جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 12
بررسی مفهوم‌سازی خدا در ارسطو و کندی
نویسنده:
حسن عباسی حسین آبادی ، مستانه کاکایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ارسطو در بحث الهیات از «محرک نامتحرک» و «فکر فکر» سخن می‌گوید و برای آن مختصات و مؤلفه‌هایی مانند جوهر، غیرمادی بودن و فعلیت محض لحاظ می‌کند و کندی در بحث از مفهوم خدا از اصطلاحاتی مانند «علت»، «فاعلیت» و «خالقیت» بهره می‌گیرد. نقطۀ تلاقی این دو فیلسوف در تعریف آنها از فلسفه است. اصطلاحات و مفاهیمی مانند «حقیقت»، «علت» و «علت نخستین» در تعریف فلسفه نزد هر دو مطرح شده است و این مفاهیم در مفهوم‌سازی خدا نزد کندی انعکاس یافته است. پرسش این است که آیا، براساس تعریف فلسفه نزد ارسطو و کندی، بررسی مفهوم‌سازی خدا نزد آنها امکان‌پذیر است. یعنی تعریف فلسفه امکان مفهوم‌سازی خدا و بررسی آن را نزد آنها فراهم می‌آورد؟ امکان مفهوم‌سازی خدا نزد ارسطو و کندی چگونه تبیین و بررسی می‌شود؟ در این نوشتار با استفاده از کتاب «آلفای کوچک» و لامبدای ارسطو، که هر دوی این آثار مورد توجه کندی بوده است، به بررسی مفهوم خدا در دو بخش می‌پردازیم. در بخش اول، با بررسی تعریف فلسفه نزد ارسطو و کندی و بیان اصطلاحات و مفاهیم مندرج در این تعریف، به مفهوم خدا می‌پردازیم. در بخش دیگر، با استفاده از کتاب لامبدا و مفهوم «ازلی و جاودانه»، مفهوم خدا را تبیین می‌کنیم که ارسطو، بدون بهره‌گیری از تعریف فلسفه و با مبانی طبیعی، خدایی مابعدالطبیعی (الهیات بمعنی‌الأخص) را معرفی کرده و کندی با استناد به تعریف فلسفه و غایت آن و بهره‌گیری غیرمستقیم از مبانی مابعدالطبیعی ارسطویی (علل چهارگانه و بحث قوه و فعل) خدایی مابعدالطبیعی‌ـ‌الهیاتی (کلامی) معرفی می‌کند.
صفحات :
از صفحه 177 تا 194
جایگاه علت اولی در مابعدالطبیعه فرانسیسکو سوآرز
نویسنده:
مستانه كاكائي ، حسين كلباسي اشتري
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در سیر فلسفه و اندیشة فیلسوفان، از خدا در جایگاههایی مختلف، بعنوان محرک لایتحرک، فکر فکر، علت‌العلل و علت نخستین بحث شده است. یکی از فیلسوفان تأثیرگذار بر نهضتهای اصلاحی کلیسا در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی، فرانسیسکو سوآرز است. کتاب مباحثات مابعدالطبیعی او با پنجاه‌وچهار مباحثه و بحث وجودشناسی عام و علل، وجودشناسی خاص و انواع وجود، جایگاهی والا در تاریخ فلسفه دارد. پرسش مقالۀ حاضر اینست که سوآرز چه جایگاهی به بحث خدا داده و با چه رویکردی از او بحث کرده است؟ آیا میتوان اسامی مختلفی که بنا بر مبانی فلسفی خود برای خداوند برشمرده را از حیث مفهومی به یک مفهوم تقلیل داد؟ پژوهش پیش‌رو نشان میدهد که سه جایگاه برای خدا نزد سوآرز میتوان یافت: خدا بعنوان علت فاعلی؛ خدا بعنوان علت غایی (در جلد نخست مباحثات مابعدالطبیعی) و خدا بعنوان وجود (در جلد دوم کتاب). بر حسب تعریفی که او از هر یک از این عناوین ارائه داده است، میتوان همه را با مفهوم و معنای وجودی تبیین کرد. او در هر سه جایگاه رویکرد فلسفی دارد اما در جایگاه سوم با رویکرد کلامی نیز به مسئله خدا پرداخته و بحث خدا را با متن کتاب مقدس گره میزند.
صفحات :
از صفحه 131 تا 148
معانی وجود در اندیشه ابن سینا
نویسنده:
مستانه کاکایی، حسن عباسی حسین آبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موجود نخستین اصل شناخت و به طریق اولی، موضوع مابعدالطبیعه است. لفظی که در وجودشناسی ابن سینا به تبع ارسطو نقش کلیدی دارد ، «موجود» است. موضوع فلسفه « موجود به ماهو موجود و عوارض ذاتی آن» است. مفهوم «موجود» مفهوم عامی ‌است که حاکی از مطلق واقعیت است و تنها مفهومی ‌است که دربرگیرنده همۀ چیزهاست. از نظر ابن سینا می‌توان موجودی را در خارج تصور کرد که صرف وجود و بدور از ماهیت است (خداوند)؛ می‌توان موجودی را در خارج در نظر گرفت که مرکب از «وجود» و «ماهیت» است (مخلوقات). بنابراین ابن سینا با مفهومی به عنوان «موجود» سروکار دارد که از اصل واقعیت حکایت می‌کند و می‌تواند ماهوی و غیر ماهوی باشد. درباره خداوند «وجود محض» است و درباره مخلوقات مرکب از وجود و ماهیت و «موجود» است. بنابراین وجود در اندیشه ابن سینا در پنج معنا بکار می‌رود: وجود خاص؛ وجود اثباتی؛ فعل وجود دادن؛ فعل بودن و وجود رابط. وجود یا به معنای اسمی بکار می‌رود بر سرشت اشیاء و موجودات اطلاق می‌شود (وجود خاص) یا به معنای عام دلالت دارد که صفت مشترک میان موجودات است ( وجود اثباتی) یا به معنای «فعل وجود دادن » است که دررابطه با وجودبخشی خداوند به مخلوقات بکار می‌رود یا به معنای «فعل بودن» است به معنای عارض بودن وجود بر ماهیت که در آن منشأیت آثار خارجی مدنظر است یا در حمل میان موضوع و محمول به‌صورت رابط لحاظ می‌شود. در این نوشتار ضمن گذار از موجود به وجود، معانی پنج‌گانه وجود را بررسی می‌کنیم.
صفحات :
از صفحه 175 تا 188
مفهوم خدا در اندیشۀ ابن‌ سینا
نویسنده:
مستانه کاکایی ، حسن عباسی حسین آبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن‌سینا بر اساس وجودشناسی، خداشناسی را تبیین می‌کند و برای اثبات خدا استدلالی مبتنی بر وجودشناسی بیان می‌کند. اصل مهم وجودی او تمایز میان وجود و ماهیت است. بر اساس این تمایز، موجودات به دو قسم واجب و ممکن تقسیم می‌شوند. در واجب‌الوجود تمایز وجود و ماهیت بی‌معناست و در ممکنات چنین تمایزی برقرار است. پرسش اولیه این است که ابن‌سینا چه تصوری از خدا دارد؟ مفهوم خدا نزد او چیست؟ ویژگی‌های آن کدام است؟ مفهوم خدا نزد ابن‌سینا با دو بیان مطرح شده است «الحقیقه الأول الإنیه» و نیز «واجب‌الوجود ماهیته آنیته». حال پرسش اصلی این است که این دو عبارت در نتیجة بحث چه تفاوتی باهم دارند؟ آیا این‌که یک‌بار ابن‌سینا واجب‌تعالی را «انیّت محض» می‌داند و در جای دیگر از عینیت وجود و ماهیت او سخن می‌گوید به تناقض‌گویی دچار نشده است؟ در این نوشتار برآنیم پس از بررسی این دو عبارت به حل این مسئله بپردازیم و برای این امر، از تحلیل ویژ‌گی‌های واجب‌الوجود نیز بهره می‌گیریم.
صفحات :
از صفحه 1 تا 36
تلقی ابن سینا از معنای سلبی صفات واجب تعالی در مقایسه با اریوگنا
نویسنده:
حسن عباسی حسین آبادی، مستانه کاکایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از نظر آریوگنا اسناد صفات به خداوند به معنایی که برای مخلوقات به کار می‌رود نادرست است، اما اسناد آنها به خداوند به معنایی فراتر از آنچه برای مخلوقات به کار می‌رود بدون اشکال است، زیرا خداوند از سویی علت مخلوقات است و صفات مخلوقات در نهایت از سوی خداوند است، و از سوی دیگر نسبت به آنها تعالی دارد. از آنجا که آریوگنا صفات را توأمان از خداوند سلب و اثبات می‌کند می‌توان نظریۀ او را نظریۀ سلبی‌ـ‌ایجابی دانست که سلب صفات در آن به دلیل برتری خداوند نسبت به مخلوقات است. نظریۀ ابن‌سینا نیز دربارۀ صفات خداوند نظریۀ سلبی‌ـ‌ایجابی است. البته نگاه ابن‌سینا به سلب و ایجاب صفات متفاوت است. او معتقد است که خداوند واجد صفت وجود وجوب است و بقیه صفات خداوند به سلب یا اضافه باز می‌گردد. از نظر ابن‌سینا سلبی یا ایجابی بودن ظاهری صفات مهم نیست و تحلیل نشان می‌دهد که یک صفت سلبی ظاهری می‌تواند در واقع ایجابی باشد یا بالعکس. این تحقیق نشان می‌دهد که دیدگاه آریوگنا تعارضی با بیان‌ناپذیری خداوند ندارد، اما دیدگاه ابن‌سینا در تعارض با این مسئله است.
صفحات :
از صفحه 109 تا 129
جایگاه وجود در خداشناسی فرانسیسکو سوآرز
نویسنده:
مستانه کاکایی، حسین کلباسی اشتری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بحث «خدا» و «وجود» در فلسفۀ مدرسی به‌هم گره می‌خورند. در متافیزیک سوآرز، «وجود» معانی مختلف و تقسیمات متفاوتی دارد و بررسی جایگاه «وجود» در خداشناسی سوآرز به بررسی معانی وجود به‌عنوان موضوع متافیزیک و تقسیمات وجود در خداشناسی نیاز دارد. پرسش ما این است که وجود مدنظر در موضوع متافیزیک سوآرز، چه نسبتی با وجود در بحث خداشناسی او دارد. آیا وجود در متافیزیک (جلد نخست مباحثات) با وجود خدا (بخش دوم مباحثات) نسبتی دارد. در این نوشتار، نسبت وجود در متافیزیک و خداشناسی سوآرز با دو رویکرد فلسفی و کلامی بررسی می‌شود. ازنظر فلسفی، خدا یکی از مصادیق اتم وجود در متافیزیک است و ازنظر کلامی، خدا «وجود» مطرح‌شده در جمله سفر خروج (۱۴: ۳) است. این مقاله در دو بخش بررسی شده است: در بخش نخست، بحث عام متافیزیکی دربارۀ وجود و در بخش دوم، وجود خداوند و نسبت وجود با خداوند بررسی شده‌اند.
صفحات :
از صفحه 17 تا 28
بررسی نظریۀ رؤیت ذات الهی و ارتباط آن با سعادت از دیدگاه توماس آکوئینی
نویسنده:
مستانه کاکایی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
عقالنیت توماس در معرفتشناسی و خداشناسی، مشایی است؛ از طریق تجربه و شنناخت امور محسوس به کشن ققنایق شنیی منی رود؛ امنا در خداشناسنی، عقنش مشناییه تنهنا، نمیتواند او را یاری دهد به ایمان عالوهبنر عقنش نیناز داردو تومناس، در مباقنا بنینادی خداشناسی، مانند شباهت مخلوقات به خداوند اشنراقی اسنتو از سنوی دی نر، شنناخت عقالنی خداوند که سعادت نهایی انسان است بدون نور اشراق ممک نیستو شرسنی این است آیا عقش مخلوق در ای قیات میتواند با قوای طبیعی خود ذات خداوند را بشناسند و رؤیت کند، یا خیر به امر دی ری نیاز دارد که به او اضافه گردد؟ شاسخ توماس ای است عقش مخلوق به عنایت نور الهی به رؤیت خداوند در ذاتی دست مییابدو در این نوشنتار برآنیم فلسفه رؤیت و چ ون ی دستیابی به سعادت را بررسی نماییمو
معانی «موجود» در وجودشناسی ارسطو و تحول آن نزد حکمای مشا
نویسنده:
حسین کلباسی اشتری، مستانه کاکایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
«وجود» نخستین پایة هرگونه آگاهی و لاجرم به طریق اولی، متعلق مابعدالطبیعه قرار گرفته است. ارسطو در مواضع مختلف کتاب مابعدالطبیعه درباب «موجود چونان موجود»(to on) سخن گفته و بیان می‌دارد «موجود دارای معانی بسیار است.» او بیش از آنکه در آن کتاب از واژۀ «وجود» استفاده کرده باشد از «موجود» نام می‌برد و در کتاب هفتم می‌‌گوید «آنچه از دیرباز مایه سرگشتگی بوده این است که «موجود» چیست؟» پرسش دیرین در ساحت مابعدالطبیعه این بوده است که براستی «موجود» نزد ارسطو چه معنایی دارد؟ و معانی وجود چه تأثیری بر نظام مابعدالطبیعی ارسطو گذاشته است؟ آیا این معانی به یکدیگر قابل تحویل هستند یا خیر؟ دربارة اینکه معانی «موجود» نزد ارسطو به چند گونه است، نزد مفسران اختلاف‌نظر وجود دارد؛ کسانی مانند توماس آکوئینی «معانی پنجگانه»، فارابی «معانی سه‌گانه» و ابن‌سینا نیز «معانی پنجگانه» را برای آن لحاظ می‌کنند. در این نوشتار ضمن بررسی دیدگاه ارسطو براساس مابعدالطبیعه و نگاهی به دیدگاه توماس آکوئینی، چهار معنا برای «موجود» نزد ارسطو بیان می‌کنیم (موجود بالعرض، موجود به معنای صدق، موجود بالقوه و موجود بالفعل، موجود به معنای مقولات) و در ادامه به سرگذشت معنای «وجود» نزد حکمای مشا، بویژه فارابی و ابن‌سینا خواهیم پرداخت برحسب مبانی فلسفی‌شان معانی چندگانه‌ای لحاظ کرده که با معانی «موجود» نزد ارسطو بسیار متفاوت است.
صفحات :
از صفحه 19 تا 37
بررسی جایگاه انرگیا و انتلخیا در اندیشه ارسطو
نویسنده:
حسن عباسی حسین ابادی، مستانه کاکایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهوم کمال در اندیشه ارسطو در مابعدالطبیعه با کلماتی مانند انرگیا و انتلخیا بیان می‌شود هر دو در انگلیسی بهactuality ترجمه شده است. ارسطو در مباحث مختلف از «انرگیا» و «انتلخیا» سخن گفته است: در مابعدالطبیعه در بحث صورت، قوه و فعل و علل چهارگانه، در علم النفس در تعریف نفس، و در طبیعیات در بحث حرکت و در اخلاق بحث سعادت به‌نوعی از «کمال» و «فعلیت» استفاده کرده است. پرسش این است معنای دو واژه انرگیا و انتلخیا چیست و چه نسبتی میان معانی آنها در این مباحث مختلف وجود دارد؟ چرا ارسطو از دو واژه برای بیان مقصود خود استفاده کرده است؟ آیا ایندو واژه به هم قابل تحویل هستند؟ ارسطو برای انرگیا و انتلخیا تعریف واضح و صریحی ارائه نکرده است و در قالب مثال‌ها در مواضع مختلف تمایز آنها را بیان کرده است. تفاوت میان انرگیا و انتلخیا بسیار ظریف است؛ انرگیا به معنای «کار معین» و انتلخیا به معنای «کمال و تمامیت» است. در این نوشتار در پی آن هستیم ضمن تبیین معنای انرگیا و انتلخیا در اندیشه ارسطو در مباحث مختلفی که ارسطو از آنها سخن گفته است به تحلیل جایگاه و تفاوت آنها دست یابیم. بدین منظور انرگیا را در چهار معنا که به همدیگر قابل تحویل هستند و انتلخیا را در دو معنا که به هم قابل تحویل نیستند دسته‌بندی نمودیم و به این نتیجه دست یافتیم که «انرگیا» به‌عنوان معنای مقدماتی برای معنای «انتلخیا» است.
صفحات :
از صفحه 145 تا 170
معانی وجود از نظر توماس آکوئینی
نویسنده:
حسن احمدی، مستانه کاکایی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
توماس آکوئینی برای «وجود» از واژة esse)) بهره می‌گیرد و در کتاب‌های مختلف خود معانی‌ای برای آن می‌آورد. در «جامع علم کلام»، وجود را به دو معنا می‌داند: ۱ـ فعل وجود داشتن، و ۲ـ رابط قضایا. توماس معنای دوم را برای خداوند نیز به کار می‌برد. در کتاب «دربارة وجود و ماهیت» نیز با تأثیر از ارسطو برای وجود دو معنا می‌آورد؛ وجود در معنای اول بر ده مقوله، یعنی جوهر و اعراض اطلاق می‌شود و در معنای دوم، رابط قضایا است. در کتاب «شرحی بر عقاید پیتر لومبارد»، «وجود» به معنای ماهیت شیء آمده است. معنای «فعل محض وجود» را می‌توان از کتاب «دربارة وجود و ماهیت» فهمید که در آن وجود بر ده مقوله تقسیم می‌شود؛ به‌طور اولیه بر جوهر و به‌طور ثانویه بر اعراض اطلاق می‌گردد. جوهر خود به دو قسم مرکب و بسیط تقسیم می‌شود، اما یگانه جوهر بسیط خداوند است؛ زیرا جواهر دیگر (روحانی و جسمانی)، مرکب‌اند: یا مرکب از وجود و ماهیت (جواهر روحانی) یا مرکب از ماده و صورت و وجود و ماهیت (جواهر جسمانی). به نظر توماس تنها یک وجود نخستین هست که ذات و فعل وجود آن متمایز نیست و آن خداوند است که جوهر قائم به ذات است. توماس در کتاب «جامع علم کلام» برای این‌همانی ذات و وجود خداوند دلایلی می‌آورد؛ ذات خداوند عین فعل محض وجود او است. توماس چنین می‌اندیشد که خداوند در کتاب مقدس خود را به موسی «من هستم» معرفی کرده است. بر این اساس، اسم به‌کاررفته در «سِفر خروج» را شایسته‌ترین اسم برای خداوند می‌داند1 و در «جامع علم کلام» سه دلیل برای آن می‌آورد. وجود بی‌تعین‌ترین و کلی‌ترین اسم است که تنها مدلول آن وجود قائم به ذاتی است که وجودش عین ذات اوست
صفحات :
از صفحه 73 تا 86
  • تعداد رکورد ها : 12