آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مرور
>
آثار مرتبط با شخصیت ها
>
03.اساتید و پژوهشگران مراکز دانشگاهی و حوزوی (ایرانی و غیر ایرانی)
>
03.اساتید و پژوهشگران مراکز پژوهشی ایران
>
دانشنامه جهان اسلام (بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، تهران)
>
گروه کلام و فرق
>
محمد زارع شیرین کندی
مرتب سازی بر اساس
عنوان
نویسنده
جنس منبع
محل
ناشر
تاریخ تغییر
و به صورت
صعودی
نزولی
وتعداد نمایش
5
10
15
20
30
40
50
فرارداده در صفحه باشد
جستجو
خروجی
چاپ نتایج
Mods
Dublin Core
Marc
MarcIran
Pdf
اکسل
انتخاب همه
1
2
تعداد رکورد ها : 19
عنوان :
زمان هیدگری در تقابل با زمان هگلی
نویسنده:
زارع شیرین کندی محمد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
کلیدواژههای اصلی :
زمان
,
هگل
,
صیرورت
,
هایدگر
,
پروا
,
اکنون
کلیدواژههای فرعی :
تفاوت = تمایز = فرق = افتراق = مغایرت = تقابل ,
چکیده :
در این مقاله، معنای زمان در فلسفه هگل و تفکر هیدگر بررسی می شود. بعد از گزارش رأی هگل راجع به زمان، نقد بنیادین هیدگر از مفهوم زمان هگلی عرضه می شود و سپس از رأی و نظر خود هیدگر درباب زمان که به زعم هیدگر دقیقا در تقابل با دیدگاه هگل است و زمان اصیل محسوب می گردد سخن گفته می شود. به اعتقاد هیدگر، تلقی هگل از زمان در ادامه یا درچارچوب مابعدالطبیعی غرب است درحالی که نظر خودش در این باب از مابعدالطبیعه فراتر رفته و اندیشه ای بدیع به شمار می آید.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 49 تا 57
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
اسلامِ سروش، اسلامِ کدیور
نویسنده:
محمد زارع شیرین کندی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
متن
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
روشنفکر
,
نواندیشی دینی
,
نواندیشی
,
روشنفکر (نواندیش) مسلمان
,
نواندیشی دینی
,
نواندیشی اسلامی
,
روشنفکر دینی
چکیده :
استاد دکتر عبدالکریم سروش تاکنون کوشیده است همۀ رقیبان و حریفاناش را با انواع حیلهها و حربهها از میدان به در کند. کافی است که او با کسی درافتد آنگاه دیگر نقد و شرح نمیکند بل به ضرب و جرح متوسل میشود. خطابههای اقناعگر و جدلهای اسکاتگر او همراه با نثر کوبنده و گزندهاش دمار از روزگار مخالفان برمیآورند. مدتی است قرعه به نام محسن کدیور که قاعدتا باید برخی افکار و عقاید اصلاحطلبانهاش با سروش مشترک باشد افتاده است. سروش از کدیور چنان سخن گفته است که هر کس او را نشناسد فکر میکند از رهبران جریانهای «تکفیر»ی و از هممشربان ملاعمر و ابوبکر بغدادی و غیره است. سروش به عمد چنین میکند و احتمالا این را از برخی دشمنان قدیماش آموخته است که معتقد بودند مخالفتان را منصفانه نقد نکنید بل تخریب و رسوا و لجنمال کنید. او بهتر از هر کس دیگری میداند که کدیور «روحانی» و «شیخ» هم باشد متفاوت است. علاوه بر آن، کدیور مدرک دکترای فلسفه دارد و سالهاست که استاد دانشگاه است. سروش با کدیور همان کار را میکند که روزگاری تودهایها با منتقدانشان میکردند (صرفا برای نمونه رجوع کنید به کتابهایی که تحت عنوان «خاطرات» از اعضای حزب توده منتشر شده است، علی الخصوص به «خاطرات» نورالدین کیانوری). الفاظ و تعابیرسروش اینهاست: «روحانی قشری»، «شیخ تکفیرگر»، «قشری مذهب» و «الفبای نواندیشی دینی را درک نکرده و همچون بعضی از همکسوتان و پیشکسوتان حوزوی – سنتی خود همچنان بروجود «اسلام واقعی و ثابت» اصرار میورزد». سروش از هر کدام از واژههای مذکور همان معنایی را مراد میکند که مستمعان و مخاطبانش در ایران سالها با آن آشنایند.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
هابرماس و ایرانیان
نویسنده:
محمد امین قانعی راد، محمد زارع شیرین كندی، مالک شجاعی، معصومه بهرام
نوع منبع :
مقاله , سخنرانی
منابع دیجیتالی :
متن
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
مقالات ژورنالی
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
واپسین خدای مِه آلود هیدگر در افق فکری تاریک ما
نویسنده:
محمد زارع شیرین کندی
نوع منبع :
مقاله , نقد و بررسی کتاب
منابع دیجیتالی :
متن
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
فلسفه هایدگر
,
هایدگر
,
هستی شناسی هایدگر (مسائل جدید کلامی)
,
هایدگر متأخر
,
تفاسیر دینی هایدگر
,
فلسفه دین هایدگر
,
خداشناسی هایدگر
,
الهیات یهودی- مسیحی، هایدگر، هستی، دازاین
,
فلسفه هایدگر متاخر
,
غیبت / مرگ خدای مسیحی
,
غیبت / مرگ خدای متافیزیک
,
مرگ خدای یزدان شناسانه (یا کلامی)
,
واپسین خدای مِه آلود هایدگر
چکیده :
به سبب شرایط و اوضاع و مقتضیات خاص جامعهٔ فکری و فلسفی ما و زمینه و تاریخ نسبتاً بلند کج اندیشی و کج فهمی در تفسیر اندیشه های فیلسوف بزرگ آلمانی، مارتین هیدگر، ابراز هر گونه قول و نظری دربارهٔ نسبت تفکر هیدگر با خدا و دیانت و آموزههای وحیانی، در اینجا و اکنون، به ناگزیر به بیراههها و کژراهه هایی عجیب و غریب منتهی خواهد شد. طرح آراء و اندیشههای او در موضوعات و مباحث مذکور در بسیاری از جوامع توسعه نیافته کنونی که از مشکلات روح فرسای اعتقادی، احساسی، اجتماعی و سیاسی رنج میبرند میتواند فریبنده و گمراه کننده و گاه بسیار زیانمند باشد. زیرا نظرگاه و موضع اصلی هیدگر درباره خدا و وحی و دین به غایت مبهم است و سخنان و عبارات او در باب مفاهیم و باورها و ارزشهای دینی فاقد وضوح و صراحت کافیاند. در آن جاها که او از الوهیت، خدایان، خداشناسی / الاهیات (تئولوژی)، «مرگ خدا»ی نیچه و نیهیلیسم و عقاید الهیدانان قرون وسطا بحث میکند مباحثاش بسیار مجمل و موجز و دشوار است. بی تردید، هیدگر جزو اگزیستانسیالیستهای ملحد نمیتوانست به شمار آید آنگونه که برخی همچون سارتر انگاشتهاند اما دیندار نیز نمیتواند در نظر گرفته شود بدان سان که اگزیستانسیالیستهایی متدین نظیر کی یرکه گور و گابریل مارسل و یاسپرس بودند.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
خدایِ اسپینوزا و آرامشِ عقلانی
نویسنده:
محمد زارع شیرین کندی
نوع منبع :
مقاله
زبان :
فارسی
چکیده :
اسپینوزا آن فیلسوفی است که میتواند توجه و علاقه یک جوینده کوشا و نستوه فلسفه را در یک نگاه به خویش جلب و جذب کند و او را عاشق خود سازد، نه عشق رمانتیک یا عشق عرفانی یا عشقهای گوناگون دیگر، بلکه دقیقا عشق به شکوهِ وحدتِ اخلاق عالی انسانی و دانش فلسفی نیرومند؛ اخلاق و دانشی که او با رنج و مشفت فکری و عملی فراوان و استقامت ستودنی در مقابل وسوسههایِ عواطف غیرعقلانی و احساسات غیرمنطقی به آن نائل گشته بود. اسپینوزا در قرن هفدهم در کتاب سترگ و ماندگار “اخلاق” فلسفهای تماما عقلانی و کاملا مفید برای حیات فردی و جمعی بشر ارائه میدهد. این فلسفه چنان سخت و استوار است که شاکله وساختار قویم و متین اش به شاکله و ساختار نوعی هندسه و ریاضیات می مانَد تا فلسفههایی ترکیبی و التقاطی که هم واجد عناصر ذوقی و شهودی و عرفانیاند و هم دارای مولفههای دینی و ایدئولوژیک و غیره. در تاریخ فلسفهها او را جزو عقلگرایان دکارتی (کارتیزین) به شمار میآورند که در جای خود درست است اما راه این دکارتی چنان از دکارت و دکارتیان دیگر جدا میشود و وارد راههای ناگشوده و نااندیشیده و به تعبیری “راههای جنگلی” میگردد که تفکر فلسفیاش اساسا به چیزی دیگر بدل میگردد. وحدت وجود این فیلسوف وحدت یک جوهر با دو صفت اصلی، فکر و بعد، است. قول به اصالت یک جوهر، در واقع، قول به وحدت خدا و عالَم است. خدای اسپینوزا خدای حالّ در طبیعت و جهان است نه جدا و برتر از عالم. او به حلول و اتحاد قائل است اما نه حلول و اتحادی که برخی از عارفان ما تصورش را میکردند و خود را خدا و، در عین حال، خدا را غیر از انسان و غیر از عالَم میپنداشتند: “انا من اهوی و من اهوی انا/ نحن روحان حللنا بدنا”. حلول و اتحاد در تفسیر فلسفی اسپینوزا به معنای اتحاد خدا با جهان و تاریخ جهان است. خدا در جهان طبیعی و از طریق قوانینِ نظام علًی طبیعت خود را آشکار و پدیدار میسازد و هرگز موجودی منتزع و منفک از عالَم نیست. بر عالم هستی ضرورت علًی حکمفرماست و قوانین این نظام علی چنان مستحکم و متقن است که جایی برای صدفه و اتفاق نیست، نیز جایی برای اراده و اختیار نیست. در این معنا، خدا جهان طبیعت شد و جهان طبیعت خدایی. انسان جزوی از جهان طبیعت است که واجد اندیشه و فکر است اما صرفا با عمل کردن بر وفق ضرورت طبیعی میتواند به آرامش و سکون و وقار برسد. انسان صرفا با پیروی از قواعد و دستورهای عقل میتواند بر عواطف خویش غالب آید و بدین سان زندگی شایسته و سعادتمند داشته باشد. اگر عقل و عقلانیت کانون و مدار حیات بشری باشد انسان هیچگاه پشیمان و بیمناک و ملول نخواهد شد. از همین جا معنای “اخلاق” در فلسفه او روشن میشود. “اخلاق” مطمح نظر او که عنوان مهمترین و مشهورترین کتابش است، اخلاق دینی یا عرفانی یا عرفی یا سنتی یا پند و اندرز و امر به معروف و نهی از منکرهای متداول در جوامع نیست بلکه اخلاقِ علمی قرن هفدهمی است. اخلاق مطمح نظر او، اخلاقِ برآمده از فلسفه نظری و عقلی ناظر به پیشرفت علم جدید در قرن هفدهم است. خدای اسپینوزا خدایی است که از دل ضرورتِ قوانین طبیعت خود را نشان میدهد و خدایی میکند نه از طریق اِعمال قدرت مطلق از آسمان به شیوههای خودسرانه و خود خواهانه. بر سراسر هستی، علیت و ضرورت و قانونِ سفت و سخت مستولی است و انسان مجبور است با این نظم و نظام علی بسازد و خود را با آن وفق دهد. اگر انسان در برابر این جهانِ سختگیر و بی رحم و خشن نخواهد تن به تسلیم و رضا بدهد زندگیاش قرین بدبختی و تیرهروزی خواهد بود. انسان خوشبخت انسانی است که تن به ضرورتِ اعمال و رخدادهای طبیعت بدهد و هر آنچه را که برایاش واقع شود همان را خیر قلمداد کند. انسان در عمق وجودش باید بفهمد که هر آنچه برایش واقع میشود بیرون از قدرت اختیار و اراده اوست، از این رو در برابر مصایب و فجایع و دشواریها نباید بی تاب و پریشان و مضطرب شود و، از سوی دیگر، در برابر رویدادهای خوب وخوش و لذتبخش نباید شادان و خندان گردد. به گفته شاعر ، “گرچه رخنه نیست عالم را پدید/ خیره یوسف وار می باید دوید”. خدای اسپینوزا دقیقا خدای متناسب با فیزیک جدید است. از اینرو، اینشتینِ فیزیکدان اسپینوزا و خدایش را به شدت میستاید و میگوید به همان خدای اسپینوزا معتقد است. زیرا چنان خدایی که دقیقا خدای دانشمندان و فیزیکدانان عصر جدید است با جهان طبیعی یکی است و فاقد صفات بشری. این خدا کاری به کردار و رفتار و گفتار آدمیان و خیر و شر و نیکی و بدی آنها ندارد، درباره انسانها و اعمال و سخنانشان داوری نمی کند و پاک ساکت است. خدای اسپینوزا قاضی و پاداش دهنده و عذاب دهنده به آدمیان نیست و اساسا کارش چیز دیگری است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
یک تاریخ، یک فیلسوف
نویسنده:
محمد زارع شیرین کندی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
متن
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
فلسفه بوعلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
ابن سینا: ابوعلی سینا
چکیده :
اسلام شناس سخت گیری چون ابوحامد غزالی ابن سینا را خارج از اسلام و کافر به شمار آورد و ارسطوشناس کم نظیری چون ابن رشد او را خارج از ارسطو و خائن به او قلمداد کرد. در جامعۀ دینی، یا می بایست مفسر و شارح آموزه های دین باشی یا مترجم و شارح اندیشه های ارسطو؛ حد وسط این دو فلسفه ورزی است که کار هر کس نیست زیرا عملی است به غایت دشوار و خطیر و ظریف و نیازمندِ بضاعت و شجاعت. این خود بسی تفکرانگیز می نماید. ظاهرا وضع و سرنوشت یک متعاطی جدی فلسفه در عالم اسلام جز این نمی توانست باشد. زیرا هیچ گونه فلسفه ورزی بدون تایید و تصویب و تصدیق متولیان دیانت نمی توانست به فرجامی نیک بینجامد. به گفتۀ ژرف و سنجیدۀ لئواشتراوس، در جهان و فرهنگ اسلام، فلسفه مجبور بوده است که دردادگاه شریعت از خود دفاع کند. ازین رو، فلسفه بدون نوعی آمیزش اجباری با کلام و الاهیات نمی توانست شکل و قوام گیرد و آغازشود. این در حالی است که فلسفۀ فارابی و ابن سینا و زکریای رازی و برخی معاصران آنها هنوز تازیانه ها و شلاق های شرعی متدینانی مقتدر و ذینفوذ مانند غزالی و ابن تیمیه و سهروردیِ صاحبِ رشف النصائح الایمانیه و کشف الفضائح الیونانیه را به خود ندیده است. بعد از غزالی، فلسفه چنان به لاکِ انزوا و انفعال فرو می رود که به دشواری از کلام وعرفان و اشراق و شعر و کشف و شهود قابل تمییز است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
هگل در کلام نخستین مترجم
نویسنده:
محمد زارع شیرین کندی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
متن
زبان :
فارسی
چکیده :
سالهاست که مترصد فرصتی برای نوشتنِ مطلبی، ولو مجمل و مختصر، درخصوص وجه فلسفی کارِ روانشاد استاد دکتر حمید عنایت بودهام. مقصود نه پرداختن به شخصیت مبرزِ علمی و فرهنگی و خدمات گرانسنگ او، که به قدر کافی در میان اهل دانش و اصحاب اندیشه معروف است و بی نیاز از وصف و بیانِ امثال من. هدف صرفا توجه دادن به شیوۀ ترجمۀ او و باز نمودنِ نثر استوار و فاخر و ادبیات غنی و گستردهاش در مواجهۀ با متون فلسفی غرب، علی الخصوص دو اثر از هگل و یک کتاب دربارۀ فلسفۀ اوست. نیرومندترین شاهد و دلیل برای نپرداختن به آثار او در حوزۀ اندیشۀ سیاسی را می توان سخنانی از این قبیل دانست: «هیچگاه عنایت پی جویی حساب ناشده ای که متضمن خطری باشد نمی کند، تا مجبور نشود ریشه های چسبنده و پیچندۀ اندیشۀ سیاسی معاصر را در سرشت اسلام بجوید…عنایت از درافتادن با اصول و ذاتیات اسلام به شدت می پرهیزد» ( درخشش های تیره، ۱۳۷۷ش، ص ۲۷۴، ۲۹۷ ). «اشکال بزرگ نوشته های حمید عنایت را می توان در یک نکته، به اجمال، خلاصه کرد که این نوشته ها از دیگاه تحلیل اندیشۀ سیاسی فاقد اعتبار علمی اند» ( ابن خلدون و علوم اجتماعی ، ۱۳۷۴ش، ص ۲۱ ). به هر حال، ترجمه های حمید عنایت از آثار فلسفی غرب هنوز از رساترین و زیباترین ترجمه های معاصر است. جملات شسته و رفته، عبارات واضح و در عین حال محکم و متقن و بندهای سنجیده واندیشه انگیز ترجمه های او را متمایز می سازند. ترجمه های او از و دربارۀ هگل همچنان اصیل تر و مهم تر از انبوه ترجمه هایی است که خاصه در دو دو دهۀ اخیر از هگل یا دربارۀ او منتشر شده است. این ترجمه های اخیر سست اند و گنگ و نامفهوم، و مترجمانشان سخن ناشناس و فلسفه نادان و گندم نمای جوفروش. ترجمه های کنونی از اصل آلمانی هم باشند تا به حد فارسی حمید عنایت برسند نیازمند آن هستند که مترجم دستکم چند سالی آموزش جدی ادب فارسی و عربی را از سر بگذراند. زیرا این ترجمه ها آلمانی و انگلیسی و فرانسوی و غیره هم باشند فارسی نیستند؛ نه این که من بضاعت و شجاعتِ اظهارچنین گفته ای را داشته باشم، حاشا و کلا! این را نثر حمید عنایت می گوید. این را نثر فارسی حمید عنایت و محمدعلی فروغی و منوچهر بزرگمهر و محمدحسن لطفی و عزت الله فولادوند می گوید.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
عرفان مولوی و حوزه عمومی
نویسنده:
محمد زارع شیرین کندی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
متن
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
حوزه عمومی
,
حوزه خصوصی
,
مولوی
,
عرفان اسلامى
,
عرفان مولوی
چکیده :
عرفان و گرایشهای صوفیانه و کارهای رازآلود و ذوق و شهود معانی و حقایق فرابشری صرفا در حوزه خصوصی حیات آدمیان میتوانند معنادار و سودمند باشند. در حوزه عمومی، اعمال و امور جمعی انسانها از طریق عقل مشترک و عرفی و به تعبیری دیگر “عقل ارتباطی و مفاهمهای” و به واسطه قوانین و اصول مدنی که برای همه افراد قابل فهم است، انجام میپذیرد. برخی فیلسوفان معاصر که خود را مدافع نهادها و ارزشهای مدرن میدانند بر آنند که در حوزه عمومی صرفا همبستگی و اجماع و توافق جمعی حائز اهمیت نخست است، یعنی آنچه بیشتر افراد یک جامعه میخواهند و میطلبند و از طریق کوشش و گفتوگو و استدلال و اقناع به آن میرسند همان حقیقت است، و حقیقت چیزی فراتر و بنیادیتر از مساهمت مردم یک جامعه برای برقراری مساوات و قانون عام و یک زندگی همگانی راحت و آرام نیست. در زمره این فیلسوفان، آرنت و هابرماس و رورتی از بقیه مشهورترند. آنان معتقدند که در ساحت عمومی باید آزادیها و شیوهها و راهکارهایی دموکراتیک آن قدر فراوان و قوی باشد تا شهروندان به منظور نیل به تفاهم و صدق و حقیقت با همدیگر مباحثه و مناظره مستدل و آزاد داشته باشند. در غیر این صورت، هر کس ادعا کند که از راه عشق و احساس و عاطفه به حقیقت دست یافته، مدعایش برای دیگران نامفهوم خواهد بود و او فقط در قلمرو خصوصی خودش میتواند با کشف و دریافتاش زندگی کند. زیرا حقیقتی که او با عشق و نیایش و شهود به آن رسیده، به هیچ شیوه استدلال عقلی و حجت منطقی قابل پذیرش و اقناع و انتقال نیست بر این اساس، سخنان عارفی مانند مولوی برای حیطه خصوصی اشخاص میتواند خوب و کارآمد و مفید باشد. زیرا فرایند نیل مولوی به حقیقت بسیار مرموز و پنهان و امری کاملا شخصی است و دستیابی دیگران به آن از راه تبیین و توجیه عقلانی بسی دشوار. مولوی عشق را ازدست شمس تبریزی میگیرد و پس از آن تمام هستیاش زیر و زبر میشود. با این مواجههی استثنایی، چنان تحولی در وجود مولوی ایجاد میگردد که او از آن به “قیامت” تعبیر میکند.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نامهای به جناب کانت!
نویسنده:
محمد زارع شیرین کندی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
متن
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
فلسفه کانت
,
فلسفه کانت
چکیده :
درود به روح بزرگ و جاویدان جناب کانت. شما جاودانگی و بقای نفس را اصل موضوع گرفتید تا اخلاق و مناسبات اخلاقی آدمیان معنا داشته باشد، من نیز جاودانگی نام و اندیشه بلند شما را مسلم میگیرم تا تعلق خاطر به اصل فلسفه و اصالت فلسفه ورزی معنا داشته باشد و این که با نادیده گرفتن فلسفه کانت، هر گونه فلسفه ورزی بعد از او بی عمق و عقیم خواهد بود. جناب کانت! پیش از هرچیز، یک مژده! در سرزمین ما، تقریباً همه شما و فلسفهات را میشناسند. علاوه بر ترجمه آثارت و تفسیر آنها، و غیر از تألیف کتابها و مقالههایی درباره فلسفهات، شاید نصف پایان نامههای دکترا و ارشدمان فقط در رشته مستطاب فلسفه درباره آرا و اندیشههای فلسفی توست. کاش حدس میزدی که چرا؟ از جمله به این سبب که فلسفه تو “بهداشتی” است و طبیعی است که ما غذای فلسفی”بهداشتی” را زودتر اخذ میکنیم و بهتر هضم و جذب میکنیم.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
1
2
تعداد رکورد ها : 19
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت
×
ارسال نظر
نوع
توضیحات
آدرس پست الکترونیکی
کد امنیتی
*
*
با موفقیت به ثبت رسید