جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 46
سول کریپکی: نام‌گذاری و ضرورت
نویسنده:
جان‌پی برجس؛ ترجمه: مهدی جنگجو
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: زندگی روزانه,
چکیده :
«سول کریپکی؛ نام گذاری و ضرورت» نوشته جان پی.برجس از مجموعه متون محوری فلسفه است که فلسفه را از طریق بررسی و تفسیر آثار بنیادین آن روایت می‌کند. این جلد درباره کتاب «نام گذاری و ضرورت» اثر سول آرون کریپکی، فیلسوف و منطق‌دانِ آمریکایی متولد ۱۹۴۰ است. از سالِ ۱۹۶۰ که کریپکی نخستین مقاله‌هایش را منتشر کرد تا به امروز، تاثیرِ بسیار ژرفی در منطقِ ریاضی، فلسفهٔ زبان، فلسفه ریاضی، متافیزیک، معرفت‌شناسی و نظریهٔ مجموعه‌ها داشته‌است. بخشِ عمده‌ای از اثرهایِ او، یا هیچ‌گاه منتشر نشده‌اند، یا به صورتِ نوارهایِ سخنرانی و نسخه‌هایِ دست‌نویس، به صورتِ خصوصی و محدود منتشر شده‌اند. کریپکی در سالِ ۲۰۰۱، برندهٔ جایزهٔ شوک پرایز در فلسفه و منطق شد و در نظرسنجی‌ای که به تازگی بینِ فیلسوفان انجام شده‌است، به عنوانِ یکی از ۱۰ فیلسوفِ برتر دو سدهٔ گذشته انتخاب شده‌است. بخشی از کتاب: شاید مهم‌ترین دستاورد کریپکی در کتاب نام‌گذاری و ضرورت تفکیکِ انگاره‌ی ضرورت از انگاره‌های پیشین بودن و تحلیلیت است. موضع وی برخلاف تمایلی تاریخی است که در طول دو سده از کانت تا فرگه تا کارنپ ادامه می‌یابد و ضرورت را به پیشین بودن، و پیشین بودن را به تحلیلت تقلیل می‌دهد. قبل از کریپکی هیچ‌کس به نحو نظام‌مند شکاف بین این انگاره‌ها را تدقیق نکرده بود و چه بسا این مهم‌ترین تأثیر او در تاریخ فلسفه باشد… دیدگاه‌های کریپکی در باب ضرورت تا حدی نتیجه‌ی دیدگاه‌های او در باب نام‌گذاری است. او دیدگاه توصیفی در باب اسامی را رد می‌کند. از نظر او اسامی خاص (و همچنین اصطلاحات انواع طبیعی) نشانگر صلب هستند. در نتیجه این‌همانی‌های صادقِ حاوی اسامی (یا اصطلاحات انواع طبیعی) به سبب صلبیتِ اسامی ضروری‌اند، اما پیشین نیستند. چنین این‌همانی‌هایی نمونه‌هایی از ضرورت‌های پسین هستند. بنابراین انگاره‌ی متافیزیکی ضرورت را باید از انگاره‌ی معرفت‌شناختی ضرورت تمییز داد.
افزوده‌ای بر منطق کوانتومیِ پاتنم
نویسنده:
احمد عبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هیلاری پاتنم در آثارش از منطق کوانتومی دفاع می‌کند و اعتقاد دارد با توجه به مسائل به‌وجودآمده در مکانیک کوانتوم، منطق کلاسیک توان پاسخگویی به این مسائل را ندارد. از این‌رو، نیازمند یک طرح منطقیِ غیرکلاسیک (کوانتومی) هستیم. پاتنم سه دلیل اصلی برای گذار از منطق کلاسیک به منطق کوانتومی را برمی‌شمارد: 1. تردید در صدق‌های ضروریِ منطق، 2. امکان تغییر منطق و 3. طرح منطق سه‌ارزشی. دیدگاه‌های پاتنم دربارۀ این گذار به منطق کوانتومی از چند جهت قابل نقد و بررسی است: 1. پاتنم به‌رغم انتقاد از منطق کلاسیک، به‌وسیلۀ قواعد این منطق، از منطق کوانتومی دفاع می‌کند. 2. اطلاق منطقِ «درست» به منطق کوانتومی ادعای بزرگی است. 3. نتایج ضرب دکارتی در تحلیل پاتنم تغییر کرده است. 4. پاتنم در منطقش به‌جای تکیه بر «اصول موضوعه» به «شهود» توجه دارد. 5. ارزش صدق میانه، در منطق کوانتومی، ارزشی بی‌فایده و خطاانگیز است. به‌رغم این انتقادات، ما معتقدیم با نگاهی تحلیلی، تکمیلی و انتقادی می‌توان به بخش زیادی از این اِشکالات پاسخ داد. هدف این نوشتار، بازسازی نقاط قوت و ضعف دیدگاه‌های پاتنم در کاربست منطق کوانتومی است.
صفحات :
از صفحه 130 تا 149
نقدی بر خوانش غالب از ویتگنشتاینِ کریپکی
نویسنده:
علی حسینخانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله، درباره تفسیر گروهی از فلاسفه، همچون هکر، بِیکر، مک‌داول و مک‌گین از استدلال و پاسخ شک‌گرایانة ویتگنشتاینِ کریپکی یا کریپکنشتاین بحث خواهیم کرد و نشان داده خواهد شد که بخشی از تفسیر این فلاسفه و بنابراین انتقاداتی که آنها بر اساس این تفسیر ارائه می‌کنند، نادرست است. بر اساس استدلال کریپکنشتاین، هیچ فکت یا امر واقع‌ای در مورد اینکه اظهارات یک شخص چه معنایی دارند وجود ندارد. کریپکی مدعی است که این نتیجة شک‌گرایانه به پارادوکس معروفی ختم می‌شود که ویتگنشتاین در بند 201 تحقیقات فلسفی خود به آن اشاره می‌کند. بر اساس خوانش کریپکی، ویتگنشتاین با شکاک در مورد نتیجة شک‌گرایانة استدلال شک‌گرا همراهی دارد. گروهی از فلاسفه این مدعا را در تعارض با دیدگاه ویتگنشتاین دانسته و مدعی‌اند کریپکی بحث اصلیِ ویتگنشتاین در این بند را متوجه نشده است. به نظر آنها، هدف ویتگنشتاین نشان دادن این است که پارادوکس مذکور برآمده از یک بدفهمی فلسفی است؛ پس برخلاف مدعای کریپکی، پارادوکس را نمی‌پذیرد. در این مقاله، با بهره‌گیری از خوانش جورج ویلسون از استدلال کریپکنشتاین، تمایزی میان دو نتیجة استدلال شک‌گرایانه پررنگ و بر اساس آن، درستی انتقادات فوق از کریپکنشتاین ارزیابی می‌شود. بیان خواهد شد که فلاسفة مذکور در این مدعا که کریپکنشتاین، پارادوکس را می‌پذیرد در اشتباه‌اند.
صفحات :
از صفحه 201 تا 221
ویتگنشتاینِ جان مک‌داول در برابر ویتگنشتاینِ سول کریپکی
نویسنده:
علی حسینخانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله ابتدا به واکنش مک‌داول به تفسیر کریپکی از ویتگنشتاین در باب پیروی از قاعده می‌پردازیم. پس از معرفی نقدهای مک‌داول به کریپکی، به شرح خوانش بدیل وی از ویتگنشتاین خواهیم پرداخت. در نگاه مک‌داول، کریپکی نتوانسته است اصل مدعای ویتگنشتاین درباب مفهوم معنا و پیروی از قاعده را منعکس کند و بنابراین، عملاً به بیراهه رفته است: بنظر مک‌داول، ویتگنشتاین هیچ استدلال شک‌گرایانه‌ای را علیه واقع‌گرایی و نیز هیچ دیدگاه ضد-واقع‌گرایانه‌ای را، به عنوان دیدگاهی بدیل از معنا، طرح نکرده است. مک‌داول پس از نقدِ تفسیرِ کریپکی، خوانش خود را از ویتگنشتاین ارائه می‌دهد که در کلیت خود، خوانشی است واقع‌گرایانه. این تفسیر همواره مورد مناقشه و بدفهمی در مجادلاتِ پیرامون ویتگنشتاین و ویتگنشتاینِ کریپکی بوده است. در این مقاله قصد نگارنده ابتدائاً توضیح روشن دیدگاه مک‌داول، شرحِ وی از ویتگنشتاین و نیز نقد وی بر تفسیر کریپکی است. در ادامه، استدلال خواهد شد که تفسیرِ مک‌داول، بر خلاف مدعای وی، اتفاقاً اختلاف چشم‌گیری با تفسیر کریپکی ندارد و خوانشِ کریپکی بخوبی می‌تواند انتقادات و نکات تفسیری مک‌داول را پاسخ دهد. به این معنا، تفسیر و انتقادات مک‌داول از خوانش کریپکی دارای مبانی محکمی نخواهد بود.
صفحات :
از صفحه 103 تا 135
ویتگنشتاینِ کریپکی و قابلیت‌گراییِ تقلیل‌گرایانة هانا گینزبرگ
نویسنده:
علی حسینخانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کریپکی در تفسیر مشهور خود از ویتگنشتاین، استدلال می‌کند که هیچ فکت یا امر واقع‌ای دربارۀ یک گوینده وجود ندارد که بتواند دو شرط مهم را برآورده سازد: شرط برساخت متافیزیکی معنا و شرط هنجارین‌بودن آن. وی به‌خصوص دیدگاه قابلیت‌گرایی را مورد حمله قرار می‌دهد و استدلال می‌کند که فکت‌ها درمورد قابلیت‌های گوینده نمی‌توانند هیچ‌یک از این دو شرط را برآورده سازند. یکی از واکنش‌ها به استدلال‌های کریپکی ازسوی گینزبِرگ، فیلسوف زبان معاصر بوده است که تلاش می‌کند دیدگاه قابلیت‌گرایانة تقلیل‌گرایانه‌ای را ارائه کند که شرط هنجارین‌بودن معنا را هم‌زمان با شرط برساخت برآورده سازد. در این مقاله نشان داده می‌شود که تلاش وی موفق نخواهد بود.
صفحات :
از صفحه 99 تا 118
تحلیل کاربردهای دلالتی و وصفی براساس افعال غیرمستقیم گفتاری
نویسنده:
غلامرضا حسین‌پور
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
یکی از پرسش‌های مهم در باب توصیفات معین، تفاوت میان کاربردهای دلالتی و وصفی از این توصیفات است. دانلان به نظریه‌های راسل و استراوسون درباره توصیفات معین به این دلیل که هر دوی آن‌ها موفق نمی‌شوند کاربرد دلالتی را توضیح دهند، ایراد می‌گیرد اما هیچ‌جا به ما مجموعه‌ای از شرایط لازم و کافی را برای تشخیص هیچ کاربردی نمی‌دهد. کریپکی نیز معتقد است تفاوت کاربردهای دلالتی و وصفی، در واقع تفاوت میان دلالت گفتار گوینده و دلالت معناشناختی است. دلالت گفتار گوینده و دلالت معناشناختی در کاربرد وصفی با هم منطبق‌اند، اما در کاربرد دلالتی، ممکن است با هم متفاوت باشند. براساس نظریه افعال گفتاری، روایت کریپکی نمی‌تواند کاملاً درست باشد، با این حال، تفاوت میان دلالت گفتار گوینده و دلالت معناشناختی شبیه تفاوتی است که میان مراد گوینده و معنای جمله وجود دارد، هرچند کریپکی روش عجیبی را برای بیان آن اتخاذ می‌کند، زیرا دلالت، برخلاف معنا، یک فعل گفتاری است. اما راه‌حل سرل برمبنای نظریه افعال غیرمستقیم گفتاری اوست؛ یعنی گوینده چیزی می‌گوید، منظورش آن چیزی است که می‌گوید اما چیز دیگری را هم منظور دارد. در روایت سرل، فعل مضمون در سخنِ اولیه گوینده که به معنای حقیقی در اظهار او بیان نمی‌شود، به صورت غیرمستقیم از طریق انجام فعل مضمون در سخنِ ثانویه او که به معنای واقعی بیان می‌شود، انجام می‌گیرد. از نظر سرل، همه کاربردهای دلالتیِ دانلان فقط کاربردهایی‌اند که در آنجا گوینده توصیف معینی را به کار می‌برد که رویه ثانویه‌ای را که دلالت ذیل آن انجام می‌شود، بیان می‌کند.
نقد نقدهای بدن‌محورانۀ فرد فلدمن در برابر استدلال‌های دوگانه‌انگارانۀ سول کریپکی
نویسنده:
علیرضا مازاریان
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فیلسوفان ذهن فیزیکالیست در قرن بیستم سیاهه‌ای دراز دامن از نظریاتی رنگارنگ در دفاع از تبیینی مادی از ذهن و رویدادها و حالات ذهنی پیش کشیدند. نظریات این‌همانی تنها پاره‌ای از این فهرست طویل بود. سول کریپکی، با طرح چند استدلال، نظریات این‌همانی و تبعاً فیلسوفان ذهن فیزیکالیست را به چالش کشید. در این مقاله به بررسی مجزای نقدهای کریپکی بر دو نظریۀ «این‌همانی شخص و بدن» و «این‌همانی مصداقی» می‌پردازم. کریپکی علیه چند تقریر از نظریات مادی‌انگارانۀ این‌همانی در فلسفۀ ذهن استدلال آورده است: در نظریۀ نخست اعا می‌شود هر شخصی با بدنش این‌همان است؛ در دومی، هر رویداد یا حالت ذهنی جزئی (یا مصداق حالت ذهنی) با یک رویداد یا حالت فیزیکی جزئی (یا مصداق حالت فیزیکی) این‌همان دانسته می‌شود. دیدگاه‌های متمایز و متفاوت کریپکی دربارۀ جهان‌های ممکن، دال‌های صلب و ویژگی‌های ذاتی در شکل‌گیری و پیش‌بُرد دوگانه‌انگاریِ ویژۀ او نقشی تعیین‌کننده دارد. من نخست به این پیش‌زمینه‌های مفهومی و بعد به استدلال‌های او می‌پردازم. سپس نقد مفصل و موشکافانۀ فلدمن را بر این دو تقریر، نقل، واکاوی و نقد می‌کنم. به نظر می‌رسد دفاع فلدمن از این‌همانی شخص- بدن در برابر نقد کریپکی، دست‌کم دو اشکال دارد و می‌کوشم با طرح یک استدلال شهودی و نیز یک مثال نقض آن دو اشکال را توضیح دهم. سپس به طرح جایگزین لویس و نظریۀ همتای او در برابر استدلال کریپکی و باز به نقدهای فلدمن می‌پردازم. پرسش اصلی این پژوهش این است که آیا استدلال‌های دوگانه‌انگارانۀ کریپکی در برابر حملات مادی‌انگارانۀ فلدمن تاب و توانی دارند یا نه. خواهم کوشید نشان دهم از چه رو ادعاهای مادی‌انگارانۀ فلدمن در نقد استدلال‌های کریپکی صائب نیست و همچنان ضدمادی‌انگاری یا دوگانه‌انگاری از قوت تبیینی و جاذبۀ نظری برخوردار خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 79 تا 108
معنا شناسی صفات الهی از دیدگاه علامه طباطبایی و مکتب کریپکی
نویسنده:
پدیدآور: محمد تقی دستجردی استاد راهنما: حسن فتح زاده استاد مشاور: سحر کاوندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در فلسفه اسلامی یکی از مهمترین موضوعات مطرح و مورد بررسی محققان مسلمان، معرفت شناسی و معنا شناسی صفات الهی است و توجیه اطلاق مفاهیم و اوصاف بشری بر خدای نامحدود ذهن آنان را به خود مشغول کرده است. مسئله کیفیت اتصاف حق تعالی به صفات ذاتی از مهمترین مباحث خداشناسی است که همواره میان اندیشمندان مسلمان مطرح بوده است. نظریه ادراکات اعتباری و روح معنا از نظریات ابتکاری علّامه طباطبایی است که به موازات نظریه استعلایی معنا مورد توجه قرار گرفته است. این نظریه ابعاد گوناگونی دارد. معناشناسی ادراکات اعتباری یکی از ابعاد این نظریه است که مقدمه لازم برای ورود به هر بعد دیگر این نظریه به شمار می رود. برای فهم دقیق معنای این اصطلاح باید ابهامات سه گانه زبانی، معنایی و مصداقی آن برطرف شود. این مهم می تواند با کمک رویکرد های مطرح اخیر در فلسفه زبان و زبان دین بررسی شود. لذا در این رساله، ابتدا نظریه های ارائه شده مربوط به معناداری اسامی و صفات و گزاره های دینی از دیدگاه های فلاسفه معاصر مانند فرگه، ویتگنشتاین و کریپکی مطرح می شود و نقد های وارد بر آنها بررسی می شوند. در ادامه دیدگاه های کارکرد گرایانه ملاصدرا و علامه طباطبایی در توضیح چگونگی وضع واژه ها و کارکرد آنها در بیان صفات الهی و نحوه ی ارجاع آنها به ذات الهی مورد مداقه قرار می گیرند. در نهایت مقایسه ی دیدگاه ها بر اساس نقاط مشترک و تفاوت ها صورت می گیرد و تا حد امکان ریشه یابی تفاوتها ی مذکور بررسی خواهند شد.
ذات‌گرایی از منظر کریپکی و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: هاجر آویش استاد راهنما: علی محمد ساجدی استاد مشاور: محمدباقر عباسی استاد مشاور: سعید رحیمیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ذات‌گرایی، نظریه‌ای متافیزیکی است که بر اساس آن؛ اشیاء از نظر هستی‌شناسی، ذاتاً با یکدیگر متمایز بوده و تفاوت‌های اشیاء به تفاوت در ذات آن‌ها مربوط می‌شود. بر اساس این نظریه؛ تمامی اوصاف و ویژگی‌های یک شیء در یک سطح قرار ندارد؛ بلکه برخی از آن‌ها، ذاتی و برخی دیگر، عرضی می‌باشند. رساله حاضر، با روش تحلیلی- تطبیقی و با هدف مقایسه آرای کریپکی و علامه طباطبایی، سعی در تبیین مفهوم ذات‌گرایی در دو سنت فلسفه تحلیلی و فلسفه اسلامی دارد. ذات‌گرایی در آرای کریپکی به طور ضمنی و از مباحثی که وی در خصوص دلالت اسم خاص و نیز مباحث مربوط به ضروری بودن برخی از اوصاف شیء در تمامی جهان-های ممکن دارد، استنباط می‌گردد. اما بحث ذات‌گرایی از منظر علامه طباطبایی از مبانی فلسفه ایشان بوده و ذات در آرای ایشان به معنای ماهیت است. نظرات علامه طباطبایی و کریپکی علی‌رغم شباهتی که در اثبات ذات ثابت برای اشیا دارند، به دلیل تعلق داشتن به سنت‌های فلسفی متفاوت، تفاوت‌های بنیادین و پارادیمیک با یکدیگر دارند.
کریپکی، سومز و مسألة متر استاندار
نویسنده:
فراز قلبی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مطابق نظر کریپکی، کسی که مرجع «یک متر» را با توصیف معین «طول میلۀ S، در پاریس، در زمان t» تثبیت می‌کند می‌تواند به‌صورتِ پیشینی بداند که یک متر طول میلۀ S، در پاریس، در زمان t است. اسکات سومز ادعای کریپکی را به‌صورتِ استدلال بازسازی کرده و نشان داده است که این استدلال مبتنی بر سه اصل است. او سپس ادعا کرده است که اصل سوم معنایی را از مفهوم پیشینی مفروض می‌گیرد که با معنای سنتی این مفهوم هم‌خوانی ندارد. بنابراین، اگر استدلال کریپکی مبتنی بر همان معنای سنتی از مفهوم پیشینی باشد، این استدلال کار نمی‌کند. من در این مقاله ابتدا صورت‌بندی دقیقی از تفسیرهای متفاوت از مثال متر، و مثال‌های شبیهِ آن، ارائه می‌کنم. این صورت‌بندی به ما کمک می‌کند تا بفهمیم که بازسازی سومز را از استدلال کریپکی ذیل کدام تفسیر باید فهمید. سپس سعی می‌کنم نشان دهم که منازعۀ اصلی میان سومز و کریپکی دربارۀ معنای سنتی از مفهوم پیشینی نیست، بلکه دربارۀ چیستی شاهد تجربی است. اگر ادعای من درست باشد آنگاه نتیجه می‌گیرم که نقد سومز علیه استدلال کریپکی، در بهترین حالت، مصادره به مطلوب است.
صفحات :
از صفحه 169 تا 184
  • تعداد رکورد ها : 46