آیا امام حسین در خطاب به سپاه دشمن از عبارت حرام زادگان یا زنا زادگان استفاده نموده اند؟ | کتابخانه مجازی الفبا

آیا امام حسین در خطاب به سپاه دشمن از عبارت حرام زادگان یا زنا زادگان استفاده نموده اند؟

چنین مطلبی در سخنان امام حسین (علیه السلام) یافت نمی شود بلکه انچه امام(علیه السلام) در خطاب با سپاهیان دشمن بیان فرمودند این بود که:

شکمهای شما از حرام پر شده است.

عمر بن سعد سپاه خود را براي محاربه با امام حسين(علیه السلام) آماده کرد و پرچمها را در جاي خود قرار داد و ميمنه و ميسره‏ي لشکر را منظم نمود، به افرادي که در قلب لشکر بودند گفت: در جاي خود ثابت بمانيد و حسين را از هر طرف احاطه کنيد تا او را همانند حلقه‏ي انگشتري در ميان بگيريد!

در اين اثنا امام(علیه السلام)در برابر سپاه کوفه ايستاد و از آنها خواست که خاموش شوند، ولي آنها ساکت نشدند!! امام به آنها فرمود:

ويلکم ما عليکم ان تنصتوا الي فتسمعوا قولي و انما ادعوکم الي سبيل الرشاد فمن اطاعني کان من المرشدين و من عصاني کان من المهلکين و کلکم عاص لامري غير مستمع قولي فقد ملئت بطونکم من الحرام و طبع علي قلوبکم. ويلکم الا تنصتون! الا تسمعون؟![1]

واي بر شما! چه زيان مي‏بريد اگر سخن مرا بشنويد؟! من شما را به رشد و سعادت فرا مي خوانم، هر کس از من پيروي کند، از رشد يافتگان است و هر کس ‍ مخالفت ورزد، از هلاک شدگان است. اينک همه شما سرکشي و عصيان و با دستور من مخالفت مي کنيد که گفتار مرا نمي شنويد، آري در اثر هداياي حرام که به دست شما رسيده و در اثر غذاهاي حرام که شکمهاي شما از آنها انباشته شده، خداوند اين چنين بر دلهاي شما مهر زده است واي بر شما! چرا ساکت نمي شويد؟! چرا به سخنانم گوش فرا نمي دهيد؟!».



البته در برخی از موارد، اشخاصی که با نسب مشخص و از سران کفربودند مورد مذمت امام واقع شدند مثلا:



1- مروان حکم

امام حسين در خانه وليد

وليد شبانگاه به دنبال امام حسين (علیه السلام) فرستاد حضرت سي نفر از اهل بيت و شيعيان خود را جمع کرد و دستور داد با خود شمشير بردارند به آنها فرمود: من وارد خانه وليد مي شوم و شما پشت در بمانيد، اگر صداي من بلند شد و فرياد زدم يا آل الرسول، وارد شويد و از من دفاع کنيد آنگاه چوبدستي رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را در دست گرفت و در ميان ياران خود به طرف خانه وليد به راه افتاد وقتي وارد خانه وليد شد، مروان را ديد که در آنجا نشسته است.

وليد او را از مرگ معاويه با خبر ساخت و گفت که او را براي بيعت خواسته است حضرت فرمود: اي وليد! بيعت بايد آشکارا باشد و کسي مثل من در خفا بيعت نمي کند، هنگامي که فردا همه مردم را به بيعت خواندي ما را نيز بخواه.

وليد گفت: اي اباعبداللّه! سخن نيکو گفتي و جواب شايسته دادي و من نيز همين انتظار را از تو داشتم اکنون برو و فردا با مردم باز گرد.

مروان گفت: اي امير! اگر اکنون از تو جدا شود هرگز چنين فرصتي به دست نمي آوري، مگر افراد زيادي کشته شود او را در همين جا حبس کن و نگذار بيرون رود تا بيعت کند يا گردنش را بزني.

امام حسين‏(علیه السلام) خطاب به مروان اظهار داشت:

وَيْلي عَلَيْکَ يَا ابْنَ الزَّرْقاءَ[2] أتَأْمُرُ بِضَرْبِ عُنُقي؟! کَذِبْتَ وَاللهِ، وَاللهِ لَوْرامَ ذلِکَ اَحَدٌ مِنَ النَّاسِ لَسَقَيْتُ الْاَرْضَ مِنْ دَمِهِ قَبْلَ ذلِکَ، وَ إِنَ شِئْتَ ذلِکَ فَرُمْ ضَرْبَ عُنُقي إِنْ کُنْتَ صادِقاً[3].

امام رو به او کرد و فرمود: واي بر تو اي پسر زرقا تو دستور کشتن مرا مي دهي! به خدا دروغ گفتي و به پستي گراييدي، به خدا اگر کسي چنين قصدي داشته باشد زمين را از خونش سيراب مي کنم، اگر راست مي گويي امتحان کن.

سپس به طرف وليد برگشت و فرمود: اي امير! ما خاندان نبوت و معدن رسالت و محل رفت و آمد فرشتگانيم، رحمت خدا بر خانه هاي ما نازل مي شود، خدا آفرينش را با ما آغاز کرد و با ما پايان مي دهد و يزيد مردي شرابخوار و آدمکش است که آشکارا مرتکب فسق مي شود، و کسي مثل من با کسي چون او بيعت نمي کند با اين حال تا صبح صبر مي کنيم تا ببينيم کدام يک به خلافت سزاوار تريم.


2- یزید

الف:خطبه امام حسين(علیه السلام)در روز عاشورا

حضرت در يکي از خطبه‌هاي دل نشين و نوراني شان خطاب به مردم فرمودند:

«الا و ان الدعي بن الدعي قد رکز بين اثنتين بين السلة و الذلة‌، و هيهات من الذلة‌،يابي الله ذلک لنا و رسوله و المؤمنين و حجور طابت و طهرت و انوف حمية نفوس أبية من ان توثر طاعة التام علي مصارع الکرام‌[4]؛

آگاه باشيد که زنازاده پسر زنا زاده مرا بين دو چيز قرار داده‌: کشته شدن يا تسليم‌شدن با ذلت‌، ليکن ذلت از ما دور است‌. خدا راضي نيستند که ما اطاعت افراد پست را بر قتل گاه کريمان و بزرگواران برگزينيم‌.».



ب:امام عمر سعد را تفرین می نمایند

محدث قمي می گوید:امام حسین(علیه السلام)عمر سعد را نفرین نمودند وبه او فرمودند که به زودی در فراشش کشته شود و در موقع احتجاج به او فرمود: تو مرا مي‏کشي و تصور مي‏نمائي زنا زاده و پسر زنا زاده ولايت وحکومت ري و گرگان را به تو مي‏دهد بخدا قسم گندمش گير تو نمي‏آيد و اين را با قاطعيت مي‏گويم، آنچه مي‏خواهي انجام بده اما بدان پس از من نه در دنيا و نه در آخرت روي خوشي نخواهی دید ومن مي‏بينم سر تو را بالاي چوب کرده‏اند و بچه‏ها با سنگ آن را مي‏زنند و بين خودشان مسابقه گذاشته و آن را هدف‏گيري مي‏نمايند

موسسه آموزشی پژوهشی مذاهب اسلامی