جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 67
فلسفه ی طب سنتی ایرانی بر مبنای آرائ ابن سینا و سید اسماعیل جرجانی
نویسنده:
نجمه مقدس
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
امروزه با گسترده‌ترشدن اقبال عمومی به طب سنتی در ایران بحث های زیادی پیرامون علم‌بودن دانش طب سنتی میان منتقدان و مدافعان این دانش صورت می‌گیرد؛محققان عرصه‌ی پزشکی در حال حاضر نگاهی عمیق‌تر از گذشته به طب سنتی از خود نشان می‌دهند. یکی از اشکالات اساسی این مباحث این است که قبل از پرداختن به علم بودن یا نبودن این حوزه، معیارهای علم بودن به طور دقیق مشخص نشده است. تعیین معیار برای علم بودن از اصلی ترین مسائل فلسفه‌ی علم به شمار می‌رود. فیلسوفان علم تا کنون معیارهای مختلفی ارائه کرده اند. می‌توان گفت اولین و مشهورترین معیار ارائه شده که عموماً مبنای کار دانشمندان قرار گرفته است، معیار استقراگرایان است که اتکاء بر مشاهده‌ی تجربی، آزمایش و استقرا را معیار علم بودن یک حوزه از دانش معرفی می‌کند. یکی دیگر از مهم‌ترین نظریه‌ها در باره‌ی این مسأله در قرن بیستم نظریه‌ی کارل پوپر می‌باشد که ضمن نقد استقراگرایان، ابطال‌پذیری را تنها معیار برای علم‌بودن معرفی می‌کند. سومین نظریه‌ی مطرح در این عرصه که می‌توان آن را مهم‌ترین و تأثیرگذارترین این نظریه‌ها در فلسفه‌ی علم قرن بیستم دانست نظریه‌ی تامس کوهن است که ضمن نقد معیارهای پیشین، پارادایم‌داشتن را تنها معیار برای علم‌بودن معرفی می‌کند.این پژوهش ابتدا با بررسی آراء ابن سینا و جرجانی به تبیین مبانی فلسفی دانش طب سنتی خواهد پرداخت و سپس قابلیت تطبیق مفاهیم بنیادین طب سنتی با علم جدید را مورد واکاوی قرار خواهد داد؛ در نهایت با تحلیل سه نظریه‌ی نامبرده پیرامون مسأله‌ی تحدید یعنی استقراگرایی، ابطال‌گرایی و واجدیت پارادایم نشان خواهد داد که دانش طب سنتی بر مبنای معیارهای نامبرده علم می‌باشد.
جایگاه ریاضیات در هستی شناسی افلاطون
نویسنده:
مریم دامادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ریاضیات و فلسفه نزد افلاطون از یکدیگر جدایی ناپذیرند. ازاین رو دیدگاه وی درباره ی ریاضی استوار بر نظر اودرباره ی وجود است. این یگانگی و پیوند را می توان هم در دیدگاه وی درباره ی عدد(برای مثال در گفت و گوی پارمنید) و همدر خصوص جایگاه ریاضیات به عنوان دانشی از دانشهای اعدادی مشاهده کرد.پرداختند (متافیزیک، آلفا، فصل ?). اما مقصود « صورت » به اعتقاد ارسطو فیثاغوریان و افلاطونیان اولین کسانی بودند که بهبا آنچه افلاطون از صور – ایده ها – و ارسطو از علت صوری یا صورت مراد می کنند، بسیار متفاوت « صورت » فیثاغوریان ازاست.فیثاغوریان تناسب ترکیب عناصر در اشیاء را اصل صوری اشیاء می دانستند و کیفیات مختلف مثل خیر، زیبایی،بی نهایت، شادی و... را بر مبنای این نسبت ها توضیح می دادند.بنابراین ریاضیات نزد ایشان به گونه ای هستی شناسی است. افلاطون با آنکه صور را به عنوان هستنده های جاوید و ثابتجهان معقول لحاظ می کرد، اما همچنان وساطت ریاضیات را در هستی و شناخت اشیاء مادی باور داشت. او در این راه ازاندیشه ی ریاضی فیثاغوری بهره برد. به گفته ی ارسطو برای افلاطون اعداد واسطه ی بین ایده های واحد و ثابت ومحسوسات متکثر و فانی اند. اما با وجود این اعداد هستنده های حقیقی اند و نه کمیتی برای دیگر هستنده ها.
نقش عشق در تکامل انسان از دیدگاه سعدی در غزلیات و مقایسه آن با دیدگاه افلاطون
نویسنده:
اختر آقاجونی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عشق ودیعه ای الهی است که در وجود انسان نهاده شده و با ذات فطرت وی عجین شده و انسان پیوسته به دنبال معبود و معشوق حقیقی بوده است. از همین رو مولانا می گوید: ناف ما بر مهر او ببریده اند عشق راه رسیدن انسان برای رسیدن به سعادت و کمال را میسر می سازد و در حقیقت خداوند آدمی را خلق کرده تا عاشق باشد و تفاوت انسان با فرشته در این است که فرشته از درک عشق عاجز است و عشق خاص انسان است و از روز ازل در وجود او نهاده شده است.عشق و خواستگاه آن، از مباحث بسیار جالبی است که در تمام مکتب های عرفانی و مشرب های ذوقی از آن صحبت شده است. «عشق»، «محبت» و«هوی » کلماتی هستند که ما در زبان عربی و فارسی برای بیان اشتیاق شدید به کار می‌بریم. کلمه‌ی «عشق» در ادبیات عربی و فارسی دارای اهمیت بسیاری است. «اروس» نزد یونانیان باستان خدای عشق بوده، اما نزد افلاطون «اروس» تجسم عشق به فرزانگی است. افلاطون از مهم ترین فیلسوفانی است که درباره‌ی عشق سخن می گوید. دیدگاه وی در باب عشق که به عشق افلاطونی معروف شده است از قوی ترین و ماندگارترین نگرش های عرفانی، فلسفی در باب عشق است. به نظر افلاطون «اروس» در روح انسان نفوذ کرده حسرت کمال را در او ایجاد می‌کند. وی در« مهمانی» صعود پله پله از امور جسمانی به روحانی را بیان می‌کند. عشق واسطه ای است که در این صعود عاشق را از مراحل پست به مراحل والا هدایت و تربیت می‌کند. غایت این راه وصول به زیبایی فی نفسه است . افلاطون در «فایدروس» عشق را از اقسام چهارگانه جنون الهی برمی‌شمارد و معتقد است تنها جنون عشق است که ما را به موطن ملکوتی و آسمانی‌مان باز‌می‌گرداند.هر که هوایی نپخت یا به فراقی نسوخت آخر عمر از جهان چون برود خام رفت(سعدی،1377: 128)سعدی نیز مانند افلاطون از این جهان خاکی با همه‌ی کمبودها و نارسایی‌ها و زشتی و زیبایی‌های ناپایدار آن آغاز می‌کند تا به ملکوت ایده‌ها یا مُثل آسمانی جاوید برسد. عشق او از مخلوق آغاز می‌شود، اما سرانجام به خالق می‌رسد. در نظر سعدی عشق شرف آدمی است. عشق او بازیچه‌ی هوا و هوس نیست. امری بسیار جدی است. عشق پاک و عشق تمامی است که برای مطلوب از وجود می‌گذرد و خود را برای او می‌خواهد نه او را برای خود. افلاطون نیز عشق جسمانی را تقبیح می‌کند و معتقد است که عاشق پست، بدن را بیش از روح دوست دارد. در نظر وی همانند سعدی، عشق که جانمایه‌ی شعر است اگر وسیله‌ای برای تربیت و اخلاق تلقی نشود متضمن کمالی نخواهد بود. شیخ عشق را نه یک تجلی غریزه در دوران جوانی بلکه یک مسیرکمال و تکامل در تمام مدارج زندگانی تلقی می‌کند. شیخ شیرین سخن، نظر در رخ خوبان را حلال شمرده بر آن است که :نه حرام است در رخ تــو نظر
تأویل‌های فلاسفه اسلامی از نظریه مُثل افلاطونی
نویسنده:
مرضیه میرزاحسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تفکر، مختص انسان و نشانه برتری آدمی نسبت به سایر موجودات است. این موهبت الهی که با آغاز زندگی بشری آغاز شده و تا پایان آن نیز ادامه دارد در طول تاریخ بشر، حضوری نقش آفرین داشته است و آدمی را در راه کشف حقایق عالم یاری رسانده است. نظریه مُثل که یکی از ارزنده ترین یافته های تفکر بشری است حکایت از حقیقتی دارد که اولین بار به لسان یونانی افلاطون به صورت مستدل، مدون شد و پا به عرصه تفکر فلسفی گذاشت. بر طبق این نظریه ـ که مهم ترین و بنیادی ترین نظریه افلاطون است و پایه و اساس فلسفه وی محسوب می شود ـ عالم محسوس اصل و حقیقتی دارد که مثال و نمونه کامل آن است. درواقع موجودات عالم محسوس ظواهر و سایه های حقایق ازلی و عقلی ای محسوب می شوند که لایتغیر، مطلق و زوال ناپذیرند و فقط با نور عقل قابل مشاهده اند. این نظریه در فلسفه اکثر فیلسوفان مسلمان مطرح شده و اکثر ایشان قسمت یا قسمتهایی از فلسفه خویش را به بررسی آن اختصاص داده اند. اما اینکه نظریه افلاطون چرا در فلسفه فیلسوفان مسلمان وارد شده و این نظریه چه جایگاهی را در فلسفه اسلامی به خود اختصاص داده است جای بسی تأمل و بررسی دارد که پژوهش حاضر عهده دار این مهم است. به طور مختصر می توان گفت که همه فیلسوفان اسلامی در مورد نظریه مُثل متفق القول نبوده و نظر یکسانی ندارند؛ ابن سینا از جمله منتقدان این نظریه است درحالیکه سهروردی و ملاصدرا از پیشگامان اثبات این نظریه اند. البته باید توجه داشت که در هر دو صورت ـ یعنی نفی و اثباتی که توسط فیلسوفان مسلمان صورت پذیرفته است ـ تأویل و تفسیر خاصی از نظریه مُثل مطرح شده و هر یک از فیلسوفان بر مبنای چهارچوبهای فلسفی خویش در جهت اثبات یا انکار این نظریه برآمده اند. به طور مثال ابن سینا نظریه مُثل را که نزد افلاطون کلیات قائم به ذات است را به کلی طبیعی تأویل نموده و نهایتاً اشکالات فراوانی را به این نظریه وارد ساخته است. ولی ملاصدرا که به اشکالات ابن سینا نیز پاسخ داده است با دلایل فراوان از جمله حرکت جوهری یا بحث ادراک، سعی در اثبات این نظریه داشته و حقیقت نظریه مثل را به عنوان یک اصل اعلای فلسفی پذیرفته و جزء لاینفک فلسفی خویش قرار داده است. به عقیده نگارنده کلیت و حقیقت این نظریه مربوط به زمان ومکان خاصی نیست و قابلیت مطرح شدن در فلسفه هایی چون فلسفه فیلسوفان مسلمان را دارد ولی با توجه به مشکلات توحیدی و معرفتی ای از قبیل تعدد قدما و چگونگی ارتباط عالم محسوس و معقول و... که گریبان گیر نظریه مثل افلاطونی است این نظریه در فلسفه اسلامی توسط فیلسوفان مسلمان تأویل و تفسیر شده تا هماهنگ با مبانی و ساختارهای فلسفی آنان گشته و مشکلات متعددی را مرتفع سازد.
افلاطون و راولز: عدالت در فرد یا در جامعه
نویسنده:
محمدجواد موحدی,سعید بینای مطلق
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهوم عدالت، آن گونه که در کتاب جمهوری آمده است، برای افلاطون، مفهومی انتزاعی و زاییدة ذهن است که سقراط با استفاده از روش مامایی اش می کوشد تا آن را خلق کند. در واقع، افلاطون اگرچه بحث راجع به عدالت را از منظر بیرونی آغاز می کند، امّا غرض اصلی او، بررسی تمام نمای ساختار درونی نفس انسان است و به دنبال آن بررسی طبقات اجتماعی، تا بدین وسیله ماهیت عدالت را روشن کند. در مقابل، راولز به واقعیت های جامعه نظر دارد و شرایط اقتصادی و اجتماعی کنونی جوامع برای او حائز اهمیت هستند. راولز در دو کتاب «نظریه ای دربارة عدالت» و «عدالت به مثابه انصاف»، ماهیت عدالت را با توجه به واقعیت های اقتصادی و اجتماعی جوامع مورد بررسی قرار می دهد و نگاه او به عدالت، به مراتب کمتر از نگاه افلاطون، جنبة روان شناختی دارد. در این مقاله از یک سو، مزایای مفهوم «عدالت به مثابه انصاف» راولز را با مزایای مفهوم عدالت نزد افلاطون مقایسه می کنیم و از سوی دیگر، بررسی خواهیم کرد که آیا راولز نیز مانند افلاطون به تحلیل سه جزئی از عدالت پرداخته است و یا اینکه می توان از نظریة او راجع به عدالت چنین تحلیلی را اتخاذ کرد؟
شرح و بسط پروکلوس از اشارات افلاطون به مسئلة شرور و نسبت آنها با عنایت و فاعلیت الهی
نویسنده:
رضا کورنگ بهشتی,سعید بینای مطلق,علی کرباسی زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هرچند نزد افلاطون نظریة منسجمی دربارة مسئلة شرّ دیده نمی شود، اما در آثار او پاره هایی هست که برای افلاطونیان بعدی، دستمایه ای برای بسط و پرورش چنین نظریه ای شد. پروکلوس، برجسته ترین فیلسوف مکتب نوافلاطونی متأخر است که نظریه اش به دیدگاه مرجع نوافلاطونیان دربارة مسئلة شرّ بدل شد. وی در مواجهه ای انتقادی با پیشینیانش می کوشد که شرح و تبیینی وحدت انگار از اشارات افلاطون به مسئلة شرّ ارائه دهد. بر اساس تبیین وی مراتب عالی هستی، خیر و فقط علّت خیرند. شرّ واقعیتی ضروری است اما تنها به نحو نسبی، جانبی، بالعرض و آویخته به خیر تحقق دارد و تنها در مرتبة باشندگان جزئی یافت می شود. هستی بالعرض شرّ، علت وجودبخش ندارد بلکه پیدایی اش به سبب ناهماهنگی افعال نیروهای متعدد موجود مرکب جزئی است. آویختگی و آمیختگی هستی شرّ به خیر چنان است که به رغم ضدیتش با خیر، در تحقق خیر کل مشارکت دارد و از این رو با عنایت و فاعلیت مطلق الهی قابل جمع است.
تحلیل و بررسی روش سقراطی و کاربرد آن در فلسفه برای کودکان
نویسنده:
فرناز اسلامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظام آموزشی رایج، افراد را بیشتر از آن که تأمل محور کند، حافظه محور نموده است.این نظام هرچند ممکن است اندیشه ها را به افراد بیاموزد ولی هرگز درصدد آموختن اندیشیدن نبوده است. با مشاهده ی ناتوانی آموزش های رایج در تربیت عقلانی افراد و نیز ناکارآمدی تلاش هایی که برای اصلاح آن آموزش صورت گرفته بودند، "متیو لیپمن" بر آن شد تا جریان آموزشی نوینی را طراحی کند که در آن، افراد از همان عنفوان کودکی شیوه ی درست اندیشیدن را بیاموزند. بنابراین او برنامه ای با عنوان "فلسفه برای کودکان" را پایه گذاری کرد تا برخلاف نظام آموزشی رایج که تکیه اش بر حافظه ی افراد بود، بر تأمل افراد تکیه کند. بدون تردید طرح نظریات فلسفی یا آنچه در مکتب های مختلف فلسفی مطرح شده است برای کودکان و نوجوانان، نه جالب است و نه با سطح رشد عقلانی آنها تناسب دارد. فلسفه برای کودکان برنامه ای آموزشی است که به آموزش و تقویت انواع تفکر اعم از تفکر انتقادی، تفکر خلاق، تفکر مراقبتی و تفکر جمعی می پردازد که هم در زندگی فردی و هم در زندگی اجتماعی به کودکان کمک می کند که مستقل بیندیشند و نظراتی مستدل داشته باشند. این برنامه در چهارچوب اندیشه های روزگار مدرن است و فیلسوفانی چون دکارت و کانت و هگل پشتوانه ای برای آن محسوب می شوند. هدف از نگارش این رساله، نخست بررسی دلایل طراحی نوین نظام آموزشی و رویکردهای عمده ی آموزشی در فلسفه برای کودکان و سپس تحلیل روش لیپمن در فلسفه برای کودکان است. روش لیپمن به زعم خود او بر اساس روش سقراطی است و هدف ما روشن نمودن حدود صحت ادعای اوست. لازمه ی این کار تحلیل روش سقراطی و تطابق دادن آن با روش لیپمن در فلسفه برای کودکان است.
شـناخت شناسـی از دیـدگاه پـرس
نویسنده:
مریم عرب گورچوئی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
معانی وجود از دیدگاه افلاطون برمبنای جمهوری، پارمیندس و سوفیست
نویسنده:
محمد مشکات,سعید بینای مطلق
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بیگمان «وجود» از مفاهیم اساسی در فلسفه افلاطون است. در اینباره، سه گفتگوی جمهوری، پارمنیدس و سوفیست از اهمیت خاصی برخوردارند. در جمهوری، از وجود در رابطه با خیر برین، در پارمنیدس در پیوند با «یک» یا «احد» و بالأخره در سوفیست در ارتباط با «سوفسطایی» یا دقیقتر بگوییم، با «لاوجود» سخن بمیان میابد.در جمهوری خیر برین که روشنترین پارة وجود، نامیده میشود، به مُثُل هم «وجود» میبخشد و هم «ذات»؛ در پارمنیدس، یک باشنده که حاصل مشارکت «یک» در وجود است سرآغاز شمار بینهایت «باشندگان» است، و در سوفیست، «وجود» لازمه تعریف «لا وجود» و در نتیجه لازمه تعریف سوفیست تلقی میشود.در این مقاله به بررسی معانی «وجود» در این سه گفتگو میپردازیم.
معرفت از دیدگاه دکارت
نویسنده:
سید حسین کاظمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
معرفت ،از مباحث اصلی تفکر فلسفی بوده واز قدیم مورد توجه فیلسوفان قرار گرفته است. در این مسیر از شروع تفکر عقلی تا کنون همه دانشمندان به نحوی نگرشی معرفتی درباره همه امور از جمله (خدا، جهان، انسان) داشته اند. از جمله فیلسوفانی که به این مهم پرداخته و معرفت از مباحث عمده فلسفه وی می باشد رنه دکارت است. وی معرفت را به لحاظ تحولات علمی زمان خویش مورد بررسی قرار داد. او سعی کرد تا مبانی معرفت را از قلمرو ماوراء طبیعت به درون فکر بشر سوق دهد و پایه های آن را در تفکر درون ذات و خودآگاهی انسان مستقر سازد. دکارت به پیروی از افلاطون، معرفت را به دست آمدنی می داند، به شرط آنکه همانطور که افلاطون می گفت خطاناپذیر کلی، یقینی و واقعی باشد و این معرفت شامل ادراک حسی نخواهد بود. وی به شیوه استاد خود افلاطون، معرفت را امری عینی ،کلی و عقلانی می دانست. پس شناخت حقیقی را شناختی می دانست نامتغیر و جاودانه که فقط از طریق عقل امکان پذیر است. دکارت از بنیانگذاران مکتب عقل گرایی در فلسفه غرب است . در معرفت شناسی او ذهن ، روح و عقل مقدم بر جسم است و عالم عقلانی رامقدم بر عالم جسمانی تلقی می کرد. تأثیرات اندیشه او را در معرفت شناسی می توان در پیروانش مثل لایب نیتس و اسپینوزا و مالبرانش و . .. دنبال کرد. تجربه گرایان یا آمپریست ها بر خلاف عقل گرایان متوجه جنبه مادی فلسفه دکارت شدند و این جنبه از فلسفه وی را بسط د ادند و منشا همه شناخت های آدمی را حس وتجربه دانستند. از نمایندگان این مکتب می توان بیکن ، لاک، بارکلی و هیوم را نام برد. از دیدگاه دکارت مهمترین و بنیادی ترین ابزار شناخت برای آدمی عقل یا تعقل است؛ و تنها عقل است که می تواند ما را به شناخت حقیقی و یقینی برساند. دکارت با ارائه تصویر جدیدی از کارکرد عقل که کاملا با روح عصر جدید نیز سازگار است، اروپائیان را قادر ساخت تا باتبعیت ازروش وی ،نه تنها در فلسفه بلکه در ریاضیات ، علوم طبیعی و سایر علوم به موفقیت های چشمگیری دست یابند. در این پایان نامه سعی شده تا سیر معرفتی آراء این فیلسوف برجسته در راستای تحول انقلاب علمی اروپا مورد مداقه و بررسی قرار گیرد. انقلاب دکارتی بیشتر متوجه متدولوژی جدید در زمینه معرفت شناسی است .تحول فکری اونقطه عطفی در تاریخ فلسفه غرب است که با « ارغنون جدید» روح تازه ای به درون آن دمیده شده بود. این پایان نامه شامل یک مقدمه و سه فصل است. در مقدمه زندگی وآثار علمی دکارت به طور مختصر بیان شده است. در فصل اول بحث متدولوژی و ارغنون جدید ، در فصل دوم مبانی معرفت شناسی دکارت و در فصل سوم استنتاج مطالب کلی فصول مورد ارزیابی ونقد و تحلیل قرار می گیرد.
  • تعداد رکورد ها : 67