند: « هُوَ فِي الْأَشْيَاءِ عَلَى غَيْرِ مُمَازَجَةٍ خَارِجٌ مِنْهَا عَلَى غَيْرِ مُبَايَنَة » (بحارالأنوار ؛ج 4 ؛ص27 ) ( او (خدا) در اشیاء است اما نه به گونه ای که آمیخته با آنها باشد؛ و بیرون از آنهاست اما نه به گونه ای که از آنها جدا گردد.) توضیح مطلب این که خدا وجود صرف است ؛ لذا صرفا نباید گفت خدا وجود دارد ؛ بلكه خدا ، عين ِ وجود و هستي است ؛ ولی مخلوقات ، وجود نیستند بلکه وجود دارند ؛ لذا نمی توان گفت انسان وجود است ؛ ولی می توان گفت انسان وجود دارد . پس خدا که عين وجود است در همه و با همه موجودات هست ؛ چون همه موجودات به وجود او وجود دارند و وجود صرف خداست ؛ولی هیچ موجودی خدا نیست ؛ چون هیچ موجودی وجود صرف نیست.
امیر المومنین (ع) فرمودند: « فَسُبْحَانَكَ مَلَأْتَ كُلَّ شَيْءٍ وَ بَايَنْتَ كُلَّ شَيْءٍ فَأَنْتَ الَّذِي لَا يَفْقِدُكَ شَيْء ... »( بحارالأنوار ؛ج 25؛ص25 ) (پس تو از هرنقصی منزّهی ، همه چیز را پر کرده ای ، و از همه چیز جدایی (غير از آني )؛ پس چیزی فاقد تو نیست... .)
معراج پیامبر (ص) چگونه بوده است؟
برخی خیال کرده اند که عوالم سه گانه یکی بر بالای دیگری و به صورت کرات تو در تو هستند ؛ لذا توهم نموده اند که پیامبر هنگام معراج رو به آسمانها و به سمت بالا در حرکت بوده است ؛و سوار بر موجود پرنده ای سقف آسمانها را دریده و به بالا رفته است ؛ در حالی که عالم مثال باطن عالم طبیعت ، و عالم عقول باطن عالم مثال ، و مرتبه علم الهی (عرش ) باطن عالم عقل ، و اسماء و صفات حق تعالی باطن عرش ، و مرتبه واحدیت باطن اسماء وصفات حق تعالی ، و مرتبه احدیت باطن مرتبه واحدیت است ؛ و به جز عالم طبیعت هیچکدام از عوالم و مراتب دیگر، مکانی و زمانی نیستند؛ و ذات حق تعالی محیط بر همه و غیب الغیوب است ؛ و تمام مراتب هستی ظهورکمال ذاتی او هستند. به قول حافظ شیرازی :
« این همه عکس می و نقش نگارین که نمود *** یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد.»
بنا بر این سیر معراجی پیامبر (ص) در باطن عالم بوده است ؛ نه در بعد مکانی ؛ و اگر گفته می شود پیامبر رو به بالا حرکت نمود، منظور مراتب بالای وجود است ؛ نه بالا به معنی مکان بالا. پیامبر (ص) با تمام وجودش از مکّه به سوی بیت المقدس سیر نمود ؛ این بخش از معراج در مکان بوده است ؛ مرحله دوم معراج ، سیر در عالم مثال بود ؛ که با وجود مثالی آن حضرت انجام شد ؛ و مرحله سوم معراج در عالم عقل بوده است كه با وجود عقلی پیامبر (ص) ؛ تا اینجا حضرت جبرئیل (ع) با آن حضرت همراهی نموده است ؛ در این مرحله وجود پیامبر (ص) بر تمام عالم خلقت احاطه وجودی یافته است ؛ مرحله چهارم سیر معراجی پیامبر (ص) در علم الهی و در عرش بوده است ؛در این مرحله پیامبر ( ص) با علم خدا متحد گشته و حامل علم خدا می شود ؛ و علم هر موجودی محضر اوست ؛ که معلومات او در آن محضر برای او حاضرند ؛ لذا پیامبر (ص) در این مرتبه در محضر خدا بود ؛ امام صادق (ع) فرمودند :« نَحْنُ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ وَ خَزَنَةُ عِلْمِ اللَّهِ »(الكافي ؛ج 1 ؛ص 192 ) ( ما هستیم والیان امر خدا و ما هستیم خزانه علم خدا )
« عَنْ سَدِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) : قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا أَنْتُمْ قَالَ نَحْنُ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّه»(الكافي؛ج1 ؛ص192 ) ( سدیر می گوید از امام باقر (ع) پرسیدم : فدایت شوم شما کیستید؟ فرمودند: ما خزانه های علم خدا هستیم . »
« عن أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ: أَنَا عِلْمُ الله و ...»(بحارالأنوار ؛ج24 ؛ص198 ) ( امیر المومنین (ع) فرمودند: منم علم خدا و ...»
و پیامبر (ص) فرمودند:« أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا »(وسائلالشيعة؛ج27 ؛ص 34 ) ( من شهر علمم و علی دروازه آن است. )
همه ائمه معصومین (ع) خزائن علم خدا بودند ؛ چون همگی وارث علم پیامبر (ص) بودند؛ و مراد از علم خدا ، مفاهیم ذهنی نیست ؛ علم خدا ، مرتبه ای از مراتب وجود است ، که حقایق اشیاء در آن مخزونند ؛ و آن مرتبه از وجود عرش خداست ؛مرحله پنجم سیر معراجی پیامبر (ص) در مرتبه اسماء و صفات حق تعالی بوده است ؛ که در آن مرتبه حضرت خاتم الانبیاء(ص) مظهر تامّ جمیع اسماء حق تعالی می شود ؛ و به واسطه آن حضرت ، اهل بیت او نیز صاحب این مقام شدند؛ از این روست که در معراج نبوی حضرت امیر المومنین نیز حضور دارد و پیامبر (ص) در جای جای سیر معراجیش آن حضرت را مشاهده می کند ؛ چرا که علی (ع) جان پیامبر است ؛ و از او جدا نمی شود.
قَالَ علی (ع):« ... إِنِّي لَأَعْرَفُ بِطُرُقِ السَّمَاوَاتِ مِنْ طُرُقِ الْأَرْضِ نَحْنُ الِاسْمُ الْمَخْزُونُ الْمَكْنُونُ نَحْنُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى الَّتِي إِذَا سُئِلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا أَجَابَ نَحْنُ الْأَسْمَاءُ الْمَكْتُوبَةُ عَلَى الْعَرْشِ وَ لِأَجْلِنَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ الْعَرْشَ وَ الْكُرْسِيَّ وَ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ وَ مِنَّا تَعَلَّمَتِ الْمَلَائِكَةُ التَّسْبِيحَ وَ التَّقْدِيسَ وَ التَّوْحِيدَ وَ التَّهْلِيلَ وَ التَّكْبِيرَ
...» (بحارالأنوار ؛ج 27 ؛ص 39) ( ... همانا من به راههای آسمانها داناتر از راههای زمینم ؛ ما هستیم اسم حفظ شده و پنهان خدا ؛ ما هستیم آن اسماء حسنایی که وقتی خداوند عزّوجلّ از آن سوال شد جواب داد ؛ ما هستیم آن اسمهایی که بر عرش نوشته شده اند ؛ و خدا به خاطر ما آسمانها و زمین و عرش و کرسی و بهشت و جهنم را آفرید ؛ و ملائکه تسبیح و تقدیس و توحید و تهلیل و تکبیر را از ما آموختند. ...)
مرحله ششم سیر معراجی نبی اکرم (ص) عروج به مرتبه واحدیت است ؛ و در مرحله هفتم آن حضرت به مرتبه احدیت می رسد ؛ که آخرین حدّ سیر کمالی انسان است ؛ و فراتر از آن رفتن محال است ؛ چرا که فراتر از آن کنه ذات حق تعالی است ؛ در این مرتبه است که پیامبر (ص) کنه وجود را در می یابد ؛ و با تمام وجود درک می کند که جز خدا هیچ نیست ؛ و همه چیز ظهور کمال ذاتی خداوند متعال است ؛ در این مرتبه پیامبر خدا ، حتی خود را هم نمی بیند ؛ و مراد از لقاء خداوند متعال رسیدن به این مرتبه از سیر کمالی است ؛ در این مرتبه نبی اکرم (ص) بینایی و شنوایی خدا است ؛ و همه چیز را آن گونه می بیند و می شنود که خدا می بیند و می شنود ؛ خود خدا را هم با بینایی خدا يي می بیند ؛ و کلام او را با شنوایی خدا يي می شنود.
« أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ : أَنَا عِلْمُ اللَّهِ وَ أَنَا قَلْبُ اللَّهِ الْوَاعِي وَ لِسَانُ اللَّهِ النَّاطِقُ وَ عَيْنُ اللَّهِ النَّاظِرَةُ وَ أَنَا جَنْبُ اللَّهِ وَ أَنَا يَدُ اللَّهِ» (بحارالأنوار؛ج 24؛ص198 ) ( امام علی (ع) فرمودند: منم علم خدا و منم قلب الله الواعی و منم زبان گویای خدا و منم چشم بینای خدا و منم جنب الله و منم دست خدا »
اما حسن (ع) در دعایی فرمودند: «... إِلَهِي بِكَ عَرَفْتُكَ وَ بِكَ اهْتَدَيْتُ إِلَى أَمْرِكَ وَ لَوْ لَا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْت...»(بحارالأنوار ؛ج 91 ؛ص190 ) ( ...خدایا تو را با تو شناختم و با تو هدایت شدم به سوی امرت و اگر تو نبودی نمی دانستم تو کیستی ...)
ودر دعای ابوحمزه ثمالی می خوانیم :«... بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إِلَيْكَ وَ لَوْ لَا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْت » (بحارالأنوار؛چ95 ؛ص82 ) ( ... خدایا تو را با تو شناختم و تو مرا بر خود رهنمون شدی وبه سوی خود دعوت نمودی و اگر تو نبودی نمی دانستم تو کیستی ...)
و چون پیامبر و آلش به چنین مرتبه ای رسیده اند شناخت آنها مستلزم و چه بسا در رتبه عین شناخت خدا خواهد بود ؛ لذا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) : « أَنَا سَيِّدُ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ وَ أَنَا خَيْرٌ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ إِسْرَافِيلَ وَ حَمَلَةِ الْعَرْشِ وَ جَمِيعِ الْمَلَائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ الْمُرْسَلِينَ وَ أَنَا صَاحِبُ الشَّفَاعَةِ وَ الْحَوْضِ الشَّرِيفِ وَ أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوْا هَذِهِ الْأُمَّةِ مَنْ عَرَفَنَا فَقَدْ عَرَفَ اللَّهَ وَ مَنْ أَنْكَرَنَا فَقَدْ أَنْكَرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ و...»(بحارالأنوار ؛ج16 ؛ص 364 ) ( منم آقای مخلوقات خدا ؛ و من بهتر از جبرئیل و اسرافیل و حاملان عرش و جمیع ملائک مقرب و انبیاء و مرسلین هستم ؛ و منم صاحب مقام شفاعة و حوض شریف ؛ و من علی دو پدر ایین اُمّت هستیم ؛ هر که ما را شناخت خدا را شناخت و هر که ما را انکار کرد خدا را انکار کرده است و ... )
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
متکلمان و سایر شخصیت ها :
الف. حضرت رسول اکرم(ص)
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.maaref.porsemani.ir//node/3673
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های معارف سایت پرسمان
یادداشت :
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت