حكومت ايلخانان مغول با آمدن هلاكوخان به ايران آغار شد منگوقا آن، خان مغول به علت شكايتهايی كه از سوی حكام مغولی ايران و علمای اهل تسنن - ازجمله قاضی شمس الدين
... قزوينی و مسيحيان درگير در جنگ های صليبی با مسلمانان رسيده بود، قدرت اسماعيليان و خلافت عباسی را برای بقای مغولان خطرناك دانسته، هلاكو، برادرش را مامور نمود تا به سوی ايران لشكر كشيده، هر دو نيرو را براندازد. شيعيان اثنی عشری كه در طول تاريخ هم از اسماعيليان و هم از عباسيان ناملايمات سياسی و مذهبی بسياری تحمل كرده بودند، هلاكو را در هر دو مورد ياری رساندند. خواجه نصيرالدين طوسی از يك طرف از عوامل درونی نابودی اسماعيليان به شمار می رود - كه ركن الدين خور شاه را تشويق به تسليم شدن نمود - و از طرف ديگر از عوامل بيرونی نابودی خلافت عباسی نيز محسوب می شود. هر چند هلاكو به قصد براندازی عباسيان از مغولستان رهسپار غرب شده بود، ولی تشويق و تحريك خواجه نصيرالدين- در مقابل عواملی كه هلاكو را در انجام ماموريت دچار ترديد می كردند - نقش موثری داشت و ابن علقمی، وزير شيعی مستعصم، خليفه عباسی - نيز از درون زمينه های براندازی خلافت را فراهم آورد. با برافتادن خلافت عباسی هرچند كل اسلام در معرض خطر قرار گرفت، شيعيان به علت روحيه تساهل و تسامح مذهبی ايلخانان - كه ناشی از نداشتن اصالت در اعتقادات دينی بود - توانستند رشد يابند و بارور شوند و به ثمر نشينند. ايلخانان تحت تاثير كارگزاران مسلمان خود، نه تنها اسلام آوردند، بلكه در دوره غازان و اولجايتو، تحت تاثير امير، وزير و علمای اهل تشيع، به عقايد شيعی نيز گرايش يافتند و اولجايتو برای مدتی كوتاه به تشيع گرويد. شيعيان در پايان اين دوره با بنيانگذاری حكومتی شيعی در بخشی ا ز خراسان، راه گسترش تشيع را هموارتر نمودند.
بیشتر