جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3
خودگرایى و دگرگرایى در فلسفه اخلاق
نویسنده:
ریچارد کرات
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
هنرى سيجويك (HenrySidgwick) خودگرايى (egoism) را نظريه اى اخلاقى مى داند كه شبيه با سودگرايى (utilitarianism) است. سودگرايان بر آن هستند كه فرد بايد در صدد حداكثر كردن خير و خوبى همه انسان ها در جهان باشد. در عوض، خودگرايان معتقدند كه تنها خوبى اى كه فرد بايد در نهايت به دنبال آن باشد، خوبى خود اوست. بايد اين نوع از خودگرايى را (كه غالبا «خودگرايى اخلاقى» خوانده مى شود) از اين فرضيه تجربى كه انسان ها درصدد حداكثر كردن خوبى خودشان هستند (خودگرايى روان شناختى)، تمييز نهاد. خودگرايى اخلاقى، مى تواند با رفتارى كه به نفع ديگران است موافق باشد؛ چرا كه غالبا بهترين راه براى ارتقاى خير و خوبى روابط مشترك است، اما خودگرايان نمى توانند توجيه دگرگرايانه براى اين گونه مشاركت ها را بپذيرند. در واقع، دگرگرايى خير ديگران را صرفا به خاطر خود ايشان مى خواهد، در حالى كه خودگرايان تأكيد مى كنند كه هدف غايى انسان بايد صرفا خير خودش باشد. يكى از شيوه هاى دفاع از خودگرايى اخلاقى اين است كه خودگرايى روان شناختى اثبات شود و آن گاه گفته شود كه الزام ها و تكاليف ما نمى توانند فراتر از توانايى هاى ما باشند. در واقع، اگر ما [ذاتا خودگرا هستيم و] گريزى از حداكثر كردن رفاه و خوشى خود نداريم، نبايد خود را پاى بند معيارى بدانيم كه خواستار خودخواهى كمترى است، اما اين دفاع به طور گسترده اى رد شده است؛ چرا كه خودگرايى روان شناختى برداشت بسيار ساده انگارانه اى از رفتار آدمى است. علاوه بر آن، خودگرايى ناقض درک ما نسبت به بى طرفى (و انصاف) است و هيچ واقعيتى درباره خود فرد نيست كه خارج كردن منافع ديگران را از هدف غايى فرد توجيه كند. اما نوع متفاوتى از خودگرايى وجود دارد كه در جهان باستان رشد و نمو يافته و اين نقد آسيبى به آن نمى رساند. بر اساس اين نوع خودگرايى، خير فرد عمدتا يا منحصرا متضمن عمل فضيلت آميز مى باشد و بنابراين، چنانچه منافع شخصى به درستى درک شود، بهترين راهنماى ما خواهد بود.
تحلیلی از شهودگروی اخلاقی هنری سیجویک و نقدی بر آن
نویسنده:
علی اکبر عبدل آبادی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
چکیده :
در این مقاله خواهم کوشید که با روشی تحلیلی - انتقادی، ابتدا با تکیه بر تحلیل انتقادب هنری سیجویک از اخلاق مبتنی بر فهم عرفی - که وی آن را «شهودگروی جزمی نگرانه» نامیده است- و نیز با بیان اصول اخلاقی ای که وی آنها را بدیهی و کاملا معتبر دانسته است، تحلیلی از مفاد شهودگروی اخلاقی وی به دست دهم و سپس با تاملاتی انتقادی در اصول اخلاقی بدیهی و کاملا معتبر مورد نظر سیجویک نشان دهم که آیا آن اصول به راستی اصولی بدیهی و کاملا معتبرند یا اینکه فاقد بداهت و اعتبار مطلق اند و سیجویک آن ها را به خطا اصولی بدیهی و کاملا معتبر انگاشته است؟
صفحات :
از صفحه 103 تا 118
نسبت نظریه عدالت جان رالز با فلسفه اخلاق کانت و فلسفه حق هگل
نویسنده:
عسکر دیرباز، هژیر مهری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: دانشگاه اصفهان,
چکیده :
پس از کتاب معروف کارل پوپر در زمینه فلسفه سیاسی و در حمایت از آموزه های لیبرال با عنوان «جامعه باز و دشمنانش»، مشهورترین نظریه از جان رالز، استاد فلسفه سیاسی دانشگاه‌ هاروارد است که در کتابی با عنوان «نظریه ‌ای در باب عدالت» در سال 1971 منتشر شد. این کتاب دربر گیرنده مقالات چندی است که نهایتا به شکل یک کتاب عرضه شده و مخاطبان پرشماری در دانشگاه و مجلات تخصصی، به ویژه در کشورهای انگلیسی زبان یافته است. کتاب رالز، بر اساس رهیافت اخلاقی - سیاسی به چالش با مباحث رایج، از جمله دیدگاه سودگرایان پرداخت. رالز از نظریات جان استوارت میل، دیوید هیوم و بحث اخلاقی سیجویک که مباحثی کاملا رایج و جا افتاده محسوب می ‌شد، فراتر رفت و بر اساس سنت اخلاقی قرار دادگرایی، نظریه وظیفه گرایی کانت و فلسفه حق هگل به طراحی نظریه خود پرداخت و مجددا مفاهیم هنجاری را در سنت فلسفه سیاسی غرب احیا نمود. کتاب «نظریه عدالت» به واسطه استناد وسیع به علوم مختلف اجتماعی، مخاطب ‌های بسیاری را به خود جلب کرد. این نظریه خوانندگان وسیعی از رشته ‌های مختلف، از روانشناسی گرفته تا اقتصاد و مباحث اخلاقی پیدا کرد. مبحث انتخاب شده از آن جهت است که رالز بارها در کتابش نظریه خود را کانتی خوانده و نامی از هگل نیاورده است، در این مقاله بر زوایای پنهان تاثیر فلسفه حق هگل در نظریه او و همچنین بر نظرهای برخی مفسران رالز درباره این تاثیرپذیری، متمرکز خواهیم شد.
صفحات :
از صفحه 53 تا 72
  • تعداد رکورد ها : 3