آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 36
مواجهه‌ی با معماری به‌مثابه‌ی رُخداد نزد دریدا
نویسنده:
شراره تیموری ، شمس الملوک مصطفوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اگرچه به نظر می‌رسد دیکانستراکشن نزد دریدا موجب گسست و فروپاشی همه چیز است، اما می‌توان آن را به‌منزله‌ی مبنایی برای گرد هم آوردن و اتصال همه چیز هم به‌حساب آورد. رُخداد نزد دریدا مانند دیگر موضوعاتی که در فلسفه‌ی دریدا مطرح می‌شود، به‌سان دیکانستراکشن، به فروپاشی و بَرساخت مدام مبتلاست. در این خصوص سؤالات زیادی مطرح می‌شود از جمله این‌که رُخداد چیست و چرا امری درونی است که از ما اعتبار می‌گیرد یا این‌که اصولاً چرا رُخداد به مصنوع بودگی دچار است؟ به‌علاوه، مسئله‌ی مهم‌تر این است که چرا دریدا معماری را از سنخ رُخداد می‌داند و سبک دیکانستراکشن در معماری که با مشارکت خود او شکل گرفت، تا چه حدّ پدیده‌ای از جنس رُخداد تلقی می‌شود و نیز تا چه حدّ به تبیین رُخداد کمک می‌کند؟ مقاله‌ی حاضر تلاش می‌کند با تبیین آرای دریدا در مورد رُخداد و ارتباط آن با هنر و معماری، ویژگی‌های آن همانند ساخت‌ناپذیری و پیش‌بینی‌ناپذیری را آشکار سازد.
صفحات :
از صفحه 103 تا 130
زیست‌جهان و پارادوکس سوبژکتیویته
نویسنده:
زهرا رمضانلو، حسن فتح زاده، شمس الملوک مصطفوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هوسرل با متمایز کردن روش شهودی خود از آن‌چه روش رجعی کانت می‌نامد به دنبال رسیدن به یک معرفت استعلایی اصیل است. به نظر هوسرل مقولات کانتی صرفاً منجر به یک معرفت صوری و فاقد محتوای انضمامی درباره‌ی قلمرو استعلایی می‌شوند. برای هوسرل تنها راه روشن‌سازی قلمرو استعلایی برای آن‌که توضیح دهد سوژه چگونه بخشی از جهان و همچنین دخیل در تقویم جهان است بازگشت به زیست‌جهان است. این بازگشت او را با پارادوکسی مواجه می‌سازد؛ اگر سوژه‌ی استعلایی حقیقت غایی و بنیادین است، پس جهان و هرچه در آن است معنای خود را از آن می‌گیرد، سوژه‌ای که از سوی دیگر در جهان است. سوبژکتیویته‌ی استعلایی چگونه می‌تواند هم سوژه‌ای برای جهان باشد و هم ابژه‌ای در جهان؟ سعی این نوشتار برآن است که نشان دهد چگونه تحلیل هوسرل از معنا و کارکرد زیست‌جهان، و نحوه‌های آشکار شدن اگو در جریان اپوخه، قلمرو استعلایی را در انضمامیت تام‌اش آشکار می‌کند و به حل این پارادوکس می‌انجامد.
صفحات :
از صفحه 37 تا 56
تبیین نحوه دگردیسی تجربه عام زیسته و طبیعی به تجربه زیباشناختی در اندیشه دیویی
نویسنده:
سعیده گل محمدی، شمس الملوک مصطفوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
جان دیویی(1952-1859)، فیلسوف پراگماتیست آمریکایی در مرحله ای از تأملاتش،درباره هنر و زیباشناسی تأمل کرده که حاصل آن کتاب هنر به مثابه تجربه(1958)است.این اثر در فرمی تحلیلی و با محتوایی رمانتیک و با تکیه بر ساده ترین انگاره های زیستی برای به دست دادن تجربه ای اعلی از زیباشناسی تألیف گردیده است. دیویی در به دست دادن مبانی عمل گرایانه اندیشه اش،تجربه گراست و تجربه شاه کلیدیست که درهای زیباشناسی را بر وی و از طرف وی برای همگان خواهد گشود.آن چنان که از عنوان اثر شناخته شده اش در این زمینه بر می آید برای وی هنر به مثابه نوعی تجربه است و زیبایی رخدادی است بر بستر ساده ترین روال طبیعی زندگی.این مقاله بر آن است تا در گستره هنر به مثابه تجربه ضمن نشان دادن این که دیویی چگونه پایه های زیباترین تجارب بشری را در جهان طبیعت می گذارد،نحوه نضج گیری و سپس سیر تحول تجربه هنر را در اندیشه وی روشن سازد و معلوم دارد که چگونه می توان دیویی را به عنوان فیلسوف زندگی بر مسند بیانگری درباره هنر و زیبایی نشاند.
صفحات :
از صفحه 247 تا 274
بسط نظریه‌ دیکانستراکشن دریدا؛ نقدی فلسفی بر سبک دیکانستراکشن در معماری معاصر
نویسنده:
شراره تیموری ، شمس الملوک مصطفوی ، مریم بختیاریان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
وقتی نظریه‌ دیکانستراکشن دریدا در معماری بسط پیدا کرد، گمان ‌می‌رفت راهی برای ترجمان و نمایش یک اندیشه به صورت عملی یافت شده است، اما بازخورد آن آرا در خلق فضاهای معماری، نشان داد که تعمیم آرای دریدا به معماری تنها بر پایه‌‌ برداشتی سطحی و ناقص از آن آرا بوده که منجر به برون‌داد سبک دیکانستراکشن در معماری هم شده است. دریدا با همراهی در پروژه‌‌ای که هدفش ابداع سبک دیکانستراکشن در معماری بود، درصدد برآمد ضمن ارائه نمودی عینی برای نظرات خود، نشان دهد که هنرها بهترین محل برای تجلی دیکانستراکشن هستند، اما نتایج حاصل از این پروژه موجب شد تا این فرضیه‌ او با شکست مواجه شود. بر این مبنا، این سوال اساسی مطرح است که سبک دیکانستراکشن در معماری تا چه اندازه توانسته است به برآیند مواضع دریدا درباره‌ دیکانستراکشن بدل شود و یا تا چه حد با آن اختلاف معناداری دارد؟ برای نیل به این مهم ضروری است، میزان تمایز آرای دریدا درباره‌ دیکانستراکشن با سبک دیکانستراکشن در معماری مشخص شود؛ موضوعی که در سایر پژوهش‌های مشابه تمایزی برای آن قائل نشده‌اند و بدون پرداختن به آن به عنوان مبانی شکل‌گیری سبک دیکانستراکشن در معماری پذیرفته شده است. بدین ترتیب و بر این اساس، در این پژوهش سبک منسوب به دیکانستراکشن در معماری، نه از منظری معمارانه، بلکه از منظری فلسفی مورد نقد و ارزیابی قرار می‌گیرد و میزان اختلاف آرای دریدا با این سبک در معماری تحلیل می‌شود.
فهمِ حقیقت ناپایدار و نسبت آن با خلق اثر هنری نزد دریدا
نویسنده:
شراره تیموری ، شمس الملوک مصطفوی ، مریم بختیاریان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در حالی که اغلب فیلسوفان بر این مسأله‌ تأکید دارند که ما چگونه یکدیگر را می‌فهمیم، دریدا با پافشاری بر پیچیدگی‌های نوع خاصِ فهم ما، بر این مسأله که ما چرا و چگونه یکدیگر را نمی‌فهمیم، تمرکز دارد. از نظر دریدا ما در این جهان در گونه‌ای تعلیق مدام قرار داریم که مانع فهم کامل ما از حقیقت آن می‌شود. حقیقتی که نه تنها ناپایدار است، بلکه در هنرها امری به غایت ناپایدارتر است. این در حالی است که این ناپایداری و تعلیق در فهم حقیقت، ضمن آنکه خود لازمه‌ی خلق اثر هنری است، به آن امکان یگانگی، بی‌همتایی و بی‌بدیل بودن نیز می‌بخشد. بدون آن، اثر هنری به فرمولی ریاضی‌وار تبدیل می‌شود که همگان قادر به انجام آن خواهد بود. لذا این پژوهش درصدد است بررسی ‌کند که چگونه هر برداشتی از اثر هنری، اتفاقاً خود به ناپایداری بیشتر در فهم و در حجاب فروماندگی حقیقت منجر خواهد شد و چگونه مخاطب اثر در مشارکتی فعّال و دائمی، هیچ‌گاه از تفسیر اثر رهایی نخواهد یافت. دو اصل مهمی که هنر و خصوصاً هنرهای معاصر برای دوام و بقا به آنها نیاز مبرم دارد و دقیقاً به همین دلیل است که شکوفا می‌شود‌.
صفحات :
از صفحه 105 تا 133
مبانی فلسفی جهانی شدن
نویسنده:
شمس الملوک مصطفوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
تراژدی یونانی و جایگاه خدایان در اندیشه‌ی ارسطو
نویسنده:
عیسی نوری وایقان ، شمس‌الملوک مصطفوی ، اسماعیل شفیعی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ارسطو فیلسوف مشهور یونانی، در رساله‌ی فن شعر که نخستین کوشش در زمینه‌ی نقد ادبی است، بررسی «تراژدی» را محور کار خود قرار داد و در آن تراژدی را سرگذشت انسانی نیک سیرت می­داند که به­دلیل اعمالی که از جانب او (و نه خدایان) رخ داده از نیکبختی به بدبختی سقوط می­کند. در این نوشتار تلاش شده تا جایگاه «خدایان» در وقایع تراژدی از دیدگاه ارسطو بررسی شود. یافته­های این تحقیق نشان می­دهد که علی­رغم نقش حائز اهمیت «خدایان» در وقایع تراژدی­ها، می­توان اندیشه انسان­محور ارسطو، نگاه واقع­گرا وی به پدیده­­های جهان و هم‌چنین پذیرش حفظ اصول دینی و اخلاقی نزد او را از جمله دلایل نادیده گرفتن جایگاه خدایان در رساله فن شعر جهت تکوین الگوی تراژدی مورد نظر ارسطو در نظر گرفت.
صفحات :
از صفحه 149 تا 165
بررسی تفسیر نیچه از میمسیس در هنرهای آپولونی عصر هلنی
نویسنده:
محمدرضا مشیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله در پی آن است که روشن نماید میمسیس به مثابه‌ی عنصر اصلی وشاخص در هنرهای آپولونی (تجسمی) عصر هلنی یونان کهن ، از چشم‌انداز فلسفه‌ی نیچه اولاً از کجا می‌آید و از چه برمی‌خیزد ؟ و ثانیاً چه معنایی دارد یا نشان از چیست ؟ و در پایان چه می‌کند یا چه تأثیری می‌تواند داشته‌باشد ؟ نیچه یونانیان را نیرومند ترین قوم و واجد برترین فرهنگ دانسته است و بنابراین می‌بایستی در نقش اساسی میمسیس در هنر یونان نیز عاملی مهم و ریشه‌ای برای تأیید زندگی و خواست قدرت وجود داشته باشد ، که یافتن آن مطلوب ماست . برای رسیدن به این هدف روشی که ضمن استفاده از منابع کتابخانه‌ای و رجوع و پژوهش و مقایسه‌ی متن‌ها از آن بهره گرفته شده‌است ، روش تفسیر تبار شناسانه است که دلوز آن را کار فیلسوف-طبیب و روش خاص نیچه در روی‌کردن به مسائل و پدیده‌ها می‌داند .جایگاه برتر ارزشی تن ،حواس و امر حسی نزد یونانیان سبب شکل‌گرفتن میمسیس به نحو خاص و یکتای آن در هنر هلنی می‌شود ، و میمسیس نشانه‌ی برترین حالت نیرومندی (حالت زیبایی شناختی) وبیان برترین نوع ارتباط (عشق یا تأیید مضاعف)است که زیبایی را همچون کمال ، در امر حسی اصیل می‌نشاند و لیاقت بازگشت جاودانه را به چیزها می‌بخشد .
تقریر هایدگر از ایدئالیسم افلاطونی به عنوان خاستگاه استتیک
نویسنده:
احمد رحمانیان ، شمس الملوک مصطفوی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
یونانیان هرگز واژه ای مطابق با آنچه ما به معنی دقیق کلمه از واژه هنر مراد می کنیم نداشتند اما دو مفهومpoiesis و techne را که معنایی گسترده تر از هنرهای زیبای امروزی داشتند برای اشاره به این معنا به کار می بردند. poiesis به معنی فرا-آوردن یا ساختن بود که در آن to on یعنی امر حاضر یا هستنده، به حضور می آمد که به دو طریق اساسی techne و physis روی می داد. در که امروزه آن را به طبیعت ترجمه می کنند اما نزد یونانیان واجد دلالتی گسترده تر از این بود چرا که خدایان نیز در آن به سر می بردند موجودات از جانب خود و در techne از جانب دیگری یعنی technites به حضور می آمدند. اما تغییر جهتی که با افلاطون در تفکر یونانی پدید آمد در تفکر به هنر نیز قابل ردگیری است. چنانکه به گفته هایدگر نزد افلاطون وجود در نسبت ذاتی است و نیز بی گمان به همان اندازه معادل است با خود نشان دادن و پدیدار گشتن، با خود نشان دادن آنچه درخشنده است و نیز آنچه به راستی خود را نشان میدهد و درخشنده تر از هر چیز است امر زیباست. کار هنری، به واسطه idea می رود تا در مقام امر زیبا، به مثابه ekphanestatan پدیدار گردد. این را می توان یکی از مولفه های اساسی تفکر استتیکی به هنر دانست که هایدگر خود به آن اشاره کرده است. اما افزون بر این، دو رویداد دیگر نیز در تفکر افلاطون قابل تشخیص اند که می توان آنها را به عنوان خاستگاه دیگر مولفه های اساسی استتیک معرفی نمود. فاصله افتادن میان هنر و حقیقت و نیز جدایی زیبایی از حقیقت.
صفحات :
از صفحه 121 تا 138
بحران انسان و هنر مدرن از دیدگاه خوزه اُرتگا ای‌ گاست
نویسنده:
علی آرین ، شمس الملوک مصطفوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی,
چکیده :
بحران انسان مدرن و چگونگی ظهور آن در هنر مدرن، یکی از موضوعاتی است که فیلسوفِ اسپانیایی، خوزه اُرتگا ای‌گاست بدان پرداخته است. به باور او بحران مختصِ انسان است و آدمی در جنبه‌های مختلفِ زندگی‌اش آن را تجلی می‌دهد، یکی از این جنبه‌های مهمِ بر آمده در زندگیِ آدمی، هنر است. انسان‌زدایی هنر مدرن، فاصله گرفتن از جنبه‌های زیبایی‌شناختی سنتی، رهایی از واقعیتِ عینی و روی آوردن به انتزاع و امر جدید، اموری هستند که هنر را دست‌خوش تغییر کرده‌اند. پویایی و ویژگی‌های هنر مدرن از مشخصه‌های دنیای نوین است که در آن سرعتِ تغییر و دگرگونی پدیده‌ها، موجب عدم ثباتِ ارزش‌های موجود شده، به‌طوری که سراسر تاریخ هنر قرن نوزدهم و بیستم از بیانیه‌های گوناگون و ایسم‌های متعدد انباشته شده است. این شتاب و تغییرات اساسی هر وضعیتی را ناپایدار و دچار بحران می‌کند. از دیدگاه اُرتگا هنرمند در چنین وضعیتِ ناپایدار و بحرانی است که به سوی سبکی دیگر می‌رود و این امر در نتیجه‌ی فعلِ او یعنی اثر هنری نمود می‌یابد و این نمود، مرزهای تعریف هنر را دست‌خوش دگرگونی می‌کند. به عبارتی این فرایند از تغییر در نگاه هنرمند آغاز می‌شود، در اثر هنریِ او تجلی می‌یابد و این‌گونه معنای هنر را دگرگون‌ مى‌کند. مقاله‌ی حاضر بر آن است که بر اساس دیدگاه اُرتگا ای‌گاست به پرسش از چگونگی و چرایی بحران انسان و هنر مدرن پاسخ دهد.
صفحات :
از صفحه 5 تا 29
  • تعداد رکورد ها : 36