سنّت شرق شناسی به تحلیل تاریخی عقاید شیعه پرداخته است و پیروان چندی از این سنّت نیز در میان باورمندان به تشیع ظهور کرده اند؛ اما این مطالعات در مواردی روشمند ن
... نبوده و در برخی موارد، نتایج تأمل برانگیزی را به خصوص در حوزۀ شیعه شناسی به همراه داشته اند. این در حالی است که به دلیل نیاز به اتّخاذ رویکرد تاریخی در مطالعۀ عقاید اسلامی از چنین گرایشی در مطالعات اسلامی نمی توان صرف نظر کرد. به نظر می رسد برای بالاترین بهره وری از این نوع مطالعات، باید تلاش کرد تا رویکرد تاریخ فکر غربی را براساس نیازها و دغدغه های بومی، در حوزۀ شیعه شناسی به کار بست.
با توجّه به این که مهم ترین دغدغه و چالش پیش روی مطالعات تاریخ فکر به خصوص در محافل سنتیتر تعارض آن با عقاید کلامی اولیۀ شیعه است، به نظر می رسد نخستین گام در مسیر سامان دادن و بومی سازی این حیطۀ مطالعاتی، تلاش برای بررسی و سنجش نسبت تاریخ فکر با کلام از زاویه های مختلف باشد؛ مقالۀ پیش رو نخستین تلاش در جهت این مهمّ است.
در این مقاله پس از بیان مباحث مقدماتی، نخست کنکاشی در جهت تبیین دقیق تر مرزهای کلام و تاریخ فکر صورت می گیرد. در مرحلۀ بعد تأثیر پیش فرض های کلامی بر تاریخ فکر بررسی می شود. در مرحلۀ سوم دربارۀ تعارض کلام با تاریخ سخن به میان می آید و تلاش می شود ماهیت این تعارض و بازگشت آن به تاریخ و سپس وظیفۀ مورّخ در مواجهۀ با آن بازنمایی شود.
بیشتر