مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 151
تفسیر المعین للواعظین و المتعظین
نویسنده:
محمد هويدي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
التفسير المعين للواعظين و المتعظين، اثر محمد هويدى، از علماى شيعى لبنان، تفسيرى است كه به گفته خود نويسنده، برای مسلمانان عادى و معمولى و نه انديشمندان و پژوهشگران و حداكثر برای مبلغان و وعاظ مجالس مذهبى، تأليف شده است. كتاب با مقدمه مؤلف، آغاز گرديده است. نويسنده - آن‌چنان‌كه خود اشاره دارد - پس از مراجعه به تفسيرهاى مهم و آگاهى از روش تفسيرهاى مختصر، به روش جديدى در تفسير رسيده كه متناسب با ذوق خواننده امروزى است. در اين روش، وى از تفسيرهايى كه شرح آيه و متن‌هاى روشن و غير روشن را بيهوده طولانى كرده‌اند، دورى گزيده است؛ بنابراین با توجه به ظرفيت فكرى، فرهنگى و روانى خواننده معمولى، به شرح آيات (يا دقيق‌تر عبارات) مشكل پرداخته است. در مقدمه نويسنده، به ويژگى‌هاى اين تفسير، اشاره شده است؛ ويژگى‌هايى از قبيل: * شرح و توضيح بيش از هفت هزار كلمه و متن قرآنى؛ * مشخص كردن عدد آيات با خطى جداگانه در هنگام شرح، برای سهولت دستيابى به متن قرآن؛ * آوردن احاديث واردشده در فضيلت سوره‌ها و ثواب خواندن آن‌ها؛ * انتخاب يك موضوع از موضوعات آيات هر صفحه و ارجاع ديگر موضوعات به آيات مناسب با آن‌ها در صفحه‌هاى ديگر؛ * اگر در يك موضوع، احاديث متعددى از پيامبر(ص) يا معصومين(ع) وجود داشته، برای اختصار، اسم شريف پيامبر(ص) يا معصوم(ع) در حديث اول آمده است و بقيه احاديث فقط با شماره ذكر شده است؛ * موضوعات واردشده در پايين صفحات، دو قسمت هستند: يك قسم آن كه در قرآن كريم به‌صراحت نام برده شده‌اند، مانند نماز (صلاة)، حج، رزق، جهاد و علم؛ قسمتى ديگر كه در مفهوم آيات به آن‌ها اشاره شده است، مانند حقد (كينه)، تاريخ، فرصت، تجربه و غيرت؛ * برای موضوعات تفسير، فهرستى بر اساس شماره صفحات قرآن و فهرستى ديگر به‌صورت ابجدى شامل آيات موضوعات مطرح‌شده، تهيه شده است. مفسر در اين تفسير، علاوه بر توضيح برخى واژگان قرآنى، بيش از پنج هزار حديث در پانصد موضوع اساسى را از پيامبر(ص) گردآورده است. هرچند كه نويسنده اين تفسير را بيشتر برای وعاظ، خطبا و مخاطبان خاص تأليف كرده، اما با نگاهى اجمالى مى‌توان دريافت كه تحقيقش مى‌تواند راهنماى معلمان و دانش‌پژوهان جوان نيز باشد. شايد بتوان فوايد اين تفسير را در مؤلفه‌هاى زير خلاصه نمود: * دستيابى به معانى روشن و ساده متن‌هاى قرآنى كه با همه سطوح تناسب داشته باشد؛ * دسترسى به موضوعات اسلامى با توجه به آيات و احاديث آن‌ها برای صرفه‌جويى در وقت مربى، سخنران و گفتگوكننده؛ * اشتياق خواننده قرآن به دليل وجود احاديث مربوط به فضيلت و ثواب خواندن آن‌ها افزايش مى‌يابد؛ * احاديث نبوى و پند گرفتن از آن‌ها با توجه به اينكه اين احاديث، گنجينه سرشار برای موعظه‌اند، حفظ مى‌شوند؛ * يك جلدى بودن اين تفسير، حمل آن را برای تبليغ در حضر و سفر، ساده مى‌كند؛ * در خواننده يك شخصيت اسلامى ايجاد مى‌كند؛ زيرا اطلاع و آمادگى از مفاهيم اسلامى و آشنايى با منابع اصيل اسلام، صاحب خود را آراسته به اخلاق اسلامى مى‌كند؛ * توجه يافتن به اينكه: «اسلام در تمام زواياى كوچك و بزرگ زندگى انسان، رأى و نظر دارد» كه برخى از آن را مى‌شناسیم و تعدادى را نيز هنوز نشناخته‌ايم؛ * يقين كردن به يكى بودن راه و روش اسلامى؛ هرچند كه موضوعات متعدد و مراجع و منابع گوناگون باشند. از جمله ويژگى‌هاى اين اثر، نحوه نقل احاديث مرتبط با موضوع آيه‌هاست. نويسنده از هر صفحه قرآن، موضوعى را برگزيده (جمعا حدود 500 موضوع) و سپس حدود 10 حديث درباره آن موضوع از معصومين(ع) نقل كرده است كه جمعا بالغ بر 5000 حديث مى‌شود. البته نقل حديث برای روشن ساختن مفهوم آيات قرآن، كار تازه‌اى نيست و تقريبا در عموم تفاسير قرآنى، به اين شيوه تمسك جسته شده و با هر مشربى كه نوشته شده، بهره‌اى از حديث برده است. اما در تفسير حاضر، به‌مانند آن‌ها، احاديث صرفا به قصد روشن ساختن مفهوم آيات قرآنى به كار گرفته نشده‌اند. در هر صفحه از قرآن، به‌طور متوسط، 12 يا 13 آيه از قرآن آورده شده كه هويدى از آن ميان، فقط موضوعى را برگزيده و برای روشن شدن موضع دين در قبال آن موضوع، احاديثى را نقل كرده است. اگر بخواهيم دقيق‌تر بگوييم، او مى‌خواسته دسته‌اى از موضوعات مطرح در ادبيات دينى و آيين ديندارى را كه البته ريشه در قرآن دارد، توضيح دهد و در مورد آن‌ها، سخن بگويد. اكنون شايد فهم جمله‌هايى كه او درباره شكل‌گيرى اين تفسير بيان كرده، سهل‌تر باشد: «همواره در گفتگوهايم به مرجعى نياز داشتم كه شامل نظرات اسلام در زمينه‌هاى گوناگون و مستند به آيات و روايات باشد؛ درعين‌حال، سبک ‌بار و زودفهم باشد و ما را برای درك نظرات دين حنيفمان، آماده كند». در اين تفسير، نقل حديث، خود، موضوعيت يافته و كاملا و صرفا، در خدمت تفسير قرار نگرفته است و لذاست كه مى‌گوييم يك تفسير تقريبا منحصربه‌فرد است و در بين بيش از 600 تفسير شيعه از قرآن، نظير و همانند ندارد. فهرست اسماء سور به‌همراه بيان مكى يا مدنى بودن آن‌ها و فهرست مواضيع، در انتهاى كتاب آمده است.
تفسير عرائس البيان فی حقائق القرآن - المجلد الثانی (التوبة - المؤمنون)
نویسنده:
ابو محمد صدرالدین روزبهان بن ابی نصر البقلی؛ تحقیق: احمد فرید المزیدی
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت - لبنان: دارالکتب العلمیة,
چکیده :
عرائس البيان في حقائق القرآن اثر صدرالدين روزبهان بن أبى نصر بقلى (م606ق)، تفسيرى است عرفانى بر طريقه اهل تصوّف كه شيخ روزبهان به زبان عربى آن را نوشته است. البته اين نام در تمام نسخ يك‌سان نبوده و با اندكى اختلاف به كار رفته است: 1-عرائس البيان في تفسير حقائق القرآن، 2- عرائس البيان في معاني القرآن، 3- عرائس البيان في حقائق البيان[۱] و در برخى متون تاريخى از اين تفسير با عنوان «تفسير عرائس» نام برده شده است. عرائس البيان، قديمى‌ترين تفسيرعرفانى براى قرآن است كه مطابق عقايد صوفيان و مبتنى بر تأويل‌هاى ايشان مى‌باشد. اين تفسير، به لحاظ تاريخى اهميت دارد؛ چرا كه اين اثر به دنبال ظهور تفاسيرى چون لطايف الإشارات قشيرى كه از اركان مهم تفسير عرفانى محسوب مى‌شود و نيز در امتداد حركت غزالى در عرفان، ظهور مى‌يابد. در عرائس البيان، نوعى پيوستگى بين ميراث عرفانى گذشته و آثار صوفيانه بعدى، ملاحظه مى‌كنيم. روزبهان بقلى در تفسير خود اقوال و نظريات مشايخ عرفان را تا زمان خود جمع و ضبط كرده است و اين خود خدمتى بس بزرگ است. به بيان ديگر مى‌توان گفت اين تفسير در حكم نوعى دايرةالمعارف اقوال عرفانى مشايخ اين مكتب است. در يك نگاه كلى تفسير عرائس‌البيان، تفسيرى است بر مذاق صوفيان و در تأييد مكتب عرفانى او. از اين نظر تأويلات او متكلفانه و بعيد است و با تأويل در معناى معهود قرآنى آن -كه اجتناب‌ناپذير است- به كلى متفاوت است. خواننده عرائس البيان قبل از آن‌كه بتواند از آن استفاده تفسيرى ببرد، بايد با اصطلاحات عرفانى، ادبيات استعارى و بيش از حدّ انتزاعى او و تجارب عرفانى روزبهان آشنايى داشته باشد. اين تفسير متضمن تمام سور قرآنى است؛ يعنى از فاتحة الكتاب تا سوره ناس؛ جز آن‌كه روزبهان در اين تفسير به همه آيات نپرداخته است. بسيارى از آن‌ها را بدون اين‌كه توجهى داشته باشد، رها ساخته و به همين منوال گاهى در يك آيه، جزئى را به تفصيل شرح كرده و جزء ديگر را ناديده گرفته است. روش روزبهان در اين كتاب چنان است كه نخست آيه را مى‌آورد و پس از آن رأى و گفتار خويش را بيان مى‌كند و سپس به نقل گفتار بزرگان صوفيه مى‌پردازد. آثار عرفانى روزبهان بقلى تداعى‌كننده جهانى پررمز و راز و خيال‌انگيز است. تصور و استنباطى روشن از چنان جهانى - به‌ويژه براى اذهانى نامأنوس با آن زبان و ادبيات - به سادگى ميسر نمى‌باشد؛ زيرا اسلوب بيان و حتى محتواى چنين سخنانى از مقوله حرف‌هاى معمولى نمى‌باشد. بنا به سخن نوه او شرف‌الدين، درك و فهم سخنانى از اين دست، مستلزم استحضار در علوم باطن و [نيز] وقوف بر اصطلاحات ارباب تحقيق مى‌باشد. سبک او در نوشتن غالباً متكى بر فواصل موسيقى موزون و متقابل مى‌باشد و از تكرار كلمات يا جملات و عبارات و گاهى فقرات هم‌اندازه، ايقاعاتى جالب و نغز توليد مى‌كند و غالباً سجعى همانند ريتم موسيقى در اين فواصل به كار می‌برد. براى مثال ذيل آيه: و بشّر الذين آمنوا و عملوا الصالحات أنّ لهم جنات تجري من تحتها الأنهار... (و كسانى را كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته انجام داده‌اند مژده ده كه ايشان را باغ‌هايى خواهد بود كه از زير [درختان] آن‌ها جوى‌ها روان است) (بقره، آيه 25) چنين گفته است: «إن لأهل المعرفة، جنات، جنة العبودية و جنة الربوبية و جنة المعرفة و جنة المحبة و جنة القربة...». همچنين روزبهان در اين تفسير قدرت خويش را در ارائه اسلوبى رمزى -ضمن التزام به وحدت موضوع- نمايانده است؛ چنان‌كه گويى قبل از آن‌كه وى عالم يا مفسر و يا حتى عارفى باشد؛ او را در چهره هنرمندى مى‌نگريم كه روح هنر او مدخل عشق و جمال است كه در نهايت به سوى حقيقت رهنمون مى‌گردد. همه اين استعارات و رموز را در بيان خود به‌كار مى‌بندد، اما اين همه، حول محور دل و جان عارف است و بس. در همين مورد، وى ترجيح مى‌دهد كه مقصود خود را -با همين روش- به استناد آياتى ديگر از قرآن بيان كند تا به هر حال تفسير او از قاعده اساسى (القرآن يفسّر بعضه بعضاً) نيز پيروى كرده باشد. گزارش محتوا: روزبهان در مقدمه عرائس اين نكته را بيان مى‌دارد كه: «پس از گفتار خويش، سخنان نغز و اشارات دقيق استادانم را تبرکاً يادآور شدم». بر مبناى اين سخن، مى‌توانيم بنيان تفسير يا تأويل او را در اين اثر عرفانى به ياد ماندنى، طريقه صوفيه و اقوال عارفان محسوب داريم. روزبهان آبشخور يا شواهد تفسيرى خود را در ميان سخنان صوفيانى چون: جنيد بغدادى، شبلى، سهل تسترى، ابن عطاء آدمى، ابوبكر واسطى، ابوعبدالرحمن سلمى، ذوالنون مصرى، ابوعثمان معزى و نصرآبادى يافته و از اين بزرگان فراوان ياد كرده است. وى در مواردى نيز به سخنان امام على(ع)، امام صادق(ع) و امام رضا(ع) نيز استناد كرده و نام آن‌ها را در تفسير خود آورده است. جايگاه تربيتى- اخلاقى اين تفسير، جنبه مهم ديگر آن است. گرچه مباحث فنى-متافيزيكى فراوانى در اين تفسير عرفانى به چشم مى خورد، اما بهره‌هاى وافر اخلاقى آن نيز كم نيست. به ديگر سخن، اين تفسير از جنبه عملى و سير و سلوكى يكى از مهم‌ترين متون عرفانى به شمار مى‌آيد. روزبهان در مقدمه تفسير خويش پس از حمد الهى و بيان مقام قرآن و تبيين ابعاد متناهى آن، خاطرنشان مى‌سازد كه خداوند محتواى ظاهرى قرآن را به عالمان و حكما واگذار كرده و حقايق و اسرار مخفى آن را به بندگان خالص او بعد از ذكر اين موضوع مى‌گويد: چون اين نكته را يافتم كه براى كلام ازلى وحى، نهايتى از جنبه ظاهرى و باطنى وجود ندارد و احدى، به كمال و غايت معانى آن نرسيده است -زيرا تحت هر حرف از حروف آن دريايى از اسرار الهى و چشمه‌هايى از چشمه‌هاى انوار او وجود دارد - لذا به دقايق و لطايف و حقايق قرآن از رهگذر عرفان روى آوردم. در نظر شيخ روزبهان مدار و محور تأويل، فهم اشارات الهى در آيات قرآنى است. مستمسك نظريه وى، آيه شريفه: «سنريهم آياتنا في الآفاق و في أنفسهم حتى يتبين لهم انه الحق اَ وَ لَمْ يكف بربك أنّه على كل شىء شهيد» (سوره فصلت، آيه 53) مى‌باشد. بارى، اين روش يا قاعده، در تمام تفسير او جريان دارد. تأويل‌هاى روزبهان هم شامل مباحث عرفان نظرى و هم متضمن مباحث عرفان عملى و سير و سلوك مى‌شود. شيخ، به جنبه متافيزيكى قرآن اكتفا كرده و در تفسير خود، قرآن را بر يك محور كه قطب اولش فنا از دنيا و آخرت و قطب ديگرش فناى در خداست، تفسير و تأويل كرده است. با چنين نگرشى با آيات الاحكام نيز مواجه مى‌گردد و از اين قبيل آيات نيز تصويرى عارفانه ارائه كرده و بر تأويل بخشى از يك آيه، چه در آيات الاحكام و غير آن -كه با مبناى فطرى او هماهنگى تام دارد- اكتفا كرده است. بارى، اين روش يا قاعده، در تمام تفسير او جريان دارد. تأويل‌هاى وى هم شامل مباحث عرفان نظرى و هم متضمن مباحث عرفان عملى و سير و سلوك مى‌شود. شيخ، ضمن اعتقاد به مبانى تصوف و عرفان، به اصل مهم حضرات خمس نيز باور دارد. از فروع اين اصل مهم حضرتِ جامعه محمديه است. او اعتقاد خود را با تأويلى از آيه اول سوره نساء نشان مى‌دهد. سخن روزبهان در تأويل آيه‌اى در سوره فتح، بيانگر اعتقاد او به اصل وحدت وجود مى‌باشد. شيخ روزبهان بخش مهمى از تفسير خود را تطبيق و تأويل آيات قرآنى با عرفان عملى قرار داده است. كشف اين مهم با اندك كاوشى در تفسير او حاصل مى‌گردد. وضعيت كتاب: اين اثر به تحقيق احمد فريد مزيدى در سه جلد به چاپ رسيده است. جلد يكم شامل سوره فاتحه تا آخر سوره انفال، جلد دوم از سوره توبه تا آخر سوره مؤمنون، جلد سوم از سوره نور تا آخر سوره ناس مى‌باشد. وى در اين تحقيق به امور زير پرداخته است: آدرس دهى آيات به شيوه درون متنى. استخراج منابع أحاديث در پاورقى‌ها. تعليقه‌هاى توضيحى. فهرست اجمالى مطالب هر جلد در انتهاى آن آمده است. اين اثر توسط على بابايى به فارسى ترجمه شده است. مترجم توفيق بسيار در انتقال ادبيات قرن ششم و ادبيات فخيم عرفانى كسب كرده است. منتخبى از اين تفسير به نام «نبذة النفائس في انتخاب العرائس» در الذريعة نام برده شده است.
تفسير عرائس البيان فی حقائق القرآن - المجلد الاول (الفاتحة - الانفال)
نویسنده:
ابو محمد صدرالدین روزبهان بن ابی نصر البقلی؛ تحقیق: احمد فرید المزیدی
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت - لبنان: دارالکتب العلمیة,
چکیده :
عرائس البيان في حقائق القرآن اثر صدرالدين روزبهان بن أبى نصر بقلى (م606ق)، تفسيرى است عرفانى بر طريقه اهل تصوّف كه شيخ روزبهان به زبان عربى آن را نوشته است. البته اين نام در تمام نسخ يك‌سان نبوده و با اندكى اختلاف به كار رفته است: 1-عرائس البيان في تفسير حقائق القرآن، 2- عرائس البيان في معاني القرآن، 3- عرائس البيان في حقائق البيان و در برخى متون تاريخى از اين تفسير با عنوان «تفسير عرائس» نام برده شده است. عرائس البيان، قديمى‌ترين تفسيرعرفانى براى قرآن است كه مطابق عقايد صوفيان و مبتنى بر تأويل‌هاى ايشان مى‌باشد. اين تفسير، به لحاظ تاريخى اهميت دارد؛ چرا كه اين اثر به دنبال ظهور تفاسيرى چون لطايف الإشارات قشيرى كه از اركان مهم تفسير عرفانى محسوب مى‌شود و نيز در امتداد حركت غزالى در عرفان، ظهور مى‌يابد. در عرائس البيان، نوعى پيوستگى بين ميراث عرفانى گذشته و آثار صوفيانه بعدى، ملاحظه مى‌كنيم. روزبهان بقلى در تفسير خود اقوال و نظريات مشايخ عرفان را تا زمان خود جمع و ضبط كرده است و اين خود خدمتى بس بزرگ است. به بيان ديگر مى‌توان گفت اين تفسير در حكم نوعى دايرةالمعارف اقوال عرفانى مشايخ اين مكتب است. در يك نگاه كلى تفسير عرائس‌البيان، تفسيرى است بر مذاق صوفيان و در تأييد مكتب عرفانى او. از اين نظر تأويلات او متكلفانه و بعيد است و با تأويل در معناى معهود قرآنى آن -كه اجتناب‌ناپذير است- به كلى متفاوت است. خواننده عرائس البيان قبل از آن‌كه بتواند از آن استفاده تفسيرى ببرد، بايد با اصطلاحات عرفانى، ادبيات استعارى و بيش از حدّ انتزاعى او و تجارب عرفانى روزبهان آشنايى داشته باشد. اين تفسير متضمن تمام سور قرآنى است؛ يعنى از فاتحة الكتاب تا سوره ناس؛ جز آن‌كه روزبهان در اين تفسير به همه آيات نپرداخته است. بسيارى از آن‌ها را بدون اين‌كه توجهى داشته باشد، رها ساخته و به همين منوال گاهى در يك آيه، جزئى را به تفصيل شرح كرده و جزء ديگر را ناديده گرفته است. روش روزبهان در اين كتاب چنان است كه نخست آيه را مى‌آورد و پس از آن رأى و گفتار خويش را بيان مى‌كند و سپس به نقل گفتار بزرگان صوفيه مى‌پردازد. آثار عرفانى روزبهان بقلى تداعى‌كننده جهانى پررمز و راز و خيال‌انگيز است. تصور و استنباطى روشن از چنان جهانى - به‌ويژه براى اذهانى نامأنوس با آن زبان و ادبيات - به سادگى ميسر نمى‌باشد؛ زيرا اسلوب بيان و حتى محتواى چنين سخنانى از مقوله حرف‌هاى معمولى نمى‌باشد. بنا به سخن نوه او شرف‌الدين، درك و فهم سخنانى از اين دست، مستلزم استحضار در علوم باطن و [نيز] وقوف بر اصطلاحات ارباب تحقيق مى‌باشد. سبک او در نوشتن غالباً متكى بر فواصل موسيقى موزون و متقابل مى‌باشد و از تكرار كلمات يا جملات و عبارات و گاهى فقرات هم‌اندازه، ايقاعاتى جالب و نغز توليد مى‌كند و غالباً سجعى همانند ريتم موسيقى در اين فواصل به كار می‌برد. براى مثال ذيل آيه: و بشّر الذين آمنوا و عملوا الصالحات أنّ لهم جنات تجري من تحتها الأنهار... (و كسانى را كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته انجام داده‌اند مژده ده كه ايشان را باغ‌هايى خواهد بود كه از زير [درختان] آن‌ها جوى‌ها روان است) (بقره، آيه 25) چنين گفته است: «إن لأهل المعرفة، جنات، جنة العبودية و جنة الربوبية و جنة المعرفة و جنة المحبة و جنة القربة...». همچنين روزبهان در اين تفسير قدرت خويش را در ارائه اسلوبى رمزى -ضمن التزام به وحدت موضوع- نمايانده است؛ چنان‌كه گويى قبل از آن‌كه وى عالم يا مفسر و يا حتى عارفى باشد؛ او را در چهره هنرمندى مى‌نگريم كه روح هنر او مدخل عشق و جمال است كه در نهايت به سوى حقيقت رهنمون مى‌گردد. همه اين استعارات و رموز را در بيان خود به‌كار مى‌بندد، اما اين همه، حول محور دل و جان عارف است و بس. در همين مورد، وى ترجيح مى‌دهد كه مقصود خود را -با همين روش- به استناد آياتى ديگر از قرآن بيان كند تا به هر حال تفسير او از قاعده اساسى (القرآن يفسّر بعضه بعضاً) نيز پيروى كرده باشد. گزارش محتوا: روزبهان در مقدمه عرائس اين نكته را بيان مى‌دارد كه: «پس از گفتار خويش، سخنان نغز و اشارات دقيق استادانم را تبرکاً يادآور شدم». بر مبناى اين سخن، مى‌توانيم بنيان تفسير يا تأويل او را در اين اثر عرفانى به ياد ماندنى، طريقه صوفيه و اقوال عارفان محسوب داريم. روزبهان آبشخور يا شواهد تفسيرى خود را در ميان سخنان صوفيانى چون: جنيد بغدادى، شبلى، سهل تسترى، ابن عطاء آدمى، ابوبكر واسطى، ابوعبدالرحمن سلمى، ذوالنون مصرى، ابوعثمان معزى و نصرآبادى يافته و از اين بزرگان فراوان ياد كرده است. وى در مواردى نيز به سخنان امام على(ع)، امام صادق(ع) و امام رضا(ع) نيز استناد كرده و نام آن‌ها را در تفسير خود آورده است. جايگاه تربيتى- اخلاقى اين تفسير، جنبه مهم ديگر آن است. گرچه مباحث فنى-متافيزيكى فراوانى در اين تفسير عرفانى به چشم مى خورد، اما بهره‌هاى وافر اخلاقى آن نيز كم نيست. به ديگر سخن، اين تفسير از جنبه عملى و سير و سلوكى يكى از مهم‌ترين متون عرفانى به شمار مى‌آيد. روزبهان در مقدمه تفسير خويش پس از حمد الهى و بيان مقام قرآن و تبيين ابعاد متناهى آن، خاطرنشان مى‌سازد كه خداوند محتواى ظاهرى قرآن را به عالمان و حكما واگذار كرده و حقايق و اسرار مخفى آن را به بندگان خالص او بعد از ذكر اين موضوع مى‌گويد: چون اين نكته را يافتم كه براى كلام ازلى وحى، نهايتى از جنبه ظاهرى و باطنى وجود ندارد و احدى، به كمال و غايت معانى آن نرسيده است -زيرا تحت هر حرف از حروف آن دريايى از اسرار الهى و چشمه‌هايى از چشمه‌هاى انوار او وجود دارد - لذا به دقايق و لطايف و حقايق قرآن از رهگذر عرفان روى آوردم. در نظر شيخ روزبهان مدار و محور تأويل، فهم اشارات الهى در آيات قرآنى است. مستمسك نظريه وى، آيه شريفه: «سنريهم آياتنا في الآفاق و في أنفسهم حتى يتبين لهم انه الحق اَ وَ لَمْ يكف بربك أنّه على كل شىء شهيد» (سوره فصلت، آيه 53) مى‌باشد. بارى، اين روش يا قاعده، در تمام تفسير او جريان دارد. تأويل‌هاى روزبهان هم شامل مباحث عرفان نظرى و هم متضمن مباحث عرفان عملى و سير و سلوك مى‌شود. شيخ، به جنبه متافيزيكى قرآن اكتفا كرده و در تفسير خود، قرآن را بر يك محور كه قطب اولش فنا از دنيا و آخرت و قطب ديگرش فناى در خداست، تفسير و تأويل كرده است. با چنين نگرشى با آيات الاحكام نيز مواجه مى‌گردد و از اين قبيل آيات نيز تصويرى عارفانه ارائه كرده و بر تأويل بخشى از يك آيه، چه در آيات الاحكام و غير آن -كه با مبناى فطرى او هماهنگى تام دارد- اكتفا كرده است. بارى، اين روش يا قاعده، در تمام تفسير او جريان دارد. تأويل‌هاى وى هم شامل مباحث عرفان نظرى و هم متضمن مباحث عرفان عملى و سير و سلوك مى‌شود. شيخ، ضمن اعتقاد به مبانى تصوف و عرفان، به اصل مهم حضرات خمس نيز باور دارد. از فروع اين اصل مهم حضرتِ جامعه محمديه است. او اعتقاد خود را با تأويلى از آيه اول سوره نساء نشان مى‌دهد. سخن روزبهان در تأويل آيه‌اى در سوره فتح، بيانگر اعتقاد او به اصل وحدت وجود مى‌باشد. شيخ روزبهان بخش مهمى از تفسير خود را تطبيق و تأويل آيات قرآنى با عرفان عملى قرار داده است. كشف اين مهم با اندك كاوشى در تفسير او حاصل مى‌گردد. وضعيت كتاب: اين اثر به تحقيق احمد فريد مزيدى در سه جلد به چاپ رسيده است. جلد يكم شامل سوره فاتحه تا آخر سوره انفال، جلد دوم از سوره توبه تا آخر سوره مؤمنون، جلد سوم از سوره نور تا آخر سوره ناس مى‌باشد. وى در اين تحقيق به امور زير پرداخته است: آدرس دهى آيات به شيوه درون متنى. استخراج منابع أحاديث در پاورقى‌ها. تعليقه‌هاى توضيحى. فهرست اجمالى مطالب هر جلد در انتهاى آن آمده است. اين اثر توسط على بابايى به فارسى ترجمه شده است. مترجم توفيق بسيار در انتقال ادبيات قرن ششم و ادبيات فخيم عرفانى كسب كرده است. منتخبى از اين تفسير به نام «نبذة النفائس في انتخاب العرائس» در الذريعة نام برده شده است.
حاشية محي الدين شيخ زاده على تفسير القاضي البيضاوي - الجزء الاول (الفاتحة - البقرة: 39)
نویسنده:
محي الدين شيخ زاده محمد بن مصلح الدین مصطفی القوجوی الحنفی؛ ضبطه وصححه وخرج آیاته: محمد عبد القادر شاهین
نوع منبع :
کتاب , حاشیه،پاورقی وتعلیق , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
تفسير الراغب الاصفهاني - من سورة النساء آية ( 114 ) و حتى نهاية سورة المائدة
نویسنده:
الحسین بن محمد الراغب الاصفهانی؛ دراسة و تحقيق: هند بنت محمد بن زاهد سردار ؛ اشراف: محمد الخضر الناجي
نوع منبع :
کتاب , رساله تحصیلی , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مکه - عربستان: كلية الدعوة وأصول الدين - جامعة أم القرى ,
چکیده :
محقق در معرفی راغب اصفهانی وی را سلفی می داند و اظهار می دارد: «... وأنه شافعي المذهب سلفي العقيدة إلا أنه يؤول بعض الصفات، وهذا لا يقلل من أهمية الراغب ومكانته العلمية...» ////
تفسير الراغب الأصفهاني - من أول سورة آل عمران وحتى نهاية الآية 113 من سورة النساء (جزءان فی مجلد واحد)
نویسنده:
أبو القاسم الحسين بن محمد، المعروف بالراغب الأصفهاني؛ دراسة وتحقيق: عادل بن علي الشدي
نوع منبع :
کتاب , رساله تحصیلی , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ریاض - عربستان: مدار الوطن للنشر,
چکیده :
تفسير الراغب الأصفهاني، اثر ابوالقاسم حسین بن محمد بن مفضل بن محمد، معروف به راغب اصفهانى است كه نویسنده در آن، سوره آل عمران و بخشى از سوره نساء را به‌صورت ترتيبى تفسير كرده است. نام كامل كتاب عبارت است از: «تفسير الراغب الأصفهاني من أول سورة آل عمران و حتى نهاية الآية 113 من سورة النساء دراسة و تحقيقاً»./ اين اثر را عادل بن على شِدى، عضو هيئت علمى آموزشى دانشگاه ملك سعود، به‌عنوان پايان‌نامه دكترايش تصحيح و تحقيق كرده است. هرچند كتاب حاضر، به زبان عربى قديم نوشته شده، ولى مصحح، مقدمه مفصل و عالمانه‌اش را به زبان عربى جديد نوشته است. مصحح براى تصحيح و تحقيق اثر حاضر از تعداد قابل توجهى (574 كتاب) از منابع مهمّ قديم و جديد به زبان عربى استفاده كرده و از هيچ تلاشى دريغ نكرده است. / كتاب حاضر، از مقدمه مصحح و متن اصلى (شامل تفسير ترتيبى قسمتى از قرآن در دو جلد: 1. از آغاز سوره آل عمران تا پايان آيه 123؛ 2. از آيه 124 سوره آل عمران تا پايان و از آغاز سوره نساء تا آيه 113)، تشكيل شده است. روش نویسنده بيشتر ادبى است و به مباحث لغت و صرف و نحو اهتمام خاصى نشان داده است، هرچند گاه وارد مباحث كلامى هم شده است. / درباره محتواى اين اثر، چند نكته گفتنى است: مصحح در بحثى تحت عنوان «تحديد نوعية تفسير الراغب»؛ يعنى «تعريف روش و گرايش تفسيرى راغب اصفهانى»، تفسير را به دو بخش (تفسير به مأثور و تفسير به رأى) تقسيم كرده و پرسيده است: تفسير راغب اصفهانى به كدام‌يك گرايش دارد؟ او قبل از پاسخ به اين پرسش، ماهيت اين دو نوع تفسير را توضيح داده است و مشخص كرده كه تفسير به مأثور، شامل تفسير قرآن به قرآن، تفسير قرآن به سنت و تفسير قرآن با منقولات از صحابه و تابعيان مى‌شود و تفسير به رأى خود بر دو قسم است: جايز و مذموم. تفسير به رأى جايز، عبارت است از تفسير قرآن با استفاده از اجتهاد بعد از آنكه مفسّر زبان عربى و... را بشناسد و همچنين به اسباب نزول قرآن و ناسخ و منسوخ و ساير موارد قرآنى آگاه شود؛ اما تفسير به رأى مذموم عبارت است از تفسير قرآن بر اساس هوا و هوس و ظنّ و گمان و بدون مراجعه به ادلّه شرعى و قوانين لغت و اصول شريعت و... آنگاه مصحح تصريح كرده است كه اگر ما به آنچه راغب درباره تفسير به رأى و تفسير به مأثور گفته بنگريم، مى‌يابيم كه او راه ميانه را برگزيده و علومى را كه آگاهى بر آن براى تفسير قرآن لازم است، ده مورد برشمرده است: علم لغت، اشتقاق، نحو، قرائات، سير، حديث، اصول فقه، احكام، كلام و علم موهبت. و افزوده است هر كسى كه اين ده علم را دارا باشد از زمره «تفسيربه‌رأى‌كنندگان» خارج است... مصحح سرانجام تصريح كرده است كه مى‌توان گفت كه روش راغب اصفهانى در اين تفسير، تفسير به رأى است، ولى البته از آن نوع تفسير به رأى كه جايز است؛ زيرا اين اثر، هرچند شامل تفسير به مأثور (تفسير قرآن به قرآن و تفسير قرآن به سنت و تفسير قرآن به اقوال صحابه و تابعين) است، ولى به آن اكتفا نكرده و در هر آيه‌اى كه تفسير كرده به آن ملتزم نشده و اقوال همه صحابه را نياورده، بلكه از اعيان و بزرگان صحابه مطالبى نقل كرده كه بيشتر از دوازده صحابى نيست و از سويى از قبيل تفسير به رأى مذموم نيست؛ زيرا قرآن را بر اساس هوا و هوس و ظن و تخمين تفسير نكرده و بر طبق علم به ادله شرعى مانند كتاب و سنت و گاه با كمك گرفتن از اقوال صحابه و تابعان تفسير كرده و بر طبق قوانين لغوى حركت كرده و به ساير علومى كه براى تفسير لازم است نيز متعهد شده و به اين ترتيب تفسير او از تفسير به رأى مذموم خارج شده است... نویسنده در اين تفسير گاه وارد مباحث كلامى شده و بيشتر به مباحث ادبى اهتمام ورزيده است. او در مورد معناى «ابيضاض» و «اسوداد» در آيه «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إيمانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُون» ...، چنين نوشته است: سفيد شدن صورت، عبارت است از شادى و سياه شدن صورت، عبارت است از غم..... نویسنده در تفسير آيه «وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِيماً» ...، چنين نوشته است: «عامل السوء» و «ظالم النفس»، هرچند به يك معنا بازمى‌گردند، ولى به اعتبار دو حالت، ذكر شده است و گفته شده كه عملكرد سوء اشاره به گناهان صغيره است و ظلم به نفس، اشاره به گناهان كبيره../ براى كتاب حاضر، در پايان جلد دوم افزون بر فهرست مطالب، فهرست‌هاى فنى متعددى (آيات، احاديث پيامبر(ص)، آثار، اعلام ترجمه‌شده، اشعار، قبائل و جماعات، اماكن و مواضع و بلدان، فرق و مذاهب و اديان، كلمات ناآشنايى كه تفسير شده‌اند، فوائد نحوى و لغوى و بلاغى) و نيز فهرست منابع فراهم شده است. / كتاب حاضر، مستند است و مصحح ارجاعاتش را به‌صورت پاورقى آورده است. در اين ارجاعات، گاه نام و نشان آيات را ذكر كرده... و البته گاهى نشانى منبع لغوى يا تفسيرى را آورده، ولى فراموش كرده شماره سوره و آيه مورد نظر را بياورد... و گاه توضيحى ادبى و تفسيرى افزوده... و گاه لغتى را معنا كرده... و.../ مصحح در مقدمه عالمانه‌اش كه تاريخ و مكان نگارش آن را مشخص نكرده، بر چند نكته تأكيد كرده است: از توفيقات الهى و حُسن تقدير او براى بنده اين است كه عوامل پژوهش در علوم شرعى و به‌ويژه علوم مربوط به قرآن كريم را برایم فراهم ساخت و از بزرگ‌ترين و مفيدترين اين علوم، علم تفسير است و خدا براى من دستيابى به نسخه خطى تفسير راغب اصفهانى را ميسر ساخت، در هنگام ديدار از كتابخانه سليمانيه در تركيه در اوايل سال 1416ق؛ پس شروع به خواندنش كردم و آن را تفسيرى مفيد و پُرفايده و سرشار از نكات يافتم، به‌ويژه در زمينه معانى و مترادفات و تركيب‌هاى لغوى و ساختارهاى بلاغى. بعد از استخاره و مشورت، عزم خود را جزم كردم تا بخشى از اين تفسير را براى دريافت درجه دكترا در بخش «كتاب و سنت» دانشكده دعوت دانشگاه اُمّ القرى تحت عنوان «تفسير الراغب الأصفهاني من أول سورة آل عمران و حتى الآية 113 من سورة النساء دراسة و تحقيقا» تحقيق كنم. / عوامل انتخاب اين موضوع: الف)- اين بخش، تحقيق و تصحيح نشده و همچنان اسير در كتابخانه‌ها باقى مانده بود؛ ب)- تبحّر راغب اصفهانى در علوم بلاغت، نحو، اشتقاق، معانى و بيان؛ به‌طورى‌كه هيچ متخصصى از صاحب‌نظران تفسير و علوم قرآن از كتاب او (مفردات ألفاظ القرآن) بى‌نياز نيست..... و سپس نویسنده به روزگار راغب و زندگى شخصى او پرداخته و بعد زندگى علمى و آثار او را معرفى كرده... و آنگاه در بحثى بسيار مفصل و عالمانه كتاب حاضر و روش نویسنده را شناسانده و با زمخشرى، ابن عطيه و بغوى مقايسه كرده است... همچنين مصحح تصاويرى از نسخه‌هاى خطى تفسير راغب اصفهانى نسخه كتابخانه اياصوفيا و طوبقبواى، را آورده است...//////
ترجمه تفسیر «مقتبس الانوار من الائمه الاطهار»
نویسنده:
محمد مومن‌ مشهدی؛ مترجم: قربانعلی محمدی‌مقدم
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
مشهد - ایران: آهنگ قلم,
چکیده :
‌ایـن تـفـسیر به زبان عربی و بر اساس مشرب اخباری تدوین شده و در شرح و بیان آیات از تفسیر مجمع البیان بهره گرفته شده است. تـفسیر مزبور دارای دیباچه و مقدمه در چند فصل می‌باشد: فصل اول، در عدم تواتر قرآن و اینکه قرآن منزل بر پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بوده است. فـصـل دوم: در عـدم جـواز تـفـسیر قرآن بجز از طریق احادیث و روایات وارده از طریق خاندان عصمت و نبوت و ائمه اطهار (علیهم‌السّلام). فصل سوم: در بیان وجوب عمل به اخبار بدان شکل که علمای اخباریون بیان می‌کنند. و خاتمه: در بیان جواز اراده معانی متعدده حقیقی و مجازی از الفاظ قرآن کریم می‌باشد و بعد به تفسیر سوره الفاتحه پرداخته و بعد سوره بقره را تفسیر نموده است. و پـایان مجلد اول سوره اعراف است سپس آغاز مجلد دوم از سوره انفال می‌باشد و هنگامی که به آیه ۲۴ رسیده اجل به او مهلت تکمیل نداده است. نسخه‌ای به خط نسخ سید علی استرآبادی که به امر مفسر پاک نویس می‌کرده در ۱۰۷۷ ق از برای مفسر طلب مغفرت نموده و این نسخه که دارای حواشی به خط مفسر و به امضاء (منه عفی عنه) دارد از مخطوطات کتابخانه مدرسه سپهسالار می‌باشد. ترجمه‌ی این تفسیر توسط قربانعلی محمدی مقدم انجام و تا به حال در قالب 3 جلد، توسط انتشارات آهنگ قلم منتشر شده و محمدی مقدم، کار ترجمه را به وسیله تصحیح و بازگردانی از روی نسخه خطی این کتاب انجام داده است.
تفسير خلاصه منهج الصادقين: خلاصة المنهج
نویسنده:
ملا فتح‌الله كاشانى؛ تصحیح: میرزا ابوالحسن شعرانی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
چکیده :
تفسير خلاصه منهج الصادقين - خلاصة المنهج، به زبان فارسى، اثر ملا فتح‌الله كاشانى، خلاصه كتابى ديگر از همين نویسنده با عنوان «منهج الصادقين في الزام المخالفين»، مى‌باشد كه به تفسير قرآن كريم، اختصاص يافته است. انگيزه مؤلف در نگارش اين تفسير، علاوه بر نوشتن تفسيرى جامع براى فارسى‌زبانان، واكنش نسبت به روش كاشفى سبزوارى، صاحب تفسير «مواهب عليه» بود كه در تفسيرش به روايات اهل‌بيت(ع) توجهى نكرده و وابستگى خود به شيعه و اهل‌بيت(ع) را بروز نداده بود و كاشانى، در واكنش به روش وى، به‌مناسبت‌هاى مختلف، مباحث كلامى در زمينه حقانيت شيعه و فضايل اهل‌بيت(ع) را مطرح نموده است. وى، مقصود اصلى خود را از نگارش اين تفسير، تبيين راه ائمه(ع) و ارائه برهان عليه مخالفين عنوان نموده است. آقاى معرفت، درباره اين اثر مى‌گويد: «منهج الصادقين، تنها شرح و تفسير قرآن نيست، بلكه تفسيرى جامع و مشتمل بر مباحث مختلف و متنوع، به زبان فارسى است... متن را با نثرى شيوا و روان نوشته است و هر جا كه مناسب ديده، از اخبار و روايات اهل‌بيت(ع) كمك گرفته است». در كتاب طبقات مفسران شيعه، درباره اين اثر، چنين آمده است: «... تلاش اين تفسير بر اين است كه حجت هر گروهى را از آيات قرآنى متذكر و نكات ادبى و قرائتى آن را يادآور شود». / ساختار: كتاب، در شش جلد تدوين شده و تفسير سوره‌ها در مجلدات شش‌گانه آن، به ترتيب، به شكل زير است: جلد ا- از ابتدا تا آيه پنجاه و چهارم سوره مائده؛ جلد2- از آيه پنجاه و پنجم مائده تا شصت و هشتم سوره يوسف؛ جلد3- از آيه شصت و نهم سوره يوسف تا سى و پنجم سوره نور؛ جلد4- از آيه سى و ششم سوره نور تا پنجاه و چهارم سوره سبا؛ جلد5- از آيه پنجاه و پنجم سوره سبا تا چهاردهم سوره حجرات؛ جلد6- از آيه پانزدهم سوره حجرات تا پايان قرآن. / اين اثر، از جمله تفاسير ترتيبى است كه مى‌توان آن را واعظانه ناميد، زيرا زبانى عاميانه داشته و در آن، به داستان و قصه، بسيار توجّه شده است. شيوه كار نویسنده، تقطيع آيات است؛ يعنى وى، آيات را به سبک تفسير كاشفى تقطيع مى‌كند و آنها را به‌صورت جداگانه به فارسى برمى‌گرداند؛ به‌طورى كه مراجعه كننده مى‌تواند با حذف روايات و نقل‌قول‌هاى تفسيرى و ادبى، يك ترجمه فارسى از قرآن را به سبک دوره صفويه از «منهج الصادقين» استخراج كند. / گزارش محتوا: قصّه‌محورى، تنوّع در مطالب، ذكر روايات بدون سند و عدم نقد متن و سند روايات، از ويژگى‌هاى اين تفسير واعظانه مى‌باشد. در اين تفسير، معادل فارسى مفردات قرآن، به‌صورت جداگانه ذكر شده و غالبا مفسّر از منابع مورد استفاده خود نامى نبرده و يا صرفا به ذكر نام گوينده يا نام كتاب مورد استفاده، بسنده كرده است. وى، به نقل داستان‌ها و قصص مربوط به انبياء و احوال معاد و پس از مرگ، توجه زيادى كرده است. وى، در آغاز هر سوره، بحث كوتاهى در مكّى يا مدنى بودن آيات دارد، سپس به استناد قول ابى بن كعب، فضيلت قرائت هر سوره را بيان، آن‌گاه شأن نزول سوره يا شأن نزول اولين آيه آن سوره را نقل كرده است. بحث‌هاى لغوى و ادبى را معمولاً قبل از روايات مطرح مى‌كند و در نهايت، مجموعه زيادى از احاديث و روايات مناسب با آيه را نقل مى‌كند. بحث‌هاى كلامى، آن هم به منظور دفاع از كلام شيعه و نقل اختلافات فقهى و دفاع از فقه شيعه به تناسب آيات، مورد توجّه مفسّر است. نویسنده، در مقدمه، پيرامون طريقه جمع آيات سخن گفته و معتقد است كه جمع آيات در سوره‌ها و ترتيب آيه‌ها، در عهد خود پيامبر(ص) و به دستور ايشان بوده و اينكه فلان سوره بزرگ است و فلان سوره كوچك، در آغاز سوره‌اى حروف مقطعه هست و در آغاز سوره‌اى نيست، در آنكه هست چه حروف است، اسامى سوَر و اينكه هر سوره مَبدُوّ به بسم اللّه است جز برائت، همه و همه به امر آن حضرت(ص) بوده و هر سوره را به نام و نشان، گروه بى‌شمارى از مسلمانان جزيرة العرب نوشته يا از بر داشتند و اينكه مى‌گويند اميرالمؤمنين(ع) خواست قرآن را جمع كند، مقصود، جمع سوره‌هاست در يك مجلد، نه جمع آيات متفرقه و تشكيل دادن سوره كه يكى از ادله آن، اين است كه در اخبار پيامبر(ص)، بسيارى از نام سوره‌هاى قرآن آمده و فضايلى براى آنان ذكر شده است، مانند سوره يس، البقره و... وى، قرآن را نيازمند به مبيّن و مفسّر ندانسته و بر اين گفته خود، چندين دليل آورده است: خداوند، استنباط معنا از قرآن را مدح و ترك تدبّر در آن را نكوهش كرده است؛ قرآن به زبان عربى روشن نازل شده تا با تكيه بر تدبّر و تفكّر، معنى آن مفهوم شود؛ رسول خدا(ص) قرآن را مبناى عرضه حديث قرار داده تا صحّت و سقم حديث با قرآن مشخص شود. وى، معتقد است كه هر سه دليل، نشان‌گر آن است كه فهم قرآن به كمك خود قرآن ممكن است. وى، در توضيح حديث«من فسّر القرآن برأيه و اصاب الحق فقد اخطأ» و حديث«تفسير القرآن لا يجوز الا بالاثر الصحيح و النصّ الصريح» كه تفسير قرآن را به عهده روايات مى‌گذارد، معتقد است كه اين دو حديث و امثال آن، در مجمل و متشابه است؛ يعنى فهم آيات مجمل و متشابه در گرو روايات است، ولى بقيه آيات، از نظر معنا، مفهوم است و براى فهم آنها به روايت نيازى نيست. شايد بتوان اين تفسير را بعد از تفسير ابوالفتوح، بهترين و جامع‌ترين تفسير فارسى تأليف شده تا آن زمان دانست. مؤلف، در تفسير خود، مباحث مختلف كلامى، فقهى و... را مطرح كرده است و به نكات ادبى، روايات و شأن نزول استناد كرده، ولى استفاده از هر يك از اين مستندات در تفسير او، به يك اندازه نبوده است. وضعيت كتاب: كتاب، توسط ابوالحسن شعرانى تصحيح شده و فاقد هر گونه فهرست و پاورقى مى‌باشد.
تفسير القرآن العظيم: تفسير ابن كثير (طبع دار ابن حزم - مجلد واحد)
نویسنده:
إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي الدمشقي
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت - لبنان: دار ابن حزم للطباعة والنشر والتوزیع,
چکیده :
تفسیر ابن کثیر: ابوالفداء، عماد الدین اسماعیل بن عمرو بن کثیر دمشقی (متوفای 774) فقیه، مورخ و مفسر مشهور؛ در تفسیر و تاریخ پیرو طبری بوده است. وی از ملازمان شیفته ابن تیمیه بود و در راه پیروی و دفاع از او آزار بسیار دید. ابن کثیر هفتاد سال عمر کرد و در اواخر عمر نابینا شد. پس از مرگ نیز در گورستان صوفیه کنار استادش به خاک سپرده شد. تفسیر ابن کثیر از معروفترین و شناخته شده ترین تفاسیر نقلی بازمانده از سالهای متأخر دوران پیش است. ابن کثیر، به شیوه ابن عطیه، تفسیر طبری را اصل قرار داده و در نقل احادیث و اقوال و آراء، درایت را در کنار روایت به کار گرفته و بلکه بر خلاف ابن عطیه، به تفصیل و با صراحت، به نقد و تحلیل روایات تفسیری پرداخته است و موضوعات و اسرائیلیات را تا حدود زیادی مشخص و پرهیز از آنها را گوشزد کرده است و از پیشگامان این راه شمرده می شود. مقدمه کوتاهی هم مشتمل بر مطالب مربوط به شناخت راه تفسیر صحیح بر آن نوشته است که بیشتر آن را از مقدمة فی اصول التفسیر ابن تیمیه اقتباس کرده است. این تفسیر، نزد اهل سنت اعتبار والایی دارد و در حد خود منصفانه است و مورد عنایت همگان قرار گرفته است. مفسر، در این تفسیر به شیوه ای مطلوب که بر اساس آن باید قرآن را تنها با قرآن و آراء سلف صالح تفسیر کرد و از هرگونه اعمال رأی و اجتهاد که صرفا مستند عقلی داشته باشد دوری جست، عمل کرده است. شیوه ای که ضمن التزام به قرآن و سنت با نقد و ترجیح و اعمال نظر هم منافاتی ندارد و بدین جهت مورد پسند گذشتگان قرار گرفته است. ابن تیمیه به این دلیل از تفسیر طبری توصیف می کند و آن را أصح تفاسیر می شمرد که - در آن - گفتار سَلَف با سندهای ثابت و قابل اعتماد نقل شده و از آراء بدعت آمیز تهی است. محیی الدین خطیب در پاورقی تفسیر ابن کثیر می گوید: کتابخانه اسلام، پس از صدور چنین فتوایی از شیخ الاسلام ابن تیمیه، به تفسیر شاگرد برومندش عمادالدین ابن کثیر که مانند خلاصه ای از تفسیر طبری است و بیشترین بهره را از آن برده و بر آن اعتماد کرده است آراسته گردید؛ بنابراین، هر کس به تفسیر طبری دسترسی ندارد، تفسیر ابن کثیر او را بی نیاز می سازد؛ چون (این تفسیر علاوه بر نکته یاد شده) از آلودگیهای تفاسیر متأخر مبراست. شیوه ابن کثیر در تفسیر؛ شیوه تفسیر ابن کثیر - تقریبا - همان شیوه تفسیر طبری است. او ابتدا آیه یا آیاتی را می آورد و طبق اخبار و آثار وارد، آنها را تفسیر می کند و به قرائت و مسائل لغوی و ادبی می پردازد و اگر شبهه ای باشد، آن را به صورت سوال مطرح می سازد و بر وفق روایات سلف بدان پاسخ می دهد و در صورت تعارض و اختلاف اقوال به جرح و تعدیل آنها پرداخته، وجه ارجح را بیان می کند. ویژگی این تفسیر آن است که در آن، بر خلاف تفسیر طبری به بررسی سند توجه کامل شده و یک یک سندها مورد ارزیابی قرار گرفته و صحیح و ضعیف و حسن و غریب مشخص گردیده است؛ که از توانایی فراوان مفسر در این خصوص حکایت می کند و علاوه بر زدودن غبار اسرائیلیات از چهر تفسیر که بدان اشاره شد، بر ارزش این تفسیر نیز می افزاید؛ بدین جهت این تفسیر اعتبار خاصی نزد همگان یافته است. او، به عنوان نمونه، داستان هاروت و ماروت را - بدان گونه که مفسران آورده اند - با دلایل عصمت ملائکه در تضاد می بیند و معتقد است که اگر هم بناچار آن را بپذیریم، باید آن را همانند ماجرای ابلیس - که جزو ملائکه بود - یک امر استثنایی و تخصیص در عام بگیریم. سپس داستان را از مسند احمد می آورد که از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است؛ با این حال، در صحت سند و اینکه پیامبر چنین سخنی گفته باشد تشکیک می کند و در پایان، آن را امری غریب می شمارد. روایت را با دو سند دیگر هم ذکر می کند و آنها را نیز غریب (بدون پشتوانه عقل و نقل) می داند و در نهایت می گوید: نزدیکترین احتمال، آن است که این سخن، سخن کعب الاحبار است که به دست عبدالله فرزند عمر بن الخطاب رواج یافته است؛ نه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم. بنابراین، حدیث یاد شده جزو مطالبی است که کعب الاحبار از کتب بنی اسرائیل بیرون کشیده است. (البته ابن خلدون یادآور شده که این گونه داستانهای خرافی، از شایعات عامیانه اسرائیلی است که در میان عوام بنی اسرائیل رواج داشته؛ و هرگز به تورات یا کتب دیگر آنان استناد ندارد.) ابن کثیر، سپس آثار وارده از صحابه و تابعان؛ از جمله، گفتاری را که به امیر مؤمنان (علیه السلام) نسبت داده اند بدین مضمون که او زهره را لعنت کرد؛ چون دو فرشته الهی را فریفته بود؛ می آورد و در پی آن می گوید: این نیز درست نیست و شدیدا مورد انکار است. از ابن مسعود و ابن عباس و مجاهد نیز روایت می کند و درباره روایت مجاهد می گوید: سند خوبی دارد که به عبدالله بن عمر منتهی می شود و چنانکه پیشتر گفتیم، او نیز آن را از کعب الاحبار گرفته است. در پایان می گوید: داستان هاروت و ماروت - به شکل منحرف آن - از گروهی از تابعان نقل شده است و بسیاری از مفسران سلف و خلف آن را بازگو کرده اند و ریشه اصلی آن، به اخبار بنی اسرائیل باز می گردد؛ زیرا حتی یک حدیث صحیح السند که از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده باشد درباره آن وجود ندارد. پیامبری که صادق و مصدق و معصوم است و ما ینطق عن الهوی. چه شایسته سخن گفته و راه تحقیق را - که بیشتر مفسران از آن غفلت ورزیده اند - پیش گرفته است. همچنین داستان گاو بنی اسرائیل را همان گونه که مفسران آورده اند - به تفصیل - نقل می کند و به دنبال آن می گوید: این داستان بدین گونه، از عبیده و ابوالعالیه و سدی و دیگران نیز با تفاوتهایی، نقل شده است که ظاهرا همه، آن را از کتب بنی اسرائیل گرفته اند و گمان کرده اند جزو مطالبی است که روایت آن جایز است؛ در حالی که نزد ما، جز آنچه با حق مطابق است، قابل اعتماد نیست. در تفسیر سوره ق نیز از برخی از گذشتگان نقل می کند که قاف کوهی است که زمین را فرا گرفته است سپس می گوید: شاید این هم از خرافات بنی اسرائیل باشد و اضافه می کند: به نظر می رسد، این گونه گفتارها، جزو بافته های برخی از زنادقه باشد که خواسته اند مسائل دینی را برای مردم وارونه جلوه دهند. چنانچه در همین امت، پس از وفات پیامبر دیری نپایید که با وجود علما و دانشمندان و پیشوایان بزرگ که هنوز در میان امت وجود داشتند دروغها و افتراهای فراوان به شخص پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نسبت داده شد؛ چه رسد به بنی اسرائیل که زمانی دراز بر آنان گذشته و دگرگونیهای بسیار در شریعت و آیینشان رخ داده است. پیمودن راه میانه؛ به این نکته باید توجه داشت که ابن کثیر، برخلاف شیوه استادش ابن تیمیه، سعی نکرده بر موارد دال بر فضیلت خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرده افکند؛ بلکه در این زمینه راه اعتدال پیموده است. در مواردی از تاریخ و تفسیرش به این میانه روی بر می خوریم؛ از جمله در ذیل آیه مودت ذوی القربی (سوره شوری 42: 23) از بخاری و دیگران روایت می کند که مقصود از قربی بستگان پیامبرند. از طریق سدی نیز داستان مرد شامی و امام زین العابدین (علیه السلام) را - هنگام اسارت او - در شام نقل می کند؛ بی آنکه بر آن نقصی بگیرد. از طریق ابن جریر هم از ابو اسحاق سبیعی روایت می کند که: از عمرو بن شعیب (یکی از بزرگان تابعی) پرسیدم قربی کیستند؟ گفت: بستگان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم؛ و بر این روایت نیز ایرادی نمی گیرد. او درباره روایاتی که نزول آیه را در مدینه می پندارند اشکال می گیرد و می گوید: ما منکر آن نیستیم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نسبت به اهل بیت سفارش مکرر و أکید کرده است و بایستی با آنان از در احترام و اجلال برآییم؛ زیرا اینان ذریت طاهره و شریفترین خانواده در پهنای زمین هستند و فخرا، حسبا و نسبا بر همه برتری دارند.... آنگاه به احادیث ثقلین می پردازد و بر لفظ و عترتی أهل بیتی تأکید و روایات فراوانی در این زمینه نقل می کند و می افزاید: ما بقی سخن را در ذیل آیه تطهیر آوردیم. در ذیل آیه تطهیر (سوره احزاب 33: 33) این گفته را که این آیه تنها درباره زنان پیغمبر نازل شده در درجه دوم اعتبار می داند؛ گرچه سبب نزول آیه باشد و شمول آیه را ارجح می شمارد. آنگاه به روایات انبوهی که حدیث پنج تن آل عبا را مطرح کرده است می پردازد و آنها را از طرق متعدد - که بیشتر صحت سند دارند - به تفصیل نقل می کند و در تأیید آن به حدیث ثقلین (و نظریات مختلف مربوط به آن) نیز می پردازد. کسی از مفسران عامه را ندیدم که درباره آن، بدین گستردگی سخن بگوید. با این وصف، شیخ او ابن تیمیه در حدیث مربوط به تفسیر قربی به قربای پیامبر تشکیک و در نهایت آن را تکذیب می کند و می گوید: چنین حدیثی اصلا در کتب معتبر وجود ندارد. با آنکه ابن کثیر این معنا را از طریق بخاری از سعید بن جبیر و نیز از سدی، از طبری، درباره حدیث مربوط به ماجرای امام سجاد (علیه السلام) و مرد شامی - بدون تردید در سند - نقل می کند. همچنین حدیث ثقلین را در رابطه با ثقل اصغر (عترت) انکار می کند و دلالت آن را بر فرض صحت، مورد مناقشه قرار می دهد؛ با آنکه ابن کثیر این روایت را نیز به طرق مختلف و با صراحت کامل می آورد؛ ولی - ابن تیمیه - در خصوص آیه تطهیر، نتوانسته است ایرادی بگیرد و تنها راه تأویل را پیش گرفته است. از این گونه موارد که ابن تیمیه بی پروا و بدون مبنا به رد و نقض احادیث صحاح پرداخته است بسیار است.
  • تعداد رکورد ها : 151