آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 37
جایگاه تجربه در پارادایم کوهن
نویسنده:
رضا صادقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بر اساس روش تاریخی کوهن اکتشاف و داده ی تجربی در تحقق پارادایم علمی و توسعه ی علمی عادی نقشی قاطع ندارند. اکتشاف رویدادی فردی و دفعی نیست. بلکه میراثی جمعی است که از اختراع جدا نیست. داده ی تجربی نیز مانند اکتشاف متأثر از پارادایم و آموزش جمعی است. از سوی دیگر کوهن تعین نظریه به واسطه ی تجربه را ناممکن می داند و استدلال می کند که برای تبیین هر مشاهده ای نظریه های متعددی قابل فرض است که همگی به یک اندازه با آن سازگارند. ولی خواهیم دید که اگر مشاهده متأثر از نظریه ی خاصی باشد، آنگاه نمی تواند به طور هم زمان با نظریه های رقیب سازگار باشد. در نهایت اینکه کوهن پارادایم را پیش شرط ادراک می داند و تمایز مشاهده- نظریه و تمایز اکتشاف- اختراع را انکار می کند، زمینه ساز نوعی نسبی گرایی است که تا حوزه ی وجود شناسی امتداد دارد.
جایگاه اصل علیت در تبیین علمی
نویسنده:
رضا صادقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهوم تبیین از مفاهیم اصلی فلسفه علم است که در خصوص نسبت آن با اصل علیت بحث های زیادی صورت گرفته است. تا پیش از پیدایش پوزیتیویسم دیدگاه رایج این بود که تبیین یک پدیده به معنای بیان علت آن است، اما برخی از پوزیتیوست ها با تحویل رابطه تبیینی به رابطه ای استنتاجی و منطقی تلاش کردند مفهوم تبیین را جدای از مفهوم علیت تعریف کنند. در این نوشتار با بررسی مشکلات این دیدگاه پوزیتیویستی و با تمسک به دیدگاه طرفداران اصل علیت در دوران معاصر مشخص خواهد شد که جدایی مفهوم تبیین از مفهوم علیت دلیل اصلی تردید در کلیت و ضرورت قوانین علمی و باعث بی مبنایی پیش بینی های علمی است. استدلال اصلی این است که مفهوم ضرورت علی به دلیل آنکه در توصیف و توجیه نتایج پژوهش های علمی نقشی محوری دارد، برای فیزیک و متافیزیک به یک اندازه حیاتی است.
کار کردهای رهیافت عقلی در بحث از تبیین علمی
نویسنده:
رضا صادقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در چند دهة اخیر پیرامون مفهوم تبیین، پرسش های مهمی در فلسفة علم طرح شده است که بیشتر آنها تاکنون پاسخ قانع کننده ای نیافته اند. این نوشتار قابلیت های عقلگرایی را در پاسخ به این پرسش ها بررسی می کند. دیدگاه عقلگرایانه ای که محور این نوشتار است تبیین یک رویداد را مستلزم کشف علت آن میداند. استدلال اصلی این است که بیشتر مشکلات مربوط به تبیین ناشی از سیطرة رویکردی تجربه گرایانه است و موفقیت رهیافت عقلی در حل این مشکلات، حتی از نگاهی عملگرایانه نیز دلیلی کافی برای لزوم بازخوانی و احیای این رهیافت به حساب میآید و چالشی جدی در برابر رهیافت تجربی است که با سیطره بر فلسفة علم، بیشتر در مسئله سازی و تولید معضلات فکری و فلسفی موفق بوده است تا در ارائة راه حلی برای آنها.
رئالیسم در باب صدق در تقابل با دیدگاه های معرفتی
نویسنده:
رضا صادقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهوم صدق یکی از مفاهیم اصلی فلسفه است که در منطق، معناشناسی و متافیزیک نقشی محوری دارد. رابطة صدق و رئالیسم یکی از مباحث مهمی است که در فلسفة تحلیلی معاصر مورد توجه قرار دارد و در این ارتباط پرسش اصلی این است که آیا با تحلیل مفهوم صدق می توان پاسخی برای مسئلة رئالیسم یافت. در این نوشتار با بررسی دو دسته از نظریه های صدق معاصر لوازم این دیدگاه ها در بحث از رئالیسم با یکدیگر مقایسه شده است.
عناصر اصلی دیدگاه ابطال پذیری و ناسازگاری های درونی آن
نویسنده:
رضا صادقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسبیت گرایی در مدل لائودن از عقلانیت علمی
نویسنده:
پدیدآور: راضیه دهقانی ؛ استاد راهنما: مهدی دهباشی ؛ استاد مشاور: رضا صادقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مساله عقلانیت علم موضوعی است که همواره مورد توجه فیلسوفان علم است و همه سعی در ارائه مدلی برای عقلانیت علم بوده‌اند که براساس آن امکان داوری و ارزیابی نظریه‌های علمی را بدست آورند. اما در این میان لاری لائودن در واقع با دو رویکرد کاملاً متفاوت به علم و تاریخ و فلسفه آن مواجه بود. یک رویکرد می‌کوشید واقع‌گرایی و تقرب به ساختار واقعی جهان را هدف پژوهش‌های علمی معرفی کند و راه رفته علم را در بازسازی‌های عقلانی از آن بازنماید و به این ترتیب عقلانیت نهفته در آن را آشکار نماید. رویکرد دوم ، برعکس، می‌کوشید نشان دهد که چندان عقلانیتی در تاریخ علم وجود ندارد و تحولات تاریخی به‌گونه‌ای است که نه می توان آنها را بازسازی عقلانی کرد و نه می‌توان به‌طور قاطع پیشرفت را به آن نسبت داد. در این میان لائودن می‌کوشد که ارزش‌های هر دو رویکرد ، عقلانیت علم و پیشرفت آن از یک سو، و پذیرش نقش پارادایم‌ها و جامعه‌شناسی علم از سوی دیگر ، را حفظ کند. وی نه تفسیر پوزیتیویست‌ها و پوپری‌ها از عقلانیت علمی را می‌پذیرد و نه نسبیت‌گرایی تاریخی کوهن و نه به هرج‌و‌مرج‌طلبی ‌معرفت‌شناختی فایرابند تن در می‌دهد. لائودن در پی ارائه مدلی از عقلانیت است که تغییر و دگرگونی‌های نظریه‌های علمی، روش‌شناسی‌ها و اهداف علمی را امکان‌پذیر و عقلانی بنماید. لائودن ابتدا در کتاب « پیشرفت و مسائل آن» مدل سلسله‌مراتبی را ارائه می‌دهد که طبق این مدل، اجماع عقلی در علم با توافق نظر در سه سطح مشخص می‌شود. اما ایراد جدی مدل سلسله‌مراتبی در نبودن اهداف مشترک آشکار می‌شود. از این رو، لائودن در کتاب «علم و ارزش‌ها» به جای مدل سلسله‌مراتبی یک مدل شبکه‌ای را پیشنهاد می‌کند که در آن نظریه‌ها، اصول روش‌شناختی و اهداف‌شناختی متقابلاً به یکدیگر وابسته‌اند و به این نتیجه رسید که هر یک از مراتب ارزشیابی در معرض تغییر قرار دارد و هیچ پله بالایی غیر قابل تغییر وجود ندارد. امتیاز مدل شبکه‌ای بر مدل سلسله‌مراتبی این است که این مدل، ارزیابی عقلی اهداف‌شناختی را امکان‌پذیر و تغییرات هر سه سطح را تبیین می‌کند.اما از نظر منتقدان چنین مدلی به سبب رد اصول و قواعد روش‌شناختی ثابت علمی و پذیرش دگرگونی و تنوع در اهداف‌علمی و وابسته دانستن تغییرات هر یک از سطوح به ملاحظات مربوط به سطوح دیگر سرانجامی جز نسبیت‌گرایی ندارد. کسانی مانند جان وارل در نقدی بر کتاب «علم و ارزش‌ها» کوشید تا دوباره مدل سلسله‌مراتبی را احیاء کند. از نظر وارل تنها جایگزین برای نسبیت‌گرایی همانا وضع اصول ثابت ارزیابی نظریه علمی است و بدون وجود یک روش‌شناسی ثابت، دیدگاهی عینی برای داوری درباره‌ی پیشرفت ‌علمی ‌نخواهیم‌ داشت.لائودن در پاسخ به این انتقادات مدعی است راه حل نسبیت‌گرایی این نیست که نشان دهیم معیارها و استاندارد‌های روش‌شناختی از لحاظ تاریخی ثابت و تغییر‌ناپذیر است. زیرا، او اساساً نسبیت‌گرایی را به ثبات یا دگرگونی و تنوع روش‌شناسی مرتبط نمی‌داند. از نظر او آن چیزی که مستقیماً با ماهیت چالش نسبیت‌گرایی ارتباط دارد و می‌تواند از پس آن برآید، این است که نشان دهیم معیارهای روش‌شناختی به رغم تنوع و دگرگونی تاریخی همچنان از توجیه مقبولی برخوردار است.بنابراین، اختلاف لائودن و مخالفان او بر سر چالش نسبیت‌گرایی است. لائودن این چالش را متوجه توجیه‌ عقلانی اصول و قواعد روش‌شناختی می‌داند، خواه آن اصول ثابت و یکسان باشند، خواه متغیر و متنوع. و دیدگاه طبیعت‌گرایی دستوری را برای توجیه اصول روش‌شناسی پیشنهاد می‌کند. از دیدگاه مخالفان چنین توجیهی پاسخگوی چالش نسبیت‌گرایی نیست. زیرا اگر این چالش همان چیزی باشد که لائودن می‌پندارد، بنابراین بدون داشتن پایه و مبنایی ثابت، آزمون و مقایسه روش‌شناختی از عینیت لازم برخوردار نخواهد بود و نتیجه‌ای جز پذیرش نسبیت‌گرایی در پی نخواهد داشت. لائودن مدعی است که طبیعت‌گرایی دستوری‌اش میدان را برای توجیه معرفتی معیارهای روش‌شناختی باز نگاه می‌دارد و به همین دلیل گرفتار نسبیت‌گرایی نمی‌شود. اما گویی این پاسخ لائودن به چالش‌های نسبیت‌گرایانه ، مخالفان او را کاملاً خرسند نمی‌کند.کلید واژه‌ها: لاری لائودن، فرا روش‌شناسی ، عقلانیت سلسله‌مراتبی، عقلانیت شبکه‌ای، طبیعت‌گرایی دستوری.
بی‌محتوایی فلسفة دیوید لوئیس از نگاه پیتر انگر
نویسنده:
رضا صادقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
انگر استاد فلسفة دانشگاه نیویورک پس از چند دهه تدریس و نگارش در حوزة فلسفة تحلیلی به این نتیجه رسید که دیدگاه‌های رایج در فلسفة تحلیلی و از جمله آثار خود او فاقد محتوایی عینی و جوهری است. انگر ضمن تحلیل و نقد دیدگاه‌های گذشتة خود، بر فلسفة دیوید لوئیس نیز متمرکز شد تا نشان دهد دیدگاه‌های فلسفی او نیز یا تهی است و یا به بحث‌هایی تهی دامن زده است. استدلال اصلی انگر این است که تحلیل مفاهیم مورد علاقة فیلسوفان تحلیلی تلاشی بی‌پایان و بی‌ثمر بوده و مانعی جدی برای پرداختن به مسائل بنیادین فلسفه (مانند وجود روح و جاودانگی) است. دیدگاه «تکثر جهان‌ها»، «دفاع از وجود اوصاف» و «ابدگرایی» سه دیدگاه فلسفی لوئیس است که در این مقاله نقد انگر بر آنها بررسی خواهد شد. انگر از بین این سه دیدگاه، تنها دیدگاه «تکثر جهان‌ها» را دارای محتوایی عینی می‌داند. اما او این دیدگاه را فاقد دلیل می‌داند. این مقاله استدلال کرده است که با معیارهای انگر دیدگاه «تکثر جهان‌ها» نیز نمی‌تواند محتوایی عینی داشته باشد. علاوه بر آن بخشی از فلسفة لوئیس ماهیتی متافیزیکی دارد و شیوة استدلال او با ماهیت فلسفة تحلیلی ناسازگار است.
صفحات :
از صفحه 123 تا 149
تأثیر پراگماتیسم مولد جان دیویی بر فلسفۀ تکنولوژی لری هیکمن
نویسنده:
علیرضا مکاریان پور ، رضا صادقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
لری هیکمن با نگاهی پراگماتیستی به فلسفۀ تکنولوژی وارد شده است. در این مقاله، از نسبت فلسفۀ تکنولوژی هیکمن با پراگماتیسم جان دیویی بحث خواهد شد. هدف این است که نتایج فلسفۀ دیویی در بحث از تکنولوژی مشخص شود. تا پیش از قرائت ارائه‌شده توسط هیکمن، کسی به دیویی به مثابۀ فیلسوف تکنولوژی نمی‌نگریست؛ اما هیکمن بر این باور است که دیویی دارای فلسفۀ تکنولوژی توسعه‌یافته‌ای است که برابر سنتی است که تکنولوژی را خودبسنده و دارای ذاتی بیگانه با انسان تلقی می‌کند. او در بیان تفاوت بین تکنولوژی و تکنیک به عنصر شناخت توجه دارد و تکنولوژی را حاصل مداخلۀ تحقیق نظام‌مند در تکنیک می‌داند. دیویی با طرح مفهوم تکنولوژی طبیعی‌شده، تکنولوژی را به مثابۀ تحقیقی معرفی می‌کند که انسان دربارۀ تکنیک‌های موجود انجام می‌دهد تا سازگاری با محیط خود را افزایش دهد و آن را متناسب با نیازهایش تغییر دهد. تکنولوژی در پراگماتیسم مولد دیویی به موضوعی فلسفی تبدیل می‌شود و فیلسوف می‌تواند با استفاده از شیوه‌ها و ابزارهای فلسفی، درک خود و افراد جامعه‌اش را از نحوهٔ پیوندِ میان وجوه متنوع فرهنگ تکنولوژیک ارتقا دهد و تأثیر معناداری بر جهان تکنولوژیکِ در حال تغییر داشته باشد. هیکمن ادعا دارد فلسفۀ دیویی می‌تواند بدون گرفتارشدن به نظام‌های کل‌نگر و فراتر از تحلیل زبان، فرهنگ تکنولوژیک را با ارزش‌های دموکراسی آشتی دهد. با این حال، تعریف دیویی از تکنولوژی، آن را به مفهومی کانونی و عام تبدیل می‌کند و در نقد او بر واقع‌گرایی، نشانه‌هایی از ظهور دوبارۀ متافیزیک کل‌نگر به چشم می‌آید.
صفحات :
از صفحه 140 تا 168
نسبت بین اندیشه های مارتین هایدگر و تامس کوهن در خصوص علم تجربی و روش آن
نویسنده:
حسین نوروزی فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هسته‌ی پایان نامه‌ی حاضر بررسی دیدگاه هایدگر و کوهن در خصوص علم تجربی و سپس بیان وجوه قرابت و غرابت آنهاست. هایدگر و کوهن دو متفکر هستند که دیدگاه‌های ویژه‌ای در مورد علم ابراز می‌کنند. هایدگر از نقطه نظری هرمنوتیکی به نقد تز بی پیش فرض بودن تجربه پرداخت. او الگوی رایج در مورد فهم و تعریف علم را نشأت گرفته از دیدگاهی مدرن که مبتنی بر تفکیک ابژه از سابژه و تحلیل مته‌متیکال از جهان است، می دانست. در هایدگر متقدم هستی شناسی بنیادین بر هر علمی مقدم است و علم فهم فرادستی موجودات است، که با گشت از فهم عملی به نظری (تماتیزه کردن) حاصل می‌گردد.اما در هایدگر متأخر بر فهم تاریخی تأکید می‌شود و علم به جای پژوهش، پدیداری مدرن شناخته می‌شود که به دنبال "تصویر کردن جهان"است. علم مته‌متیکال درگیری عملی با موجودات را شدت می‌بخشد و علم با تکنولوژی خویشاوندی پیدا می‌کند.کوهن با دیدگاهی تاریخی طرح خویش را دنبال می‌کند. او پارادایم را ملاک علمیت می‌داند. پارادایم یک کل مشتمل بر مفروضات نظری، روشها و رهنمونهاست که علم عادی را شکل می‌دهد. اعوجاج شکل گرفته در هر علم عادی، اگر با اکتشاف پایان نیافت به بحران می‌انجامد. در دوران بحران پارادایم در کانون اتهامات قرار می‌گیرد و در صورت ادامه،‌ با انقلاب علمی جای خود را به پارادایم جدید می‌دهد. قیاس ناپذیری پارادایم ها و تکّون اجتماعی علم رهاورد این رهیافت است. در بخش آخر به تطبیق دیدگاه‌های این دو متفکر می‌پردازیم. در تحقیق، بین فهم تاریخی و انسانی از علم که در هر دو موجود است، و همچنین بین طرح افکنش و پارادایم، و علم عادی و هنجارمندسازی قرابتی قابل توجه یافتیم. اما در مورد نقش فلسفه در علم و نقد علم و دیدگاه‌های کل گرایانه، واقع گرایانه و نسبی گرایانه تفاوت‌های زیادی دیده شد.در نهایت پرسش‌هایی در مورد ابهامات و اشکالات موجود در مورد مفاهیمی مثل انقلاب، ابزارگرایی، مته‌متیکال و... مطرح و مختصری در مورد ارتباط بین علوم انسانی و علوم تجربی یا فیزیک و متافیزیک با نگاهی سنجشی به این دو فیلسوف خواهیم داشت.کلیدواژه‌ها: هستی‌شناسی بنیادین، طرح‌افکنش، هرمنوتیک، پارادایم، قیاس‌ناپذیری، جامعه علمی?
نسبت علم و فناوری از نگاه کوهن و هیکمن
نویسنده:
علی رضا مکاریان پور , رضا صادقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهوم «تکنوساینس» بعنوان یکی از مفاهیم محوری در فلسفة فناوری قرن بیستم، در چند دهة اخیر با توجه به نگرانیها دربارۀ ظهور هوش مصنوعی، بار دیگر مورد توجه قرار گرفته است. این نوشتار دو دیدگاه اصلی را که در اینباره در قرن بیستم مطرح شدند، با یکدیگر مقایسه میکند. لری هیکمن، فیلسوف پراگماتیست آمریکایی، ضمن پذیرش مفهوم تکنوساینس، تامس کوهن را مخالف این مفهوم معرفی میکند. در این مقاله، دلایل کوهن برای مخالفت با پیوند علم و فناوری بررسی میشوند و سپس با استفاده از مبانی فکری هیکمن، دیدگاه تامس کوهن را نقد میکنیم و از این مفهوم دفاع خواهیم کرد. استدلال اصلی اینست که دیدگاه کوهن، با اینکه با برچسب تاریخ علم ارائه شده است، ماهیتی ایدئولوژیک دارد و مبانی عینی علم را تضعیف میکند. اهمیت دیدگاه هیکمن در اینست که با تکیه بر فلسفة دیویی، تکنوساینس را قابل آموزش، و بنابرین، قابل مدیریت میداند.
صفحات :
از صفحه 109 تا 132
  • تعداد رکورد ها : 37