چکیده :
ترجمه ماشینی :
پژوهش حاضر استدلال میکند که مفهوم مرکزی و عملکردی که آثار ادوارد سعید را متحد میکند، نقد «سکولار» است که او آن را بهعنوان فعالیت و ابزار تعیینکننده روشنفکر انسانگرا تصور میکند.
ما همچنین استدلال میکنیم که سعید رسالت اخلاقی روشنفکر در نقد «سکولار» را مبتنی بر درک سعید از «انسانگرایی» بهعنوان تولید فکری با هدف تغییر واقعی در دنیای واقعی مبارزات انسانی برای عدالت جهانی و رهایی انسان از ظلم و ستم میداند.
سعید در رابطه با حمایت خاص و همیشگی سعید از درک خاصی از اومانیسم، از لفاظی دینی-سکولار به عنوان سلاحی برای افشای و زیر سوال بردن واقعیت طعنه آمیز «مذهب بودن» آن افراد، جنبش ها و ایدئولوژی هایی استفاده می کند که اساس خود را به طور سرسختانه ادعا می کنند.
"سکولار." در بدنه کلی تفسیر سعید، تلاش سعید برای بازیابی اومانیسم به عنوان یک عمل قابل استفاده برای رهایی انسان از سیستم های ظالمانه تا حد زیادی نادیده گرفته شده است.
این امر عمدتاً به دلیل نادرست شناختن شرقشناسی بهعنوان پروژه تعریفکننده سعید و در نتیجه فروکشیدن عناصر تعیینکننده به همان اندازه اگر نه مهمتر از شرقشناسی در آثار سعیدی است، به عنوان مثال.
انتقاد «سکولار» این مطالعه نشان میدهد که ترفند دینی-سکولار، مفهوم سعید را از آنچه که نقد است و در یک اومانیسم بازسازیشده، «اومانیسم رهاییبخش» انجام میدهد، آنگونه که سریع مکدیسی به درستی آن را نامیده است، میرساند و نه آنطور که برخی از مفسران آن را دیدهاند.
بیان یک تحقیر متناقض از دین با یک موضع دفاعی همزمان در برابر اسلام.
در این پایان نامه، لفاظی دینی-سکولار سعید به دلیل معنا، نقش آن در ایده انتقادی سعید، و اهمیت آن در تلاش سعید برای بازسازی اومانیسم به عنوان یک عمل رهایی بخش، تحلیل می شود.
در نهایت، این مطالعه استدلال میکند که نوشتههای سعید به جهان عرب-اسلام و به ویژه نوشتههای او درباره فلسطین-اسرائیل، مصداق معنایی است که سعید از اصطلاح نقد «سکولار» دارد.
از این نظر، کار سعید در مورد مسئله فلسطین-اسرائیل ترکیبی از کل پروژه انتقادی اوست.
این تفسیر از این جهت منحصر به فرد است که این ایده را به چالش می کشد که کار سعید در مورد فلسطین-اسرائیل تلاشی خارج از حرفه حرفه ای او به عنوان یک انسان گرا است و صرفاً از دلبستگی پرشور سعید به سرزمین مادری اش ناشی می شود.
هدف این پایان نامه نشان دادن این است که چگونه کار سعید در مورد مسئله فلسطین-اسرائیل، نه تنها الگویی از آنچه سعید از اصطلاح «نقد سکولار» میگوید، بلکه به همراه نوشتههای سعید برای جهان عرب اسلام و در مورد آن، نشان میدهد.
کار درباره فلسطین-اسرائیل نشاندهنده مهمترین کار اومانیسم «غیر انسانگرا» یا «انسانگرایی رهاییبخش» او بهعنوان یک رویه هنوز معتبر، و بهعنوان چارچوبی فکری، اخلاقی و ابزاری برای پیشبرد عینی مبارزه برای جهانی شدن است.
رهایی انسان - که سعید آن را کاملاً مطابق با کار او به عنوان یک اومانیست تعریف می کند.
به عبارت دیگر، کار سعید در مورد مسئله فلسطین-اسرائیل یک حاشیه سیاسی جدای از کار او به عنوان یک مرد ادبی نیست، بلکه یک بدنه است…
the present study argues that the central notion and practice unifying edward said’s oeuvre is that of “secular” criticism, which he conceives of as the defining activity and tool of the humanistic intellectual.
we also argue that said sees the intellectual’s moral mission of “secular” criticism as based in said’s understanding of “humanism” as intellectual production aimed at concrete change in the real world of human struggles for universal justice and human emancipation from oppression of all types.
related to said’s particular and perennial upholding of a particular understanding of humanism, said wields a religious-secular rhetoric as a weapon to expose and question the ironic fact of the “religiosity” of those persons, movements, and ideologies claiming their basis in the unswervingly “secular.” within the overall body of said commentary, said’s effort to recover humanism as a useable praxis of human emancipation from oppressive systems has been largely neglected.
this is largely due to the misrecognition of orientalism as said’s defining project and the consequent sublation of equally if not more significant, defining elements in the saidian oeuvre than orientalism , e.g.
“secular” criticism.
this study finds that the religious-secular trope conveys said’s notion of what criticism is and does in a re-constructed humanism, a “humanism of liberation,” as saree makdisi has aptly called it, and not, as some commentators have seen it, an expression of a self-contradictory disdain for religion with a concomitant defensive posture toward islam.
in this thesis, said’s religious-secular rhetoric is analyzed for its meaning, for its role in said’s idea of criticism, and for its significance in said’s effort to re-construct humanism as an emancipatory practice.
finally, this study argues that said’s writing to and on the arab-islamic world, and particularly his writing on palestine-israel, exemplifies what said means by the term “secular” criticism.
in this sense, said’s work on the problematic of palestine-israel is a synechdoche of his entire critical project.
this interpretation is unique in that it challenges the idea that said’s work on palestine-israel is an endeavor outside his professional vocation as a humanist and is motivated merely by said’s passionate attachment to his homeland.
this thesis aims to show how said’s work on the problematic of palestine-israel is not only a model of what said means by the term “secular criticism,” but avers further that, coupled with said’s writing to and on the arab islamic world, his work on palestine-israel represents the most significant labor of his “non-humanist” humanism, or the “humanism of liberation” as a still valid practice, and as an intellectual, ethical framework, and a means of concretely furthering the struggle for universal human emancipation—which said defines as completely in line with his work as a humanist.
in other words, said’s work on the problematic of palestine-israel is not a political side-line apart from his work as a man of letters but is a body…