جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
بررسی آثار اخلاقی (فردی ، اجتماعی) یاد مرگ از منظر نهج البلاغه
نویسنده:
غلامرضا رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهدر این پژوهش ،آثار یاد مرگ از جهت اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی ،و از منظر نهج البلاغه مورد بررسی قرار گرفته است.و ضمن بیان تعاریف مختلفی که در باره مرگ ،در نهج البلاغه بیان گردیده،به مباحثی همجون علت غفلت و گریز از مرگ ،مراتب مرگ اندیشی ،تفاوت مرگ اندیشی و مرگ آگاهی واثار اخلاقی کهیاد مرگ در انسانها می تواند ایجاد کند پرداخته شده است.مرگ ،نقطه انتقال انسان از جهان محدود و ناپایدار مادی، به جهان جاودان مجرد است که حضرت علی علیه السلام با در نظر گرفتن ابعاد مختلف و زوایای گوناگون آن تعاریف در خور ،متنوع وصریحی از آن ارایه نموده اند،که در جای خود به آنها پرداخته شده است.لیکن مسئله مهم و اصلی در این پژوهش نه مرگ بلکه یاد مرگ وا مرگ آگاهی است.یاد مرگ ،که در نهج البلاغه به عنوان صفت ممیزه انسان از سایر موجودات بیان گردیده،مسئله ایی است که میتواند به عنوان یک عامل مهم و موثر دربروز و رشد فضائل و رفتارهای حسنه در انسانها ،خواه اخلاق و رفتارهای فردی ،مثل: تقوا ،قناعت،شجاعت ،دوری از معاصی ویا اخلاق ورفتارهای اجتماعی ،مثل: صله ی رحم ،امانت داری،.اصلاح روابط اجتماعی، خوش خلقی.... تاثیر گذار باشد. رفتارهایی که توجه به انها وکمکبه تقویت انها در جامعه بشری ،ضمن کاستن از ناهنجاریها وانحرافات ورفتارهای آسیب زا میان انسانها،باعث حفظ و گسترش سرمایه های اصیل اجتماعی مثل صداقت ، اعتماد عمومی،تعاون و همیاری و نوع دوستی می شود .
تمثّل ، تجسّد و تجلّی خدا در منابع یهودی ، مسیحی و اسلامی
نویسنده:
نسرین علم مهرجردی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ادیان ابراهیمی ؛ یهودیت ، مسیحیت و اسلام در بسیاری از آموزه ها مشترک هستند . مهم ترین وجه اشتراک آنها اعتقاد به توحید است . شناخت خدا ورابطه انسان با او از مسائل مهم الهیاتی در این سه دین است . یهودیان با این که به خدای یگانه و منزه از تجسیم معتقدند ؛ اما در عین حال تمثّل و ظهور خدا را به صورت انسان تأیید می کند. در عهد عتیق به ظهور خداوند بر ابراهیم و یعقوب اشاره شده است .مسیحیان علی رغم اعتقاد به خدای یکتا ، معتقدند خدای نادیدنی ، خود را با تابش در مسیح متجسّد ساخت. از نظر مسیحیان ، عیسی مسیح ، مکاشفه خداست در اسلام خداوند به عنوان واجب الوجود نامتناهی و یکتای بی همتا معرفی می‌شود . خدایی که نه به صورت انسان یا موجودی دیگر بر انسان تمثّل پیدا می کند و نه در کالبد بشری تجسّد می یابد ؛ اما در عین تنزیه از هرگونه صفت انسان وار به زیباترین شکل برانسان تجلّی می‌کند . دغدغه مهم ادیان ابراهیمی ، چگونگی رابطه خدا با انسان است . هر دینی متناسب با عصر خویش از این رابطه رمزگشایی می کند . دریهود خدا با تمثّل، در مسیحیت با تجسّد و در اسلام به شکل تجلّی با انسان رابطه پیدا می کند . در واقع این ارتباط در اسلام به کمال رسیده است . یعنی انسان در عین حال که انسان است ، مخلوق است و نه مولود . انسان کامل یا ولیّ خدا آینه بازتاب خداست . اگر چه خدا ، انسان نمی شود ولی انسان می تواند خدایی شود. با مطالعه کتاب مقدس ، قرآن کریم و روایاتبه نتایج زیر دست می یابیم :اساس دین یهود و مسیحیت مبتنی بر تنزیه حق تعالی است . بنابراین تعابیر انسان انگارانه در عهد عتیق و یا تعابیر دال برتجسّد مسیح در عهد جدید به دو شکل قابل توجیه است :اگر مراد این تعابیر،حقیقی باشد قطعاً نمی‌توان آنها را منسوب به پیامبرانشان دانست و احتمالاً مربوط به تحریفاتی است که درطی تدوین کتاب مقدس صورت گرفته است . درغیر این صورت باید به شیوه متکلمان برجسته یهودی و مسیحی این تعابیر را تفسیر مجازی نمود و به تأویل آنها پرداخت . مراد از تجلی خدا در منابع اسلامی، تجلی اسماء و صفات او در انسان کامل است . به عبارت دیگرانسان با بصیرت قلبی و نه با چشم سر می تواند خدا را درک کند . راه معرفت شهودی ؛ ایمان و عمل صالح ،اخلاص،سیر و سلوک معنوی ، بریدن از تعلقات و تنها دل بستن خداست . متون اسلامی؛ تمثل، تجسیم ، تشبیه و رویت را در مورد خداوند نمی‌پذیرد. واژگان کلیدی :تمثّل ، تجسّد ، تجلّی ، انسان کامل ، تأویل
بررسی اوضاع سیاسی،اجتماعی و فرهنگی حلّه و نقش آن در فرهنگ و تمدّن اسلامی (از سده پنجم تا سده نهم هجری)
نویسنده:
زهرا طاهری پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شهر حلّه در سده پنجم هجری به دست خاندان شیعی بنی مزید بنا شد. امیران این خاندان خود از دانش و فضیلت بی بهره نبودند. روحیه علم دوستی و دانش پروری آنان به همراه امنیت پایدار حلّه و موقعیت جغرافیایی مناسب آن باعث گردید، شیعیان، سادات و خاندان های علمی راهی حلّه شوند؛ به گونه ای که این شهر به یکی از پایگاه های رسمی شیعیان امامی و محل برگزاری محافل و حلقه‌های درسی آنان تبدیل شد. دانشوران شیعی با بهره مندی از فضای بحث و گفت وگوی علمی به گسترش و هم افزایی علوم اسلامی خاصّه در دانش هایی چون فقه، حدیث و کلام مدد رساندند. در این میان حضور فقیهان برجسته موجب پویایی و بالندگی دانش فقه گردید و این دانش در سایه کوشش آنان کامل‌تر و جامع‌تر شد و مبتنی بر ادله‌ای گردید که تا عصر حاضر مبنای استنباط فروع از اصول است. دستاوردهای دانشوران حلّی در دانش کلام نیز بسیار چشمگیر است به گونه‌ای که حوزه کلامی حلّه از پررونق ترین مدارس کلام امامیه به شمار می‌آید. مهم ترین رویداد کلامی یعنی شکل گیری کلام فلسفی از دستاوردهای این حوزه علمی است.افزون بر این، حضور پرشمار شاعران و سرایندگان در حلّه آن شهر را به رقیبی جدّی که توانایی هماوردی با بغداد را داشت، تبدیل ساخت.این پژوهش بر آن است تا بر اساس روش توصیفی تحلیلینخست اوضاع سیاسی حلّه، در دوره مزیدیان را بررسی کرده و سپس نقش آن خاندان را در گسترش علم و ادب واکاوی نموده، آنگاه ویژگی‌ها و دستاوردهای حوزه علمی حلّه و نقش آن را در گسترش فرهنگ و تمدّن اسلامی از اواخر سده پنجم تا سده نهم هجری بیان نماید. در همین جهت پس از مطالعه و تحقیق در منابع، مأخذ و پژوهش هایموجود به این نتیجه رسید که مزیدیان در ادامه راه آل بویه در پشتیبانی گسترده از شیعیان، فرصت و بستر لازمبرای فعالیّت‌های علمی آنان مهیا ساختند. همچنان که حمایتآنان از اهل شعر و ادب با هدف جلب افکار فرهیختگان به سوی حلّه، به عنوان مرکز علمی و ادبی در مقابل بغداد که مرکز خلافت عباسیان و تحت نفوذ سلجوقیان بود، صورت گرفت. از این رو حلّه به رغم سقوط مزیدیان، به سبب مهاجرت گسترده خاندان های علمی وادبی به آنجا، نقشی مهم در استمرار حرکت علمی و تولید دانش و بالندگی و شکوفائی تمدّن اسلامی ایفا نمود.
عرفان و عارف حقیقی از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
داریوش پاک نیت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ملاصدرا با نو آوری بزرگ خودچهارجریان مختلف فکری از قبیل فلسفه مشإ ، فلسفه اشراق ،عرفانو کلام را که قبل از وی چندان با هم سازگار نبودند را در یک جریان قرار داد وبا استمداداز شهودات عرفانی در حل مسائل فلسفی ونیزبا برهانی نمودن مشهودات عرفانی و تطبیق آن ها با شــروع مقدس و توجیه وتاییدِ وحیانیهر دو(مباحث برهانی و عرفانی) به ایجاد تعامل بین وحی وعقلوتهذیبنفس همت گماشت وبنای حکمت متعالیه ی خود رابر این اساس پایه گذاری نـمود.،لذا از آن جا که یکی از پایه های اساسی مکتب وی عرفان بود وی درصدد برآمد تا با زدودن ابهاماتی که درروزگار خودبه واسطه ی انـحرافات فکری و عملی عده ای عارف نما عارض بر چهره ی عرفان شده،چهره ی حقیقی عرفان و عارفان حقیقی را بیان نماید و بدین منظورپس ازمشاهده ی این وضعیت به قصد زدودن غباراز چهره ی عرفان حقیقی، با عارف نمایان روزگار خودبه مبارزه ی علمـی برخاست وبا بیــان ویژگی هایی همچون علم گریزی ،دنیا دوستی، لذت گرایی ،میل به ریاست،خود بزرگ بینی،تقلید کورکورانه،مسئولیت گریزی از انجام تکالیف شرعی ،و غفلت از ذکر حقیقی و دامن زدن به شطحیات و فرقه گرایی به عنوان مشخصه های عارف نمایان وعرفان های کاذب ، شأن و منزلت عارفان حقیقی را بسیار بالاتر از آن دانست که به مسائل فوق دامن زنند ؛ لذا وی با بیان راههای رسیدن به کمال ،معرفت را کلید سعادت و عرفان حقیقی را تلاش برای رسیدن معرفه الله دانسته ومقدمه ی این معرفت را نیز معرفت نفس می داند و ویژگی هایی از قبیل تاکید بر علم ومعرفت برهانی به حقایق و پیروی از دستورات شریعت،مقید بودن به انجام تکالیف شرعی تا آخر عمر و زهدِ در دنیا، به دل داشتنِ ترس ومحبت الهی و دوری جستن از شهرت و خودنمایی و فرقه گرایی را از ویژگی های عرفان وعارفان حقیقی می داندوهیچ تشابهی بین عرفان حقیقی و غیر حقیقی قائل نیست وضمن حمایت وستایش عرفان وعارفان حقیقیمردم را از افتادن به دام عارف نمایان برحذر می دارد .
نقدو بررسی دیدگاههای ملل ونحل نگاران درباره تشیع(300-600)
نویسنده:
ولی‌الله نیکی ملکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فرقه نگاران کهن و معاصر در گزارشهای خود از تشیع به شاخها وانشعابات فراوانی اشاره کرده اند که کمتر مذهب اسلامی به این اندازه دستخوش انشعابات بوده است. بسیاری از فرقه هایی که برای تشیع برشمرده اند یا وجود خارجی نداشته ویا پیروان بسیار اندک،ویا عمر کوتاهی داشته اند. در نظر آنان گاهی نیز شاگردان ائمه بواسطه داشتن یک ایده مذهبی به عنوان فرقه ای مستقل(هشامیه،زراریه،یونسیه) شناخته می‌شدند.در پژوهش حاضر، دیدگاهها و گزارشهای ملل و نحل نگاران، مسلمان در باره شیعه امامیه مورد بررسی ونقد قرار گرفته است. با مطالعه کتابهای مخالفین شیعه به منابع وارجاعات مشترکی مواجه میشویم که از قرون چهارم به بعد (مانند اشعری ، عبدالقادربغدادی ، ابن حزم ،ملطی ، شهرستانی)نگاشته شده است. درمیان این منابع، آزاد اندیشی وبی طرفی بی غرضی گزارشها را کمتر می‌توان دید،وغالبا به نظر می‌رسد ریسمان تعصب به دست وپای اندیشه آنان پیچده شده و نویسندگان این کتابها را از نگارش حقایق باز داشته است. از آنجا که اکثر این منابع در دوران حکومت بنی عباسنوشته شده اند، چنان متناقض به نظر می‌رسند که کشف سیمای حقیقت از میان انبوه افسانه ها بسیار دشوار می‌نماید. این امر ضرورت تحقیق بیشتر درباره ویژگی این آثار را برای ما روشن می نماید.در این تحقیق مواردی از اتهامات موجود در این گونه کتابها استخراج شده و تلاش گردیده است که اعتقادات وباورهای مکتب تشیّع نیز ازکتابهای علماء شیعه هم عصر ایشان آورده شود تا از این رهگذر گوشه‌ای از سیمای حقیقت شیعه از محاق ملل و نحل نگاران بیرون آید .یافته‌های پژوهش حاکی از این است که برشمردن فرقه های متعدد برای شیعه تنها برای سلب اعتماد از آنان بوده است. ملل و نحل نگاران مخالف شیعه ازروی دشمنی سعی بر نشان دادن وجود فرق گوناگون داشته‌اند و به دلیل برداشت ناصواب بعضی نکات را نقل کرده اند.افزون بر این دیدگاهها و گزارشهای ملل و نحل نگاران به دلایل منابع غیر معتبر مورد استفاده ، تعصب عقیدتی و مذهبی نمی‌تواند واقعی و مستند باشد. متاسفانه ما ملاحظه میکنیم که بسیاری از آثار و پژوهشهای حاضر نیز گزارشهای خود را درباره شیعه و تشیع بر این منابع استوار ساخته اند.نوبختی واشعری قمی از نخستین کسانی هستند که برخلاف تعریفی که از تشیّع ارائه نمودند، فرقه هایی را در زمره این گروه آوردنده‌اند که عقایدی مغایربا شیعه دارند. ابوالحسن اشعری در مقالات اسلامیین نیز گزارش خود از فرق شیعه را،همسوبا کتاب نوبختی قرار داده است ، در این میان عبدالقادر بغدادی ،ابن حزم، ملطی وابن جوزی تعصب ودشمنی شدیدی به مذهب تشیّع داشتند.شهرستانی نیز در معرفی شیعه کتاب الفرق بین الفرق بغدادی را معیار خود قرار داده است .ازسوی دیگر پیروان فرقه شیعه، خود در اقلیت ومورد تعقیب وایذاء اکثریت بوده‌اند وآشکارا جرات بیان عقاید خود را نداشتند. این عوامل موجب گردید تا عقاید امامیه در کتابهای ملل ونحل نویسان غیر واقعی وآمیخته با اغراض تبیین شود.