چکیده :
عدالت از مسائلی است که به جهت گستردگی و عمق مفهومی آن نمی توان آنرا تنها در چهارچوب حوزه ای خاص از علوم انسانی محدود , و بر آن اساس معنا و تبیین نمود.
اما شاید ملموس ترین مصداق وجود یا عدم وجود عدالت را بتوان در حوزه اقتصادی جامعه مشاهده کرد.
این مفهوم به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم در قالب مباحثی چون برابری, نحوه توزیع, عدالت اقتصادی, جهت گیری های رشد و توسعه و...
در ادبیات اقتصادی بسیار مطرح شده است.
از طرفی موضوع عدالت اقتصادی, جدا از مکاتب فلسفی و ادیان بطور عام و بطور خاص بسیار مورد توجه اقتصاد دانان و اندیشمندان اسلامی معاصر قرار گرفته و از روایای مختلف مورد بحث و بررسی واقع شده است.
با مد نظر قرار دادن مفهوم عدالت اجتماعی, بعد اقتصادی عدالت به عنوان زیر مجموعه آن در قالب مفهوم" عدالت اقتصادی گ بیان شده است.
در این تحقیق از نظریات و اندیشه های اقتصاددانان معاصری همچون, فردریک فون هایک, آلبرت هیرشمن, جان رالز, رابرت نوزیک, آمارتیاسن, گورنارمیردال, رائول پربیش, یان تین برگن, لوندبرگ و اسکوایر, جرالد میر و جوزف استیگلیتز و نیز برخی اندیشمندان اسلامی معاصر مانند سید محمد باقر صدر, مرتضی مطهری و امام خمینی استفاده شده اند.
چکیده (انگلیسی): justice, for its conceptual depth, is one of the issues which can not be confined only in a special domain of the humanities subjects and defined on its basis.
but probably we can observe the object of existence or nonexistence of justice in the economical of society.
this concept has been suggested directly or indirectly in the economical literature such as equality, how of distribution, economical justice, orientations of progress and development, etc.
on the other hand, most of the contemporary economists and islamic intellectuals have paid much attention to the matter of economic justice without any respect to the philosophy schools and religions in several aspects.
also in the concept of social justice the economic dimension of justice has been stated in the form of economic justice .
in this research has been used the thoughts of contemporary economists such as: fried rich avon hayek, albert o.hirschman, john rawls, robert nozick, amartya k.sen, gunnar myrdal, raul perbisch, jan tinbergen, gerald m.meirer, joseph e.stiglits and contemporary islamic intellectuals such as : seyyed mohammad baqer sadr, morteza motahhari and imam khomeini.
this thesis is trying to investigate the concept of economic justice in contemporary economists and islamic intellectual s thoughts.
the method of this thesis is based on concept analysis and library study.
in this study has been tried to extract some principles specially 27 principles which are referred to as the general principles influencing opinions of contemporary economists and islamic intellectuals in relation with economic justice