آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2127
مباني نظري غرب از ديدگاه استاد شهيد مطهري و علامه اقبال لاهوري
نویسنده:
‫احسان‌علي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، جامعة المصطفی العالمیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫اومانيسم، عقلگرايي، علمگرايي، ماديگرايي، سکولاريسم و ليبراليسم، به عنوان عموميترين مباني نظري غرب مطرح هستند. اين پژوهش در چهار فصل به ديدگاه شهيد مطهري و علامه اقبال لاهوري درباره اين مباني پرداخته است. هر دو متفکر با پذيرش تأثير پذيري تمدن جديد غرب از تمدن اسلامي در بسياري از زمينههاي علمي، در عرصههاي مختلف هستي شناسي، معرفت شناسي، انسان شناسي، دين شناسي و... بر مباني غرب خدشه وارد کرده و ريشه بسياري از عقايد جديد غربي را فرهنگ مسيحي و شرايط اجتماعي حاکم بر آن قرار داده و حساب اسلام، از مسيحيت و غرب را کاملاً جدا ميدانند. از اين رو، انکار عالم غيب، انحصار هستي در محسوس و ماده، اثبات موجوديت زميني انسان در برابر خدا محوري، تأکيد بيش از حد به عقل تجربه مدار و علوم حسي، عدم دخالت دين در امور اجتماعي و سياسي، فردگرايي، پافشاري بر حقوق در برابر تکليف و... را به بوته نقد کشيدهاند. تأکيد هر دو بر اين است که جهان بيني اسلامي نه تنها همه ابعاد وجودي انسان، فرد، اجتماع و زندگي مادي و معنوي را در بر ميگيرد؛ بلکه از افراط و تفريطي که غرب در پيش گرفته، پرهيز کرده و مباني و انديشههاي واقعي تکامل و اصلاح بشريت را ارائه ميدهد. البته ميان ديدگاههاي اين دو، تفاوتهايي هم هست که بيشتر به نظام معرفتي و روش انديشيدن اين دو بازميگردد. اقبال نسبت به افکار غربي، از خود پذيرش نشان ميدهد و به عقل استقرائي و علوم و روش تجربي، اهميت زيادي ميدهد و با عقلگرايي محض فلسفي مخالفت کرده و آن را با روح قرآن کاملاً ناسازگار ميداند. ولي تأکيد اصلي شهيد مطهري بر اصالت و غناي فرهنگ اسلامي و به ويژه پويايي اسلام واقعي و معارف شيعي اهل بيت? است. ايشان روش تجربي را در امور دين شناسي کافي ندانسته و نقش بسيار مهم عقلگرايي فلسفي و روشهاي عقلي را يادآور ميشود. نتيجه اينکه، هر دو به خاطر اهداف و آرمانها، با غرب و مباني آن، فعالانه و منتقدانه مواجه شدند و تأکيد اصلي هر دو، بر شناخت اسلام و مباني و اصول آن است.
مباني علم ديني از منظر استاد شهيد آيت الله مطهري
نویسنده:
‫مجيد گنجي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت آموزش حوزه هاي علميه ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
---
روش شهيد مطهري در تحليل سيره معصومين
نویسنده:
‫علي فهيمي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، جامعة المصطفی العالمیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫با توجه به اينکه سيره معصومان? به عنوان دومين منبع شناخت اسلام و به عنوان اسوه حسنه در زندگي مطرح است، تحليل و بررسي سيره ائمه? و پرداختن به چگونگي و چرايي آن و در نهايت، کشف و استنباط اصول و قواعد زندگي ائمه?، کاري است بس ضروري که کمتر بدان توجه شده است. اين پژوهش در پنج فصل، در پي بررسي روش شهيد مطهري در تحليل سيره معصومان? است. شهيد مطهري در نقل گزارش‌هاي سيره معصومان? معيارهايي را در نظر گرفته و با استفاده از آنها به تحليل و بررسي سيره پرداخته است؛ هر چند در برخي موارد، بدون توجه به آن ملاک‌ها، اقدام به نقل گزارش نموده است. در تحليل سيره ائمه? با توجه به منابع متعدد و ارزيابي نظريات گوناگون، در بخش‌هاي مختلف سيره، با رويکرد عقلي به بررسي آن پرداخته و با بهره‌گيري از علوم مختلف و بسترشناسي تاريخي عصر هر يک از معصومان?، موضوع را تحليل کرده است و در مواردي با بررسي تطبيقي سيره ائمه?، به تحليل و بررسي پرداخته و حتي بعضي شبهات پيرامون سيره ائمه? را مطرح و پاسخ داده است. ايشان به عنوان يک انديشمند و متفکر اسلامي، با انتقاد از برخي سيره نگاري‌ها، تلاش کرده است تا با تبيين درست سيره ائمه?، در پي کشف و استخراج اصول ثابت و متغير سيره معصومان? باشد. البته ملاک و معيار ايشان در شناسايي اصول ثابت و متغير روشن نيست. در زمينه نقد گزارش‌ها از سيره معصومان?، پس از تبيين مفهوم نقد، بيشتر به نقد دروني پرداخته است. شهيد مطهري با توجه به حجيت سيره معصومان?، تعارض‌هاي موجود در سيره آنان را ظاهري مي‌داند. ولي با توجه به تعريف سيره، به نظر مي‌رسد که سيره معصومان? در برخي موارد، در ظاهر و واقع با هم در تعارض است و البته اين منافاتي با حجيت آن ندارد؛ چون با توجه به مقتضيات زمان، تعارض در سيره، ضروري است. شهيد مطهري پس از شناسايي انواع تحريف، به بررسي عوامل آن پرداخته است که از سوي دو جريان دوست و دشمن، اما با انگيزه و هدف متفاوت، صورت گرفته است. همچنين به پيامدهاي نامناسب آن اشاره کرده است. ايشان با استفاده از معيارهاي عقلي، مستندات تاريخي و سنت قطعي، به نقد و ارزيابي تحريفات پرداخته است. برخي از منابع تحريف ساز از نظر ايشان نيز معرفي و نقد گرديده است. آن منابع عبارتاند از: کتاب‌هاي «روضة الشهداء»، «اسرار الشهادة» و «محرق القلوب». نويسنده به بررسي نقدهاي علامه جعفرمرتضي بر کتاب «حماسه حسيني» پرداخته و آنها را وارد ندانسته است.
سکولاريسم و نقد مباني آن از منظر استاد شهيد مطهري ره
نویسنده:
‫علي صفرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت آموزش حوزه هاي علميه ، ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
---
انسان شناسي از ديدگاه شهيد مطهري و کريشنا مورتي
نویسنده:
‫کفايت‌حسين
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، جامعة المصطفی العالمیة,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫مهم‌ترين مباحثي که در طول تاريخ بشر، انديشه انسان را به خود مشغول داشته، سه محور خداشناسي، جهان شناسي و انسان شناسي است و در اين ميان، انسان شناسي راهگشاي خداشناسي بوده و جهان شناسي هم از انسان شناسي جدا نيست. اين پژوهش در چهار فصل، انسان شناسي را از ديدگاه شهيد مطهري به عنوان يک فيلسوف و متکلم برجسته مسلمان و کريشنا مورتي فيلسوف و روان شناس برجسته هندوئيسم بررسي کرده و به معيار انسانيت و انسان نمونه و ايده آل از ديدگاه اين دو متفکر پرداخته است. شهيد مطهري و کريشنا مورتي، هر دو فيلسوف حقيقتگرا هستند و انسانشناسي را مقدمه‌اي براي خداشناسي مي‌دانند. اصول اساسي تعليم و تربيت، محورهاي اسلامي انسان شناسي، فرد و جامعه، آزادي، ويژگي‌هاي انسان سالم، مرگ و حيات پس از آن و مشکلات انسان و راه حل آن، از موضوعاتي هستند که از ديدگاه اين دو متفکر، بررسي شده است. نتيجه بررسي اين است که هر چند هر دو متفکر در مبناي اساسي خود اختلاف نظر دارند و از نظر شهيد مطهري «فطرت» سنگ بناي انسان شناسي و از نظر کريشنا مورتي، «عشق» مبناي اصلي است و در بعضي مسائل جزئي‌تر ديگر هم اختلاف نظر آن دو مشهود است؛ ولي در بيشتر مسائل، هر دو متفکر داراي اتفاق نظر هستند و در بيشتر ويژگي‌هاي انسان سالم هم اشتراک نظر دارند. هر دو، نظام آموزش و پرورش را کامل نمي‌دانند و اصولي را براي اصلاح آن پيشنهاد مي‌دهند؛ هر چند که در اين اصول با هم اختلاف دارند. هر دو آزادي را براي انسان ضروري مي‌دانند. البته از نظر شهيد مطهري، آزادي همراه با ايمان اهميت دارد و آزادي، خود هدف و مقصد نيست؛ بلکه گذرگاهي است براي دستيابي به هدف‌هاي برتر. هر دو به دين و دينداري اهميت مي‌دهند. البته يکي فيلسوف اسلامي است و ديگري فيلسوف هندوئيسم. از نظر يکي کليديترين اصل «فطرت» است و از نظر ديگري «عشق». از نظر شهيد مطهري، مهم‌ترين اختلاف انسان با حيوان، در نياز به معنويت و امور روحي و رواني است و از نظر کريشنا مورتي، چنين چيزي ملاحظه نشده است. کريشنا مورتي به فرد اهميت مي‌دهد و البته اجتماع را انکار نمي‌کند؛ ولي شهيد مطهري هم اصالت فرد و هم اصالت اجتماع را مي‌پذيرد.
رابطه دين و تمدن از ديدگاه سيد قطب و شهيد مطهري
نویسنده:
جواد احمدي
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
‫قم : ‫مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشي، دفتر تبليغات اسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
‫رابطه دين الهي با تمدن‌سازي، و نقش انبيا در حرکت تاريخ و تمدن جامعه بشري، مسأله‌اي است که همواره مورد توجه انديشمندان مسلمان بوده است. در واقع، مسأله رابطه دين با تمدن‌سازي به ظهور دين اسلام بازمي‌گردد. در اين راستا، پژوهش حاضر اين مسأله را از ديدگاه سيد قطب و شهيد مطهري مورد بررسي قرار داده است. درباره اين مسأله تعاريف متعددي ارايه شده است، اما آن‌چه دانشمندان اسلامي مطرح کرده‌اند، نسبت به تعاريف دانشمندان غيرمسلمان، جامع‌تر و کامل‌تر به نظر مي‌رسد. سيد قطب، دين را به‌معناي شيوه زندگي، و تمدن را به‌معناي پيشرفت و ترقي مادي و معنوي دانسته است. شهيد مطهري هم تمدن را در برخي موارد به همان معنا، و گاهي مترادف با فرهنگ تعريف کرده است. از ويژگي‌هاي دين اسلام آن است که بر اساس ايدئولوژي خاص خود و تأکيد و توجهي که به مقوله علم داشته است، ديني تمدن‌ساز محسوب مي‌شود؛ ولي در حوزه دين مسيحيت، عوامل و شرايط متعددي منشأ و باعث جدايي دين از علم بوده است. بر اساس اين قابليت دروني که در آموزه‌هاي اسلامي موجود است، اگر زمينه‌ها و عوامل دروني و بيروني، تمدن اسلامي را به سوي انحطاط سوق نمي‌داد، دين همواره باعث تقويت اين تمدن بود، و موجب مي‌گرديد که تمدن اسلامي براي هميشه باقي بماند. از نظر سيد قطب و شهيد مطهري، انحطاط تمدن اسلامي ريشه در دوري مسلمانان و جوامع اسلامي از آموزه‌هاي اصيل اسلام دارد. درباره رابطه دين و تمدن، نظريات متعددي از قبيل پذيرش کامل، نگاه انتقادآميز، پذيرش نقاط مثبت، و ايجاد تمدن نوين اسلامي ارايه شده، که سيد قطب طرفدار نظريه چهارم، و شهيد مطهري طرفدار نظريه سوم است. اين دو دانشمند مسلمان همچنين معتقدند که تمدن موجود بدون توجه به دين و معنويات برپا شده، و نمي‌تواند زمينه سعادت بشر را فراهم کند.
بررسی دیدگاه های علوم قرآنی شهید آیة الله مطهری رحمة الله
نویسنده:
محمد نقیب زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با وجود تحقیقات و کاوش های بسیار درباره شخصیت علمی شهید مطهری، هنوز ابعاد قرآن پژوهی استاد، به خوبی شناسانده نشده است. رساله حاضر، حاصل جستجو در آثار استاد، جهت ارائه و تحلیل برخی اندیشه های علوم قرآنی و تفسیری معظم له است. استاد مطهری، در باب ماهیت وحی، بر پایه نگاهی فیلسوفانه، معتقدند: روح قدسی پیامبر، در قوس صعود با رویکرد به عالم غیب، حقائقی را دریافت می کند و در قوس نزول، آن حقائق، با تنزل در مراتب وجود پیامبر، به صورت امری حسی در می آید. مشخصه های وحی پیامبران از منظر استاد عبارتند از: دریافت باطنی، فراگیری از معلمی غیر بشری، توجه آگاهانه به منبع غیبی و ادارک واسطه وحی. موضوع اعجاز قرآن، مفصل ترین بحث علوم قرآنی آن شهید عزیز است. دلالت معجزه به نظر ایشان دلالت عقلی و استدلالی چونان دلالت حدوث حادث بر علت و از نوع دلالت برهانی نه اقناعی می باشد. استاد بر اساس تأملات دقیق فلسفی و با استشهاد به آیات و روایات، علت ایجاد کننده معجزه را نفس پیامبر، به اذن خداوند می دانند. معظم له، در مورد ابعاد اعجاز قرآن، تک منظری را مردود دانسته و با بهره گیری از آیات قرآن به وجوه مختلفی از اعجاز معتقدند از این رو در آثار ایشان، دست کم، پنج وجه اعجاز، قابل استفاده است که در برخی از آن ها بیان استاد، ابتکاری است. ایشان در پاسخ تفصیلی به برخی مستشرقان و روشنفکران مسلمان که در قرآن را تنها معجزه پیامبر، معرفی کرده اند؛ چنین ادعائی را برخلاف صریح قرآن مبنی بر نقل معجزات دیگر پیامبر دانسته و نسبت به آیات مورد استدلال آنان، معتقدند این قبیل آیات بیان گر بهانه جوئی یا سود طلبی برخی تقاضا کنندگان معجزه می باشد. استاد پس از تعریف محکم و متشابه، حکمت وجود متشابهات قرآن را در ساختار مفاهیم معارفی آن بیان کرده اند؛ با این توضیح که چنان مفاهیمی با الفاظ بشری که برای موضوعات مادی وضع شده اند به طور کامل، قابل بیان نیستند از این رو قرآن از زبان تمثیل و نمادین، بهره برده است. معظم له، نسخ را به لغو دستور اول و صدور دستوری به جای آن، معرفی کرده اند. حکمت نسخ را نیز از مجموع بیانات ایشان چنین می توان برداشت کرد: گاهی مصالح و مفاسدی که در سلسله علل احکامند به جهت مقتضیات زمان، محدود به وقتی معین می شوند؛ شارع نیز با علم قبلی به آن اقتضاءات، حکمی را موقتاً تشریع می کند ولی با انقضای آن شرائط، زمان حکم نیز به انجام می رسد و حکمی متناسب با شرائط جدید اعلام می شود. استاد در مورد تعداد آیات ناسخ و منسوخ، از افراط در تکثیر موارد و تفریط در انکار آن، پرهیز کرده اند. و اما در خصوص مبانی تفسیر، از آثار استاد مبانی زیر به دست می آید: 1- برخلاف دیدگاه اخباریان، تفسیر قرآن، ممکن و جائز است. 2- بنا به ادله قطعی و تاریخی و برخی آیات، قرآن از تحریف، مصون مانده است. 3- زبان قرآن، ترکیبی و چند ساحتی است از این رو در عین کاربرد زبان عرفی، از زبان نمادین نیز بهره برده است. 4- قرآن کتاب هدایت است و جامعیت آن نیز در همین راستا، تعین می یابد. استاد در موضوع قواعد تفسیر، ضمن توجه دادن به قواعد ادبیات عرب، بر اعتبار قرائنی چونان: سیاق، فضای نزول، آیات دیگر و روایات تکیه کرده، و در بطن نو تأویل قرآن به بیانات روائی، اکتفا نموده اند. در مورد روش تفسیر استاد مطهری نیز شاید بتوان شیوه جامع نگر و فراگیر را روش غالب بر تفسیر ایشان دانست که به هدف انعکاس همه جنبه های تفسیر هم چون تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر قرآن به روایات، عقل گرائی در تفسیر، تحقیقات واژه شناسی، رعایت اعتدال در تفسیر علمی و طرح مباحث اجتماعی، به روشنگری در تبیین آیات پرداخته اند.
استخراج مبانی عدالت اقتصادی در آراء اقتصاد دانان و اندیشمندان اسلامی معاصر
نویسنده:
عطیه زیوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه جامع استاد شهید مرتضی مطهری: ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عدالت از مسائلی است که به جهت گستردگی و عمق مفهومی آن نمی توان آنرا تنها در چهارچوب حوزه ای خاص از علوم انسانی محدود , و بر آن اساس معنا و تبیین نمود. اما شاید ملموس ترین مصداق وجود یا عدم وجود عدالت را بتوان در حوزه اقتصادی جامعه مشاهده کرد. این مفهوم به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم در قالب مباحثی چون برابری, نحوه توزیع, عدالت اقتصادی, جهت گیری های رشد و توسعه و... در ادبیات اقتصادی بسیار مطرح شده است. از طرفی موضوع عدالت اقتصادی, جدا از مکاتب فلسفی و ادیان بطور عام و بطور خاص بسیار مورد توجه اقتصاد دانان و اندیشمندان اسلامی معاصر قرار گرفته و از روایای مختلف مورد بحث و بررسی واقع شده است. با مد نظر قرار دادن مفهوم عدالت اجتماعی, بعد اقتصادی عدالت به عنوان زیر مجموعه آن در قالب مفهوم" عدالت اقتصادی گ بیان شده است. در این تحقیق از نظریات و اندیشه های اقتصاددانان معاصری همچون, فردریک فون هایک, آلبرت هیرشمن, جان رالز, رابرت نوزیک, آمارتیاسن, گورنارمیردال, رائول پربیش, یان تین برگن, لوندبرگ و اسکوایر, جرالد میر و جوزف استیگلیتز و نیز برخی اندیشمندان اسلامی معاصر مانند سید محمد باقر صدر, مرتضی مطهری و امام خمینی استفاده شده اند. چکیده (انگلیسی): Justice, for its conceptual depth, is one of the issues which can not be confined only in a special domain of the humanities subjects and defined on its basis. But probably we can observe the object of existence or nonexistence of justice in the economical of society. This concept has been suggested directly or indirectly in the economical literature such as equality, how of distribution, economical justice, orientations of progress and development, etc. On the other hand, most of the contemporary economists and Islamic intellectuals have paid much attention to the matter of economic justice without any respect to the philosophy schools and religions in several aspects. Also in the concept of social justice the economic dimension of justice has been stated in the form of economic justice . In this research has been used the thoughts of contemporary economists such as: Fried rich Avon Hayek, Albert o.Hirschman, John Rawls, Robert Nozick, Amartya K.Sen, Gunnar Myrdal, Raul Perbisch, Jan Tinbergen, Gerald M.Meirer, Joseph E.Stiglits And contemporary Islamic intellectuals such as : Seyyed Mohammad Baqer Sadr, Morteza Motahhari and Imam Khomeini. This thesis is trying to investigate the concept of economic justice in contemporary economists and Islamic intellectual s thoughts. The method of This thesis is based on concept analysis and library study. In this study has been tried to extract some principles specially 27 principles which are referred to as the general principles influencing opinions of contemporary economists and Islamic intellectuals in relation with economic justice
مسأله تناهی ابعاد  و براهینی که از طرف فلاسفه درباره آن اقامه شده است
نویسنده:
قطبی علی اصغر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
اصول فقه، فقه
نویسنده:
مرتضی مطهری
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کتاب «اصول فقه-فقه» تالیف مرتضی مطهری، شامل دو بخش است بخش اول که اصول فقه است. موضوع بحث ما در این بخش کلیاتی درباره ی «علم اصول» است. فقه و اصول دو علم به هم وابسته می باشند. وابستگی آنها به یکدیگر، نظیر وابستگی فلسفه و منطق است. علم اصول به منزله مقدمه ای برای «علم فقه» است و لهذا آن را «اصول فقه» یعنی «پایه ها» و «ریشه های» فقه می نامند. بخش دوم این کتاب فقه است علم فقه از وسیع ترین و گسترده ترین علوم اسلامی است. تاریخش از همه علوم دیگر اسلامی قدیمی تر است. در همه زمانها در سطح بسیار گسترده ای تحصیل و تدریس می شده است. مسائلی که در جهان امروز تحت عنوان حقوق طرح می شود با انواع مختلفش: حقوق اساسی، حقوق مدنی، حقوق خانوادگی، حقوق جزائی، حقوق اداری، حقوق سیاسی و... در ابواب مختلف فقه با نام های دیگر پراکنده است. بعلاوه در فقه مسائلی هست که در حقوق امروز مطرح نیست، مانند مسائل عبادات. چنانکه می دانیم آنچه از فقه در حقوق امروز مطرح است به صورت رشته های مختلف در آمده و در دانشکده های مختلف تحصیل و تدریس می شود. این است که فقه بالقوه مشتمل بر رشته های گوناگون است.
  • تعداد رکورد ها : 2127