آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 48
سازگاری و کفایت پلورالیسم دینی جان هیک
نویسنده:
مهدی اخوان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
بررسی نظریه‌های توجیه از دیدگاه ریچارد سوئین برنبر اساس کتاب "توجیه معرفتی"
نویسنده:
فایزه گلشنی منفرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ریچارد سوئین‌برن (1939) فیلسوف دین بریتانیایی، از معرفت‌شناسان معاصر است که دغدغه‌ی او تحلیل کاربرد واژگان توجیه و معرفت در فلسفه معاصر است. توجیه و احتمال از مفاهیم اصلی معرفت‌شناسی سوئین برن است. او معرفت را به توجیه و احتمال‌پذیری گره می‌زند. سوئین برن معتقد است باور صادق با معرفت تفاوت دارد و بین آن‌ها تمایز قائل شده است. کاربرد شناخت صرفا برای نشان دادن یک باور صادق نیست و شناخت تنها باور صادق را تضمین می‌کند.
گزارش, تحلیل و نقد کتاب الجمع بین رأیى الحکیمین اثر فارابى
نویسنده:
مهدی اخوان
نوع منبع :
نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی , نمایه مقاله , نقد و بررسی کتاب
منابع دیجیتالی :
چکیده :
الجمع بین رایى الحکیمین: افلاطون الالهى و ارسطوطالیس اثر ابونصر فارابى, یکى از برجسته ترین کتاب ها در سنّت یونانى ـ اسلامى فلسفه است که نشان دهنده تلاش فیلسوفى مسلمان براى سازگار کردن آرا و نظرات اصلى دو فیلسوف یونانى است که بعدها, دو مکتب مشّائى و اشراقى در حوزه فلسفه اسلامى, آراى خود را به این دو فیلسوف اسناد مى دادند. این کتاب موجز اما پرمحتوا, جهدِ جامعى است که علیرغم برخى نقاط ضعف هر کتاب فلسفى تحلیلى دوره متقدم ّ فلسفه اسلامى, درخشندگى هاى بسیارى دارد. در این مقاله, ضمن گزارش و تحلیل این کتاب, به نقد این تلاش و میزان توفیق یا عدم توفیق آن در راستاى اغراضى که دارد, مى پردازیم.
نقد و بررسی استدلال های ویلیام جیمز در جستار «خواست باور»
نویسنده:
مهدی اخوان , امین موسوی زاده
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: انجمن فلسفه دین ایران,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ویلیام کلیفُرد در جستار «اخلاق باور» مدعی شد که باور بر بنیاد شواهد نابسنده، در هر کجا و هر زمان و برای هر کس خطاست. ویلیام جیمز در جستار «خواست باور» درصدد پاسخ به او برآمد و ادعا کرد که باور دینی یک تصمیم اصیل است و در این گونه تصمیمات توجیه ایمان، خواستِ باور است. اصل ادعای جیمز در «خواستِ باور» تعریف انتخاب اصیل و انتساب ایمان توحیدی به آن است. باور داشتن به خدا اگر تصمیمی اصیل باشد باید سه ویژگی را احراز کند: الف) گریزناپذیری؛ ب) زنده بودن؛ و ت) خطیر بودن. ما در این جستار پس از بررسی مجمل آرای جیمز و نقدهای مهم بر او، روایی انتساب این سه ویژگی بر ایمان دینی را وارسی کرده ایم.
صفحات :
از صفحه 1 تا 14
سازگاری و کفایت پلورالیسم دینی هیک
نویسنده:
مهدی اخوان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
آیا نظریه کثرت گرایی جان هیک در تبیین تنوع دینی سازگاری و کفایت دارد؟ در برابر مسأله تنوع دینی تبیینهای متفاوتی با تقریرهای مختلف مطرح شده است (طبیعت گرایی، مذهب گرایی (انحصار گرایی / شمول گرایی)، کثرت گرایی، نسبیت گرایی) در این میان کثرت گرایی به روایت جان هیک از نظریات پر مناقشه چند دهه اخیر بوده است. او به پیروی از کانت، با رهیافتی معرفت شناسانه، حقیقت دینی را به دو سطح نومنی و فنومنی تفکیک می کند و سپس معرفت شناسی کانتیِ ادراکِ حسی را در باب تجربه دینی بکار می گیرد بدین مضمون که: حق فی نفسه (Real) در حضور جهانی اش در آگاهی ما ظاهر می شود (و بدین نحوه تجربه می شود). چنین تجربه ای بسته به مفاهیم و مقولات دینی که در دو دسته شخصی و غیر شخصی واسطه این تجربه می باشد، گستره متنوعی از تجارب را به بار می آورد. طبق این فرضیه واقعیت حق فی نفسه فراتر از گستره مفاهیم انسانی است (در باب آن شاید تنها بتوان مفاهیم صوری محض را بکار برد) هیک ثمره اخلاقی چنین تجربه ای را تحول شخصیت انسان از خود محوری به حق محوری می داند (و این یعنی نجات) مسأله تعارض مدعیات صدق طبق این فرضیه اینگونه حل می شود که اینها در باب جلوه های مختلف از حق اند و لذا هر یک از آنها در نحوه های حیات خاصی مطرح اند و در همان انحاء نیز ارزیابی می گردند (این به معنای مقایسه نا پذیری ادیان و نسبی گرایی نیست). برای تحلیل نظر هیک، تقریر پیچیده و فلسفی پیتر برن مطرح می شود. این تحیل با تکیه بر نوعی نظریه ارجاعی علّی _ توصیفی، لیبرالیسم معرفت شناختی (معرفت شناسی تدرج گرا، خطا پذیر انگار و رئالیسم ارجاعی (رئالیسم مبتنی بر ارجاع نه صدق نظریه)، نظریه پلورالیستی در باب حقیقت دینی پیشنهاد می کند که بر اساس آن یک واقعیت متعالی با وجهه های مختلف وجود دارد که ادیان گزارشهای استعاری ناقصی از آن بدست می دهند به نحوی که هیچ یک نمی تواند هنجاری برای بقیه به شمار آید. بنابراین نوعی تساوی معرفت شناختی نجات شناختی بین ادیان برقرار است. به نظر می رسد روایت هیک سازگاری لازم را ندارد یعنی معرفت شناسی کانتی مورد استفاده او در تحلیل تجربه دینی با تعهد هستی شناسی رئالیسم او سازگار نیست؛ از سوی دیگر کفایت تبیینی را داراست بدین معنا که تفاوتهای سنن دینی را به خوبی توضیح می دهد. در مقابل روایت پیتر برن هم سازگاری لازم و هم کفایت تبیینی را دارا می باشد و از این حیث بر نظریه هیک برتری دارد.
بررسی دیدگاه فارابی پیرامون سعادت اخروی
نویسنده:
رویا فضلی خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فارابی معتقد است نفس انسان با ادراک معقولات به مرتبه عقل بالفعل و سپس عقل مستفاد می‌رسد و قادر می‌شود که با عقل فعال و مبادی الهی دیگر اتصال یابد. اتصال به مبادی الهی و تعقل آنها، تدریجاً از نفس انسانی، «انسان الهی» می-سازد که به زعم فارابی بالاترین مرتبه سعادت بوده و جایگاه تحقق آن نه در جهان مادی، که در جهان اخروی است. فارابی سعادت را با وصف آن‌جهانی همراه می‌کند و با این کار، طرح سعادت خویش را در نسبت با مفهوم رستگاری و سعادت اخروی دینی قرار می‌دهد. تعریف دین از سعادت اخروی عبارت است از زندگی در سایه قرب و رضوان الهی که با مقدماتی چون ایمان و عمل برخاسته از آن محقق می‌شود. فارابی در تفسیر خود از سعادت پا را فراتر از ادراک عقلی و برهانی نمی‌گذارد. او معرفت و تعقل صرف را وسیله تقرب به إله و نهایتاً الهی‌شدن انسان می‌داند و منشاء ارادت و گرایش به إله را سراسر عقلی توصیف می‌کند. به عبارت دیگر الوهیتی که از آن سخن می‌گوید الوهیت عقلی است و وجهه ایمانی قلبی ندارد؛ حال آنکه آنچه در دین موجب تقرب انسان به خداوند می‌شود و خوشنودی متقابل خالق و بنده را در پی دارد ایمان است که عبارت است از تصدیق و تسلیم ارادی قلبی که فراتر از معرفت و تصدیق برهانی صرف است. آنچه در این تحقیق درصدد تبیین آن هستیم عبارت است از اینکه سعادتی که مقصود فارابی است چیزی بیش از لذت حاصل از ادراک و معرفت عقلی صرف نیست و چنین مفهومی نمی‌تواند در تناسب تام و تمام با مفهوم رستگاری اخروی دینی و مولفه‌های سازنده آن باشد.
نسبت ذات حق با تجلیاتش از دیدگاه ابن عربی و جان هیک
نویسنده:
حسین دوابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تجلی نقطه محوری ابن عربی است،تجلی حق دارای مراتبی است. فیض اقدس که مرتبه عدم تعیّن است و تحدد است مرحله اول تجلی حق است (تجلی حق تعالی بر خود) این تجلی کاملاً یک امر غیبی، فرامادّی، فرا زمانی و فراتاریخی است. به عبارت دیگر اولین مرتبه تجلی حق تعالی، ظهور اعیان ثابته است. فیض مقدس، مرتبه دوم تجلی حق تعالی است که تجلی شهودی نیز نامیده شده ،در این مرحله حق در صورت های بی نهایت متکثر در عالم شهادت ظهور پیدا می کند و تجلی می کند.ارتباط بین تجلی اول با سایر مراتب آن بصورت مبسوط در متن نوشتار تبیین شده است.آنچه حائز اهمیت است در هستی شناسی ابن عربی حق تعالی محور نظام هستی است و بقیه موجودات مظهر وآیینه محل ظهور کمالات حق در مراتب مختلف هستند و مظاهر در همه مراتب شانیتی جز ظهور کمالات حق تعالی را ندارند و هیچ استقلالی برای موجودات به غیر حق تعالی در نظام فکری ابن عربی متصوّر نمی شود.درک شهودی، روحی و قلبی بیان ابن عربی جز با تمرکز در بالاترین سطح به حق تعالی در نظام تربیتی خاصی برای سالک و عارف حاصل نمی شود. و با اندکاک انانیت در ذیل عبودیت مطلق در چهار چوب قرآن و سنت برای عارف شهود می شود. در دیدگاه ابن عربی، هستی جز حق و ظهورات و تجلیات حق در مراتب مختلف چیز دیگری نیست. و اگر سالک و عارف در اوج تمرکز مستمر به حق تعالی از(خودیت خود) بعنوان مظهر غافل شود و توجه نکند در هستی جز حق تعالی و ظهورات او چیز دیگری را شهود نخواهد کرد .هیک نظریه پرداز انگلیسی در حوزه دین است.کاملاً وفادار به سنت الهیات سلبی در تاریخ الهیات مسیحی است.حق فی نفسه در نظریه او کاملاً مفروض تلقی می شود،یادآور اصول موضوعه کانت می باشد. از مدل معرفت شناسی کانت به عنوان وسیله ای برای بیان و توضیح نظریه خویش استفاده می کند.در باب تجربه دینی وی معتقد است که حق فی نفسه متناسب با تصورات و فهم های پیشین و ماتقدم فرد برای تجربه کننده جلوه گری می کند. اینکه ذهن بطور فعال در نحوه درک و تجربه دینی از حق فی نفسه دخالت اساسی دارد. وجوه شخصی یعنی تجربه از حق فی نفسه کاملاً متمایز از وجوه غیر شخصی تجربه نشده می باشد.خلاصه هیک همه تلاشها در الهیات مسیحی (بطور مثال تلاشهای توماس آکوئیناس) حتی فلاسفه و متفکرین سایر مکاتب را برای رهایی از الهیات تنزیهی بی نتیجه و غیر قابل اقناع تلقی می کند.سه نوع تعطیل در سنت غربی و اسلامی لحاظ شده است ، اولی : تعطیل عن المعرفة . دومی: تعطیل عن البیان . سومی : تعطیل ذات عن الصفات. در تفکر هیک تعطیل عن المعرفة موضوعیت محوری دارد چه از لحاظ ادراکات عقلی و چه از لحاظ تجربه دینی انسان نمی تواند به حق فی نفسه آنگونه که هست معرفت پیدا کند.درمقابل در سنت ابن عربی و نظریه تجلی او هر سه نوع تعطیل منتفی و مردود است لذا حق در ذات خود هم قابل شناخت و هم قابل توصیف است و ادراکات عقلی به عنوان مقدمه ای برای شهود حق از اهمیت خاصی برخوردار است.
کرامت آدمی در اخلاق کانتی
نویسنده:
مهدی اخوان
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اگر مراد از کرامت‌داشتن یکامر، ارزش ذاتی، فی‌‌نفسه و غیرابزاری آن باشد، از نظر کانت تنها آدمی است که به عنوان یک «شخص»، شایستۀ تکریم است. تکریم اشخاص انسانی علاوه بر دیگران شامل خود فرد هم می‌شود. به این جهت چاکرصفتی و چاپلوسی ممنوع است. اما معنای دقیق کرامت آدمی و غایت‌نگری به انسان چیست؟ کرامت داشتن انسان چه لوازم و پیامدهای سیاسی و حقوقی دارد؟ در این جستار با تقریر اجمالی اخلاق کانت و صورت‌بندی‌های سه‌گانۀ امر مطلق اخلاقی، تدقیق مفهوم احترام و تمایز شیء و شخص به برخی لوازم و پیامد‌های سیاسیو حقوقی ضابطۀ دوم در مورد عدالت و نظریۀ کیفری پرداخته می‌شود.
صفحات :
از صفحه 136 تا 167
فلسفه اخلاق کانت
نویسنده:
رابرت‌ نیل جانسون؛ ترجمه: مهدی اخوان
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
تهران: ققنوس,
چکیده :
کتاب فلسفه اخلاق کانت، ترجمه‌ی مدخلی از دانشنامه‌ی فلسفه‌ی استنفورد تحت همین عنوان است که توسط رابرت ن. جانسون به نگارش درآمده و هرآنچه لازم است درباره‌ی اخلاق کانت بدانید را در اختیارتان قرار خواهد داد. کانت به‌عنوان یکی از محوری‌ترین چهره‌های فلسفه‌ی مدرن و نمایندگان ایدئالیسم آلمانی، در عرصه‌های مختلف فلسفه، از جمله متافیزیک، معرفت‌شناسی، زیباشناسی و اخلاق، ردپای عمیقی از خود به جا گذاشته است. این کتاب بهترین گزینه برای آشنایی با ایده‌ها و اصول فلسفی این متفکر بزرگ است. درباره‌ی کتاب فلسفه اخلاق کانت امانوئل کانت (Immanuel Kant) گرچه به‌عنوان یکی از سرشناس‌ترین و کلیدی‌ترین چهره‌های فلسفه‌ی مدرن شناخته شده و به دلیل انقلابی که در فلسفه برپا کرده در تاریخ ماندگار شده است، اما قلم، اندیشه و سیر استدلالی‌اش چنان پیچیده و دشوار است که تازه‌واردان و دانشجویان غیرمتخصص را در اولین مواجهه به وحشت و استیصال وامی‌دارد. حتی دوست و همراه قدیمی کانت و یکی از بزرگ‌ترین متفکران قرن هجدهم، موسی مندلسون هم در وصف کتاب «نقد عقل محض» او ادعا کرده که این کتاب «اعصاب مغز انسان را از درون می‌خورد». اگر شما هم از جمله‌ی این گروه افرادی هستید که از مطالعه و درک فلسفه‌ی کانت، به‌خصوص فلسفه‌ی اخلاق او ناامید شده‌اید شما را به مطالعه‌ی کتاب فلسفه اخلاق کانت (Kant’s Moral Philosophy) دعوت می‌کنیم. رابرت ن. جانسون (Robert N. Johnson) یکی از اساتید فلسفه‌ی دانشگاه میزوری کلمبیا و کانت‌پژوهی باتجربه است که با همکاری سردبیران و متخصصان دپارتمان فلسفه‌ی استنفورد، مدخل فلسفه‌ی اخلاق کانت را در دانشنامه‌ی آنلاین استنفورد به نگارش درآورده و در اختیار جهانیان قرار داده است. این مدخل شامل تمام عناصر، مفاهیم، اصول و استدلال‌های اخلاقی امانوئل کانت است و با هدف فهم‌پذیری هرچه‌تمام‌تر، به زبان و قلمی ساده و سرراست نوشته و حالا تحت شصت و سومین جلد مجموعه‌ی دانشنامه‌ی فلسفه استنفورد ترجمه و منتشر شده است. در صورتی که می‌خواهید با استدلال‌ها و اصول اخلاقی این متفکر بزرگ تاریخ بیشتر آشنا شوید شما را به مطالعه‌ی کتاب فلسفه اخلاق کانت دعوت می‌کنیم. کتاب فلسفه اخلاق کانت توسط مهدی اخوان ترجمه شده و به همت انتشارات ققنوس در اختیار مخاطبان فارسی زبان قرار گرفته است. در بخشی از کتاب فلسفه اخلاق کانت می‌خوانیم تحلیل کانت از تصورات عرفى با این انگاره آغاز مى‌شود که تنها چیزى که [در جهان] بدون قید و شرط خیر است «اراده خیر» است. با این‌که تعابیرى همچون «او خوش‌قلب است»، «او خوش‌طینت است»، و «او حسن نیت دارد» متداول است، «اراده خیر» در اندیشه کانت به معناى هیچ‌یک از این مفاهیم متعارف نیست. انگاره «اراده خیر» به انگاره «شخص خوب» یا، به تعبیرى کهن‌تر، «شخص خیرخواه [یا داراى اراده خیر]» نزدیک‌تر است. این استعمال مقدم اصطلاح «اراده» در تحلیل اندیشه اخلاقى متعارف در واقع پیشاپیش از بحث‌هاى تخصصى‌ترِ ناظر به سرشت عاملیت عقلانى خبر مى‌دهد. با این حال این اراده خیر معیار عرفى مهمى است که کانت در سراسر آثارش به آن رجوع مى‌کند. انگاره اصلى آن است که آنچه شخص را خوب مى‌کند این است که او واجد اراده‌اى است که به نحوى خاص به دست قانون اخلاقى «متعین مى‌شود» یا تصمیم‌هایش بر مبناى قانون اخلاقى است. انگاره اراده خیر انگاره کسى فرض مى‌شود که فقط تصمیماتى مى‌گیرد که به عقیده او ارزش اخلاقى دارند، و نفس ملاحظات اخلاقى را به عنوان ادله‌اى قاطع براى هدایت رفتار خویش در نظر مى‌گیرد. این نوع گرایش یا منش چیزى است که نزد همه ما ارزش بسیار دارد. به عقیده کانت، چنین چیزى نزد ما ارزش نامحدود یا بى‌قید و شرط دارد. به نظر من، مقصود او اولاً و بالذات دو چیز است. نخست این‌که برخلاف هر چیز دیگرى، هیچ شرایط قابل تصورى وجود ندارد که در آن تصور کنیم، ارزش دارد که خیر بودنِ [یا نیکى] اخلاقى خودمان را صرفا براى حصول امر مطلوبى فدا کنیم. بالعکس، ارزش تمام کیفیات مطلوب دیگر، همچون شجاعت یا هوشمندى، ممکن است از بین رود، کمرنگ شود یا تحت شرایط معینى قربانى شود: شجاعت، وقتى مستلزم بى‌عدالتى است، ممکن است مطرود شود، و در صورتى که بذله‌گویى و خوش‌مشربى موجب ایذا[ى کسى] شود، بهتر است از آن صرف‌نظر کنیم. هیچ‌گونه قید و شرط ضمنى وجود ندارد دایر بر این‌که تنها تحت فلان شرایط، عزم کردن بر این‌که براى ملاحظات اخلاقى اهمیتى تعیین‌کننده در نظر بگیریم درخور احترام است.
ازدواج، رابطۀ جنسی و عشق در ترازوی اخلاق‌شناسی کانت
نویسنده:
مهدی اخوان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
طرح و برنامۀ فلسفۀ نقدی کانت در اخلاق‌شناسی پی‌ریزی و پی‌جوییِ اصول پیشین و ماقبلِ تجربیِ (یا به تعبیر او، مابعدالطّبیعۀ) اخلاق است. با این هدف در بنیادگذاری مابعدالطّبیعۀ اخلاق ارزش اخلاقی را به نحو مطلق فقط شایستۀ ارادۀ نیک می‌داند؛ اراده‌ای که با قانون اخلاقی مطلق عقلی و محض متعیّن شده باشد و انگیزۀ عمل به آن ادای وظیفه باشد و نه امر دیگری ازجمله احساس دلسوزی و میل به تحقّق نتیجه و اطاعت از اوامر الاهی. کانت برای قانون اخلاقی فرمول‌های گوناگونی را تقریر می‌کند (قانون کلّی، قانون کلّی طبیعت، انسانیّت، خود آیینی و ملکوتِ غایات). در آثارِ بعد از نقد دوم، کانت این بخشِ انتزاعی را تکمیل و به مسائل انضمامی مرتبط می‌کند. یکی از مسائلی که کانت به آن می‌پردازد، رفتار، روابط و میل جنسی است که برآوردن آن را فقط و فقط در قالب ازدواج قانونی مجاز می‌داند. او ازدواج را نه بر پایۀ دوستی و نه بر مبنای عشق، بلکه متّکی بر میل جنسی و قراردادی بین مرد و زن برای تبادل اندام‌های جنسی می‌داند. این تصویر از ازدواج و رابطۀ جنسی́ مسائل گوناگونی را در فضای اخلاق‌شناسی کانت مطرح می‌کند؛ ازجمله اینکه مخالفت کانت با شئ‌شدگی در تعامل بین آدمیان چگونه در برآوردن میل جنسی با ازدواج جمع می‌شود؟ آیا کانت فرمول انسانیّت خود را در این مورد استثنا می‌کند یا به نحوی در قالب همان فرمول́ ازدواج را توجیه می‌کند؟ امتناع مالکیّت آدمی بر بدن خود چگونه با ازدواج که واگذاری این مالکیّت است، جمع می‌شود؟ مفسّران کانت به این پرسش‌ها با نکاتی که در این مقاله به آن می‌پردازم، پاسخ می‌دهند. کانت هم‌داستان با نظریّه‌پردازان قانون طبیعی در اخلاق‌شناسی (همچون توماس آکوئینی) معتقد است که رابطۀ جنسیِ شخص متأهّل آشکارا فاقد هرگونه فضیلتی است، مگر اینکه با انگیزۀ تولیدِمثل انجام شود. مخالفت کانت با برخی روابط جنسی و/یا رفتارهای جنسی (همچون خود ارضایی، رابطۀ جنسی با حیوانات و هم‌جنسان) را در همین زمینه می‌توان فهم کرد. درنهایت، در این مقاله از جایگاه عشق در اخلاق‌شناسی کانت بحث می‌شود و این پرسش طرح می‌شود که آیا ما وظیفه‌ای در باب عشق ورزیدن به دیگران داریم؟
صفحات :
از صفحه 1 تا 22
  • تعداد رکورد ها : 48