جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 62
أساطين الفكر: عشرون فیلسوفاً صنعوا القرن العشرین
نویسنده:
روجيه بول دروا؛ ترجمة: علی نجیب ابراهیم
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , مدخل اعلام(دانشنامه اعلام) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت - لبنان: دار الکتاب العربی,
درسگفتار هانا آرنت
مدرس:
ابراهیم صحافی
نوع منبع :
صوت , درس گفتار،جزوه وتقریرات
منابع دیجیتالی :
درسگفتار هانا آرنت
مدرس:
رامین جهانبگلو
نوع منبع :
صوت , فیلم , درس گفتار،جزوه وتقریرات
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هانا آرنت جالب‌ترین و بحث‌انگیزترین متفکر سیاسی قرن بیستم است. در میان متفکران قرن بیستم کمتر متفکری چون آرنت مفاهیم سنتی فلسفه سیاسی را مورد تحقیق و بررسی و نقد قرار داده است. ولی با این وجود آرنت را به سختی می‌توان عضوی از مکتب فکری خاصی دانست و یا حتی برچسب سیاسی چون لیبرال، مارکسیست، محافظه‌کار و یا آنارشیست به او زد. از این جهت خواننده با خواندن آثار آرنت قادر به تعیین خط سیاسی خاصی در مورد او نمی‌شود. جالب اینجاست که آرنت در برخی از نوشته‌های خود از دموکراسی شورایی دفاع می‌کند و در برخی دیگر به اندیشمندان محافظه‌کاری چوی ادموند برک ارجاع می‌دهد. به همین منوال گاه به دستاوردهای مدرنیته توجه می‌کند و گاه به عنوان یکی از منتقدان مدرنیته در کنار متفکران پسامدرن قرار می‌گیرد. ولی به هر عنوان آرنت متفکری است که در تمامی نوشته‌ها، سخنرانی‌ها و گفتگوهایش به دو مفهوم سیاست و فلسفه توجه دارد و لحظه به لحظه زندگی خودر را در جهت فهم و درک این دو قلمرو قرار می دهد.
بررسی مفهوم خشونت در فلسفه سیاسی هانا آرنت
نویسنده:
پدیدآور: فروه امن‌گستر ؛ استاد راهنما: مسعود سیف ؛ استاد مشاور: محمدحسن حیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
این پژوهش در چهار فصل تنظیم شده است. فصل اول مقدمه پژوهش است. در فصل دوم به مبانی نظری موضوع، خشونت مدرن و آرای اندیشمندانی هم چون نوربرت الیاس، نیکولو ماکیاولی، توماس هابز، کارل کلاوزویتس، فرانتس فانون و جورج سورل و هم چنین بررسی سه دیدگاه اصلی در زمینه کاربرد خشونت از طرف کنشگران اجتماعی پرداخته شده است.در فصل سوم خشونت در فلسفه سیاسی هانا آرنت به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است.آرنت که عمر خود را در رویارویی با دو جنگ جهانی اول و دوم و ظهور حکومت های توتالیتر نازیسم و استالینیسم گذراند، به دنبال چرایی وقوع خشونت و توتالیتاریسم است. او به دنبال این است که بداند چرا با پیشرفت تمدن بشری هنوز خشونت به منزله عنصر اساسی در حیات سیاسی بشر باقی مانده است. قرن بیستم از نظر او یکی از اعصار ظلمانی است که در آن نوع تازه ای از خودکامگی یعنی توتالیتاریسم پدید آمده، که خشونت عنصر اصلی آن است. در دوران مدرن، انسان جهان مشترک خویش را که متشکل است از فرهنگ، هنر، تمدن انسانی و سنت،از دست داده است. از نظر او بی جهانی انسان مدرن، طبیعت زدگی و قالبی شدن رفتارهای مربوط به حیات اجتماعی مهمترین ویژگی های تباهی عصر مدرن هستند. آرنت انسان را حیوانی سیاسی و سیاست را رابطه ای عمومی بین انسان های آزاد و برابر می داند. از نظر او لازمه سیاست، وجود حوزه عمومی و یکی از مهمترین پیش شرط های رشد و توسعه حوزه عمومی، ایجاد فضایی عاری از خشونت است.
هانا آرنت
عنوان :
نویسنده:
دیوید واتسون‌؛ مترجم: فاطمه ولیانی‌
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
تهران: شهر کتاب‌، هرمس‌,
چکیده :
این کتاب شرح زندگی و آرای "هانا آرنت" داشنمند علوم سیاسی قرن بیستم است. به تصریح نگارنده: "از لحاظ روش‌شناختی، در سه زمینه‌ی اصلی، برداشت فلسفی از آثار آنت بر برداشت سیاسی غلبه می‌کنند". نخست این که او در سرتاسر زندگی‌اش بنا بر روحیه و طبیعت، بیش‌تر به هگل گرایش داشت تا به مارکس. در آثار هگل، علاوه بر آن که فلسفه با فهم همراه است، این فهم مهمی است که ذهن و عین را به طرزی دیالکتیکی به هم می‌آمیزد. کاری که به هدف آرنت در تقریبا همه‌ی آثارش، نزدیک است. دوم آن که چنین برداشتی بیش از برداشت‌هایی که به بعد سیاسی آثار آرنت نظر دارند، می‌تواند جنبه‌ی پدیدارشناختی (یا به قول خودش فلسفه‌ی اگزیستانس) را در کار او آشکار کند. سوم آن که چنین برداشتی، متضمن وحدت هدفمند‌تری در مجموعه‌ی کار آرنت است: این که او در مواجهه با معایب و فجایع سیاسی و اخلاقی قرن بیستم تلاش می‌کرد به سکویی دست یابد که از آن‌جا بتواند، آن‌چه را بر سر ما آمده است، درک کند. (پروژه‌ی تفکر درباره‌ی آن‌چه را بر سر ما آمده است، درک کند. (پروژه‌ی تفکر درباره‌ی آن‌چه انجام می‌دهیم)، استقلال‌ رأیی را که لازمه‌ی این امر است و نیز خصوصیات لازم برای اسناد مسئولیت و داوری کردن را دریابد. از لحاظ ماهوی به گمان من پروژه‌ی آرنت، شکستی قهرمانانه بود. البته او سر نخ‌های فلسفی برای یافتن پاسخ‌های مناسب به این معضلات در اختیار ما نهاد. تاکید داشت که پاسخ‌ها باید خاص و مشخص باشند. از لحاظ اخلاقی، دستوری و تجویزی باشند و نه صرفا آن‌چه اوضاع و احوال، اقتضا می‌کند و در چارچوب تکامل تفکر و جامعه‌ی غربی با معنی و معقول باشند او هرگز این الزامات متعارفی را به طور کامل در ترکیبی جامعه با یک دیگر آشتی ندارد و معلوم نیست که در صورت اتمام حیات ذهن نیز موفق به انجام چنین کاری می‌شد. با این حال، برداشت من بر اساس این اثر ناتمامی است که پس از مرگ او به چاپ رسید. معتقدم که آثار پیشین آرنت به رغم اهمیتشان، در کار او جنبه‌ی مقدماتی داشتند: "سرچشمه‌های توتالیتاریسم" از پیش‌زمینه‌های تاریخی و اجتماعی بحران عمده‌ی قرن بیستم سخن می‌گوید؛ وضع بشر حیات فعال را (که موضوع اصلی کتاب است) به طرزی نقادانه از حیات متامل مشکف می‌کند؛ انقلاب ضرورت‌گریز از آن فشارهای اجتماعی را نشان می‌دهد که منجر به شکست انقلاب فرانسه و روسیه و مهم‌تر از همه از این حیث "آیشمان در اورشلیم" که به امری بنیادی می‌پردازد یعنی درباره‌ی شرایط داوری عمل انسان در شدیدترین و سخت‌ترین قضایا، کندوکاو می‌کند. "حیات ذهن" خود به سه جلد تقسیم شده است، تفکر، اراده و داوری در خصوص ساختار مجموعه آثار آرنت و ماحصل تجربه‌های او در زندگی نیز صادق است. این برداشت به دید من، تعبیری هم‌دلانه و توام با حسن نیت از مساله‌ی تغییر موضوع در آثار اوست. تغییری که دستاوردهای برگزیده‌ی هریک از کتاب‌های پیشین را حفظ می‌کند. این برداشت‌ ما را همراه آرنت به قلمروی متافیزیک و معرفت‌شناسی می‌برد.
هانا آرنت
عنوان :
نویسنده:
مورینسیو پاسرین‌ دنتروس؛ مترجم:مریم خدادادی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
ققنوس,
فلسفه هانا آرنت
نویسنده:
پاتریشیا آلتنبرند جانسون‌ ؛ مترجم: خشایار دیهیمی‌
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
تهران: طرح نو,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
این کتابچه ترجمه‌ای است از "ON ARENDT" اثر "پاتریشا آلتبرند جانسون" که اینک با ترجمه‌ی "خشایار دیهیمی" به طبع رسیده است و نگارنده طی آن زندگی و اندیشه‌ی "هانا آرنت" از فیلسوفان سیاسی معاصر را بازگو کرده است. بر این اساس گفته شده که آرنت از دو تن از فیلسوفان یعنی "اوگستینوس" و "هایدگر" تاثیر پذیرفته است. وی مفاهیمی چون "پدیدارشناسی" و "مفهوم‌زدایی" را از هایدگر وام گرفته است. نگارنده معتقد است که: "آثار آرنت، الهام‌بخش تاملات بیش‌تری در زمینه‌ی توتالیتاریسم و بوروکراسی، در زمینه‌ی موقعیت‌های سیاسی و چگونه فهم کردن این موقعیت‌ها و در زمینه‌ی مربوط به ساختار سیاسی شده است. آثار او کسانی را واداشته است به پرسش از رابطه‌ی اقتصاد و آزادی بپردازند و شاید مهم‌تر از همه، اندیشه‌ی او سبب بازاندیشی در معنای مفاهیمی چون اقتدار (فرمانروایی)، قدرت، و زور شده است". نگارنده در ادامه می‌افزاید: "مهم‌ترین مساله‌ی اخلاقی که آرنت پیش کشید، مساله‌ی ماهیت شر بود. مسائل مربوط به ریشه‌های شر و تاثیر شر بر زندگی، بخش اعظم اندیشه‌های او را شکل بخشیده‌اند. اما آثار آرنت، مسائل اخلاقی جدی دیگری را هم پیش می‌کشند. اگر تحلیل او درست باشد، دیگر نمی‌توان اخلاق را در وهله‌ی نخست، پیروی از یک سلسله قواعد یا اصول دانست و در این مقام به آن پرداخت. به عکس باید اخلاق را به تفکر و عمل در موقعیت‌های خاصی ربط داد که از دل درک ما از زیسته‌هایمان و از امیدمان به آینده برمی‌آیند. اخلاقیات او متاثر از اخلاقیات اگزیستانسیالیستی است".
فلسفة السياسة عند حنّة آرندت
نویسنده:
مليكة بن دودة
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
درسگفتار مفهوم عمل در نظریه هانا آرنت
مدرس:
مصطفی مهرآیین
نوع منبع :
درس گفتار،جزوه وتقریرات
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مهمترین مفاهیمی که در نظریه پدیدارشناسی و اگزیستانسیالیسم مورد توجه قرار گرفته، این است که تاکید اصلی این فلسفه ها بر «انسان» قرار دارد. اصولا این نوع فلسفه ها از برهان های وجودی خود انسان شروع می شوند. حال اینکه بگوییم تاکید این نظریه ها بر روی آدمی است به این معنی نیست که اینها اومانیستی هستند. بلکه به این معنا هستند که در این نظریه تصور بر آن است که کلید فهم عالم در دست آدمی است و به همین دلیل نخستین پرسش فلسفی که یک متفکر باید از خود بپرسد این است که آدمی چیست؟ اگر بخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم باید در مقام انسان همچون یک شخص تمام بیندیشیم. در علم ما معمولا تبدیل به یک ناظر بی گوشت و خون و بی دیدگاه و بی ارزشی که فقط در پی دستیابی به علم هستیم، می شویم و همین موضوع مستلزم این است که اراده و عواطف خود را به هیچ عنوان در پژوهش هایمان دخالت ندهیم. اصولا علم به معنای انکار عواطف و به معنای انکار اراده انسانی است. آن چیزی که مبنای پژوهش های علمی و فلسفی ما است، عقلانیت یا رویکرد پوزیتیویستی و یا تجربی است. اما در رویکردهای پدیدار شناسی و یا اگزیستانسیالیستی می گوییم، اندیشیدن توسط انسانی که یک موجود تمام است، رخ می دهد. فوئر باخ توصیه می کرد که فیلسوفان بجای اینکه به مثابه فیلسوف بیندیشند باید به مثابه آدمی بیندیشند، یعنی شهودی، غریزی وعاطفی؛ نه صرفا عقلانی. یک زمانی پاسکال می گفت که قلب ادله ای دارد که عقل از آن بی خبر است. این دعوای قلب و عقل در عرفان هم زیاد است. پس انسانی که به مثابه یک شخص تمام می اندیشد، در واقع به مثابه یک عامل اندیشه می کند، نه به مثابه یک ناظر صرف بی طرف. در بحث آرنت خواهم گفت که عمل چقدر در پیوند با عاملیت ما است. به همین دلیل اگر شما به عنوان عامل بیندیشید و صرفا با عقل نیندیشید بلکه شهودی و غریزی و حسی و عاطفی اندیشه کنید، به خوبی می توانید در باب مسائل انسان بیندیشید. آن موقع است که این سوال کلیدی در مقابل شما مطرح می شود که، اصولا در چه شرایطی انسان به صورت مساله ای برای خود درآمده است. اگر انسان تبدیل به مساله شود، طبعا تحقیقات ما از تجربیات وجودی انسان شروع می شود. این است که می بینیم آرنت از وضع بشر حرف می زند. مارسل از جهان در هم شکسته حرف می زند. لویناس از حضور دیگری حرف می زند. سارتر از وجود حرف می زد. هایدگر از هستی حرف می زند. پس اصولا آغازگاه این نوع فلسفه و اندیشه و جامعه شناسی، مساله گون شدن خود انسان است. مدرنیته یعنی از بین رفتن جهان اگر در این نظریه ها، مدرنیته به معنای بستر زندگی مدرن، مساله اصلی بوده به این دلیل است که پیامدهای مدرنیته برای وجود انسان مهم است. اولین تعریف هانا آرنت در باب مدرنیته این است: «دریافت من از مدرنیته یعنی از دست رفتن جهان.» جهان به معنی همان جهانیت انسانی. در عمل است که جهان سازی و روایت و کنش سیاسی ممکن می شود. آرنت دقیقا می گوید که مدرنیته یعنی از دست رفتن جهان. حال چرا؟ چون مدرنیته دقیقا سیاست را منتفی کرده است. عمل را منتفی کرده است. روایت گری را منتفی کرده است. نکته دیگری که در این نوع اندیشه ها مورد توجه واقع می شود این است که این نوع تفکر و اندیشه نوعی از سیر و سلوک است. فعالیت فکری در این نوع بینش نسبت به جامعه، یک سیر و سلوک است. اندیشه یک فرآیند ساخته و پرداخته نیست. این است که می گوییم اگر سیر و سلوک است، صرف ژانرهای علمی قادر به ثبت این نوع کنش علمی نیست. به همین دلیل هم است که فلسفه پدیدار شناختی یا فلسفه وجودی و اگزیستانسیالیستی، در پیوند جدی با رمان و نمایشنامه و یادداشت و مقاله و گزارش نویسی و قطعه نویسی و خاطره نویسی است و باید بفهمید که مبنای این تحقیقات فکری چیست و چرا ما به سمت تحلیل این نوع داده ها می رویم؟ چون قرار نیست علم به عنوان یک محصول فراورده بیرونی کشف شود. این نوع فرایندها یک نوع سیر و سلوک است که به همین دلیل تجلی آن در جاهای مختلف ممکن است و ما به آن می گوییم «اجتماعات یاد و خاطره»، یعنی جایی که انسان در آن ثبت شده است نه فقط جهان و طبیعت. جایی که انسان در آن ثبت شده کجاست؟ در ادبیات است و در نمایشنامه و شعر و یادداشت و … اینها چون جای ثبت انسان هستند بنابراین داده های کیفی و متن ادبیات از این منظر مهم هستند. چیزی که در این علوم مهم است اجتماعات «یاد» است. اهمیت کنش سیاسی هم بخاطر آن است که باعث می شود ما بتوانیم خودمان را ماندگار کنیم. بنابراین انسان در زحمت و کار ماندگار نمی شود. انسان در روایتگری و عمل سیاسی است که ماندگار می شود. اما برخی پدیدها برای ثبت انسانها خیلی بی واسطه تر تجربه شده است. نه فقط در قالب خاطره و یاد و داستان و رمان بلکه در اینجا مفهوم تجربه زیسته مهم است. تجربه زیسته در کنار زبان و روایت یکی دیگر از جاهایی است که ثبت انسان در آن اتفاق افتاده است. توسط انسانهایی که دقیقا آن پدیده را تجربه کرده اند. اگر بگوییم شیوه شناخت پدیده اجتماعی چیست؟ مبتنی بر منطق ریاضی، می گوییم که عدد است. مبتنی بر منطق زبان نیز این پدیده تبدیل به کتاب و متن می شود. اما ما منطق دیگری هم داریم که منطق زندگی است. در این منطق پدیده اجتماعی تبدیل به تجربه زیسته می شود. مثل طلاق که فرزندان طلاق، همسران طلاق و زنان بیوه، آن را تجربه کرده اند. پس در اینجا فهم تجربه زیسته به سوال تبدیل می شود. سوالمان هم این است که آدمهایی که این پدیده را تجربه کردند چگونه در ذهن و ادراک شان آن را پدید آورده اند. پس در اینجا سه سطح واقعیت اجتماعی وجود دارد. این واقعیات یا عدد است یا قصه و روایت و یا تجربه زیسته. ما یا توصیف می کنیم (چه هست) و یا تبیین می کنیم (چرا چنین است.) ترکیب آن سه منطق با این دو نوع سوال می شود شش نوع تحقیق .یا سوال توصیفی داریم و می گوییم نرخ طلاق چقدر است یا می گوییم روایت سیاستمداران از طلاق چیست، یا می گوییم تجربه زیسته بیوه ها از طلاق چیست و یا سوال تبیینی داریم و می گوییم چرا این اتفاق افتاده است؟ یک زمانی می گوییم چرا چنین روایتی از طلاق نزد سیاسیون است؟ و آخر از همه اینکه می گوییم چرا این آدمها این تجربه را دارند. چه چیزی در این جامعه به لحاظ فرهنگی و ذهنی و اجتماعی وجود دارد که این نوع تجربه را ممکن کرده است. رابطه من و جهان تحقیقات پدیدار شناختی را دقیقا از انسان آغاز می کنند. آدمی هم در این ماجرا، روایت گو است. پس در این نوع تحقیقات زندگی اجتماعی را یک محصول و فرآورده بیرونی که وجود دارد، نمی بینیم. رابطه ما با زندگی اجتماعی رابطه من و آن نیست بلکه رابطه من و تو است. در علوم پوزیتیویستی رابطه من با جهان رابطه من و آن به معنی اشیا است. اما در اگزیستانسیالیستم رابطه من و جهان رابطه من و تو است. در واقع زندگی انسانی از جنس حضور و گفت و گو است. من در محضر جهان و جامعه هستم و جهان و جامعه هم در محضر من. ما دایم در حال گفت و گو با جامعه و جهانیم. در این نوع تحقیقات طبعا ارزش های انسانی ما دخیل است. ما انسانهای بی طرف نیستیم. ما انسانهای دارای ارزش و دیدگاه و دانش هستیم. برای همین است که ما با اراده و شعور و احساس خود تحقیق می کنیم. نه اینکه فقط پای عقل را به میان بیاوریم. اینجا پر از ارزش و گفت و گو است. پر از مبادله کردن های دنیاهای انسانی با یکدیگر است.
نسبت سنجیِ خشونت و سیاست در اندیشه سیاسی فارابی بر اساس چارچوب نظری هانا آرنت
نویسنده:
ایرج رنجبر , محمد جواد صادقی متین
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
فهم دلالت­ها و تضمنات سیاسی اندیشه فارابی با تکیه بر معیار تصمیمات مبتنی بر «گفتگو» و استوار کردن مفروضات سیاسی بر روابط میان انسان­های آزاد و برابر در «حوزه عمومی»، مسئله مقاله حاضر را تشکیل می­ دهد. نگارندگان با تحقیق در منظومه اصلی فلسفه سیاسی فارابی، بر این ادعا هستند که این فیلسوف مسلمان، با فضل تقدم «رئیس» بر «جامعه» و قائم نمودن شهرِ فاضله بر رئیس فاضل و قرار دادن وی در جایگاه فرد هنجارگزار و مجرای تشخیص خیر برین و سعادت نهایی، مصلحت عمومی و به­تعبیری متأخر، «عرصه عمومی» را نادیده می­گیرد. بدین­سان، مقوله شهروندی، به همان معنای کلاسیک و ارسطویی آن، یعنی موجودیتی «مشارکت»جو، در اندیشه فارابی ممتنع می­شود. در این پژوهش، نگارندگان نسبت اندیشه و سیاست را از منظری خاص و با اتکا به منطق علمی و چارچوب نظری هانا آرنت تبیین می­کنند. از نظر آرنت، سیاست صرفاً محصول روابط انسان­های آزاد و برابر در حوزه عمومی است؛ از این رو، انسداد حوزه عمومی و حاکم کردن مداری سلسله ­مراتبی بر جامعه، نتیجه­ای جز «خشونت» نخواهد داشت. لذا، این مقاله برای اثبات ادعای خود، با کاربست روش کیفی، به گردآوری دلایل و اطلاعات لازم پرداخته و به این نتیجه رسیده است که فارابی با وابسته کردن جامعه به رئیس اول، نوع خاصی از سیاست ­ورزی را در افق اندیشه اسلامی رواج می ­دهد که خشونت به معنای آرنتی کلمه را توجیه می­ کند و راه گفتگو و ظهور شهروند آزاد و مشارکت­ جو را می ­بندد.
  • تعداد رکورد ها : 62