چکیده :
ترجمه ماشینی :
اهمیت عبدالجابر (320-415 هجری قمری) در تاریخ اندیشه اسلامی این است که آثار او نمایانگر ویژگی های نهایی عقل گرایی اسلامی به طور عام و معتزلی به طور خاص است.
آثار او، بهویژه دایرهالمعارف کلامی «ال، اوغنی»، نه تنها به حفظ اندیشههای عقلگرایان قدیم و ماهیت اختلافات میان آنان و مخالفانشان میپردازد، بلکه تلاش میکرد تا اسلام را از منظری جامع ارائه کند.
او به عنوان یک معتزله در اندیشه خود جایگاه بسیار برجسته ای برای عقل قائل شد.
او استدلال خود را برای حمایت از تقدم عقل بر مسئولیت انسان استوار کرد.
از آنجا که انسان مسئول است، باید ماهیت مسئولیت خود را درک کند.
وجوب از نظر عبدالجبار مستلزم علم و عمل است; دانش کاملاً مستقل است، اما انجام اعمال به دانش بستگی دارد.
تحقیق اولین واجبات انسان است، زیرا منبع اصلی حقیقت و معرفت است.
او معتقد بود که کارکرد تحقیق این است که اشیا را به همان صورتی که در جهان مادی وجود دارند و درک رویدادهای واقعی از طریق مشاهده و مقایسه است.
او از به رسمیت شناختن پیروی از عقاید دیگران به عنوان منبع دانش خودداری کرد، زیرا این سؤال را مطرح می کند که چرا باید از یک شخص یا دکترین پیروی کرد تا دیگری، و نمی توان بدون تحقیق یا تفکر به این سؤال پاسخ داد.
عبدالجابر نیز این دیدگاه را که میتوان الهام را منبع شناخت و حقیقت دانست، رد کرد و گفت که چون حدس و استدلال و استدلال در حیطه توانایی انسان است، نیازی به الهام نیست.
از نظر عبدالجابر، معرفت عبارت است از یقین مربوط به شیء همان گونه که هست، در صورتی که این یقین به گونه ای واقع شود که موجب آرامش ذهن شود.
عبدالجابر نظریه علم خود را بر اصول پیشینی بنا نهاد که آن را «علم ضروری» نامید و شامل ادراک، اصول اخلاق و مبانی براهین است.
او همچنین ادراک را سرچشمه معرفت بشری دانست که از طریق آن جهان مادی و مفهوم هستی را می شناسیم و از طریق رنج می دانیم چه چیزی عادلانه و چه چیزی ناعادلانه است.
عبد الجابر بر انکار نبوت استدلال کرد.
از آنجایی که هیچ مدرک روشنی مبنی بر داشتن نمایندگان برهمن های هندی در حیات فکری اسلامی وجود ندارد، نام براهیمه می توانست توسط برخی از متکلمان مسلمان به عنوان لقبی برای کسانی که این نبوت را انکار می کردند برای توجیه خصومت خود با آنها به عنوان گروهی بیگانه استفاده کنند.
یا فرقه و همچنین ممکن است این نام توسط افراد یا گروه هایی استفاده شده باشد که به نبوت حمله کرده اند تا نگرش واقعی خود را نسبت به این سؤال پنهان کنند.
کارکردهای نبوت از نظر عبدالجابر دو گونه است: الف) به عنوان منبع دانش یا اطلاعات.
پیامبران ما را به تفصیل از چیزهایی که قبلاً به طور کلی با عقل می دانیم آگاه می کنند.
او اظهار داشت که دانش جزئی به اندازه دانش عمومی مهم است.
وحی نیز ما را به بسیاری از تکالیف واجب که با عقل نمی توان شناخت، یعنی فرایض دینی، آگاه می کند.
2) به عنوان لطف (لطف) خداوند به…
the significance of 'abd al-jabber (320-415 a.h.) in the history of islamic thought is that his works represent the ultimate features of islamic rationalism in general and mu'tazilism in particular.
his works, especially the theological encyclopaedia al, ughni, did not only preserve the ideas of the old rationalists and the nature of the disputes between them and their opponents, but also attempted to present islam from a comprehensive point of view.
as a mu'tazilite he gave reason a very prominent place in his thought.
he based his argument to support the primacy of reason on the responsibility of man.
since man is responsible, he must understand the nature of his responsibility.
obligation, according to 'abd al-jabbar, involves knowledge and action; knowledge is entirely independent but the performance of actions depends on knowledge.
inquiry is the first of man's obligations, because it is the main source of truth and knowledge.
the function of inquiry, he held, is to understand things as they exist in the material world and to understand factual events by observation and comparison.
he refused to recognize the following of the ideas of others as a source of knowledge, because that raises the question why one person or doctrine is to be followed rather than another, and the question cannot be answered without inquiry or thinking.
'abd al-jabber also rejected the view that inspiration (ilham) could be considered as a source of knowledge and truth, arguing that since speculation and reasoning are within human capability, there is no need for inspiration.
knowledge, according to 'abd al-jabber, is a conviction related to the object as it is, when this conviction occurs in such a way as to entail the tranquility of mind.
'abd al-jabber built his theory of knowledge on the a priori principles, which he called "necessary knowledge", and which include perception, the s principles of ethics and the basis of the proofs.
he also considered perception as the source of human knowledge through which we know the material world and the concept of existence, and through the suffering we know what is just and what is unjust.
'abd al-jabber argued against the denial of prophecy.
since there is no clear evidence that the indian brahmins had representatives in islamic intellectual life, the name barahima could have been used, by some muslim theologians, as a nickname for those who denied the prophecy, to justify their hostility towards them as an alien group or sect; and it is also possible that this name was used by the individuals or groups who attcked prophecy in an attempt to hide their real attitude towards the question.
the functions of prophecy according to 'abd al-jabber is two-fold: i) as a source of knowledge or information; prophets inform us in detail of what we already know in general by reason.
detailed knowledge, he asserted, is as important as general knowledge.
revelation also informs us about many obligatory duties which cannot be known by reason, namely the religious observances.
2) as a afvour (lutf) of god to…