ترجمه ماشینی:
«چرخش الهیاتی» در فلسفه قارهای و «روی به پولس» در فلسفه سیاسی باعث بازگشت به الهیات رادیکال شده است، سنتی که میراث فلسفی آن را میتوان در مرگ خد
... دا که در آثار نیچه و هگل اعلام شده است، ردیابی کرد. الهیات ساختارشکن جان دو کاپوتو و الهیات ماتریالیستی اسلاوی ژیژک دو الاهیات رادیکال هستند که به بررسی معنای گذر از مرگ خدا و کنار گذاشتن این تجربه به عنوان خاص مسیحی می پردازند.
الاهیات رادیکال و مسیحیت نوظهور نشان می دهد که چگونه این الهیات در حال دگرگونی اعمال مذهبی روزمره از طریق بررسی آثار پیتر رولینز و کستر بروین هستند، دو شخصیتی که در حاشیه بیان معاصر دینداری غربی به نام مسیحیت نوظهور هستند. نویسنده از تحلیل خود از هر چهار چهره استفاده می کند تا استدلال کند که اعمال ساختارشکن می تواند جوامع مذهبی را قادر سازد تا بخشی از یک جمع ماتریالیستی گسترده تر شوند که در آن مرگ خدا همچنان طنین انداز می شود. این کتاب با پیش بردن مرزهای روش شناختی فلسفه دین از طریق بررسی اعمال دینی به عنوان محل دلالت فلسفی، محققان و دست اندرکاران را به یک گفتگو به چالش می کشد تا گفت و گوی جدید و سخت تری بین نظریه و عملکرد داشته باشند.
بیشتر