جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4570
بررسی تطبیقی گرایش‌های اجتماعی علامه طباطبایی و ابن عاشور
نویسنده:
آلاء شهرستانی؛ استاد راهنما: زهره اخوان قدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهدر دوران معاصر تحولات گسترده ای در عرصه سیاسی، اجتماعی و عقیدتی در جوامع مسلمان رخ داده،که گرایش اجتماعی در تفاسیر قرآن کریم یکی از آثار این تحولات است. این نوع گرایش، مفسر را وا می‌دارد تا واقعیت را نه به طور خنثی، بلکه به صورت فعالانه مورد کاوش قرار دهد و مهمترین ویژگی آن، کاربردی کردن آموزه‌های قرآن کریم در اجتماع و ارتقای این تعالیم از فردگرایی به جمع اندیشی و تحلیل مسیرکمال و سرنوشت جامعه مسلمان است. این پژوهش که با روش تحلیلی توصیفی و با نگاه تطبیقی انجام شده، کوشیده است تا با مطالعه مباحث اجتماعی در دو تفسیر المیزان و التحریر و التنویر و بررسی گرایش اجتماعی دو مفسر معاصر عالم تشیع و تسنن؛ علامه سید محمد حسین طباطبایی و محمد الطاهر ابن عاشور، زمینه پاسخ گویی به نیازها و پرسش‌های جامعه را فراهم آورد. در این نوشتار محور های اساسی جامعه از جمله اقتصاد، سیاست، حقوق و اخلاق از نگاه دو مفسر مورد بررسی قرار گرفت و شرایط تحقق هر یک از این محور ها در جامعه و اشتراکات و افتراقات رویکرد اجتماعی دو مفسر روشن شد. یافته‌ها نشان داد در حوزه اقتصاد هرچند دو مفسر قوام جامعه را در اقتصاد می دانند اما شرح و بسط مباحث و پرداختن به نتایج اجرایی ساختار های مثبت و منفی موثر بر جامعه در المیزان جلوه ی بیشتری دارد. در زمینه سیاست و حقوق به دلیل تفاوت در مذهب، اختلافاتی وجود دارد که در امر حکومت، امامت، شورا و ازدواج موقت نمود بیشتری پیدا کرده است. در مباحث اخلاقی هر دو مفسر به وجود پیوندی میان اخلاق و جامعه معتقدند اما تحلیل بحث‌های اجتماعی و کمیت و کیفیت پرداختن به اوضاع اجتماعی و نیازهای عصر در تفسیر المیزان شاخصتر از تفسیر التحریر و التنویر بوده است.
دیدگاه علامه طباطبائی در باب معرفت نفس
نویسنده:
سمیرا مهرآور؛ استاد راهنما: محمدرضا اسدی؛ استاد مشاور: صدرالدین طاهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
"معرفت نفس "از نظر علامه طباطبائی نزدیک ترین و بلکه یگانه طریق رسیدن به معرفت حقیقی و کمال مطلق است .وی معرفت حضوری و شهودی نفس را معرفتی حقیقی می داند و معتقد است معرفت حصولی انسان را به حقیقت نمی رساند .از نظر ایشان انسان برای نزدیک شدن و رسیدن به کمال حقیقی باید با کسب معرفت حضوری نسبت به نفس خویش که لازمه آن عدم توجه به غیر خدا و توجه محض و مطلق نسبت به خداوند است، از عالم ماده رهایی یابد و پس از گذر از عالم مثال و عالم عقل یعنی مراتب عالم که البته شناخت آنها برای شناخت مراتب نفس لازم است، در ذات حق تعالی فانی گردد.البته ایشان معتقدند که معرفت نفس باعث شناخت پروردگار می گردد یعنی در همان زمان که انسان نسبت به نفس خویش آگاهی می یابد در واقع به خداوند عالم می گردد چرا که او مخلوق خداوند است، و همین شناخت باعث درک رابطه اش با خداوند می گردد .رساله حاضر برمبنای روش کتابخانه ای به تو صیف و تحلیل نظرات علامه طباطبائی بر پایه استدلال پرداخته است
بررسی تطبیقی معنای زندگی از منظر علامه طباطبایی و والتر ترنس استیس
نویسنده:
محدثه مولوی؛ استاد راهنما: ابوالحسن غفاری؛ استاد مشاور: عسکری سلیمانی امیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«زندگی» معانی گوناگون دارد، مهم‌ترین آن، دو معنای: بیولوژیکی، یعنی زیستن و زنده بودن؛ و دیگری، معنای اصطلاحی و فلسفی، یعنی حیات معنوی است. «معنا» نیز ‌سه کاربرد دارد که از این میان «هدفداری» مدِّ نظر این نوشتار است. در دیدگاه علامه طباطبایی، نظام خلقت و به تبع آن معناداری زندگی انسان هدفمند بوده و غایت آن تقرب به خداوند متعال است. از نظر علامه معنای زندگی آدمی تنها در پیگیری هدف خدا از خلقت انسان و پیمودن مسیر خاصی که هماهنگ با کل نظام وجود است، قابل قبول است، وگرنه هیچ هدف دیگری یارای معنابخشی را ندارد و غایت مطلوب وصول به «حیات طیبه» است، که سعادت و قرب الی الله را باخود به همراه دارد. دیدگاه استیس دراین‌باره، بر بی‌هدفی جهان و در نتیجه نفی معنویت از نظام خلقت و زندگی انسان استوار است. او معتقد است که زندگی واقعاً معنا ندارد و در عین حال خود انسان باید وارد پروژه‌ی معناسازی شود. این پروژه‌ توسط علم نوین صورت می‌گیرد و بوسیله‌ی آن مشکل بی‌معنایی زندگی انسان راه‌حلِّ خود را می‌یابد. در مقایسه‌ی این دو دیدگاه می‌توان گفت؛ مفهوم «معنا» از نظر هردو دیدگاه به معنای «هدف» است؛ با این تفاوت که استیس وجود خدا را عقلاً منتفی می‌داند، درنتیجه جهان و زندگی از هدف الهی تهی می‌گردد، اما علامه معناداری زندگی را امری بدیهی می‌داند، که در گرو پیمودن هدفی که خدا برای انسان معین کرده، محقق می‌گردد. از نظر هر دو اخلاق با معنای زندگی ارتباط وثیقی دارد، با این فرق که استیس اخلاق را نسبی و علامه آن را مطلق می-داند؛ لذا هدف از اخلاق از نظر استیس رسیدن به خوشبختی و رفاه مادی است، درحالی‌که از نظر علامه قرب الی الله، هدف اصلی و مطلوب نهایی است.
رابطه نفس و بدن ازدیدگاه دوگانه انگارانه ابن سینا و دکارت و بررسی آراء تفسیری علامه طباطبایی
نویسنده:
سپیده سمیعی فرد؛ استاد راهنما: محمد کاظم علمی سولا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وجود نفس و مغایرت آن با بدن، ماهیت نفس و مادی یا مجرد بودن آن، نحوه حدوث و پیدایش آن همواره از چالشی‌ترین مباحث در آرای فلسفی و کلامی بوده است. با وجود تحقیقات فراوانی که در این بحث صورت گرفته، همچنان به عنوان یک موضوع پویا و ضروری تلقی می‌شود. در این پایان‌نامه ضمن بیان دیدگاه دوگانه‌انگارانه ابن‌سینا و دکارت به بیان نظریه علامه طباطبایی با توجه به مبانی تفسیری ایشان از قرآن حکیم پرداخته شده است و با توجه به روش تحقیق در این پایان‌نامه که به صورت تطبیقی است ابتدا به بیان نظریات آن‌ها در مورد نفس پرداخته شده که به صورت خلاصه می‌شود چنین بیان داشت که ابن‌سینا نفس را کمال نخستین برای جسم طبیعی آلی و آن را جوهری مجرد و بسط و دارای حرکت عرضی می‌داند و دکارت معتقد است نفس جوهر ذاتا مجرد از ماده، بسیط و تجزیه ناپذیر است که صفت مقوم آن اندیشیدن است و توقف فکر، ‌یعنی توقف هستی نفس و علامه طبابایی نفس را جوهری بسیط، مجرد از ماده در مقام ذات ولی در مقام فعل متعلق به آن می‌داند در آخر به تطبیق بین نظریات این سه فیلسوف پرداخته شده که با وجود شباهت و قرابت بین آن‌ها تفاوت اساسی که می‌توان به آن اشاره نمود آن است که ابن سینا و دکارت قائل به واسطه بین ارتباط نفس و بدن هستند و علامه طباطبایی با توجه به حرکت جوهری قائل به سیر نفس در قوس نزول بوده تا به این مرحله از جسمانیت حلول نموده است و دیگر آن‌که علامه طباطبایی معتقد به قدم نفس بوده در حالی که آن دو فیلسوف دیگر چنین اعتقادی را ندارند.
تحلیل تطبیقی آراء علامه طباطبایی، سید قطب و ابن خلدون درباره شاخص‌های حاکمیت و حکومت در  بلد طیب از منظر قرآنی
نویسنده:
فاطمه اکبری؛ استاد راهنما: محمد رضا ابراهیم‌ نژاد؛ استاد مشاور: عنایت شریفی، جلال درخشه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حکومت، اساسي ترين نياز انسان براي تمشيت امور سياسي - اجتماعی جامعه است. بدین سبب مکاتب، ادیان و اندیشمندان هر عصری از جمله علامه طباطبایی، سید قطب و ابن خلدون از دیرباز سعی داشته اند، بهترین مدل حکومت و حاکمیت را با شاخصه ها و ویژگی های خاص ارائه کنند تا جوامع را سعادتمند سازند. از این رو این رساله با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی به تحلیل تطبیقی آراء علامه طباطبایی، سید قطب و ابن خلدون درباره شاخصه ها و ویژگی‌های حاکمیت و حکومت بلد طیب در قران و آثارشان به منظور کشف، تبیین و تحلیل نقاط اشتراک و افتراق سه اندیشمند پرداخته است. و آنها را به صورتی منسجم، طبقه بندی و مدون نموده، و به این نتایج دست یافته است: در بخش شاخصه های حاکمیت، سه اندیشمند به دلیل انتساب به دین اسلام ،حاکمیت را مختص خدای متعال دانسته و قائل به حاکمیت الهی هستند. در بخش ویژگی های حاکمیت، قائل به این ویژگی ها هستند: مطلق، الهی، جامع، انحصاری، تقسیم ناپذیر، اصیل، حقیقی، مطاع ، توازن و هماهنگی، عادلانه و عالمانه .در باب شاخصه های حکومت اسلامی، سه اندیشمند بر ضرورت رهبری تاکید دارند اما در رهبری بعد از رسول گرامی اسلام افتراق دارند و قائل به دو سیستم امامت(علامه طباطبایی) و خلافت (سید قطب و ابن خلدون) می شوند. سه اندیشمند بر ضرورت حاکمیت قانون الهی در جامعه اسلامی به دلیل جامعیت آن تاکید دارند. علامه طباطبایی نقش مردم را مشروعیت بخشی به حکومت نمی داند، بلکه نقش آنان انتخاب گری و مقبولیت است در حالی که سید قطب و ابن خلدون معتقدند مردم مشروعیت سازند.در باب ویژگی های حکومت: سه اندیشمند بر ضرورت رابطه اخلاق و حکومت اهتمام دارند.و اخلاق را برآمده از دین، ضامن اجرای شریعت، عامل تداوم حکومت می دانند. ابن خلدون قائل به نقش حداقلی برای دین است. و سید قطب و علامه طباطبایی قائل به نقش حداکثری اند. سه اندیشمند سعادت را در گرو آزادی در چارچوب دین می دانند. علامه طباطبایی و ابن خلدون قائل به جهاد دفاعی هستند در حالی که سید قطب قائل به جهاد ابتدایی است. سه اندیشمند اسلام و حکومت اسلامی را منعطف و پاسخگوی نیازهای بشردر همه اعصار می دانند. سه اندیشمند معتقدند تحقق عدالت حقیقی- آرمان حکومت- تنها در سایه حکومت شرعی رخ می دهد. ابن خلدون مرز جغرافیایی رسمی و عرفی را عامل همبستگی، وحدت و امنیت ملی می داند اما سید قطب و علامه طباطبایی ضمن پذیرش مرز های جغرافیایی تاکید بر مرز اعتقادی- مرز حقیقی- دارند. موارد اشتراک و افتراق سه اندیشمند بیانگر مبانی خاص آنها است؛ مبنا و ماهیت بلد طیب علامه، تفسیری -قرانی که نقطه تعالی آن جامعه مهدوی است. مبنا و ماهیت بلد طیب سید قطب، تدافعی-احیایی (تفکر دینی) است. مبنا و ماهیت بلد طیب ابن خلدون، اجتماعی- تجربی - علمی است.حکومت مورد نظرعلامه طباطبایی با شاخصه‌ها و ویژگی‌های خاص خود، به دلیل انطباق با قران کریم، روایات معصومین، سیره عملی معصومین، سیره جمیع انبیا و نیز به دلیل هماهنگی و همسویی درعرصه عمل و نظر مورد تایید دین است و به عنوان دیدگاه برتر معرفی می شود.
بررسی نظریه طینت و سرشت انسان از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
الهام اسدی؛ استاد راهنما: حوران اکبرزاده؛ استاد مشاور: حسن مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
بحث سعادت و شقاوت ذاتی که از آن به طینت تعبیر می شود مسئله حساس و چالش برانگیزی در همه زمانها می باشد .اختلاف در رفتار و عملکرد آدمیان، دغدغه ای است که اندیشمندانی که پیرامون تبیین رفتار انسان تفکر می کنند، به دنبال علت بروز آن اخلاق و رفتارها می باشند و در میان آها تفکر فلسفی- کلامی علامه طباطبایی، که فیلسوف، متکلم و مفسر گرانقدر عصر ماست، مورد نظر پژوهش حاضر است .مسائل پژوهش عبارتند از :آیا عاملی غیر ارادی و پنهانی بر رفتار ما و دیگران اثر می گذارد‭ ؟‬اگر چنین است و همه اعمال ما ارادی نیست، چرا در آخرت باید حساب و کتاب داشته باشیم .اگر ما دارای طینت هستیم پس تکلیف فطرت مشترک انسانها چه می شود‭ ؟‬آیا با قبول طینت برای انسان عدل خداوند، تکلیف و تعلیم وتربیت بی معنا نمی شود‭ ؟‬برای پاسخ دقیق به اینگونه سؤالات باید مبانی هستی شناسانه و انسان شناسانه محکم و عمیقی داشت، زیرا فهم عرفی و سطحی از مفاهیمی چون طینت، اختیار و عدالت اینگونه سؤلات را بی جواب خواهد گذاشت .سعی ما بر این است که در این پژوهش به حل تعارضات و پیامدهای نظریه طینت بپردازیم .لازم به ذکر است که در این رساله برای فهم بهتر مطالب علامه و حل تعارضات موجود، تفکرات علامه را در یک ساختار مجموعی که متأثر از قرآن، حدیث و حکمت متعالیه است، بررسی نمودیم.
تحلیل روش علامه‌ طباطبایی در تفسیر آیات ولایت
نویسنده:
اکرم بایرامعلی؛ استاد راهنما: علیرضا فخّاری؛ استاد مشاور: محمد حسین بیات
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
بنا به تقسیم بندی های ارایه شده در مطالعات روش شناسی تفسیر قرآن، تفسیر قرآن به قرآن به عنوان یکی از روش‌های تفسیری معرفی شده است. در میان تفاسیری که به این نام اشتهار یافته‌اند، "المیزان فی تفسیر قرآن" یکی از مهم‌ترین تفاسیر دوره معاصر است. علامه طباطبایی در مقدمه المیزان، این روش را روش اصلی ائمه (ع) بیان و ادّعا کرده که به روش ایشان تمسّک جسته است. از سوی دیگر، وی دخالت دادن پیش‌فرض‌ها و معلومات علمی در تفسیر را صحیح نمی‌داند. با این حال، نوع مواجهه ایشان به عنوان مفسّر شیعی با آیات ناظر به باورهای شیعی که به نظر می‌رسد بیشترین استفاده از روایات ائمه (ع) در تفسیر این آیات باشد، درخور اهمیت است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی و توصیفی ضمن بررسی و شناخت عملکرد ایشان در تفسیر این دست از آیات، سعی در کشف میزان پای‌بندی ایشان به ادّعاهایش دارد و از میان آیات قرآن، به عنوان نمونه، بخشی از آیات ولایت را که در ارتباط با بحث امامت است، مورد بررسی قرار می‌دهد. از بررسی روش علامه در این آیات چنین بدست می آید که ایشان در مواردی، از روایات به خصوص روایات شأن نزول برای تفسیر کمک گرفته است. این امر می تواند نشان از آن داشته باشد که آنچه در مقدمه ادعا شده است در همه آیات قابل تسری نیست. با این حال، به طور عمده تفسیر وی قرآن به قرآن است، یعنی هم در تفسیر ظاهر آیات و هم در گزینش روایات شأن نزول، اصل و مبنا را قرآن قرار داده است. ظاهر آیات را با تعمّق و تدبّر در آن‌ها تفسیر کرده و بدون تعصب مذهبی و پیش فرض‌های ذهنی، روایات موافق (یا غیر مخالف) با این تفسیر را برای تأیید تفسیر خود ‌آورده است. فهم روش علامه در تفسیر این آیات، می‌تواند برای اخذ الگوی روش‌شناختی ایشان کمک‌کننده باشد.
بررسی ادراک فطری از دیدگاه دکارت و علامه طباطبایی
نویسنده:
منا دلاوری؛ استاد راهنما: رمضان مهدوی آراد بنی؛ استاد مشاور: مهدی خبازی کناری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مباحث و مسائل زیادی درباره شناخت، وجود دارد. بحث درباره شناخت از مباحث پر چالش و محوری فلسفه‌ جدید است. از موضوعات مهمی که تحت مباحث شناخت‌شناسی مطرح می‌شود، مسئله منبع و منشأ شناخت است. متفکران و فیلسوفان غربی در برابر این پرسش در دو موضع متفاوت تجربه‌گرا و عقل‌گرا ابراز رأی کرده‌اند. مسئله وجود ادراکات فطری یکی از نتایج بحث‌های فلاسفه عقل‌گرا پیرامون مسئله شناخت است. دکارت کسی است که از طریق فطری دانستن برخی ادراکات موجود در ذهن، سعی در حل نزاع بین عقل و تجربه دارد. می‌توان گفت او نخستین فیلسوفی است که به‌طورجدی و پررنگ مسئله ادراکات فطری را در عصر جدید مطرح می‌کند. فطری بودن برخی ادراکات به‌عنوان یکی از مسائل معرفتی در فلسفه اسلامی نیز موردتوجه است و چه‌بسا بتوان پذیرفت که به‌واسطه تأثیری که پذیرش ادراک فطری در معرفت‌شناسی دینی داشته است متفکران مسلمان بدان توجه بیش‌تری داشته باشند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه دیدگاه دکارت و علامه طباطبایی در مورد مسئله ادراک فطری است. با توجه به کیفی بودن پژوهش حاضر محقق با روش توصیفی و تحلیلی از طریق مراجعه به آثار این دو فیلسوف و شارحان آن‌ها تلاش نموده است دیدگاه این دو فیلسوف بزرگ را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد. نتیجه‌ای که این تحقیق بدان رسیده است، تأکید بر این نکته است اگرچه اصل ادراک فطری در نزد این دو فیلسوف مذکور وجود داشته است ولی به دلیل تفاوت اوضاع اجتماعی و عصری که در آن تلاش فلسفی خود را ارائه می‌داده‌اند تقریرهای متفاوتی از آن به عمل آوردند.
بررسی تطبیقی وحی و نبوت از دیدگاه فارابی و علامه طباطبایی
نویسنده:
میثم رادی؛ استاد راهنما: نعمت الله بدخشان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مسئله «وحی» و تبیین آن، از دیرباز مسئله ای مطرح میان اندیشمندان بوده است. با توجه به مقتضیات فکری هر عصر، روی آوردهای مختلفی در باب تبیین وحی به منصه ظهور رسیده است که اهم آنها عبارتند از :روی آورد کلامی، فلسفی، عرفانی، جامعه شناختی و روی آورد مبتنی بر تجربه دینی. می توان گفت روی آورد کلامی قدیمی ترین روی آورد در باب وحی در جامعه علمی مسلمانان است و روی آوردهای فلسفی و عرفانی بعد از آن قرار می گیرند. روی آورد تجربه دینی نیز در سده اخیر در جامعه علمی مسلمانان طرفدارانی پیدا کرده است. پایان نامه حاضر، با روی کردی کلامی و عرفانی و با تأکید بر آراء فارابی و علامه طباطبایی به ماهیت وحی و مسائل مربوط به آن پرداخته است. در این پایان نامه ابتدا گزارشی از معانی لغوی وحی، موارد استعمال وحی در قرآن، واژه های همسو با واژه وحی در قرآن، و نیز مباحثی در باب حقیقت وحی ارائه شده، سپس آراء فارابی و علامه طباطبایی، در باب ماهیت وحی و مسائل مربوط به آن، یعنی ضرورت وحی، کیفیت نزول وحی، چگونگی دریافت وحی و ... مورد بررسی قرار گرفته است. در نظر هر دو اندیشمند وحی از مقوله‌ی کلام وگفتار می باشد؛ جز اینکه تفسیر آنان از کلام مختلف است. از این رو هم از موارد توافق و هم از موارد اختلاف این دو اندیشمند بحث شده و مهمترین مورد اختلاف آنان در روش تبیین وحی معرفی گردیده است.
امامت از دیدگاه شهید مطهری، دکتر شریعتی و علامه طباطبائی
نویسنده:
خیراله حقی؛ استاد راهنما: یحیی یثربی؛ استاد مشاور: غلامرضا ذکیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف تحقیق: بررسی امامت از دیدگاه شهید مطهری، دکتر شریعتی و علامه طباطبائی می باشد. روش تحقیق: بنیادی و نظری. یافته های تحقیق: ملاک انتخاب از دیدگاه علامه طباطبایی و مطهری انتصاب است ولی شریعتی به ذاتی بودن امامت اعتقاد دارد. از دیدگاه علامه طباطبایی و مطهری در حکومت اسلامی حاکم کسی است که آشنایی کافی با اسلام داشته یاد ولی شریعتی می گوید رهبر کسی اس که هدایت جامعه را براساس یک مکتب و به بهترین شکل تعهد کند.
  • تعداد رکورد ها : 4570