جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 31
سعادت از نگاه باروخ اسپینوزا و ایمانوئل کانت
نویسنده:
فاطمه شعبانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
یکی از مسایلی که از دیر بازذهن بشر را به خود مشغول داشته است، سعادت می‌باشد. سعادتمندی، آرزوی دیرینه‌ی بشر است که کمترکسی یافت می‌شود که درباره‌ی آن نیدیشیده باشد. انسان، همواره تمایل دارد که بداند آیا روزی به سعادت نایل می‌شود یا نه و اگر آری چگونه و با چه وسایل و ابزاری. در این میان فلاسفه با حضوری فعال، مباحثی در این زمینه مطرح نموده‌اند تا این مساله را باز گشایی کنند. معمولا افراد برای یکدیگر آرزوی خوشبختی می‌کنند و گویی آن را غایت نهایی بشر محسوب می‌کنند به نحوی که اگر فرد، به آن نایل شود، دیگر از غیر بی نیاز می‌شود.یکی از انگیزه‌هایی که منجر به نگارش این رساله شد، دغدغه و سوالات فردی بود. فیلسوفان بسیاری به این مسئله پرداخته‌اند ولی مادر صددیم با گزینش دو فلیسوف ایمانویل کانت و باروخ اسپینوزا تحقیق خود را در این مسیر به انجام برسانیم.رساله پیش رو، حول محورهایی می‌گردد که بدون طرح آنها، درک مقوله سعادت مشکل خواهد بود.هدف این است که پیرامون سعادت سخن بگوئیم و این موضوع را تبیین و تحلیل عقلانی کنیم. امید است فتح بابی باشد، در جهت مباحثات و مناظرات و تحقیق های بیشتر و بهتر در این راستا.واژگان کلیدی: اخلاق، سعادت، اراده، اختیار، فضیلت، خیر و شر و رذیلت.
بررسی و مقایسه اراده و خیر از دیدگاه کانت و هگل
نویسنده:
فرشاد رحمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
زندگی انسان همواره با مسائل اخلاقی پیوندی ناگسستنی داشته است و در این میان دو مقوله اراده و خیر مورد توجه تمام فلاسفه بوده است. در این تحقیق سعی بر آن شد تا دو مقوله خیر و اراده از دیدگاهدو فیلسوف اثرگذار کانت و هگل مورد بررسی قرار گیرد. فلسفه اخلاق آنها از فلسفه نظریشان سرچشمه گرفته است. ولی روش استنتاج آنها کاملا متفاوت است و لذا نتایجی که از نگاه کلی آنها به فلسفه اخلاق و نتایجی که منجر به عمل اخلاقی می شود کاملا متفاوت است . در این رساله تلاش شده است با توضیح فلسفه نظری کانت و هگل ارتباط آن با فلسفه اخلاق مطرح شود.آنچه این دو متفکر به عنوان مبانی تفکر اخلاقی مطرح می کنند معیاری برای فعل اخلاقی در نظر گرفته می شود. هگل تمایل را به عنوان شوری برای انجام کار بزرگ لحاظ می کند در حالی که کانت فعلی را اخلاقی می داند که بر اساس تکلیف انجام شود و تنها زمانی این کار انجام می شود که اراده خیر که تنها چیزی است که فی نفسه خیر است در کار باشد. به نظر او کار بر اساس تمایل آن را از اخلاقی بودن ساقط می کند.از دیدگاه هگل این تمایل است که بر اساس خودآگاهی ابتدا به اراده جزیی و در نهایت تکاملش به اراد? کلی یا دولت تبدیل می شود. در حالی که کانت فلسف? اخلاق خود را اساسا با طرح مسأله اراده فی النفسه خیر آغاز می کند و تنها معیار فعل اخلاقی اراد? خیری است که به تکلیف عمل می کند. واژگان کلیدی : کانت ، هگل ، فلسفه ، اخلاق ، خیر ، اراده
زمان در اندیشه کانت از نگاه هایدگر
نویسنده:
آزیتا محبوبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدههدف اصلی از این نوشتار « تفسیر زمان در اندیشه کانت از نگاه هایدگر است» که با اشاره اجمالی به تاریخچه تصور زمان در تاریخ فلسفه آغاز می گردد و بعد از کاووش زمان در فلسفه کانت به تفکر هاید گر در باره زمان و سپس با پردازش دیدگاه هایدگر از زمان در فلسفه کانت دنبال می گردد . کانت زمان را یکی از دو شرط هر نوع شهود حسی دانست و حتی بر برتری زمان بر مکان نیز تاکید کرد و متذکر شد که مکان ، تنها از طریق زمان است که می تواند وارد ذهن شود ، پس از اهمیت بیشتری برخوردار است نظریه کانت در مورد زمان را می توان به دوره پیش از نقادی و پس از نقادی تقسیم کرد : در دوره پیش از نقادی ، زمان را مبدأ صوری عالم محسوس و امر بدیهی ، مطلق و در عین حال ذهنی- شرط ذاتی- می داند ؛ از امر عینی ، واقعی و نه حتی از جنس جوهر و عرض . اما دوران پس از نقادی ، کانت در بحث متافیزیکی به زمان اشاره می کند که : زمان تصوری تجربی – برگرفته از تجربه نیست . بلکه زمان الگوی ماتقدم ضروری است که نامتناهی هم می باشد . به طور کلی کانت زمان را صورت ذهنی می داند که خارج از ذهن و خارج از انطباق ذهن بر پدیدارها وجود ندارد . به این ترتیب اشیاء در نفس خویش بیرون از زمان هستند .بر طبق نظر هایدگرزمان به ظهور و انکشاف دوری هستی قائم است . از این رو هایدگر طرح مسئله ی هستی را از طریق تحلیل دازاینبرحسب حیث زمانی اش به عهده گرفته بود تا نشان دهد که زمان افق فهم هستی است . از همین رو مسئله ی زمان در دیدگاه پدیدار شناسانه ی هایدگر، مبحثی هستی شناسانه است و با برداشت رایج و متعارف از آن تفاوت دارد . او تلاش می کرد تا نشان دهد که زمان با مسئله هستی ارتباط و پیوستگی عمیقی دارد .تفسیر هایدگر از کانت در آثار او با کاوش در مفاهیم بنیادین وجود شناسی یعنی مقولات از طریق شهود زمان پیگیری می گردد . استدالال او این است که قوای بنیادی فاهمه و شهود در تخیل استعلایی ریشه دارند و ذات تخیل استعلایی ، زمان یا زمانمندی است . در بحث تاریخ کلید ورود به تاریخیت ، زمانمندی دازاین دانسته شده است. هاید گر می کوشد تا نشان دهد که در نقد عقل محض و در همه نظریه های اساسی کانت ، دقیقاًزمان است که نقش اساسی و محوری برخوردار است و همین زمان است که عنصر اساسی و بنیادین تشکیل دهنده شهود محض ،و لذا قوام بخش ذهنیت ذهن ودرنتیجه کلید حل مسئله استعلا و معرفت وجود شناختی است.به بیان ساده تر ، می کوشد تا نشان دهد که معنا و مفهوم زمان در کانت همان چیزی است که خود وی دروجود و زمان از آن به حیث زمانی تعبیر می کند . کلید واژه ها:کانت، هایدگر، زمان، وجود ، تاریخ فلسفه
بررسی تاثیر و تاثر متقابل آموزه های دینی و عقلانیت بر یکدیگر در قرون وسطی اروپا
نویسنده:
مریم کاتوزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دوران قرون وسطی،با وام گیری از فضای فکری یونان باستان و همچنین بهره گیری فراوان ازآموزه های مسیحیت،ترکیبی بی بدیل از آمیزش دین و فلسفه ارائه داد که در نوع خود یگانه بود.اینکه فلسفه چه واکنشی در مقابل ورود ایده های دینی در مقولات مورد بحث خود داشته و دین چه میزان به باورهای فلسفی استناد می کرده است،موضوعیست که در این مجموعه،به جد بررسی شده است.حضور دینی قدرتمند،چون مسیحیت،با جهت دادن به افکار عمومی و باورهای دینی مردم،در نوع نگاه و تعریف آنها از فلسفه تاثیر گذاشته و متعاقبا فلسفه نیز با تزریق اندوخته های سالیان خود به دین،آن را مجبور به تطبیق پذیری با خود کرده است.این که در این میان هریک به چه میزان از دیگری تاثیر پذیرفته و بر آن تاثیر گذاشته است،مبحثی است که به تفصیل به آن پرداخت شده اما آنچه مسلم است آنست که این دو حوزه در تماس مستقیم و تنگاتنگ با یکدیگر بوده و حتی با وجود نفی هم،وابستگی و پیوند شدیدی دارند.درست است که دین بر فلسفه تاثیر گذاشته و محدوده و قلمرو حرکتش را محدود کرد،اما فلسفه نیز با ورود به حوزه تفاسیر دینی،آنها را بسیار متحول کرد.
نقش عشق و ایمان در ارتقاء آگاهی وجود انسان از نگاه کی یرکه گور
نویسنده:
منصوره امانی ناصرلویی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
آنچه در این رساله مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته به صورت چهار عنوان کلی در چهار فصل مجزا بیان شده است. فصل اول، مربوط به کلیات است. فصل دوم، ایمان در نگاه کی یر که گور است که در آن بنیادها و زمینه‌های ظهور و سیر تاریخی فلسفه اگزیستانس به عنوان مقدمه بیان می‌گردد و بعد از آن کمی در خصوص کی‌یرکه‌گور و زندگی او بحث می‌شود و سپس عنوان‌های دیگری که مربوط به این فصل و مربوط به ایمان کی‌یرکه-گور می‌باشد به بحث و تفصیل کشانده می‌شوند که به ترتیب این گونه هستند: زندگی و سپهرهای آن، نومیدی، رنج، ترس، گناه و مرگ هر کدام بصورت مجزا، فرد و ایمان، ایمان و عقل، ایمان متناقض‌نما، انسان هستی دار و ایمان، از خود بیگانگی، ادلهُ کی‌یرکه‌گور در باب ایمان گروی، ادله او بر ضد استدلالهای آفاقی در دین و نقد آنها و پارادوکس ایمان و یقین به بحث کشانده می‌شوند. در نظر کی‌یرکه‌گور، زندگی باید آزادانه و آگاهانه انتخاب شود. وی سعادت ابدی را در زندگی پس از مرگ می‌داند همانطور که مسیحیت و عده‌ی آن را می‌دهد.به نظر او خطیرترین و سخت‌ترین تصمیم یک انسان، تصمیم و انتخاب ایمان است. ایمان توکل و اعتماد به خداوند است. و راه نجات انسان از جهل. ایمان از نظر او نوعی دریافت درونی است که با عقل و استدلال قابل بررسی نمی‌باشد. ایمان رابطه خصوصی با خداست بنابراین چیزی نیست که با استدلال و براهین عقلی بدست آید.فصل سوم، عشق از نگاه کی‌یرکه‌گور است. که در آن معنای عشق بصورت مختصری بحث می‌گردد. نظریه فیلسوفان در مورد عشق بررسی می‌گردد. پس از آن عشق زمینی کی‌یرکه‌گور به بحث پرداخته می‌شود و در آخر خدا عشق بی بدیل کی‌یرکه‌گور توضیح داده می‌شود. خدا برای کی‌یرکه‌گور یک عشق مطلق است. عشقی که به خاطر آن از عشق زمینی اش یعنی رژین می‌گذرد و او را فدای آن عشق مطلقش می‌کند. فصل چهارم، نقش عشق و ایمان در ارتقاء آگاهی وجود انسان است. که موضوع اصلی این رساله است. که در آن نقش عشق در تکامل انسان و نقش ایمان در تکامل انسان از نگاه کی یرکه گور به صورت مجزا و مفصل بحث می گردد. عشق و ایمان شرط لازم کمال انسانی به عمیق ترین معنای آن است. و در آخر نیز نتیجه گیری و نقد پژوهش می باشد.
نیچه: معنای زندگی، قدرت و اخلاق
نویسنده:
کاوه دینوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در این رساله همه ی کوشش خودرا به کار گرفتیم تا معنای زندگی،قدرت و اخلاق از نگاه نیچه را دریابیم دشواری کار این فیلسوف گرانمایه از آنجا آغاز می شود که هیچ معنای کلی و ثابتی را بر نمی تابد و هر ضرورتی را در شناخت و هستی،نیست و نابود می داند گفتنی است که او رویاروی فیلسوفان،خردمندان،پیشوایان دینی و زمامداران دیارخود ایستادگی می کند و همه ی فرهنگ غرب را مایه شرمساری می داند.بر چنین زمینه ای تنها معنای زندگی،دگرگونی و شدن است و سرانجام این نگاه به نفی هر گونه شناختی می انجامد او در پشت پرده ی این نا ایستایی هیچ حقیقتی را نمی پذیرد و بنیاد همه ی حقایق را موهم میداند از این رو از گونه ای پوچی یا نیست انگاری خبر می دهد که تنها را چیره شدن به آن آفرینش ارزش های نو می باشد که در این میان از همه ارجمند تر معنای ابر انسان است که با توانمندی،قدرت و نیرومندی پیوندی ناگسستنی دارد با چنین رویکردی اخلاق نیز دگرگون می شود و ارزش هایی چون برابری،همدردی و نوع دوستی و حتی دین باوری رنگ می بازد و آنچه می ماند فردیت است و برداشت و تفسیر آدمی از هستی و زندگانی.از این رو در آموزه های نیچه تنها فلسفیدن و یگانگی هر فرد است که به اوج می رسد و معنای زندگی از قدرت و اخلاق جدایی ناپذیر است به دیگر سخن تنها بالندگی،شور و بی پروایی و راستی است که به زندگی و اخلاق معنا می بخشد.
هویت انسان و مواجهه‏ی با مرگ از منظر کی یر کگارد و مرلوپنتی
نویسنده:
سمانه نوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
با توجه به عنوان این پایان نامه، هدف بررسی آراء و نظرات این دو فیلسوف(کی یرکگارد و مرلوپنتی) برای درکهویت انسان و چگونگی رویارویی اش با پدیده مرگ است. این پژوهش به سه فصل تقسیم می شود، بعد از فصل کلیات، در فصل دوم به شرحِ آراء و نظر کی یرکگارد در باب هویت انسان و مواجهه او با مرگ پرداختیم. حاصل آن که با نگاه دینمدارانه ، از ترس در مواجهه با مرگ می گوید ومعتقد است گستردگی باور به جاودانگی، نشانی از دلهره انسان از مرگ است با این حال برای رسیدن به آرامش و دوری از دلهره، روشی دینی را توصیه می کند. در فصل سوم که فصل پایانی رساله هم می باشد با تشریح اندیش? مرلوپنتی(پدیدار شناسی، سیاست،جامعه، هستی شناسی) با دیدگاه اگزیستانسیالیستی مادی که در مقابل دیدگاه اگزیستانسیالیستی معنوی کی یرکگارد نمایان می شود، مرگ را برای هویت بخشی به زیست انسان ضروری می داند و نه چون افلاطونیان انتزاعی و نه چون پوزیتیویست ها صرفا شناختی می داند؛ بلکه می گوید مرگ ترکیبی از این دو است. ضمن آنکه نتیجه گیری از هر دو فصل در پایان فصل سوم آورده شده است.
بررسی فلسفه دکارت پیرامون مفهوم شکاکیت وملاک های یقینی بودن(وضوح وتمایز)برزمینه نگرشی گذرا برتاریخ شکاکیت ازدوران یونان باستان تاعصردکارت
نویسنده:
منصوری کیوان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
ترجمه‌ی چهار فصل اول کتاب “The Problem of Evil” by Peter Van Inwagen همراه با مقدمه و مقایسه آن با دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
مجید طیبی جبلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پایان نامه درباره ی مسئله ی شر است که با استفاده از ترجمه ی چهار درس خطابه ی اول کتاب "مسئله ی شر" تالیف پیتر وان این وجن و نظریات ملاصدرا مطالبی را ارائه می دهد. مساله ی شر هم در فلسفه ی اسلام و هم در فلسفه ی غرب از اهمیت بسیاری برخوردار است از این رو با بررسی نظریات پیتر وان این وجن و ملاصدرا تا حدی تفاوتهای میان این دو فیلسوف که به عنوان نماینده ای از فلسفه ی غرب و فلسفه ی اسلام انتخاب شده اند در این رساله بیان شده است. پیتر وان این وجن شر را وجودی میدانداما ملاصدرا شر را امری عدمی به حساب می آورد. همین تفاوت مهم باعث شده است که حل مسئله ی شر از نقطه نظراین دو فیلسوف دو راه کاملا متفاوت را در پیش بگیرد. در این رساله برای ارائه ی بهترین ترجمه ی ممکن از لغت نامه های معتبر، نظر اساتید و سایتهای اینترنتی بهره گرفته شده و همچنین برای اینکه نظرات ملاصدرا به طور دقیقتر بیان شود از منابع اصلی و شرح معتبر بر آن استفاده شده است.
تبیین شعر و فلسفه در اندیشه هایدگر
نویسنده:
معصومه حاجتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مارتین هایدگر (1889-1976) فیلسوف و اندیشمند معاصر آلمانی را به همراه دیگر فیلسوف هم زمانش لودویگ ویتگنشتاین ، از برجسته ترین و تاثیر گذارترین فیلسوفان سده بیستم تلقی می شود. مسئله اصلی هایدگر پرسش از هستی است. او در پی پاسخ به این پرسش ، بر آمده از سه سنت فکری نخست تفکر الهیاتی مسیحی ، دوم فلسفه سنتی آلمانی و سوم پدیدار شناسی آلمانی به ویژه هوسرل ، کتاب سترگ «هستی و زمان» (1927) را نگاشت که در آن با پدیدار شناسی هستی خاص انسانی (دازاین) کوشید مجلای تجلی هستی را روشن کند. هایدگر در مسیر اندیشه ورزی ، پس از این کتاب ، از روشی که در آن انتخاب کرده بود ، دوری جست و این بـار توجه خود را صرف خود هستی ، عزل نظـر از انسان یـا هر هستنده دیگری ، کرد و از این رو به نشان دادن تاریخ هستی روی آورد. در این دوره دوم فکری ، هایدگر اهمیتی بیش از پیش برای زبان به مثابه روشنی گاه هستی قائل شد و شعر و شاعرانگی را زایش یا آشکارگی ای وصف کرد که در آن هستی خودش را به نمایش می گذارد. او که در این دوره با تبری جستن از فلسفه به مثابه میراث اندیشه متافیزیک ، کار خود را تفکر خواند، اهمیت ویژه ای برای شاعرانی چون هلدرلین قائل شد و در رساله ها و نوشته های متعددی که نگاشت، گوهر شعر (پوئیسیس) را آشکارگی هستی خواند. از این منظر برای هایدگر شعر بعنوان ناب ترین شکل رخ نمایی زبان، نه امری صرفا زبان شناختی که موضوعی هستی شناسانه تلقی می شد. گو این که نگاه هایدگر به مقوله زبان در این دوره هستی شناسانه است و در آن گفتاورد مشهور او یعنی «زبان خانه هستی است» مشهود می گردد. اما به راستی مراد هایدگر از شعر چیست؟ آیا صرفا جوشش هایی زبانی در ذهن و روح انسان هایی که شاعر خوانده می شوند یا هرگونه نوزایش و جوششی که نشان گر آشکارگی و البته پنهانی وجهی از وجوه خود پنهان گر هستی ست؟ شاعر از دید هایدگر چه کسی ست؟ ملاک او در برجسته ساختن هولدرلین به عنوان شاعر شاعران چیست؟ نسبت شعر با اندیشه خود او در چیست؟
  • تعداد رکورد ها : 31