جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5
باشندگی و مکان مندی تحلیل روایت زندگی بِشر حافی در تذکرة الاولیاء
نویسنده:
نگین بی نظیر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
توجه به مکان به‌مثابه امری اصیل و مفهوم طبیعی در تفکر یونان باستان با تلقی از مکان به‌مثابه امری انتزاعی، ممتد، کمی و قابل‌اندازه‌گیری در اندیشۀ مدرنْ مفاهیم، نتایج و صورت‌بندی‌های متفاوتی را رقم زده ­است. با کمرنگ شدن گوهر مکان و حقیقت سکنی­گزیدن در ساحت اندیشۀ مدرن، مارتین هیدگر با دیدنی­کردن مکان و توجه به حقیقت مکان، به مفاهیم و اصطلاحاتِ در-جهان-بودگی دازاین، باشندگی، سکنی­گزینی و مکان­مندی او پرداخته است. به­تعبیر هیدگر ما «باشندگانیم»؛ دازاینی ماهیتاً مکان­مند، در جهانی مکان­مند. جستار حاضر با توجه به گوهر و حقیقت مکان در اندیشۀ هیدگر به تحلیل و بازخوانی روایت بِشر حافی در تذکرةالاولیاء پرداخته است و با تأکید بر این مهم که هست­مندی دازاین در گرو موقعیت­مندی اوست، به تحلیل موقعیتی که در «یک روز»، «در راهی» برای بشر حافی اتفاق می‌افتد، می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه انتخاب و موضع‌گیری بشر حافی نسبت به یک اتفاق ساده و عادی، آن اتفاق را از آنِ بشر حافی می‌کند (رویدادِ از آنِ خودکننده) و امکان­های پیش رویش را گسترش می‌دهد. در پس این رویداد، بشر حافی در یک پیام قدسی فراخوانده می‌شود و او در «راه» که به‌ظاهر محل گذشتن و عبور کردن است، به امنیت و آسودگی می­رسد. در آن می‌باشد و سکنی می‌گزیند و این باشیدن، زمینه‌ساز وحدت چهارگانه‌/ حضرات اربعۀ آسمان، زمین، میرایان و ایزدان می‌شود. زیستن و هستن بشر حافی در راه، با شدن و صیرورت محقق می­شود و او در راه به باشندگی و آرامش می‌رسد.
سفر؛ تجربۀ زیسته خوانش اگزیستانسیالیستی از الگوی سفر-زندگی شمس پرنده
نویسنده:
نگین بی نظیر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
وجود اصیل/ دازاین، انسان تنها و فردیت‌یافته‌ای است که با انتخاب‌های خویش، هم خود را از وجود غیر اصیل و غوطه‌ورشدن در جماعت توده‌ای (کیرکگور)، گله‌ای (نیچه) و داسمنی (هیدگر) رها می‌کند و هم امکان‌ها و موقعیت‌های بسیاری را در برابر الزام، حتمیت و ضرورت برای خویش به‌وجود می‌آورد. امکان‌هایی که او را از رویدادگی‌های زندگی جدا می‌سازد و رو به تعالی به حرکت درمی‌آورد. موقعیت‌های مرزی/ بحرانی نظیر درد، رنج، یأس، شکست، ترس، سفر، پیری، مرگ و... بهترین وضعیت برای مواجهه با خویشتن و مرزهای وجودی است؛ موقعیت‌های شکننده‌ای که با فروریختن شاکله‌های ذهنی، طرح‌واره‌های تثبیت‌شده و تجربه‌های بسته‌بندی‌شده، امکان جهش و درکی انفسی و سوبژکتیو را محقق می‌سازد. جستار حاضر از منظر مفاهیم کلیدی فلسفۀ اگزیستانسیالیسم (وجود اصیل، فردیت، انتخاب، امکان، تجربۀ زیسته، حرکت، موقعیت مرزی، سفر و مواجهه با مرگ) به تحلیل و واکاوی الگوی سفر- زندگی شمس پرنده می‌پردازد و با واکاوی در منقولات و شیوۀ زیست شمس تبیین می‌کند که چگونه شمس با انتخابی آگاهانه، سفر را به‌مثابۀ زندگی، تجربه و زیست می‌کند، در این تجربۀ درونی و جهان شخصی (سارتر) خود را از روزمرگی و میان‌مایگی می‌کَنَد و با آگاهی و شناخت انفسی و سوبژکتیو، پیوسته رو به امر متعالی و نامتناهی در حرکت است. سفر بهترین امکان برای گمنام و ناشناس‌ماندن شمس، عدم تقید به قالب‌ها و شاکله‌های تکراری و عمومی و تجربۀ موقعیت مرزی است. یکی از مهم‌ترین موقعیت‌های مرزی که در سفر امکان مواجهه با آن بیشتر است، درک حضور مرگ به‌عنوان بنیادی‌ترین امکان دازاین است. شمس در حرکت به‌سوی مرگ، هم توسع وجودی می‌یابد، هم مشتاق مرگ می‌شود و هم در مشاهدۀ ناپایداری امکانات و امور تناهی هستی، ایمانش به حقیقت مطلق، متقن‌تر و محکم‌تر می‌گردد.
صفحات :
از صفحه 129 تا 151
تحلیل الگوی اسطوره‌ای- عرفانی از شخصیت رابعه عَدَویه با تکیه بر روایت تذکره‌الاولیا
نویسنده:
نگین بی نظیر ، منیره طلیعه بخش
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
موتیوها و اندیشه‌های اسطوره‌ای، در طول تاریخ بشر برای بقای خود به قالب‌های گوناگون درمی‌آیند، یکی از این ساحت‌ها و جهان‌ها، جهان عرفان است. بن‌مایه‌ها و وجوه مشترک جهان اسطوره و عرفان در مبانی شناخت، تأویل‌پذیری، تقدس زمان و مکان و... امکان هم‌گرایی، ارتباط و تعامل این دو جهان را بسترسازی می‌کند. جستار حاضر با توجه به یکی از محورهای کانونی جهان اساطیر، مرکزیت زن و الگوی مادرتباری و همبسته‌های معنایی آن به تحلیل زندگی و شخصیت رابعه عدویه، که عشق را وارد گفتمان عرفان زاهدانه کرد، می‌پردازد. اهمیت اندیشه‌ رابعه روی‌آوردن به عشق و شور در برابر زهد و ریاضت است، این پژوهش به تبیین ژرف‌ساخت کهن‌الگویی این شخصیت می‌پردازد. جستار حاضر، با تکیه بر روایت عطار در تذکره‌الاولیا تبیین می‌نماید، که چگونه رابعه پس از گذر از مراحل رازآموزانه‌ قهرمانی، به‌عنوان ایزدبانو و زهدان مادر کبیر طرح می‌شود، رابعه در این الگوی و در خویش-کاری زنانه خویش، شخصیتی دوگانه و متناقص را به نمایش می‌گذارد، او تلفیقی است، از باکره‌گی و زایندگی؛ رابعه هم دوشیزه است، و هم مادر مردان بزرگی چون حسن بصری و حلاج؛ او هم به مطربی پرداخته و هم عارفی است، که در تبلور وجه زنانه خویش، عشق را در پیکره عرفان زاهدانه جاری ساخت، رابعه در کمال رقت قلب به‌شدت مهیب و مخوف است. رابعه پس از گذراندن آیین تشرف، در حرکت به‌سوی مرکز(کعبه) و در رسیدن به تعادل، تکامل و وحدانیت، خود به مرکزی بدل می‌شود، برای عارفان عصر خویش.
صفحات :
از صفحه 7 تا 40
فروریزی تقابل ها و اصالت نگرش نسبی در دستگاه فکری مولوی
نویسنده:
نگین بی نظیر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فروریزی تقابل‌ها و اصالت نگرش نسبی در دستگاه فکری مولوی چکیده ساختار نامتعارف و نوآیین مثنوی ایجاب می‌کند که خواننده برای فهم عمیق‌تر و التذاذ هنری بیشتر از کلام مولوی، با الگوهای مأنوس و متعارف زبانی و ذهنی خود با جهان متن مثنوی روبه‌رو نشود. شاکله معنایی مثنوی نیز در خوانش جز‌ء-نگرانه و بدون توجه به بسترهای معنایی و پیوند اندام‌وار پاره‌ها و اجزاء متن، مغفول و پنهان می‌ماند. بر این اساس، پژوهش حاضر با توجه به یکی از رویکردهای معرفتی و هستی‌شناختی مولوی، به تبیین چگونگی و چرایی فروریزی تقابل‌ها و اصالت نگرش نسبی و پیوستاری در مثنوی می‌پردازد. نگرش تقابلی، جریانی ریشه‌دار در تاریخ تفکر بشر است که همه امور و پدیده‌های هستی را در دو قطب مقابل هم طبقه‌بندی می‌کند؛ در ساختار سلسله‌مراتبی و در چینش تقابلی، مفاهیم، ارزش‌ها، ماحصل امور و معانی پدیده‌ها، ایستا و قطعی است و معنای از پیش تعیین‌شده و قطعی، جلوی تکثیر معنا را می‌گیرد. پژوهش حاضر نشان می‌دهد که با وجود تقابل‌های دوگانه در مثنوی، چگونه مولانا از حصار بسته و تکراری این ساختار فراتر می‌رود. پرهیز از برداشت قطعی و نهایی و پیوستاری/ طیفی دیدن مفاهیم، از اصول زیرساختی تفکر مولانا در سراسر مثنوی است که با عباراتی چون «از موضع»، «جهات مختلف»، «از نظرگه»، «در نسبت»، «نسبت به تو»، «از یک رو» و...، به مخاطب انتقال می‌یابد. این مقاله، با بازخوانی تعدادی از حکایات مثنوی- که با همین اندیشه بنیادی طرح می‌شوند-، نشان می‌دهد که چگونه مفاهیم به شکلی لغزنده و سیال در کلیت مثنوی به یکدیگر می‌پیوندند. همچنین با دقت در طرح چندباره برخی از مفاهیم، این مهم برجسته می‌شود، که در مثنوی هیچ مفهومی یک بار و برای همیشه معنا نمی‌شود، بلکه هر مفهوم بارها ـ هر بار از موضع و زاویه‌ای خاص- طرح می‌گردد تا مخاطب هیچ معنایی را معنای نهایی نداند و منتظر جنبه‌ای دیگر از آن در بیتی، حکایتی یا دفتری دیگر باشد. پازل معنای مثنوی در همین امتدادها، تکرارها و ارتباط‌ها به شیوه خاص خود شکل می‌گیرد و حوزه‌های معنایی مثنوی در پیوندی سلبی، ایجابی، تکمیلی، تداومی و تناقضی با هم، هر لحظه افق و چشم‌اندازی دیگر پیش چشم مخاطب ترسیم می‌کند.
صفحات :
از صفحه 153 تا 181
قصه ها و حکایات مثنوی در خوانش شالوده شکنانه مولوی
نویسنده:
یوسف پور محمدکاظم, بی نظیر نگین
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
مثنوی متنی است قاعده گریز و ساختارشکن که در سطوح مختلف صوری، زبانی، روایی و معنایی، ساختارهای ذهنی و زبانی خواننده و پیش فرض های متعارف و مقبول او را برهم می ریزد. اولین نکته ای که در برخورد با جهان قصه های مثنوی توجه مخاطب را جلب می کند، ساختار نوآیین قصه هاست. این مقاله پس از نگاهی اجمالی به شالوده شکنی، ضمن مقایسه متن اصلی قصه ها و حکایات مثنوی با ماخذ آنها، بدون توجه به گریزها و گسست های راوی، به واکاوی و تبیین خوانش شالوده شکنانه مولوی از قصه ها می پردازد و در تحلیل چهار حکایت مثنوی، زدوده ها و افزوده های مولوی و محورهای خوانش او از قصه ها را استخراج می نماید. در افق دید مولوی همه اشیا، اعیان و امور هستی در پیوند با امر متعالی و خالق هستی معنا و اعتبار می یابند. در این چشم انداز به نحوی از انحا، در لایه های عیان و نهان و ماحصل قصه ها، یکی از وابسته ها و ملحقات مفهومی جهان بینی مولوی رخ می نماید، مفاهیمی چون حرکت، فروریزی قطعیت ها، وقوع ناممکن ها و ... که بسترساز خوانش متفاوت قصه ها و سبب زایش و پویایی معنا شده است.
صفحات :
از صفحه 65 تا 87
  • تعداد رکورد ها : 5