چکیده :
وجود اصیل/ دازاین، انسان تنها و فردیتیافتهای است که با انتخابهای خویش، هم خود را از وجود غیر اصیل و غوطهورشدن در جماعت تودهای (کیرکگور)، گلهای (نیچه) و داسمنی (هیدگر) رها میکند و هم امکانها و موقعیتهای بسیاری را در برابر الزام، حتمیت و ضرورت برای خویش بهوجود میآورد.
امکانهایی که او را از رویدادگیهای زندگی جدا میسازد و رو به تعالی به حرکت درمیآورد.
موقعیتهای مرزی/ بحرانی نظیر درد، رنج، یأس، شکست، ترس، سفر، پیری، مرگ و...
بهترین وضعیت برای مواجهه با خویشتن و مرزهای وجودی است؛ موقعیتهای شکنندهای که با فروریختن شاکلههای ذهنی، طرحوارههای تثبیتشده و تجربههای بستهبندیشده، امکان جهش و درکی انفسی و سوبژکتیو را محقق میسازد.
جستار حاضر از منظر مفاهیم کلیدی فلسفۀ اگزیستانسیالیسم (وجود اصیل، فردیت، انتخاب، امکان، تجربۀ زیسته، حرکت، موقعیت مرزی، سفر و مواجهه با مرگ) به تحلیل و واکاوی الگوی سفر- زندگی شمس پرنده میپردازد و با واکاوی در منقولات و شیوۀ زیست شمس تبیین میکند که چگونه شمس با انتخابی آگاهانه، سفر را بهمثابۀ زندگی، تجربه و زیست میکند، در این تجربۀ درونی و جهان شخصی (سارتر) خود را از روزمرگی و میانمایگی میکَنَد و با آگاهی و شناخت انفسی و سوبژکتیو، پیوسته رو به امر متعالی و نامتناهی در حرکت است.
سفر بهترین امکان برای گمنام و ناشناسماندن شمس، عدم تقید به قالبها و شاکلههای تکراری و عمومی و تجربۀ موقعیت مرزی است.
یکی از مهمترین موقعیتهای مرزی که در سفر امکان مواجهه با آن بیشتر است، درک حضور مرگ بهعنوان بنیادیترین امکان دازاین است.
شمس در حرکت بهسوی مرگ، هم توسع وجودی مییابد، هم مشتاق مرگ میشود و هم در مشاهدۀ ناپایداری امکانات و امور تناهی هستی، ایمانش به حقیقت مطلق، متقنتر و محکمتر میگردد.
dasein is a lonely, individualized human who releases himself from both inauthentic being and immersion in mass crowd (kierkegaard), horde (nietzsche) and das man (heidegger) with his own choices, and prepares many possibilities and situations against requirement, certainty, and necessity for himself too; the possibilities that separate him from happenings of life and move him towards transcendence.
boundary/crisis situations like pain, suffering, despair, failure, fright, journey, ageing, death, and so on are the best conditions for confronting the self and existential borders; fragile situations which by disintegrating fixed mindsets, established schemes, and packed experiences pave the way for taking a leap towards self-understanding.
the present article explores the life-journey model of flying shams considering existentialist philosophy key concepts (authentic self, individuality, choice, possibility, lived experience, movement, boundary situation, journey, and death).
by analyzing quotations and manner of living of shams, it explicates the ways by which shams experiences and lives the journey as life, with a conscious choice, and in this inner experience and personal world (sartre) breaks himself off from everydayness and mediocrity and moves continuously towards the transcendent and infinite with consciousness, self-knowledge, and subjectivity.
journey is the best option for shams to remain anonymous, non-adherent to repetitive and public norms and forms, and to experience boundary situation.
one of the most important boundary situations, which is more likely to encounter during a journey, is understanding the death presence as the most fundamental option of dasein.
in moving towards death, shams experiences existential development, desires death, and also by observing the instability of possibilities and finite affairs of existence his faith to absolute truth becomes harder and firmer.