چکیده :
ترجمه ماشینی :
این پایاننامه استدلال میکند که الاهیات مسیحی نیاز به بررسی انتقادی وجود انسان از طریق مقولههای اجتماعی و ساختاری در پاسخ به جهت کنونی جهانی شدن دارد که انسانسازی وجود انسان را تهدید میکند.
به طور خاص، نیاز به یک انسانشناسی الهیات مسیحی معاصر وجود دارد که با علوم اجتماعی گفتوگو کند و تلاش کند درکی از گناه، فیض و رستگاری انسان را در مقولههای ساختاری و اجتماعی توسعه دهد تا دیدگاهی جایگزین از آنچه که دارد ارائه دهد.
به معنای انسان بودن در پرتو انسان شناسی غالب است که در قلب خط سیر کنونی جهان در حال جهانی شدن قرار دارد.
این بینش جایگزین از وجود انسان باید با چالش جهانی جهانی شدنی که وابستگی و پیوند متقابل بیشتری را بین مردم و ملت ها ایجاد می کند و جهانی جهانی شدنی که انسان شناسی خود محوری و فردگرایی رادیکال را پرورش می دهد و تشویق می کند، مقابله کند.
به منظور کمک به انسان شناسی الهیات معاصر که با چالش بحران انسان بودن در چارچوب پیچیده جهانی شدن جهانی روبرو می شود، این پایان نامه از انسان شناسی الهیات دو الهیات یسوعی استفاده می کند: کارل رهنر و خوزه ایگناسیو گونزالس فاوس.
این پایان نامه تلاش می کند تا این دو متکلم را وارد گفتگوی پویا کند و در نهایت تحلیلی انتقادی از ماهیت گناه، فیض و رستگاری در درک مربوط به آنها از وجود انسان ارائه دهد تا انسان شناسی الهیاتی مناسب تری برای الهیات مسیحی معاصر ارائه دهد.
به منظور انجام این وظیفه، این پایان نامه به شرح زیر ارائه خواهد شد.
فصل اول ابتدا وضعیت خط سیر کنونی جهانی شدن را با نگرانی خاص در مورد انسان شناسی زیربنایی شکل کنونی جهانی شدن و مشکل نابرابری جهانی ترسیم می کند و چارچوب های توضیحی مختلفی را ارائه می کند که سعی در پرداختن به این مشکل دارند.
سپس پاسخ های مختلفی را از الهیات کاتولیک به این مشکل ارائه خواهد کرد.
در نهایت با این ادعا به پایان می رسد که الهیات کاتولیک، و به طور خاص انسان شناسی الهیات کاتولیک، می تواند با ارائه دیدگاهی جایگزین از وجود انسان، پاسخی مناسب به وضعیت و مشکل ارائه دهد.
پس از طرح مسئله در فصل اول، فصل دوم نشان خواهد داد که چگونه انسان شناسی الهیات کارل رهنر و خوزه ایگناسیو گونزالس فاوس از بافت تاریخی خود توسعه یافته است.
این کار را ابتدا با ارائه چگونگی پاسخ کلیسای کاتولیک به چالش های مدرنیته اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم انجام می دهد.
سپس به تشریح چگونگی شکل گیری الهیات و انسان شناسی های رهنر و گونزالس فاوس توسط چالش های مدرنیته می پردازد.
پس از تعیین مسئله و قرار دادن اندیشه رهنر و گونزالس فاوس به عنوان منابعی که این پایان نامه از آنها استفاده می کند، فصل های سوم تا پنجم قلب این پایان نامه را تشکیل می دهند.
ابتدا، فصل سوم به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه رهنر و گونزالس فاوس به آنچه انسانشناسی الهیات مسیحی بهعنوان مخمصه انسانی میبیند و چگونه مقوله الهیاتی گناه را درک میکنند تا شروع به ارزیابی انسانشناسی الهیات هر دو متکلم با توجه به خط سیر کنونی جهانیشدن و جهانیشدن کند، میپردازد.
نابرابری جهانی سپس، فصل چهارم بر روانشناسی هر دو متکلم تمرکز خواهد کرد.
پرسش اساسی راهنمای این فصل این است که انسانشناسی الهیاتی چه کسی میتواند به بهترین نحو به مشکل رستگاری تاریخی و اجتماعی بپردازد.
سرانجام، فصل پنجم استعارههای ریشهای کلیسا را که از این دو انسانشناسی متمایز، اما مکمل، الهیات ناشی میشوند، بررسی خواهد کرد.
در نهایت، من ادعا میکنم که انسانشناسی الهیاتی گونزالس فاوس به بهترین وجه انسانشناسی جایگزینی را برای انسانشناسی رایج در قلب مسیر کنونی جهانیسازی ارائه میکند، و بنابراین میتواند به اندازه کافی به واقعیت نگرانکننده نابرابری جهانی بپردازد.
this dissertation argues that there is a need for christian theology to critically re-examine human existence through social and structural categories in response to the current direction of globalization which threatens the humanization of human existence.
specifically, there exists a need for a contemporary christian theological anthropology that is in dialogue with the social sciences and that attempts to develop an understanding of human sin, grace, and redemption in structural and social categories in order to offer an alternative vision of what it means to be human in light of the prevailing anthropology that is at the heart of the current trajectory of the globalizing world.
this alternative vision of human existence will have to meet the challenge of a globalizing world that is creating greater dependency and interconnectedness among peoples and nations and a globalizing world that cultivates and encourages an anthropology of egocentrism and radical individualism.
in order to contribute to contemporary theological anthropology which meets the challenge of a crisis of being human within the complex context of a globalizing world, this dissertation will draw on the theological anthropologies of two jesuit theologians: karl rahner and josé ignacio gonzález faus.
this dissertation attempts to bring these two theologians into a dynamic dialogue and ultimately offer a critical analysis of the nature of sin, grace, and redemption in their respective understanding of human existence in order to offer a more adequate theological anthropology for contemporary christian theology.
in order to accomplish this task, this dissertation will be presented as follows.
chapter one will first outline the situation of the current trajectory of globalization, with particular concern about the underlying anthropology of the current form of globalization, and of the problem of global disparity, and present various explanatory frameworks which attempt to address the problem.
it will then present various responses to the problem from catholic theology.
it will finally conclude with the claim that catholic theology, and specifically catholic theological anthropology, can offer a viable response to the situation and problem by presenting an alternative vision of human existence.
after situating the problem in chapter one, chapter two will show how the theological anthropologies of karl rahner and josé ignacio gonzález faus developed out of their own historical contexts.
it will do this by first presenting how the catholic church responded to the challenges of the modernity of the late 19th and early 20th centuries.
it will then outline how the theologies and anthropologies of rahner and gonzález faus were shaped by the challenges of modernity.
after situating the problem and situating the thought of rahner and gonzález faus as sources to which this dissertation draws upon, chapters three through five form the heart of this dissertation.
first, chapter three will explore how rahner and gonzález faus address what christian theological anthropology sees as the human predicament and how they understand the theological category of sin in order to begin assessing the theological anthropologies of both theologians in light of the current trajectory of globalization and of global disparity.
then, chapter four will focus upon both theologians' soteriology.
the fundamental guiding question of this chapter is whose theological anthropology can best address the problem of historical and social salvation.
finally, chapter five will explore the root metaphors of church that would arise from these two distinct, but complementary, theological anthropologies.
ultimately, i contend that the theological anthropology of gonzález faus best offers an alternative anthropology to the prevalent anthropology at the heart of the current direction of globalization, and can, therefore, adequately address the unsettling reality of global disparity.
نویسنده :
Scott M. Myslinski
منبع اصلی :
https://ecommons.luc.edu/luc_diss/277/
پایگاه :
پ:پایگاه پایان نامه
یادداشت :
Keywords: Christian anthropology; Jose Ignacio Gonzalez Faus; Karl Rahner; liberation theology; philosophy; Theological anthropology; Religious Thought, Theology and Philosophy of Religion
توضیحات فیزیکی اثر :
277 صفحه .
نوع منبع :
رساله تحصیلی
,
کتابخانه عمومی