دین اجداد نبي اكرم(ص) | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
دین اجداد نبي اكرم(ص)
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
دین اجداد نبي اكرم(ص)
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
اسلام و دیگر ادیان
اعلام و شخصیت ها :
پیامبر اسلام, محمد بن عبدالله (ص), 53 قبل از هجرت.مکه 11ق.مدینه.
سوال:
چرااجداد نبي اكرم(ص) ابراهيمي بودند و به مسيحي و يهوديت راستين ايمان نياوردند؟
پاسخ تفصیلی:
وقتى سخن از اديان گفته مى شود در يك تقسيم بندى مى توان آنها را به دو دسته تقسيم كرد: اديان بشرى و اديان آسمانى. يك. اديان بشرى، پاره اى از اديان اساساً بنياد الهى نداشته و ادعاى آسمانى بودن هم ندارند، مانند اديان ابتدايى همچون آنيميسم (جان پندارى)؛ پرى آنيميسم (پيش جانپندارى)؛ توتميسم ؛ فتيشيسم و... و نيز اديان فلسفى همچون آيين بودا، آيين كنفوسيوس و... تفاوت در اين اديان كاملاً طبيعى و روشن است؛ زيرا اين اديان اساساً زاييده فكر، فرهنگ و تاريخ بشرى است و وجود اختلاف در آنها به سبب تفاوت مبدأ پيدايش وپديدآورنده آنهاست. دو. اديان وحيانى، مراد از اين دسته اديان، آنهاست كه از سوى خدا با انگيزش پيامبران و انزال وحى، به بشر ابلاغ شده است. از ديدگاه قرآن دين خدا از حضرت آدم(ع) تا حضرت محمد(ص) يكى است و همه پيامبران به يك مكتب دعوت كرده اند.نگا: آل عمران(3 )، آيات 19 و 67. بر اين اساس، همه پيامبران از يك سلسله اصول مشترك و سنتهاى ثابت و واحدى پيروى كرده اند؛ اصولى چون: دعوت به توحيد، رعايت تقوا، نفى شخصيت پرستى، دعوت به وحدت، تبشير و انذار، تحمل دشمنى و استهزاى جاهلان، دعوت به تعالى و... در اين باره نگا: عبداللَّه جوادى آملى، تفسير موضوعى قرآن كريم، (قم:مركز نشر اسراء، چاپ اوّل، 1376 ش )، ج 6، صص 41 - 123.در عين حال به جهاتى شريعت پيامبران با يكديگر متفاوت شدهاند از جمله: تفاوت محيط، سطح احتياج و استعداد مردم ؛ اين جهت غير قابل انكار است كه پيامبران براى هدايت مردم آمده اند؛ از اين رو، نوع دستورها و سطح مطالب و معارف، بايد درحدود رشد و درك جامعه و نيازهاى محيط باشد. طبعاً بشر در قرون اوليه روابط اجتماعى بسيار محدودى داشت و نظام اجتماعى وى، گسترش و تفصيل زيادى نداشت. از اين رو، قوانين محدودى، زندگى او را اداره و رهبرى مى كرد. همين طور آرا، افكار و عقايد مختلفى در جامعه ابراز نشده بود، تا براى اصلاح، نياز به تذكّرات فراوان باشد. گسترش افكار، روابط، شناخت و برخورد با عوامل طبيعى و نيازمندىها رفته رفته موجبات پيدايش دعوت، رسالت و پيامبر جديدى را فراهم مىكرد تا سرانجام محيط دعوت اسلامى و شرايط آن، ابلاغ دعوت نهايى و كامل الهى را ايجاب كرد. وقوع تحريف ؛ بدون شك در طى زمان، تحريف و انحرافاتى در اديان گذشته از سوى گروهى پيروان نادان، يا رهبران مذهبى و يامقامات خودخواه و سود پرست جامعه، به وجود مىآمد. در اين صورت لازم بود تا پيامبر ديگرى، بيايد و جهات انحراف و تحريف را خاطرنشان ساخته و دين گذشته را از آلودگىها پيراسته سازد و يا آئين ناب الهى را با شريعت جديد عرضه دارد. امّا از آنجا كه دوران خود اسلام، شروع زمان تسلّط بشر به ضبط، تدوين و حفظ آثار خود بود، قرآن بدون هيچ كم و كاست و تغييرى حفظ شد و بسيارى از آثار رسول اكرم(ص) و ائمه هدى به خوبى براى آيندگان محفوظ ماند، بر اين اساس ديگر تجديد دعوت و آمدن پيامبرى جديد ضرورت ندارد. جهت آگاهى بيشتر بنگريد: مرتضى مطهرى، ختم نبوت، تهران: صدرا. در آيه اي خداوند در صدد بيان يك اصل كلي است كه چنين فرمودند: ان الدين عند الله الاسلام، ( آل عمران ، آيه 19 ) و در ادامه سوره فرمودند: و من يبتغ غير الاسلام دينا فلن يقبل منه، ( آل عمران ،آيه 85 ) واژه اسلام در لغت به معناى سلم و تسليم است. بنابراين روح دين در هر عصر و زمان چيزى جز تسليم در برابر حق نبوده و نخواهد بود و چون آيين پيامبر اسلام، آخرين و برترين آيينها است، اسلام حقيقى در اين زمان تنها بر آن صادق است زيرا تسليم واقعى در برابر خداوند وقتى محقق مىشود كه افراد تابع آخرين سفير الهى بشوند. بنابراين «مسلم» در اصطلاح قرآن كريم تنها به معناى پيروان پيامبر اسلام نيست. بلكه اسلام به معناى وسيع آن يعنى تسليم مطلق در برابر فرمان خدا و توحيد كامل و خالص از هر گونه شرك و دو گانه پرستى است. چنانكه خداى متعال به ابراهيم مىفرمايد: اسلم. (اسلام بياور) او گفت:اسلمت لربِّ العالمين: در برابر پروردگار عالميان اسلام آوردم (بقره / 131) اين تسليم زمينه سلامت قلب را فراهم مي آورد و به تعبيري مي توان گفت تمامي خوبان عالم در پي آنند كه قلب را كه عرش رحمان و امانت الهي است از آلودگي ها پاك كنند و با قلب سليم و سالم به حضور پروردگار عالم برسند. اسلام، يعنى تسليم حق شدن، و بعقيده حق معتقد گشتن و اعمال حق انجام دادن و به عبارتى ديگر، دين واحد عبارت است از تسليم شدن در برابر بيانى كه از مقام ربوبى درمورد عقائد و اعمال و يا در مورد معارف و احكام صادر مىشود. و اين بيان هر چند به طورى كه در قرآن حكايت شده در شرايع رسولان و انبياى او از نظر مقدار و كيفيت مختلف است، ليكن در عين حال از نظر حقيقت چيزى به جز همان امر واحد نيست، اختلافى كه در شريعتها هست از نظر كمال و نقص است، نه اينكه اختلاف ذاتى و تضاد و تنافى اساسى بين آنها باشد، و معناى جامعى كه در همه آنها هست عبارت است از تسليم شدن به خدا در انجام شرايعش، و اطاعت او در آنچه كه در هر عصرى با زبان پيامبرش از بندگانش مىخواهد. پس دين همين اطاعتى است كه خدا از بندگان خود مىخواهد، و آن را براى آنان بيان مىكند، و لازمه مطيع خدا بودن اين است كه آدمى آنچه از معارف را كه به تمام معنا برايش روشن و مسلم شده اخذ كند، و در آنچه برايش مشتبه است توقف كند، بدون اينكه كمترين تصرفى از پيش خود در آنها بكند، و اما اختلافى كه اهل كتاب از يهود و نصارا در دين كردند، با اينكه كتاب الهى بر آنان نازل شده، و خداى تعالى اسلام را برايشان بيان كرده بود، اختلاف ناشى از جهل نبود، و چنان نبود كه حقيقت امر برايشان مجهول بوده باشد، و ندانسته باشند كه دين خدا يكى است. بلكه اين معنا را به خوبى مىدانستند و تنها انگيزه آنان در اين اختلاف، حس غرور و ستمگريشان بود، و هيچ عذرى ندارند، و همين خود كفرى است كه به آيات مبين خدا ورزيدند، آياتى كه حقيقت امر را بر ايشان بيان كرد. آرى به آيات خدا كفر ورزيدند، نه به خود خدا، چون اهل كتاب خداى تعالى را قبول دارند، و معلوم است كه هر كس به آيات خدا كفر بورزد خدا سريع الحساب است، و به سرعت هم در دنيا و هم در آخرت به حسابش مىرسد، در دنيا گرفتار خزى و ذلت و محروم از سعادت حياتش مىكند، و در آخرت به عذاب دردناك دچارش مىسازد.ترجمه الميزان ج 3 ص 189تسليم شدن در برابر دستورات خدا وپيدا كردن قلب سليم وعمل كردن بدستورات خداوند سبب نجات انسان است. تسليم دستورات شدن، يعني اسلام آوردن واسلام كامل همان ايمان به خدا وپيامبر وقيامت است. نظريات متعددي در پاسخ به اين پرسش وجود دارد(1) كه مهمترين آنها عبارتند از:1- پيامبر اسلامي به هيچ شريعتي عمل نكرده و پيرو هيچ ديني نبوده است.2- ايشان پيرو دين مسيحيت بوده است.3- ايشان پيرو دين حضرت ابراهيم (ع) بوده است.4- پيروي دين خود (اسلام) بوده است.اما نظريه نخست را نميتوان پذيرفت، زيرا اولاً حضرت پيش از بعثت به كارهاي مختلفي از قبيل عبادات، معاملات و ساير كارها ميپرداخته و هرگز نميتوان پذيرفت كه اين اعمال تابع هيچ يك از شرايع و اديان آسماني نبوده است. علاوه بر اين لازمه اين قول اين است كه مردم عادي متدين به ديني باشند ولي پيامبر اسلام از هيچ ديني و آييني در كارهاي روزمره خود پيروي نكند. اما نظريه دوم نيز قابل قبول نيست، زيرا اگر ايشان تابع دين مسيحيت بودند مسيحيان و دشمنان اسلام اين مطلب را به رخ مسلمانان ميكشيدند و ميگفتند كه پيامبر شما تا ديروز مسيحي بود و از دين ما پيروي ميكرد، امروز آمده ادّعاي پيغمبري ميكند و اين سرزنش را آنقدر ادامه ميدادند كه به گوش ما نيز ميرسيد كما اينكه يهود به مسلمانان و پيامبر (ص) اعتراض ميكردند و ميگفتند اگر تو پيغمبري پس چرابه سوي قبله ما (بيت المقدس) نماز ميخواني وآنقدر اين سخن را تكرار كردند تا موجب ناراحتي حضرت شدند، آنگاه به دستور الهي، قبله مسلمانان از بيت المقدس به سمت كعبه تغيير كرد.(2) نبودن چنين اعتراض و سرزنشي از سوي مسيحيان ميتواند شاهد خوبي بر عدم تابعيت پيامبر اسلام از دين مسيحيت باشد. ثانياً: فرضيه مذكور فرع بر اين است كه جهاني و فرا منطقهاي بودن دين مسيحيت ثابت شود تا اينكه بگوييم اين دين شامل تمام اقوام از جمله قوم عرب و سرزمين مكه و اطراف آن بوده و در نتيجه پيامبر اسلام را تابع اين دين بدانيم، و اثبات چنين مطلبي كار آساني نيست.(3) ثالثاً: عمل به شريعت مسيح (ع) در گرو آگاهي از احكام آن است و اين آگاهي يا از طريق خواندن كتاب هاي مسيحيت (از جمله انجيل) امكانپذير است و يا از طريق معاشرت با مسيحيان. اما فرض اول كه با امي بودن پيامبر و عدم قدرت بر خواندن و نوشتن ايشان باطل است. وامّا فرض دوم نيز صحّت ندارد چون حضرت در طول زندگي خود با مسيحيان معاشرتي نداشته و در مكّه نيز اَحبار و رُهباني وجود نداشتند كه پيامبر بطور مستمر احكام دستورات دين مسيحيت را از آنها فرا بگيرد.رابعاً: تابع هر ديني - به حكم عقل - مقامش كمتر و پايينتر از مقام صاحب آن دين است، و اگر فرض شود پيامبر اسلام تابع دين مسيح (ع) بوده لازمهاش برتري عيسي (ع) بر پيامبر اسلام خواهد بود و حال اينكه اين مطلب خلاف ضروريات اسلام و مسلمين است زيرا ما معتقديم كه پيامبر ما از تمامي انبياء برتر و مقامش والاتر است. اما نظريه سوم را نيز نميتوان پذيرفت زيرا قائلين به اين نظريه به برخي از آيات قرآن تمسك كردهاند كه دلالت آنها بر مدعاي مذكور ناتمام است. آياتي مانند: «ثُمَ اُوحَينا اِلَيكَ اَنِ اتَّبَع مِلَةَ اِبْراهيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ المُشرِكينَ»؛(4)سپس به تو وحي فرستاديم كه از آيين ابراهيم كه خالي از هرگونه انحراف بود و از مشركان نبود، پيرو كن و آيه:«قُلْ اِنَّني هَداني رَبّي اِلي صِراطٍ مُستَقيمٍ ديناً قيماً مِلَةَ اِبراهيمَ حنيفاً وَ ما كانَ مِن المُشرِكين»؛(5) بگو پروردگارم مرا به راه راست هدايت كرده، آيين پابرجا (و ضامن سعادت دين و دنيا)، آيين ابراهيم، همان كسي است كه از آيين هاي خرافي محيط خود روي گردانيد و از مشركان نبود. روشن است كه مراد از اين آيات چيزي غير از ديدگاه سوم است؛ زيرا اولاً: اين آيات شريفه بعد از بعثت نازل شده و مربوط به دين حضرت قبل از بعثت نيست. ثانياً: بر اساس معارف اسلامي در روايات و غير آنها دين حضرت ابراهيم پس از آمدن تورات موسي (ع) ترك شده كما اينكه دين يهود پس از آمدن انجيل عيسي (ع) متروك و دين مسيحيت پس از آمدن قرآن محمّد (ص) منقرض گشته است. پس حضرت نميتواند تابع ديني باشند كه چند مرحله قبل توسط اديان ديگر ترك شده است.(6) ثالثاً: مفسران گفتهاند كه مراد از تبعيت حضرت از دين و ملت ابراهيم حنيف اين است كه مشتركاتي در احكام ميان اين دو دين وجود دارد كه منشأ ظهور آن دين ابراهيم (ع) است و مراد از تبعيت پذيرفتن آن مشتركات در احكام است احكامي از قبيل: گرفتن شارب و گذاشتن ريش و غسل جنابت و طهارت گرفتن با آب و ديه مرد و...(7) تفسيرهاي ديگري در مورد آيات ياد شده وجود دارد كه مجالي براي ذكر آنها نيست.(8) پس از ابطال سه نظريه مذكور مانعي براي پذيرفتن ديدگاه چهارم باقي نميماند يعني اين كه بگوييم حضرت قبل از بعثت از كامل ترين دين يعني دين اسلام پيروي ميكرد اما احكام اسلام و وظايف خود را نه به صورت وحي آن چنان كه از زمان بعثت به بعد دريافت ميشد بلكه به صورتهاي ديگر مانند الهامهاي قلبي، تحديث (سخن گفتن با فرشته) و رؤياهاي صادق دريافت ميكرد.(9) اميرالمؤمنان (ع) در اين رابطه ميفرمايد: از روزي كه پيامبر از شير گرفته شد خدا او را با بزرگترين فرشته قرين و همراه ساخت تا به وسيله آن فرشته بزرگوارييها را بپيمايد و به نيكوترين اخلاق، آراسته گردد.(10) بنابراين حضرت قبل از بعثت، مراحلي از نبوت را دارا بوده و با جهان غيب به گونهاي ارتباط داشته است همان طور كه حضرت يحيي و حضرت عيسي (ع) در دوران كودكي به مقام نبوت رسيده و با جهان غيب ارتباط داشتهاند.(11) آن گاه (پيامبر اسلام) در چهل سالگي به مقام رسالت و ابلاغ و اظهار پيام خدا به مردم برانگيخته ميشود. روايات متعددي اين ديدگاه را تأييد ميكند: آن كه حضرت ميفرمايد: كنت نبياً و آدم بين الماء و الطين؛(12) من زماني پيامبر بودم كه آدم (ع) هنوز در ميان آب و گل بود. يهوديها به رسول خدا (ص) عرض كردند: آيا شما از اول پيامبر نبودي؟ فرمود: بلي. گفتند: پس چرا در گهواره سخن نگفتي و نطق نكردي همان گونه كه عيسي (ع) چنان كرد؟ فرمود: خداوند متعال، عيسي را بدون پدر آفريد و اگر او در گهواره سخن نميگفت، عذري براي مريم نبود تا سرزنش ديگران را پاسخ دهد، اما من از پدر و مادر متولد شدهام.(13) عدهاي از بزرگان، نسبت به ديدگاه اخير ادعاي اجماع و اتفاق نظر شيعه را نمودهاند.(14) پي نوشت :1- براي آشنايي با ديدگاههاي ديگر در اين زمينه مراجعه شود به بحارالانوار ، ج 18، ص 271.2- بقره / 144 - 143.3- براي مطالعه بيشتر پيرامون جهاني بودن رسالت عيسي(ع) مراجعه شود به: استاد جعفر سبحاني، مفاهيم القرآن (قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ 4، 1413 ق)، ج 3، ص 73 به بعد.4- نحل / 123.5- انعام / 161.6- محمد بن يعقوب كليني، اصول كافي ، ج 2، ص 17.7- آيت الله محمد مظفري، پرسشها و پاسخها ، ص 12.8- ر.ك:بحارالانوار، ج 8، ص 276.9- همان طوري كه در روايات آمده است مانند روايتي از امام باقر (ع) در بحار الانوار، ج 18، ص 266.10- بحارالانوار، ج 18، ص 278.11- مريم / 12 و 13.12- بحارالانوار، ج 18، ص 278.13- بحارالانوار، ج 18، ص 200.14- ر.ك: محمد حسين مظفر، كتاب علم امام (ع)، ترجمه محمد آصفي ، ص 76 به بعد.جهت مطالعه بيشترر.ك: منشور جاويد، آيت الله سبحاني، ج 7 ،ص 375 - 384؛ پرسشها و پاسخها، آيت الله مظفر، ص 5 به بعد؛كتاب علم امام (ع)، محمد حسين مظفر، ترجمه محمد آصفي، ص 76 به بعد.اجداد پيامبر اكرم (ص) و خود پيامبر قبل از بعثت متدين به دين حضرت ابراهيم (ع) بودند، در حديثي آمده است:«شريعت هريك از انبياء اولوالعزم كه داراي كتاب وشريعت بودند، تا شريعت اولوالعزم ديگري جاري بود و به آن عمل مي شد، ازحضرت نوح(ع) تا حضرت ابراهيم(ع) به شريعت نوح(ع) عمل مي شد، تا اين كه شريعت حضرت ابراهيم(ع) آنرا نسخ كرد و تا زمان حضرت موسي(ع) ادامه داشت. وانبياء ديگر تا شريعت حضرت عيسي(ع) تابع شريعت قبل بودند، تا اين كه شريعت ايشان، شريعت موسي را نسخ نمود، و پيغمبران بعد تا شريعت حضرت رسول اكرم(ص)تابع حضرت عيسي(ع) بودند»(1).اما درباره اينكه چرا پيامبر اكرم(ص) و اجداد ايشان دين حضرت عيسي را نداشتند علامه طباطبايي مي فرمايند: دين حضرت ابراهيم(ع) انشعاب پيدا كرد وبه دو شعبه تقسيم گرديد: شعبه نخست كه در بني اسرائيل بود و از حضرت اسحاق گرفته تا حضرت يعقوب، حضرت موسي و حضرت عيسي(ع) را شامل مي شد. شعبه ديگر كه در ميان اعراب بود و از حضرت ابراهيم(ع) گرفته تا حضرت يسع و ذوالكفل را شامل مي شد.«و اذكر اسمعيل و اليسع و ذوالكفل و كل من الاخيار»(2) . و اسماعيل و يسع وذوالكفل را به ياد آور كه همه از نيكانند. اينان فريضه حج نيز جزء دينشان بود، بر خلاف شعبه اول كه حج نداشتند و در تورات و انجيل هم اثري از آن نيست.توضيح اينكه: بزرگ بني اسماعيل، شخصي به نام «عمرو بن لحي» بود كه ظاهراًبا طايفه «تيمها» جنگ و بر آنها غلبه كرد و زمامدار مكه شد و تمام آنهاموحد و به دين حضرت ابراهيم (ع) گرويدند؛ ولي عمرو بيمار شد و به دستورپزشكان جهت تغيير آب و هوا به شامات( سوريه، مسافرت كرد، و تحت تأثير مردم آن سامان كه بت پرست بودند، بت پرست شده و بت «هبل» را با خود به مكه آورد ومردم را به بت پرستي دعوت نمود، و در نتيجه تمام عربستان بت پرست شدند، به جز اجداد پيامبر اكرم(ص) كه همچنان موحد و به دين حضرت ابراهيم(ع) باقي ماندند، و بدين ترتيب پيامبر اكرم(ص) نيز تا پيش از بعثت متدين به دين حضرت ابراهيم(ع) بودند(3) منابع و مآخذ1ـ بحارالانوار،ج16،ص353، روايت38.2ـ قرآن كريم، مباركه ص، آيه48.3ـ 665 پرسش و پاسخ در محضر علامه طباطبائي(ره)، ص96ـ97به نقل از اداره پاسخگويي آستان قدس رضوي
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
متکلمان و سایر شخصیت ها :
الف. حضرت رسول اکرم(ص)
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://www.adyan.porsemani.ir//content/%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%AC%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D9%86%D8%A8%D9%8A-%D8%A7%D9%83%D8%B1%D9%85%D8%B5
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های ادیان و مذاهب سایت پرسمان
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات مختصر فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت