چکیده :
ترجمه ماشینی :
مطالعه حاضر در وهله اول تلاشی است برای گشودن زمینه جدیدی در حوزه بسیار مورد بحث مطالعات کتاب مقدس.
آخرت شناسی پولین با پیچیدگی و تنوع در مفاهیم و صورت بندی های معاد شناختی، راه حل های علمی متعددی را مطرح کرده است.
در کنار هم قرار گرفتن ظاهراً نامرتبط مفاهیم معاد شناختی فردگرایانه و شرکتی و پایانی تاریخی در اندیشه پولس به گونههای مختلف توصیف شده است: 1) نتیجه توسعه از پولس اولیه تا متاخر تحت تأثیر هلنیسم.
2) نتیجه بحران های شخصی که توجه او را از پایان تاریخ بشر به پایان تاریخ شخصی او معطوف کرد.
3) نتیجه ذهنی که انعکاس ندارد و بنابراین تناقض را نمی بیند.
تلاش دیگر برای راهحل، عدم شناخت تناقض است.
و تبعیت از عناصر غیرقابل انکار فردگرایانه به طرح معاد شناختی شرکتی.
هیچ یک از این راه حل ها برای این نویسنده راضی کننده نبود.
تحلیل دقیق اثر آخرالزمان، حکمت سلیمان، همان نوع دوگانگی دیدگاه های معاد شناختی فردی و شرکتی را آشکار کرد که در پولس وجود داشت.
مطالعه ما همچنین نشان داد که این دوگانگی ناشی از تصور حضور و کار شخصیت الهی حکمت در تاریخ و زندگی انسانهاست و این تصور پیشزمینهای بسیار آموزنده برای تصور پولیس از مسیح فراهم میکند.
پروردگار تاریخ و در عین حال حضور شخصی، صمیمی و ساکن الهی.
تجزیه و تحلیل دقیق و مقایسه این پیکربندی عناصر مشابه در دو نویسنده نشان می دهد که پولس تحت تأثیر حکمت سلیمان بود، به ویژه از تصور آن اثر از سرنوشت فرد و به تصویر کشیدن اتحاد با خرد به عنوان تضمین زندگی.
، هم در حال و هم در آینده.
همیشه تشخیص داده شده است که پولس، مانند هر شخصیت برجسته دیگری در تاریخ، به جریان های فکری وابسته بود که از فضای معاصر عبور می کردند، و او از مفاهیم آن محیط عمومی برای بیان تجربه و اندیشه خود استفاده می کرد.
اما این وابستگی معمولاً به صورت کلی در نظر گرفته میشود، مانند وابستگی پولس به هلنیسم، به آخرالزمان، به یهودیت خاخام، به یهودیت دیاسپورا، به اسنیسم، و غیره.
مطالعه ما این امکان را نشان میدهد که این زمینههای بزرگتر ممکن است جز یک کلیت ارائه کرده باشند.
پس زمینه، و اینکه پولس به طور خاص به آثار فردی، مانند حکمت سلیمان، برای صورت بندی های اصلی در الهیات خود وابسته بود.
the present study is primarily an attempt to break new ground in a much debated area of biblical studies.
the pauline eschatology, with its complexity and diversity in eschatological conceptions and formulations, has called forth a number of scholarly solutions.
the apparently unconnected juxtaposition of individualistic and corporate, end-historical eschatological conceptions in the thought of paul has been accounted for variously as: 1) the result of development from the early to the late paul under the influence of hellenism; 2) the result of personal crises which turned his attention away from the end of human history to the end of his personal history; 3) the result of a mind that is unreflective and therefore does not see the contradictoriness.
a further attempt at a solution is the non-recognition of the contradictoriness; and a subordination of the undeniable individualistic elements to the corporate eschatological scheme.
none of these solutions were found to be satisfactory to this writer.
a careful analysis of the apocryphal work, the wisdom of solomon, revealed the same kind of duality of individual and corporate eschatological perspectives as in paul.
our study further showed that this duality arises out of a conception of the presence and work of the divine figure of wisdom in history and in the lives of men, and that this conception provides a strikingly informative background for the pauline conception of the christ who is lord of history and at the same time the personal, intimate, indwelling divine presence.
a detailed analysis and comparison of these configurations of like elements in the two writers suggests that paul was influenced by the wisdom of solomon, particularly by that work's conception of the fate of the individual and by its depiction of union with wisdom as the guarantee of life, both in the present and in the future.
it has always been recognized that paul, like any other outstanding figure of history, was dependent on streams of thought that crossed the contemporary atmosphere, and that he made use of conceptions from that general environment to give expression to his own experience and thought.
but this dependence is usually conceived of in very general terms, such as paul's dependence on hellenism, on apocalypticism, on rabbinic judaism, on diaspora judaism, on essenism, etc.
our study demonstrates the possibility that these larger contexts may have provided but a general background, and that paul was specifically dependent on individual works, such as the wisdom of solomon, for central formulations within his theology.