چکیده :
موضوع سخن در کتابِ «تکوین و تکامل تفسیر در نخستین سده هاى اسلامى», مسأله وثاقت متون روایى به طور عام, و وثاقت روایات تفسیرى به طور خاص است. این کتاب نخست آرا و نظریات مطرح شده در این باب را به نحوى جامع گرد آورى, و به تجزیه و تحلیل آنها مى پردازد و سپس روایات تفسیرى موجود در تفسیر طبرى, و اختصاصاً تمامى روایات تفسیرى ابن عباس را از نظر اسناد و محتوا بررسى مى کند.
کتاب حاوى شش فصل است: فصل اول همان مقدمه کتاب است که مؤلف در آن به طرح موضوع و شیوه کار خود مى پردازد. وى توضیح مى دهد که اساس بحث, ناشى از شکاکیت فزاینده اى است که در دهه هاى اخیر در باب منابع کهن اسلامى و به ویژه مسأله اِسناد در آن ها پدید آمده است. وى مى کوشد با طرح و بررسى این نظریات, راه برون شوى از بن بست ایجاد شده در این مباحث بیابد.
فصل دوم در باب (نقد حدیث) است که مؤلف در آن به تفصیل تمامى تردیدها و تشکیک هاى غربیان در وثاقت حدیث نبوى و مسأله اسناد در آن را مطرح مى کند. این تشکیک ها عمدتاً از سوى گلدتسیهر, یوزف شاخت, و پاتریشیا کرون طرح شده است که مؤلف ضمن برشمردن آراى اینان, به رأى مخالفان ایشان از جمله خانم نبیه اَبوت, فؤاد سزگین و محمد مصطفى اعظمى مبنى بر وثاقت و اعتبارِ اسناد در روایات اشاره مى کند. دسته سومى نیز هستند که مى توان آن ها را داراى موضوعى میانه دانست. در این جا نیز دیدگاه هاى متأخرانى چون موتزکى, یُنْبُل, فضل الرحمان, و شوِئلِر با دقت و تفصیل طرح و بررسى مى شود.
فصل سوم, به بررسى (روایات تفسیرى و خاستگاه تفسیر) مى پردازد. در این جا نیز مؤلف به طرح و بررسى تمامى آراى محققان غربى و مسلمان مى پردازد که در اردوگاه هاى مخالف یکدیگر موضع گرفته اند. پاره اى چون هریبرت هورست, هَریس بیرکلَند, نبیه اَبوت, فؤاد سزگین, گُلدفِلد, و گئورگ اشتاوْت با وجود تفاوت روش هاى خود, همگى بر وثاقت و اعتبار اسناد و محتواى عمده روایات تفسیرى تأکید مى ورزند. دسته اى چون جان وَنْزْبرو, اَندرو ریپین, پاتریشیا کرون و نورْمَن کالْدر, عمده این روایات را برساخته دوره هاى متأخر مى پندارند و پاره اى چون وِرْستیگ, مورانى, کلود ژیلیو و فِرِد لیمْهاوْس موضعى میانه برمى گزینند.
فصل چهارم (متدلوژى: اِسناد و ابزارهاى تفسیر), و فصل پنجم (داده ها و تحلیل: وثاقت روایات ابن عباس در تفسیر طبرى) نام دارد. در این دو فصل مؤلف از میان تمام روایات اسلامى, روایات تفسیرى, و از میان مجموعه روایات تفسیرى, تفسیر طبرى را برمى گزیند و تکیه اصلى خویش را بر مجموعه روایات منقول از ابن عباس در این تفسیر مى نهد. بدین سان, وى به بررسى تمام روایاتى مى پردازد که در سلسله اِسناد آن ها, نام عباس به عنوان راوى یا مفسّر اصلى آمده است و از این راه, به گفته خود, روش و مکتب تفسیرى ابن عباس به عنوان راوى یا مفصر اصلى آمده است و از این راه, به گفته خود, روش و مکتب تفسیرى ابن عباس (یا به تعبیر دقیق تر, روش تفسیرى مجموعه روایات منسوب به ابن عباس) را به عنوان مشت نمونه خرورار, انگشت نگارى مى کند. استنتاج نهایى وى این است که اسنادهاى معینى که در ابتداى این روایات آمده اند, مرجع موثق و قابل اعتمادى براى اطلاعات تاریخى نیستند. به همین ترتیب, وى این دیدگاه را تقویت مى کند که چهره اسطوره اى ابن عباس احتمالاً توسط عباسیان به طرزى ماهرانه براى او جعل شده است. فصل ششم و آخر کتاب حاوى نتیجه گیرى هاى مؤلف است.
کتاب تکوین و تکامل تفسیر در نخستین سده هاى اسلامى, جدا از پاره اى استنتاج هاى ظنّى و عجولانه اش, حاوى اطلاعات جامعى در باب تاریخ تفسیر و حدیث ـ بیش تر از منظر غربیان ـ و آرا و نظریات مطرح شده در این باب است. از این منظر, این کتاب با توجه به دسته بندى هاى دقیق و جامعش, مى تواند اثرى آموزشى در دانشگاه هاى غربى و نیز مرجعى تحقیقى براى ما مسلمانان به حساب آید. این کتاب اکنون به همّت آقایان محمدکاظم رحمتى و مرتضى کریمى نیا در حال ترجمه به فارسى است و امید است که قرآن پژوهان و علاقه مندان فارسى زبان به زودى بتوانند از محتواى آن اطلاع یابند. امید است در شماره آینده همین مجله به معرفى تفصیلى این اثر توفیق یابیم.