جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 354
تحلیل انتقادی دیدگاه هیوم درباره اعتقادات طبیعی و نسبت آن با شکاکیت با تاکید بر آراء فیلسوفان مسلمان
نویسنده:
نویسنده:میثم شادپور؛ استاد راهنما:سیدمحمود موسوی؛ استاد مشاور :حسن معلمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
هیوم فیلسوفی تجربه‌گرا است که متکی بر تجارب درونی، درصدد تاسیس علم انسان‌شناسی تجربی و تبیین اصول حاکم بر حالات ادراکی نفس است. هیوم در تبیینی که از حالات ادراکی نفس ارائه می‌دهد، با اعتقادات گریزناپذیری روبرو می‌شود که مبتنی بر حس و عقل نیستند. به باور هیوم، این اعتقادات، طبیعی و عمومی هستند و نمی‌توان آنها را کنار گذاشت؛ از این رو، لازم است از طریق تبیین منشا پیدایش این اعتقادات، به توضیح مفادشان پرداخت. به باور هیوم، این اعتقادات، مرهون تعامل تجربه و تخیل هستند؛ عقل نه عامل پیدایش آنها است و نه مانع از حصول آنها. هیوم بر این باور بود که اعتقاد به علیت و اعتقاد به وجود خارجی و اعتقاد به ذهن، از مصادیق بارز اعتقاد طبیعی هستند. هیوم در کتاب رساله و کتاب پژوهش، به تبیین منشا این اعتقادات و عملکرد طبیعی تخیل در تولید آنها می‌پردازد و نشان می‌دهد چگونه هم شکاک است و هم از تعلیق اعتقادات مذکور پرهیز می‌کند. در این نوشتار، سعی شده هم به تحلیل انتقادی دیدگاه هیوم در باب منشا و مفاد اعتقادات طبیعی بپردازیم و هم نسبت آن با شکاکیت مورد نظر هیوم را توضیح دهیم و نهایتا دیدگاه هیوم را متکی به آرای فلاسفه مسلمان مورد نقد و بررسی قرار داده و با استفاده از دستاوردهای فلسفی آنها راهی نوین برای توجیه و تبیین اعتقادات مذکور ارائه دهیم.
انتخاب شواهد بر نظریه: چگونه شواهد معاد استدلال های پیشینی علیه معجزات را تضعیف می کند [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Benjamin D. Graber
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.برای قرن‌ها، استدلال‌های رایج علیه معجزات بر اساس استدلال‌های پیشینی دیوید هیوم و دیگران بوده است. این بحث‌های نظری همچنان مورد بحث قرار می‌گیرند، زیرا برای کسانی که از نظر ایدئولوژیک مخالف هستند قانع‌کننده نیستند. از آنجایی که این استدلال ها ماهیت نظری دارند، امکان وقوع حوادث معجزه آسا را ​​منتفی می کنند. به این ترتیب، دو راه برای استدلال در برابر استدلال های پیشینی وجود دارد. اول، می توان از دیدگاه نظری مخالف استدلال کرد و منطق درون استدلال ها را به بحث گذاشت. ثانیاً، می توان در مورد احتمال یک رویداد معجزه آسا استدلال کرد. اگر بتوان احتمال وقوع یک رویداد را ثابت کرد، این امر کل نظریه پیشینی را از بین می برد، زیرا اجازه نمی دهد یک معجزه رخ دهد. معجزه اصلی مسیحیت رستاخیز عیسی است. به طور کلی، شکاکان موافق هستند که اگر رستاخیز اتفاق بیفتد، معجزه محسوب می شود. بنابراین، باید شواهد موجود را بررسی کرد تا کشف کرد که آیا اعتقاد به آن عقلانی است یا خیر. اگرچه هیچ شواهدی از مصنوعات وجود ندارد (به غیر از احتمال کفن تورین)، اما شواهد زیادی وجود دارد که رستاخیز عیسی یک رویداد تاریخی بوده است. در حالی که معاد هرگز نمی تواند به طور قطعی اثبات شود، همچنین نمی توان آن را رد کرد. وقتی انسان تمام شواهد موجود را بررسی می کند، آشکار می شود که اعتقاد به معاد یک باور موجه است. شواهد فراوان برای رستاخیز به شدت استدلال های پیشینی علیه ماوراء طبیعی را تضعیف می کند، نه فقط به دلیل احتمال وقوع یک رویداد معجزه آسا، بلکه به این دلیل که خود شواهد به سؤالاتی که هیوم مطرح می کند (مانند احتمالات معجزه، ارزش شهادت، و تعریف معجزات با قانون طبیعی). هنگامی که خود استدلال ها به عنوان یک نظریه بعید تلقی می شوند، این دیگر یک بحث فلسفی نیست، بلکه موضوعی برای تعصبات ضد ماوراء طبیعی است.
اخلاق فمینیستی و مفهوم همدردی دیوید هیوم: حرکت به سمت یک اخلاق جدید (ویرجینیا هلد) [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
P. Tamara. Sugunasiri
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه نقطه اوج دو حوزه متفاوت علاقه مندی من است، اول اینکه مدت هاست به پیشرفت تفکر فمینیستی در زمینه اخلاق و اخلاق علاقه مند بوده ام. ثانیاً، با خواندن رساله‌ای درباره طبیعت انسان اثر دیوید هیوم، تحت تأثیر بینش او در مورد طبیعت و اخلاق انسانی قرار گرفتم. انگیزه برای گرد هم آوردن این دو علاقه از اثری از آنت بایر بود که هیوم را به عنوان یک نظریه پرداز اخلاق زنان معرفی می کرد. نظرات او بر اساس یافته‌های کارول گیلیگان در فیلم In a Different Voice بود. یکی از ادعاهای اصلی گیلیگان این بود که در حالی که اخلاق برای مردان یک امر عدالت است، برای زنان موضوع مراقبت است. انتقاد من از بایر این بود که او تمایزات اخلاقی را در امتداد خطوط جنسیتی که گیلیگان بیان کرده بود حفظ کرد. من بیشتر علاقه مند بودم که تاکید بر این برچسب های جنسیتی را از بین ببرم و به دنبال یک سیستم اخلاقی باشم که هر دو دیدگاه را در بر گیرد. من متوجه شدم که این در واقع یکی از شیوه های تفکر فمینیستی است که در دو سال گذشته ظهور کرده است. طرفدار اصلی این دیدگاه و کارش که تا حد زیادی به آن اشاره خواهم کرد ویرجینیا هلد است.
هیوم، گزارش های معجزه و اعتبار (دیوید هیوم) [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Hendrik van der Breggen
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف از این پایان نامه درک دقیق قدرت استدلال های دیوید هیوم علیه اعتقاد معقول به صحت گزارش های معجزه (به ویژه گزارش های مربوط به رستاخیز ادعایی عیسی) است. برای جلوگیری از احتمال ارائه نادرست استدلال های هیوم، که در مقاله او "درباره معجزات" یافت می شود، من تلاش زیادی برای تفسیر منصفانه و خیرخواهانه آنها انجام می دهم. زیرا هیوم در مکاتبات خصوصی، ادعای مهمی را در بخش اول مقاله دو قسمتی خود به معنای چیزی متفاوت از معنای آشکار آن درک می کند. زیرا هیوم به خود زحمت نمی دهد که ادعا را در هیچ یک از نسخه های متعدد مقاله تغییر دهد. و از آنجا که هر یک از معانی اجازه می دهد که استدلال قسمت اول با توجه به استدلال های قسمت دوم و با توجه به ملاحظات زمینه ای گسترده تر به طور متفاوت و در عین حال منسجم تفسیر شود: من دو تفسیر خرد از استدلال بخش اول و دوم کلان ارائه کردم. -تفسیر برهان های کلیت «معجزات». همچنین، با توجه دقیق به متن استدلال های هیوم و همچنین درک او از مفاهیم برهان و احتمال در مقابل شواهد موافق و مخالف معجزه، (1) نشان می دهم که استدلال هیوم در قسمت اول بر این موضوع متمرکز است. این واقعیت که تجربه ما از یک معجزه نسبت به تجربه ما از قانون طبیعی که معجزه مدعی نقض آن است، نادر است، و (2) من نشان می‌دهم که هیوم تجربه ما از قانون طبیعی نقض شده را کاملاً، مستقیم و مخرب می‌داند. اعتبار شهادت معجزه من همچنین نشان می‌دهم که هیوم همراه با استدلال‌هایش در قسمت دوم، تأثیر تجربی مخرب نادر بودن نسبی یک معجزه را مانعی عملاً غیرقابل عبور در برابر اعتبار گزارش‌های معجزه می‌داند.
رمز و راز سازگاری هیوم (دیوید هیوم) [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Panteha Yektaeian
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : خوانش سنتی هیوم این است که او یک نظریه پرداز قاعده مندی در مورد علیت و سازگاری با موضوع آزادی انسان و مسئولیت اخلاقی است. من استدلال می کنم که این خوانش ها متقابلاً منحصر به فرد هستند --- یعنی. تأیید یکی مستلزم طرد دیگری است --- زیرا آنها بر اساس یک فرض اساسی، یعنی حقیقت جبر علّی، اختلاف دارند. بورسیه نسبتاً اخیر "نیو هیوم" ادعا کرده است که او یک واقع گرا علّی است --- یعنی. که او به وجود عینی (مستقل از ذهن) ارتباطات ضروری یا قوای علّی معتقد است. من مخالف این قرائت «جدید» هستم و تحلیلی را در حمایت از یک نوع فشار منظم سنتی ارائه می‌دهم. ادعای اصلی که می‌خواهم ثابت کنم این است که انتساب نادرست سازگارانه ناشی از دوشاخه‌سازی نامشروع استدلال‌های ضرورت و آزادی هیوم از سوی مفسران در هر دو طرف اختلاف است، دوشاخه‌ای که «پروژه آشتی‌کننده» هیوم را تحریف کرده و همواره تضعیف می‌کند. به عبارت دیگر، تعریف مجدد هیوم از اصطلاحات بحث آزادی اراده، قرائت سازگاری استاندارد را رد می کند، زیرا هیوم صدق (یا نادرستی) جبر را پیش فرض نمی گیرد یا حتی به آن توجه نمی کند. بلکه او به روانشناسی تجربه ذهنی ما (و/یا ایده) ضرورت توجه دارد، یعنی اینکه چگونه و چرا ضرورت (و/یا ایده ضرورت) برای تجربه انسانی یا طبیعت انسانی ضروری است. به طور خاص، من استدلال می‌کنم که برخورد هیوم با ضرورت به بهترین وجه ممکن است به عنوان اشاره به ملاحظات عمل‌گرایانه درک شود: نگرانی‌های نهایی او راه‌هایی است که در آن تجربه(های) ضرورت ما در راه پیش‌بینی، پیش‌بینی‌پذیری، و/یا به ما کمک می‌کند. توانایی پیش بینی رویدادهای طبیعی، از جمله اعمال و انتخاب های انسان. این خط فکری به ویژه در بخش 7 «آزادی و ضرورت» از تحقیقی در مورد درک انسانی واضح است، در حالی که جنبه روانی- ذهنی کانون بحث هیوم از ارتباطات ضروری در رساله است. آنچه از بررسی هر یک از این متون مشخص می‌شود این است که برخورد هیوم با ضرورت را نباید با روایت جبرگرایانه علّی سازگاری از آن اشتباه گرفت.
کتاب راهنمای فلسفه راتلج: هیوم درباره معرفت [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Harold Noonan
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Routledge,
چکیده :
ترجمه ماشینی: دیوید هیوم (1711-1776) یکی از بزرگ ترین شخصیت های تاریخ فلسفه بریتانیا است. از میان تمام نوشته های هیوم، بدون شک عمیق ترین آنها رساله طبیعت انسان است. اولین کتاب رساله، که در آن او معرفت شناسی و متافیزیک زیربنای نظام خود را بیان می کند، به طور جهانی به عنوان بزرگترین دستاورد فکری او شناخته می شود. Hume on Knowledge برای اولین بار نقشه ای را برای کتاب اول ارائه می کند و ایده ها و استدلال های اصلی را به روشی واضح و خوانا بیان می کند. هر خواننده ای که برای اولین بار به رساله بیاید می تواند به راحتی اهمیت و پیچیدگی های ذاتی اندیشه هیوم را درک کند.
تحلیل و بررسی پاسخ‌های استاد مطهری بر نقدهای هیوم بر برهان نظم
نویسنده:
نویسنده:مرتضی افراخته؛ استاد راهنما:سیدمهدی بیابانکی؛ استاد مشاور :احمد عبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از نگاه بسیاری از فلاسفه و الهی‌دانان عمومی‌ترین برهانی که بر وجود خدا اقامه می‌شود برهان نظم است. بر اساس این برهان از تجارب ممتد در مورد طبیعت می توان شباهت نسبتا کاملی میان طبیعت و مصنوعات بشری به دست آورد، آنگاه به حکم یک قاعده کلی می‌توان از شباهت معلولات به شباهت علل پل زد. و از آنجا که معلولات و مصنوعات بشری از یک طراح هوشمند ناشی می‌شوند، می‌توان نتیجه گرفت که جهان نیز از یک طراح حکیم ناشی شده است. بر خلاف خود برهان، نقد آن به گذشته‌های دور باز نمی‌گردد. به نظر می‌رسد نخستین انتقاداتی که در فلسفه غرب به ‌طور جدی به برهان نظم وارد شده‌ است، حاصل کار دیوید هیوم است. هیوم بخش قابل توجهی از کتاب «محاورات درباره دین طبیعی» را که حدود 25 سال روی آن کار کرده بود و در اواخر عمرش آن را تکمیل نمود، به نقد برهان نظم اختصاص می‌دهد. هیوم بر مبنای فلسفه تجربه‌گرایی خود استدلال می‌کند که برهان نظم، ماهیت تجربی دارد و بر این اساس می‌گوید همه استدلالات در دلیل نظم به تجربه بر می‌گردد و از تجربه نمی‌توان این استنباط حقیقی و خطاناپذیر را انجام داد. بعلاوه هیوم معتقد است الهی‌دانان درصدند نظم جهان را از طریق علت بیرونی تفسیر کنند، در حالی که به زعم او می‌توان این نظم را به درون ماده مستند کرد، بدین صورت که ماده ذاتاً دارای ویژگی هایی است که دائماً در حال تکامل است و این حرکت تکاملی، معلول عوامل داخلی است. با فرض چنین احتمالی هیوم نتیجه می‌گیرد که برای تفسیر نظم طبیعی نیاز به دخالت عوامل فراطبیعی نیست. او همچنین معتقد است که بیان تمثیلی نظم، مستلزم باور به خدای انسان وار خواهد بود و نمی‌تواند خدایی را نشان دهد که از هر گونه خطا و اشتباه و عدم انسجام در عملش مبرا است. از نگاه برخی از فلاسفه، نقدهای هیوم بزرگ‌ترین تکیه‌گاه الهی‌دانان در اثبات وجود خدا را متزلزل نموده است. استاد مطهری معتقد است بی اعتبار شدن براهین اثبات خدا بویژه برهان نظم یکی از علل اصلی گرایش به مادیگری در جهان غرب است. ایشان با پاسخ به نقدهای هیوم نشان می‌دهد که برهان نظم یک برهان تجربی محسوب نمی‌گردد، بلکه یک برهان عقلی است. بعلاوه ایشان این ایده که نیرویی‌ درونی در ماده وجود داشته باشد که لازمه آن نیرو، نظم و سامان یافتن جهان است را امری درست و حقیقی می‌داند و در عین حال آن را خدشه‌ای بر برهان نظم تلقی نمی‌کند. در تاریخ فلسفه غرب در اکثر موارد، برهان غائی را همان برهان نظم می‌شمارند. اما شهید مطهری از جمله متفکران معاصر است که با تفکیک برهان نظم از برهان هدایت، هوشیارانه سعی داشته این گروه از استدلال ها با یکدیگر خلط نگردد. از نظر ایشان، برهان نظم به ساختار طبیعت مربوط است، یعنی مطالعه در تشکیلات ساختمانی اشیا نشان می دهد که در ساختمان آنها عقل و حکمت نقش داشته است. اما زاید بر نظام خلقت و ساختمان موجودات، موجودات عالم نشان می دهند که پس از آن که اینگونه کامل آفریده شده‌اند در کاری که انجام می دهند نیز به گونه‌ای رهبری می‌شوند. شهید مطهری این برهان را برهان هدایت می‌نامد که می‌توان آنرا تقریری از برهان غائی دانست.
اصل هیوم نبش قبر شد [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Ian Hulse
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مطالعه نقدی است بر افلاطون گرایی فرگی که توسط کریسپین رایت و باب هیل ارائه شده است. افلاطون گرایی فرگی بر استدلالی مبتنی است که مدعی دستیابی به سه هدف است. اولین مورد این است که توضیح دهد چرا اعداد طبیعی از نظر معرفت شناختی به روش هایی که توسط اسم گرایان فرض می شود مشکوک نیستند، یعنی نشان دهد که چگونه می توانیم مفاهیم مورد نیاز برای ایجاد باور در مورد اعداد طبیعی را به دست آوریم، چگونه می توانیم به آنها رجوع کنیم و چگونه می توانیم. در مورد آنها بدانید هدف دوم نشان دادن وجود اعداد طبیعی است که به عنوان اجسام فرگی تعبیر می شوند. سومین مورد، پیدا کردن منطق گرایی نظری اعداد است. این مطالعه فقط با توجه به دو هدف اول به موفقیت استدلال می پردازد. این استدلال از یک جمله خاص استفاده می کند، اصل هیوم (HP). (HP) عبارتی است که تعداد F برابر است با تعداد G ها اگر و تنها در صورتی که F ها را بتوان به صورت دوگانه با G ها نگاشت (برای هر یک از مفاهیم F و G). دو قرائت از استدلال متمایز می شود. اولی (HP) توضیحی متنی از مفهوم عدد طبیعی است. استدلال می شود که استدلال در اولین خواندن آن شکست می خورد، که (HP) نمی تواند مفهوم عدد طبیعی را با موفقیت توضیح دهد. از نظر مشتق، نمی تواند وجود اعداد طبیعی را نشان دهد. هیچ نتیجه قطعی با توجه به استدلال در قرائت دوم آن حاصل نشده است. استدلال می‌شود که (HP) تحت نظریۀ تحلیلی پیشینی کریستوفر پیکوک پیشینی است و این ممکن است برای غلبه بر مخالفت‌ها به تحلیل (بنابراین، اولویت) (HP) پیشنهاد شده توسط جورج بولوس مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیلگران زبان اخلاق [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
D. L. C Miller
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در این پایان نامه ویژگی های محوری نظریه های ارزشی چهار فیلسوف اخلاق معاصر را خلاصه و به طور انتقادی بررسی خواهم کرد: A.J. آیر، سی.ال. استیونسون، آر.ام. خرگوش، و پی.اچ. ناول - اسمیت. با این حال، ابتدا به نظریه فلسفه اخلاق تأثیرگذارترین «پدر» این گروه، دیوید هیوم، نگاه خواهم کرد. نظریه هیوم به عنوان یک چالش در برابر فیلسوفان اخلاق است که فرض می کنند احکام اخلاقی در درجه اول، به نوعی، اعمال «عقل» هستند. اگرچه چهار معاصر ما در این زمینه از هیوم پیروی می کنند، اما چالش او، به شکلی که به زودی اشاره خواهم کرد، موضوع اصلی این پایان نامه را ارائه خواهد کرد. البته فیلسوفان مهم دیگری نیز وجود دارند که نظریاتی مشابه آنچه که من انتخاب کرده‌ام ارائه کرده‌اند، و نام‌های کارنپ، شلیک، بارنز، فیندلی و اورمسون بلافاصله به ذهن متبادر می‌شوند. اگر به آنها توجه ویژه ای صورت نگیرد، تلاشی بزرگتر از این نادیده گرفته می شود. تلاش برای طبقه‌بندی فیلسوفان در این سنت، یادآور مثال ویتگنشتاین در تعریف واژه «بازی‌ها» است، اگرچه در مورد فیلسوفان ما هیچ اصطلاح واحدی وجود ندارد که برای جدا کردن آنها از برخی از انواع دیگر فیلسوفان مناسب به نظر برسد. مانند فعالیت‌هایی که ما آن را «بازی» می‌نامیم، فیلسوفان ما شباهت‌ها و تفاوت‌هایی دارند، و با این حال شباهت‌های کافی وجود دارد که نشان می‌دهد آنها «شباهت‌های خانوادگی» دارند. آنها از فقدان "نام خانوادگی" مناسب رنج نمی برند، تا زمانی که "شباهت های خانوادگی" آنها را در نظر داشته باشیم.
از الهیات اخلاقی تا فلسفه اخلاقی: سیسرو و چشم اندازهای بشریت از لاک تا هیوم
نویسنده:
Tim Stuart-Buttle
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Oxford University Press ,
چکیده :
چکیده ماشینی : قرن هفدهم و هجدهم دوره ای از نشاط فکری قابل توجه در فلسفه بریتانیا را نشان می دهد، زیرا چهره هایی مانند هابز، لاک، هیوم و اسمیت تلاش کردند تا منشا و مکانیسم های پایدار جامعه مدنی را توضیح دهند. بینش آنها همچنان به نحوه تفکر نظریه پردازان سیاسی و اخلاقی درباره جهانی که در آن زندگی می کنیم، اطلاع می دهد. از الهیات اخلاقی تا فلسفه اخلاق بحثی را بازسازی می کند که معاصران را به خود مشغول کرده است، اما امروز برای ما محرمانه به نظر می رسد. این موضوع به رابطه عقل و وحی به عنوان دو منبع معرفت بشری، به ویژه در قلمرو اخلاقی مربوط می‌شود: آنها می‌پرسیدند تا چه اندازه عقل به تنهایی می‌تواند محتوا و خصلت واجب اخلاق را کشف کند؟ این یک سؤال تاریخی بود و نه صرفاً نظری: آیا فیلسوفان دوران باستان پیش از مسیحیت، که نسبت به مسیح بی‌خبر بودند، توانسته‌اند جهان اخلاقی را به‌طور رضایت‌بخشی توضیح دهند؟ الاهیات طبیعی چه نقشی در نظریه های اخلاقی آنها ایفا کرده بود - و آیا با آموزه های ارائه شده توسط وحی سازگار بود؟ بسیاری از پژوهش های اخیر توجه را به علاقه اولیه به مدرن به دو سنت فلسفی هلنیستی متأخر جلب کرده است - رواقی گری و اپیکوریسم. با این حال، در زمینه انگلیسی، سه شخصیت بیش از همه - جان لاک، کانیرز میدلتون و دیوید هیوم - کاملاً عمدی و صریح رویکردهای خود را با سیسرو به عنوان نماینده سنت فلسفی جایگزین، منتقد رواقی و اپیکوری، شناسایی کردند: شک دانشگاهی. . همه استدلال کردند که سیسرو ابزاری را برای پرداختن به آنچه که آنها می‌دانستند مهم‌ترین پرسشی است که فلسفه معاصر با آن مواجه است ارائه می‌کند: رابطه بین فلسفه اخلاق و الهیات اخلاقی.
  • تعداد رکورد ها : 354