جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 310
قضا و قدر و تاثیر دعا بر قضا و قدر از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
نجمه علی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مقدمه- تعریف مساله و تبیین موضوع: در عالم انسانی مسائلی وجود دارند که تا زمانی که موجودی به نام انسان باشد و تفکر و اندیشه لازمه چنین موجودی باشد این مسایل همواره ضرورت پرداختن به آن‌ها را به انسان تحمیل می‌کند و تااو هست آن ها نیز هستند اگر چه جواب قطعی برای آن‌ها نتوان یافت از جمله این مسائل، مسئله قضا و قدر است. مسئله‌ای همگانی که هر کس به نحوی سعی کرده است با ارائه نظری خود را قانع سازد. مساله قضا و قدر اگر چه یک مساله متافیزیکی است ولی به لحاظ علمی و اجتماعی دارای اهمیت است.اول : این که در زندگی عملی انسان تاثیر گذار است چون طرز تفکری که نسبت به این موضوع وجود دارد در روش و کیفیت برخورد با حوادث موثر است. اگر کسی معتقد باشد محکوم سرنوشت است با شخصی که خود را دارای نقش می‌بیند و اعتقاد به حریت خود دارد متفاوت است بنابراین بحث قضا و قدر مانندبعضی از مباحث فلسفی بدون کاربرد نیست بلکه در زندگی عملی انسان موثر است.دوم: به لحاظ اجتماعی و عمومی بودن مساله است یعنی تمام افرادی که قدرت تفکر در مسایل کلی را داشته باشند در جست و جوی پیدا کردن راه حل هستند برای همه افراد این مساله مطرح است و هر کسی علاقمند است بداند آیا یک سرنوشت قطعی که تخلف ندارد مسیر زندگی او را مشخص می‌کند و او اختیاری ندارد؟ یا نه چنین سرنوشتی در کار نیست و این خلاف سایر مباحث فلسفی است.- پیشینه تحقیق: مساله قضا و قدر از اصیل‌ترین مباحث فلسفی و کلامی است که از صدر اسلام تا عصر کنونی، همواره در میان دانشمندان این رشته، مورد بحث و نظر بوده و کتاب‌ها و رساله-های فراوانی از دیدگاه‌های گوناگون پیرامون آن نگاشته شده است. هر چند این موضوع مختص آیین خاصی نیست، اما با توجه به کثرت احادیث و روایاتی که پیرامون آن وارد شده، به نظر می‌رسد توجه اسلام و مسلمین بویژه به این بحث، محسوس‌تر است.با نگاهی به تاریخ گذشته در می‌یابیم که بحث در مورد قضا و قدر در میان مسلمین سابقه طولانی داشته، اما گاهی به واسطه سوء تفسیری که از طرف افراد ناوارد و یا بعضا مغرض، نسبت به این مساله ابراز شده، یا سوء استفاده برخی مستبدان، مردم نسبت به این دو واژه دچار تردید و گاهی ترس شده‌اند.گروهی در این میان سخنان امیر المومنین، علی (ع) را پیرامون قضا و قدر که فرمودند:«طَرِیقٌ مُظْلِمٌ فَلَا تَسْلُکُوهُ وَ بَحْرٌ عَمِیقٌ فَلَا تَلِجُوهُ وَ سِرُّ اللَّهِ فَلَا تَتَکَلَّفُوهُ» مبنا قرار داده و دیگران را از وارد شدن به این وادی باز داشته‌اند. در حالی که با اندکی تحقیق و پژوهش، می-توان پی برد که لبه نهی و بازداری از بحث، متوجه افرادی است که قدرت و توانایی غور در این مسائل را ندارند و ممکن است ناخواسته به اعوجاج کشیده شوند. با وجود این که این مساله از مفاهیم عالی اسلام است، ولی آن‌چنان دقیق و لطیف است که اندک غفلتی درباره آن، انسان را به یکی از دو پرتگاه جبر و تفویض نزدیک می‌کند.با این وجود، این مساله نمی‌تواند دلیلی بر ممنوع بودن ورود به این بحث لطیف فلسفی باشد و الا خود امام، هرگز در طرح آن پیش‌گام نمی‌شدند.مستشرقین مسیحی نیز همواره اعتقاد به قضا و قدر را موجب انحطاطمسلمین دانسته و اسلام را یک آیین جبری معرفی می‌کردند و مساله قضا و قدر را منافی با اختیار بشر می‌دانستند در حالی که با غور و تفحص بیش‌تر در این مساله می‌توان پی‌برد که اعتقاد به قضا و قدر به هیچ رو معنی اعتقاد به جبر را ندارد و همان‌طور که در این تحقیق روشن خواهد شد، قضا از مراتب علم الهی و نیز عالمی از عوالم وجود است که همگی بر هم مترتب بوده و هر مرتبه علت مادون و معلول مافوق می‌باشد. یعنی جهان موجودات مجموعه‌ای از نظام علی و معلولی است که هیچ چیز از سیطره این نظام خارج نخواهد بود. دعا و اختیار انسان نیز از عوامل موجود در جهان خلقت می‌باشند که عدم درک حقیقت آن‌ها باعث این‌گونه اظهار نظ‌رها و اختلافات فرقه‌ای شده است.- ضرورت تحقیق : ضرورت پرداختن به مساله قضا و قدر آن‌گاه با اهمیت‌تر می‌شود که ببینیم برخی از جبرگرایان که اغلب طیف‌های مذهبی را تشکیل می‌دهند با استناد به آموزه‌های دینی پندار جبر را آموزه‌ای دینی تلقی می‌کنند. و از جمله دستاویزهای آنان مساله تقدیر و قضا و قدر الهی است که به سبب آن خداوند نه تنها عالم به چگونگی امور عالم ممکنات است بلکه خود پیش از خلقت نظام‌نامه آن را تعیین و حکم کرده که وقایع عالم بر حسب آن تقدیر و نظامنامه پیشین واقع شود و از آن تخلف نکند.- پرسش‌های اصلی تحقیق:1- قضا و قدر به چه معناست؟2- دعا به چه معناست؟3- چه تاثیری دعا در تغییر قضای الهی دارد؟- فرضیه‌های پژوهش: در این رساله شده تا جایی که امکان دارد، حقیقت قضا و قدر به خوبی تشریح گردد و به خصوص این مساله از دیدگاه حکیم متاله، ملاصدرا و جناب علامه طباطبایی که تمامی افکار و آرای خود را از مشکات پر نور ولایت دریافته‌اند و با آموزه‌ای از عرفان همراه نموده‌اند تبیین گردد. ملاصدرا بیان می‌کند که جمیع موجودات علاوه بر صور طبیعی و نفسانی، دارای صور عقلی هستند که به آن قضا می‌گویند. چون این صور عین محض نمی‌باشند و غیر محض هم نیستند، دو نوع قضا اثبات می‌شود، قضای ذاتی و قضای فعلی. صور قضایی ذاتی لازمه ذات واجب بوده، بدون جعل و تاثیر موجودند. پس وجه الله‌اند نه این که جزء عالم باشند. این قضا علم تفصیلی الهی است که خارج از صقع ربوبی نیست و اگر از آن گاهی به صفت قدم یاد شود، منظور قدم ذاتی بالذات نخواهد بود بلکه قدم به توسط ذات واجب قدیم است. قضای فعلی، صور عقلیه عالم عقل است که از جمله عالم و فعل الهی محسوب می‌شوند و فعل ذاتا جدای از فاعل است و با آن تباین ذاتی دارد. ملاصدرا در تفسیر قضا با دیگر حکما اختلاف نظر دارد، زیرا مراتب علم الهی را مراتب وجود می داند و قائلبهقضای ذاتی است که به هیچ نحو امکان در آن راه ندارد، در حالی کهسایر حکما قضا را منحصر در فعل الهی از جمله عالم دانسته‌اند. علامه در این نظریه ایراد کرده و فرموده است: صورت‌های علمی لازمه ذات واجب که در کلام صدرالمتالهین آمده است باید به همان علم ذاتی واجب که جدای از او نیست حمل گردد و گر نه اگر این صورت‌ها لازمه ذات و بیرون از آن باشند. لاجرم جزء عالم خواهند بود و دیگر نمی‌توان آن‌را قدیم بالذات به شمار آورد. . البته ملاصدرا برای اشیا علاوه بر وجود طبیعی، مثالی و عقلی از وجود دیگری به نام وجود اسمائی نام می‌برد که در صقع ربوبی است و از آن به وجه الله تعبیر نموده است ‌و جز عالم ندانسته است در این نحو وجود موجودات نه عین وجود واجب‌اند و نه موجودات مستقل بلکه از مراتب ربوبیت واجبند یعنی به وجود خدا موجودند نه به ایجاد او. صدرا معتقد است هر یک از قضا و قدر از محل بهره‌مند می‌شوند و قلم محل قضا و لوح محل قدر است. به‌عبارتی قضا و قدر هر دو صورعقلی‌اند اما محل آن‌ها با یکدیگر تفاوت دارد صور عقلی کلی بدون زمان و تغییر در عالم عقول جای دارند و صور عقلی موجود در عالم نفوس مجرد که جزیی و مطابق با مواد خارجی‌اند قدر شمرده می‌شود به عبارتی در عالم قضا اجمال وجود دارد و درعالم قدر تفصیل. علامه طباطبایی قضا را نسبت ضرورت شی با محمولش تعریف نموده و قضای الهی را ایجاب و ایجاد موجودات امکانی تفسیر می‌کند.وی معتقد است که قدر مربوطبه عالم ماده است، یعنی ظرف آن اختصاص به عالم ماده دارد چرا که قدر وجود تدریجی و مرتبط با استعدادهای اشیا شمرده می‌شود که در مقایسه با علل گوناگون آن قابل تغییر و تخلف استهم‌چنین روشن شود با وجود آن که هستی هر چیز از عنایت و علم ذاتی حق ناشی می‌شود، وذات و صفات او ثابت و بی بدیل است، تاثیر دعا در سرنوشت انسان چگونه است؟آیا علم الهی تغییر پذیر است و قضا و قدر دگرگون می‌شود؟ و چگونه است که انسان با وجود محاط بودن در عالم ماده و با تمام کوچکی و تعلق خود به عالم بالا، در عالم ملکوت تاثیر گذارده و به مطلوب خویش می‌رسد. دعا که منبع عظیم تغذیه روح و نفس انسانی است و نیایش به درگاه خدای بزرگ در طول تاریخ، عامل تلطیف روح انسانی و سازندگی جوامع بشری بوده است. هیچ جامعه‌ای نتوانسته به دور از یک ارتباط عمیق با خداوند به فلاح و رستگاری رهنمون گردد. از این رو، اگر دعا با همه ابعادی که دارد و همه ریزه‌کاری‌هایی که در آن نهفته است، رعایت شود، وسیله‌ای خواهد بود برای نیل به سعادت جامعه و فرد.- هدف پژوهش: هدف رساله حاضر پاسخ به این سوالات و روشن ساختن اذهان از بحث احیانا شبهه برانگیز قضا و قدر است. در این رساله سعی شده با دیدی واقع بینانه و جست وجوگر و به دور از نزاع‌های کلامی و در یک تحلیل نسبتا عمیق فلسفی، نظریات عمده فلسفی پیرامون موضوع، مورد بررسی قرار گرفته و مبنا و استدلات هر کدام تشریح گردد. البته سعی بر آن است که همواره نظریات صدرالمتالهین و جناب علامه طباطبایی محور اصلی قرار بگیرد.- ساختار پژوهش: در تدوین این رساله سعی بر این بوده است که ترتیب مطالب کاملا با عنوان رساله مطابقت داشته باشد و ترکیب ساختار مطالب مرکب از آراء فیلسوفان، متکلمان و دیدگاه آیات و روایات باشد. و به نظریات حکیم متاله صدرالمتالهین و جناب علامه طباطبایی پرداخته شود و شباهت‌ها و تفاوت‌های این دو فیلسوف بزرگوار بیان شود و سرانجام نتیجه لازم گرفته شود.مباحث رساله در چهار فصل و به صورت زیر تدوین شده است:فصل اول: ابتدا قضا و قدر و دعا از لحاظ لغوی و اصطلاحی مورد بررسی قرار گرفته، سپس حقیقت آن در فلسفه، کلام، و آیات و روایات از مطالب این فصل است.فصل دوم شامل اقسام قضا و قدر است. فصل سوم: به تبیین رابطه قضا و قدر با اختیار انسان و مسئله عدل الهی و هم‌چنین امکان تغییر در قضای الهی می‌پردازیم.فصل چهارم: از عالی‌ترین مفاهیم قرآن در معارف بلند اسلامی، موضوع امکان تغییر و دگرگون ساختن تقدیر و سرنوشت است و این‌که انسان می‌تواند قسمتی از سرنوشت خود را با دعا و اعمال خود دگرگون سازد. این مساله تحت عنوان «تاثیر دعا در قضا و قدر» بیان می‌شود.
بررسی تطبیقی معنای زندگی از دیدگاه علامه طباطبایی و سورن کرکگور
نویسنده:
مسلم نجفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معناداری زندگی و جستجوی این معنا یک ضرورت اخلاقی، روحی، روانی و دینی است.علامه به حق بارها هشدار داده که معنای زندگی باید هماهنگ با ساختار غریزی و فطری انسان تعیین شود. خوردن و آشامیدن، شهوت جنسی و خواب و استراحت از نیازهای غریزی انسان است که افراط و تفریط یا تعطیل آنها مخالف ساختار غریزی است و باعث لطمه به انسان یا حتی به نابودی انسان منتهی می‌شود. در باره فطریات نیز چنین است، چرا که اینان نیز جزیی از ساختار و ذات انسان است که انکار و بی‌توجهی به آنها خسارت‌بار و بلکه ویرانگر است.هر دو فیلسوف معتقداند که زندگی لذت‌پرستانه و بلهوسانه یا غریزی زیستن به ناکامی، پوچی، و افسردگی منجر می‌شود. لذا علامه به فطری زیستن توصیه اکید دارد. کرکگور با این که گاهی غریزی و بلهوسانه زیستن را نیز یکی از گزینه‌های اصیل زیستن دانسته است، اما عملاً و شخصاً به ناکامی این راه اعترافات بسیار روشنی دارد. این نکته نشانه آن است که او به مقتضای زمان و مکان خاصی که در آن قرار داشته، مخاطبان را به تدریج و غیرمستقیم به فطری زیستن فراخوانده است.هر دو فیلسوف مومنانه‌ زیستن را مطابق با فطرت انسانی دانسته‌اند، هر چند علامه عقل و فطرت را بیش از همه موید دین اسلام و تشیع دانسته، چرا که آموزه‌های این دین و مذهب بیش از هر دین و مذهبی مطابق با ساختار فطری و غریزی انسان است.از نظر هر دو فیلسوف وجود خدا بدیهی و غیر قابل تردید است. مهم‌ترین منفعت اعتقاد به وجود خدا، معنا یافتن زندگی انسان است. زیرا خدای خالق و ربِّ جهان و انسان، حکیم و عالم هم هست و لذا برای آفرینش انسان هدف و معنایی در نظر داشته است.هر دو فیلسوف آزمایش و ابتلای با خیرات و شرور را فعلِ خدا و نخستین معنای زندگی می‌دانند. پایداری در آزمایش‌ها پله‌ای برای صعود به سوی فلاح و رستگاری نهایی است.در آموزه‌های اسلامی بندگی و عبودیت انسان در برابر خداوند نیز معنای زندگی انسان تلقی شده است. بندگی به معنای پذیرش و پیروی فروتنانه از کلیه آموزه‌های دینی (اعتقادی، اخلاقی و فقهی) است. جان مومنان در اثر بندگی خدا، به صفا و پاکی رسیده و از ناهنجاری‌های فکری، اخلاقی و عملی رهایی می‌یابد و سعادت دنیوی و اخروی را باعث می‌گردد. کرکگور نیز بندگی هوا و هوس‌ها را ویژه سپهر زیباپرستی یا بلهوسانه و التزام به اخلاق را در سپهر اخلاقی، منجر به ناامیدی، دلزدگی و ناکامی دانسته و تنها بندگی و تعظیم در برابر خدا و دین را باعث امید و آرامش و نجات و رستگاری می‌داند.. عبادت یا پرستش خداوند نیز دیگر معنای زندگی است. پرستش که در قالب اعمالی همچون نماز، ذکر، مناجات، دعا و... صورت می‌گیرد، نشانه بندگی و حقارت فرد در برابر پروردگار غنی و بی‌نیاز است و موجب نیل به رحمت، مغفرت و معرفت می‌گردد. تقرب به خداوند نیز معنای زندگی و در واقع مرحله نهایی آن در حیات دنیا است. آزمایش، بندگی و پرستش گام‌های لازم برای نزدیک شدن به خداوند است. از نظر علامه قرب به خداوند از دو راه آفاقی (حصولی) و انفسی (حضوری) ممکن است؛ اما سیر انفسی به مراتب سودمندتر، عمیق‌تر و واقعی‌تر است. کرکگور سیر آفاقی را در حوزه دینداری و عرفان، نه تنها غیرمفید بلکه مضر و مخرب می‌داند.اگر مرگ به معنای فنا و انعدام انسان باشد، ارزش آفرینش، آزمایش، بندگی، پرستش، تهذیب و معرفت نفس در نهایت معرفت رب و قرب الهی، معنا و مفهوم صحیحی نخواهد داشت و زندگی به زیستنش نمی‌ارزد و به تعبیر قرآن کریم جهان و زندگی انسان عبث، بیهوده و مهمل خواهد بود.. از نگاه علامه خداوند به خاطر حکمت، رحمت و عنایت یا عدالتش، جهان و انسان را بی‌عاقبت و بی‌معنا و بی‌هدف نیافریده است. لذا بعید است مرگ را پایان هستی انسان قرار دهد. انسان مخلوقی است سه لایه یا سه بُعدی که با مرگ طبیعی و بدن، با لایه ملکوتی و جبروتی‌اش حیات جدیدی را پیش‌روی دارد. انکار حیات واپسین به دلیل غفلت از لایه‌های روحانی وجود انسان و انس و الفت با ماده و دلبستگی‌های دنیوی است. کرکگور نیز از راه انفسی و دل و تمسّک به کتاب مقدس، لایه روحانی وجود انسان و جهان و حیات واپسین را باور دارد.زندگی پس از مرگ تجسم زندگی دنیای انسان است. استمرار افکار و رفتار خوب، ملکات فاضله را ایجاد کرده و این ملکات پس از مرگ به شکل بهشت جلوه خواهد کرد. افکار و رفتار بد و ناپسند، ملکات رذیله را باعث می‌شودکه پس از مرگ به هیئت دوزخ و عذاب در خواهد آمد. بنابراین معنای نهایی زندگیِ انسان تلاش برای برخورداری از زندگی سعادتمندانه اخروی و به عبارتی ورود به جوار قرب الهی و بهشت برین است. این سعادت بزرگ از رهگذر ایمان به خدا و آخرت و تبعیت از رهنمودهای دینی فراهم می‌آید.علامه طباطبایی و سورن کرکگور، یکی از شرق و دنیای اسلام و دیگری از غرب و دنیای مدرن و مسیحیت و هر دو در ژرفای ظلمت ناشی از بت‌پرستی‌های مدرن و پسامدرن به پا خاسته، پرچم دین‌داری را برافراشته و هر یک با تلاش مستمر و خستگی‌ناپذیر خود بار دیگر انسان ستم‌زده و خسته از دین‌گریزی را به سوی خدا، رستگاری ابدی و تعالیم پیامبران راستین فراخواندند؛ چرا که یافتن معنای صحیح زندگی، جز از این راه نه ممکن است و نه مطلوب.
بررسی دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی درباره مراتب علم فعلی خداوند
نویسنده:
محمدعلی وطن دوست حقیقی مرند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نگارنده در این رساله، ضمن ارائه گزارشی دقیق از دیدگاه‌های ملاصدرا و علامه طباطبایی، درباره مراتب علم فعلی خداوند متعال، به بررسی معناشناختی و وجودشناختی نظرات آنان با دو رویکرد عقلی و نقلی پرداخته است. در پایان هر بخش، ضمن پذیرش اجمالی دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی، در راستای تکمیل نظرات این دو اندیشمند، تفاسیر نوین وجودشناختی از اصطلاحات قلم، لوح محو و اثبات، قدر، اراده و مشیت ارائه گردیده است. درباره قلم باید گفت که براساس روایات، نخستین تجلی خداوند متعال در نظام هستی می‌باشد و به حقیقتی گفته می‌شود که واسطه ظهور علم ازلی و کمالات خداوند متعال در مراتب دیگر هستی می‌باشد. لوح نیز با همان رویکرد، به حقیقتی گفته می‌شود که ظرف پذیرش حقایق قلم می‌باشد و از آن‌جا که هر دو از موجودات مجرد هستند، از دسترس ادراک ناپاکان و نامحرمان درگاه الهی به دورند و با همین عنایت از لوح، در متن شریعت، با وصف محفوظ یاد شده است، نه به دلیلی مصونیت آن از تغییر. همچنین براساس تحقیقات صورت گرفته، این نتیجه به دست آمده است که اصطلاح «لوح محو و اثبات»، هیچ خاستگاه قرآنی یا روایی ندارد و به همین دلیل نمی‌توان با رویکرد فلسفی، آن را در مراتب علم فعلی خداوند متعال گنجاند، بلکه این لوح محفوظ است که به شهادت روایات معتبر، ظرف محو و اثبات قرار می‌گیرد. در فصل مربوط به قضا و قدر، ضمن پذیرش دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر فلسفی قضا، دیدگاه ایشان مبنی بر انحصار قدر در عالم ماده نقد شده و براساس آیات و روایات عمومیت قدر بسان قضا در همه مراتب هستی اثبات گردیده است. روشن است که بر این اساس، دیدگاه ملاصدرا درباره قضا و قدر که آن را به نفوس کلی و جزئی فلکی یا مراتب مجردات عقلی و مثال نسبت می‌دهد، رد می‌شود. در فصل مربوط به عرش و کرسی، ضمن پذیرش اجمالی دیدگاه ملاصدرا، براساس برخی برداشت‌های روایی که این دو اندیشمند بدان نپرداخته‌اند، دیدگاه آنان تکمیل گردیده است. و سرانجام در بحث اراده و مشیت با ارائه تحلیل عقلی نوین، با رویکردی معناشناختی، جایگاه مشیت و اراده در میان صفات ذاتی خداوند متعال و تفاوت میان آن دو تبیین شده است.
بررسی رابطه عقل و دین از دیدگاه فیض کاشانی و علامه طباطبایی
نویسنده:
حسن عفتی نصرابادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رابطه عقل و دین از موضوعات بسیار مهم و چالش زا در عرصه دین پژوهشی است. در نگاه علامه و فیض کاشانی عقل جایگاه بسیار مهم و اساسی در حوزه معرفت دینی دارد و به عنوان شریف ترین موجود مطرح است. فیض کاشانی ارزش و اهمیت عقل را به عنوان اولین مخلوق خداوند می داند و معتقد است عقل در حکم چراغ است و شرع به منزله روغن یا نفت است که سبب روشنایی آن است، و تا زمانی که نفت وجود نداشته باشد چراغ روشن نمی‌شود، و مادام که که چراغ نباشد نفت روشنایی ندارد. از سویی علامه طباطبایی هم اعتبار و اصالت دین و معارف دینی و ادله حجج شرعی را بر پایه عقل استوار می‌داند و به همین دلیل می‌گوید که هرگز معقول نیست که دین به بی‌اعتباری عقل و احکام قطعی عقل حکم صادر کند. نتیجه اینکه علامه طباطبایی و فیض‌ کاشانی اعتقاد دارند که عقل و دین با همدیگر سازگاری و هماهنگی دارند و امکان تعارض میان گزاره‌های عقلی و آموزه های دینی منتفی است. بنابراین به عقیده این دو دانشمند گزاره‌های دینی یا عقل پذیر هستند یا عقل گریز که در هر صورت هیچ کدام به معنای نفی عقل و تعارض با آن نخواهد بود همچنین رابطه عقل و دین از نوع عموم و خصوص من وجه است. بنابراین، عقل و دین در مواردی که قلمرو اختصاصیخودشان است هرگز به وسیله دیگری مورد تخطیه قرار نمی گیرند و همدیگر را تایید می‌کنند. کلید‌واژه‌ها: علامه طباطبایی، فیض کاشانی، عقل، دین، تاویل، تخصیص.
بررسی تطبیقی قابلیت های فراروانی انسان با رویکرد عرفانی و عصب شناختی
نویسنده:
سید مرتضی حسینی شاهرودی,علی غنایی چمن آباد,فاطمه فرضعلی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
انسان جستجوگر همواره به دنبال ناشناخته ها وکشف رموز وامور پنهانی است. در این میان، آنچه از همه مرموزتر به نظر میرسد،گستره وجودی و قابلیت های انسان است. ازنظر عرفا، جهان دائماً نوشونده و دارای حقیقت واحد و متحد با انسان است؛ زیرا او تنها مخلوقی است که به دلیل آفرینش خاصخودمیتواند احاطه دانشی و کنشی بر عالم هستی داشته باشد.در این علم، محاط و محیط دارای وحدت وجودی و ارتباط تنگاتنگی هستند. با وجودتفاوتدرروشتحقیق، درعلم عصب پایه درباره قابلیت مغز انسان و درک یکپارچگی یا یکپارچه سازی خویشتن و عالم هستی شواهد علمی بسیاری ارائه شده است. در این مجال با ارائه دو دلیل اساسی،یعنی وحدت جهان و جامعیت وجود انسان، استعداد انسان در داده های فراروان شناسی بررسی میشود. ایننوشتار در موضوع انسان شناسی با رویکرد تطبیقی و میان رشته ای و با روش تحقیقی ـ توصیفی در حوزه عرفان و عصب شناسی به طرح و بررسی مسئله میپردازد.
رهیافت اصلاح ساختار ژنتیک در حل مسأله‌ی شرور انسانی
نویسنده:
رضا نیرومند، مرتضی حسینی شاهرودی، سعید نظری توکلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بهره بردن از قدرت علمی و خلاقیت انسان در محدود کردن و پس‌راندن شرور و جلوگیری از گسترش آن از مصادیق همکاری با خالق و یاری‌ دادن‌ به‌ خداوند در حل مسأله شر محسوب می‌شود‌. بسیاری صفات بد‌ اخلاقی‌ و خلق و خوی‌های ناپسند و در نتیجه شخصیت و رفتار شرورانه پایه‌ی زیستی و ژنتیکی دارند. فن‌آوری مهندسی ژنتیک این امکان را به ما می‌دهد که از ویژگی‌هایی در ژن‌ها‌یمان برخوردار باشیم که تا سرحد امکان، کمتر گرفتار شرور گردیم. بنابراین در قدم نخست، با بهر‌ه‌گیری از ژن‌درمانی می‌توان ‌از پیدایش‌ برخی‌ از نواقص جسمانی و اخلاقی‌ و انتقال‌ آن‌ به‌ نسل‌های‌ بعدی‌ جلوگیری‌ کرد و سپس با مهندسی ساختار ژنتیکی انسان و در نتیجه اصلاح نژاد بشر، می‌توان به انسانی دست یافت که دارای درصد بالایی از صفات و خصوصیات مطلوب‌ جسمانی، عقلانی، اخلاقی و الاهی بوده، تا در نتیجه‌ی آن، شمار چشم‌گیری از شرور روزمره‌ی انسانی از صفحه‌ی زندگی محو شود و به دیگر شرور تاریخی پیوندد. نگارنده رهیافت اصلاح ساختار ژنتیک را در شرایط موجود، راهبردی اساسی و بر‌تر در حل شرور انسانی و دستیابی به خیرات و کمالات ارزیابی کرده و معتقد است که بشریت باید هر چه زودتر تصمیم استفاده از آن را عملی کند.
صفحات :
از صفحه 101 تا 126
رابطه علم امام با دیگر شئون امامت (عصمت، ولایت تکوینی، تفسیر شریعت)
نویسنده:
ریحانه ذوالفقاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهمنظور از امام شخصی است که به فرمان خداوند و معرفی پیامبر برای ادامه دادن رسالت‌های نبوت برگزیده شده است، بنابراین به غیر از وحی، هرآنچه از شئونات پیغمبری برای پیامبر فرض است از جمله عصمت، علم، ولایت، مرجعیت علمی، دینی و سیاسی، برای او نیز فرض است. آگاهی کامل از تمام ظواهر و بواطن قرآن کریم و سنت نبوی، علم به احکام و قوانین دینی در بستر زمان، آمادگی پاسخ به شبهات، جلب اعتماد مردم با دوری از هرگونه خطا و گناه و تسلط بر عالم تکوین و تشریع به اذن الله، همگی در دایره شئونات امامت قرار دارند و تمام این موارد ممکن نخواهند شد مگر این‌که امام از دانش گسترده و علم غیب برخوردار باشد. به نوعی می‌توان گفت علم غیب امام سنگ بنای دیگر ویژگی‌های معنوی او، از جمله عصمت، ولایت تکوینی و تفسیر شریعت اوست و با آن‌ها رابطه تنگاتنگی دارد.با پذیرش علم لدنی، فعلی و حضوری امام که تحت اذن و اراده الهی است، سه مطلب قابل اثبات است:یک. در این صورت، هیچ‌گونه سهو و خطایی را نمی‌توان به امام نسبت داد چرا که منشا سهو و خطا جهل است و غفلت که هر دو به او راهی ندارند.دو. با اثبات علم کامل امام نسبت به همه چیز، ولایت تکوینی او هم نسبت به تمام هستی ثابت خواهد شد، چرا که طبق یکی از آیات قرآن، کسى که مقدارى از علم کتاب را داشت، توانست در نظام تکوین تصرف کرده و و تخت ملکه سبا را کمتر از یک چشم به هم زدن نزد سلیمان نبی حاضر کند. سه. با توجه به علم گسترده امام، تنها کسی که می‌تواند شریعت صامت و موجز اسلام را برای مردم به نحو کامل تفسیر و تبیین کند و به عبارتی جایگاه قرآن ناطق را داشته باشد، امام معصوم است.
مرجعیت علمی امیرالمومنین(ع)برای مسلمانان
نویسنده:
محدثه ایازی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله مرجعیت علمی امیرالمومنین(ع) سال‌ها مورد مناقشه و بحث گروه‌های مختلف کلامی بوده است و هرچه مسلمانان از صدر اسلام فاصله گرفتند، اهمیت این موضوع بیش‌تر شده است.مبانی بررسی شده برای اثبات مرجعیت علمی به دو دسته مبانی مرتبط با مرجعیت عام و مرجعیت خاص تقسیم شده اند. در حوزه مرجعیت عام: ضرورت مرجعیت، لزوم پیروی از مرجع علمی و ویژگی‌های مرجع علمی غیر دینی اشاره شده و در حوزه مرجعیت خاص: ویژگی های مرجع علمی الهی چون عصمت، افضلیت و اعلمیت و در نهایت حجیت امام(ع) بررسی شده است.در اثبات مرجعیت علمی حضرت(ع)، آیات تطهیر و اولوالامر و احادیث ولایت، حجت بودن حضرت، حق بودن حضرت و... بررسی شده است.پژوهش‌های انجام شده بر روی این مبانی و آیات و روایات، نشان می‌دهد که بین طهارت، اطاعت، حجیت، ولایت و حق بودن حضرت و مرجعیت علمی ایشان ارتباط وجود دارد و این مرجعیت تمام شوون علمی را در برمی‌گیرد. افزون بر این، وجود نمونه‌های تاریخی چون رجوع به حضرت، احتجاجات و قضاوت‌های حضرت، تایید کننده مرجعیت علمی امیر المومنین(ع) می‌باشد.
بررسی ضرورت دین از منظر فلاسفه و متکلمان اسلامی و آیات و روایات
نویسنده:
سمیه همراهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دین مسأله ای است که متفکران بسیاری را به نفکر واداشته است. در این جا ما به ضرورت دین از منظر قرآن و روایات، متکلمان و فلاسفه اسلامی پرداخته و خواهیم دانست که قرآن و روایات دین را برای هدایت بشر و نیازمندی فطری ضروری می دانند و متکلمان از طریق قاعده ی لطف و فلاسفه نیز از طریق مدنی بالطبع بودن انسان به این موضوع پرداخته اند.
تبیین چگونگی به فعلیت رسیدن استعدادهای انسان و تکامل نفوس انسانی پس از مرگ در حکمت متعالیه
نویسنده:
نجمه السادات توکلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سوالات بسیاری درباره وجود حرکت و تکامل و چگونگی آن، پس از مرگ انسان به ذهن می‌رسد که در این پژوهش، با توجه به اصول و مبانی حکمت صدرایی، تا حد توان، به آن‌ها پرداخته شده است. بر اساس اصالت وجود، وحدت حقیقت وجود، تشکیک وجودی، حقیقتِ مرگ، حرکت جوهری و وجودِ حقایق مادی در عوالم دیگر، تکامل و حرکت انسان محدود به این عالم نبوده و پس از مرگ نیز ادامه دارد. از آن‌جا که تعاریف مختلفی در مورد حرکت، عناصرِ آن و تحول و تکامل مطرح است، ابتدا آن‌ها را تحلیل نموده و سپس چگونگی و کیفیت تکامل در عوالم برزخ و آخرت را از دیدگاه نقلی و عقلی، با ذکر تفاوت میان عوالم بیان خواهیم کرد که هم از طریق تعریف مصطلح حرکت در فلسفه و هم با توجه به اصل ظهور و بطون و اجمال و تفصیل ممکن می‌باشد.
  • تعداد رکورد ها : 310