آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5
بررسی دیدگاه ویلیام آلستون دربارۀ ادراک عرفانی و نقد آن بر اساس آرای هوسرل و مرلوپونتی
نویسنده:
کمال ملکیان،عیسی نجفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مقالۀ پیش‌رو به تحلیل الگوی «ادراک عرفانیِ» ویلیام آلستون بر اساس پدیدارشناسی ادموند هوسرل و موریس مرلوپونتی می‌پردازد. آلستون در نظریۀ «ادراک عرفانی» بر آن است که اشتراکی بنیادین بین ادراک حسّی و عرفانی برقرار است. او با تحلیلی پدیدارشناختی از ادراکِ حسّی، مرکزی‌ترین ویژگیِ ادراک حسّی را «دادگیِ» موضوعاتِ ادراکِ حسّی به آگاهی می‌داند. در‌واقع وی ادراک را «حضور مستقیم و بی‌واسطۀ اعیان» یا همان «نمود» می‌داند و ادراک عرفانی را «آگاهیِ تجربی مستقیم از خدا بر اساس تلقی خود شخص تعریف می‌کند». در مقابل هوسرل و مرلوپونتی با تکیه بر مفاهیمِ «حیث التفاتی»، «تنِ پدیدارشناختی»، «فضامندی و حرکت» بر آن‌ است که عینِ ادراکی هرگز به‌طور‌کامل به آگاهی «داده» نمی‌شود؛ زیرا ادراک هرگز جدای از تن، حرکت و فضامندی نخواهد بود. ادراک در نظر هوسرل امری «پویا»ست و در تقابلِ با برداشت آلستون قرار دارد که ادراک را فرایندی «ایستا» می‌داند؛ از‌این‌رو آنچه را که آلستون ادراک عرفانی می‌نامد، در نظر پدیدارشناسانی همچون هوسرل و مرلوپونتی فاقد ویژگی‌های اساسیِ ادراک است. نتیجه اینکه حضور خدا برای عارف «حضوری شخصی» است. این حضور همانند حضور «دیگری» و نیز «خودآگاهی از نفس» برای شخص است.
صفحات :
از صفحه 131 تا 152
بازتاب اندیشه های ابوالحسن دیلمی در آثار برخی از بزرگان تصوف اسلامی (مطالعه مورد پژوهش: عشق الهی)
نویسنده:
زینی وند تورج, نجفی عیسی
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
 لطفا برای مشاهده چکیده به متن کامل (PDF) مراجعه فرمایید.
صفحات :
از صفحه 53 تا 76
سبک‌شناسی کتب تاریخی عصر صفویه
نویسنده:
حامد پیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سبک‌شناسی به عنوان یکی از علوم ادبی، تلاش برای بررسی دقیق آثار ادبی در دوره‌های مختلف است. نثر فارسی با توجه به زبان، دوران تاریخی، نگرش نویسنده، موضوع مطرح شده و غیره به انواع متفاوتی تقسیم می‌شود. در پیدایش زمینه‌های خلق نثر، مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نقش مهمی دارد.بررسی‌های ما نشان می‌دهد که نگرش نویسندگان متون تاریخی دوران صفویه به گونه‌ای است که به جهان بر اساس آموزه‌های مذهب شیعه می‌نگرند. تأثیر این دیدگاه بر زبان و موضوعات مطرح شده در آثار نویسندگان این دوره به طور محسوس جلوه-گر است. هدف ما در این پژوهش، این است که بر اساس علم سبک‌شناسی، کتب تاریخی عصر صفویه را در سه سطح زبانی، فکری و ادبی مورد بررسی قرار داده و بر اساس یافته‌های حاصل از این بررسی، هر ویژگی را که از بسامد بالاتری برخوردار بود به عنوان ویژگی سبکی این کتاب‌ها، بیان کنیم.
مقایسه مفهومی واژگان «صوفی»  و « عارف» در متون صوفیانه از قرن دوّم تا قرن هفتم هجری (کشف المحجوب، کیمیای سعادت، مثنوی، غزلیّات شمس، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه)
نویسنده:
فر شاد رنجبر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
صوفی و عارف از نامهای کسانی است که برداشت و تفسیر خاصّی از مسائل دینی و الهیات داشته و مباحث نظری و عملی را در راستای اندیشه های خود، بنیان نهاده اند. تحقیق حاضر، بر مطالعه و بررسی مفهومی، پیرامون این دو نام در عرفان اسلامی، به ویژه کتب و آثاری که اسامی آنها در مطاوی پایان نامه آمده است، متمرکز می باشد. دربار? اشتقاق لفظی، معنای اصطلاحی و آداب و رسوم صوفی و عارف، نظراتِ متعدّد و متنوّعی یافت می شود؛ امّا در کلّیّت موضوع می توان گفت که عارف نسبت به صوفی دارای شأن معنوی بالاتری است. اگرچه، دیدگاهِ آرمان گرای صوفیانِ زیادی هم وجود دارد که صوفی و عارف را از اسماءِ خداوند - تبارک و تعالی- دانسته‌اند و آن دو را از نظر مقام ارزشی، متمایز از هم به شمار نمی آورند. وجه تسمی? صوفی و عارف در باب تفاوت مفهومی این نام ها، نقشی اساسی داشته است. در مورد صوفی، بیشتر به جنب? جسمانی و شعار بیرونی او تأکید شده است. در مقابل، عارف با ابعاد روحانی و معنوی خویش شناخته می‌شود. صوفی و عارف باید داری اخلاق نیکو باشند، به دنیا و آخرت دل نسپارند و تنها خدا را در نظر داشته باشند. در تمامیِ تعاریفی که از صوفی و عارف شده است، اصل فقر و درویشی برای صوفی و اصل معرفت و شناخت برای عارف از اهمیّت ویژه ای برخوردار است.
معرفت‌‌شناسی عشق در عرفان مولوی تحلیلی در پرتو پدیدارشناسی هوسرل، هایدگر و مرلوپونتی
نویسنده:
کمال ملکیان ، عیسی نجفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از نگاه فلسفی، بررسی معرفت عاطفی و به تع آن معرفت عرفانی که مبتنی بر عشق به خداست، چندان در سنت فلسفی غرب جایگاه شایسته‌ای نداشته است. مطابق دیدگاه حاکم بر این سنت، عواطف و احساسات ارتباط چندانی با دستیابی‌های عالی به معرفتِ «محض» ندارند. در این رویکرد، معرفت به منزلۀ «بسندگی یا تطابق حداکثری» میان «بازنمود ذهنی» و برخی «ذوات» در جهان خارج از ذهن فهمیده می‌شود؛ یعنی برخلاف «زبان» و «داده‌های حسی»، «عواطف» هیچ چیز را «بازنمایی» نمی‌کنند و چیزی بیشتر از «پاسخ‌های ذهنی» به اشیا نیستند؛ همین امر موجب نادیده‌گرفتن نقش حوزۀ عاطفی و احساسی انسان در کسب معرفت در این سنت بوده است. این امر متفکران غربی را برانگیخت تا به بازنگری مفهوم معرفت و راه‌های دستیابی به آن بپردازند. در این میان، هوسرل با تشخیص مفهوم «حیثِ التفاتی» به عنوان مهم‌ترین ویژگیِ آگاهی، دریچه‌ای تازه به مفهوم معرفت گشود. علاوه بر هوسرل، هایدگر نیز در پدیدارشناسی‌ خاص خود نشان داد مفهومی از «معرفت» در دست است که اصیل‌تر از «بازنمودِ کارآمد» است. معرفت نزد هایدگر همان «گشودگی»است؛ پس عواطف و احساسات چگونگیِ بودن اشیا را بر ما «می‌گشایند». هدف مقاله پیش رو تحلیل کارکرد عشق به‌مثابه قوی‌ترین و مهیج‌ترین امر عاطفی و احساسی به روشی پدیدارشناختی و در پرتو پدیدارشناسی هوسرل، هایدگر و مرلوپونتی برای شناخت معرفت عاطفی و عاشقانه در مثنوی مولوی است. یافته‌های مبتنی بر تحلیل‌های پدیدارشناختی اشعار مثنوی، امکان حصول معرفت‌ عرفانی «عشق» را از خلال فروکاست و التفات عرفانی تأیید می‌کنند و نشان می‌دهند که معرفت عرفانی نه‌تنها امکان‌پذیر است، بلکه شیوه‌ای از معرفت است که کمتر در جریان سنت فلسفی غرب به آن پرداخته شده است.
صفحات :
از صفحه 6 تا 32
  • تعداد رکورد ها : 5